بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_هشتم_محرم_حضرت_علی_اکبر_علیهالسلام
دگر بر چهرهی ماهَت قمر بودن نمیآید
به من انگار باباجان پدر بودن نمیآید
خیالش هم نمیکردم که از تو اینقدر ریزد
به قد و قامتِ تو مختصر بودن نمیآید
صدایت سویِ چشمم بُرد به زین خوردم زمین خوردم
که بر این پیرِ تنها بی پسر بودن نمیآید
تورا اینسو و آنسو باد دارد میبَرَد با خود
عزیزِ من به تو مانندِ پَر بودن نمیآید
برای اولین بار است میخندند بر بابا
به من در پیشِ لشکر خونجگر بودن نمیآید
مرا عباس آورد و مرا زینب به خیمه بُرد
به بابایِ غریبت دردِسر بودن نمیآید
بمان ای غیرتی اینجا که بر ناموسِ این خیمه
میانِ قاتلانت در به در بودن نمیآید
عصایم شانهات بود و عصایم بر زمین اُفتاد
به این دستِ شکسته بال و پَر بودن نمیآید
خدایا زحمتِ من را چه بد پاشیدهاند از هم
به تو اصلا به زیر دشنه و تیغ و تبر بودن نمیآید
تو را باید که از دستِ سپاهی جمع سازم آه
زِمن دنبال تیغِ صد نفر بودن نمیآید
سرت را خوب شد نگذاشتم با نیزه برارند
به ما در بینشان دنبال سر بودن نمیآید
(حسن لطفی)
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_هشتم_محرم_حضرت_علی_اکبر_علیهالسلام
به زانو میرسم پیشت نفس دیگر نمیآید
خودت را بر عبایم ریز... از من بر نمیآید
تو را گُم کردهام ... این راه را ... حتی رکابم را
علی ، بابای تو بودن به من دیگر نمیآید
جوانم دست و پا میزد جوانهاشان مرا دیدند
چه کردند این مسلمانها که از کافر نمیآید
تو را روی عبایم با مصیبت جمع کردم ؛ وای
علیِاکبرم یارب به این اکبر نمیآید
سرِ انگشتهایم را فرو در حنجرت کردم
چرا این تیغِ مانده در گلویت در نمیآید
تو داری میدهی جان و تماشا میکنم ای وای
پدر هستم ولی کاری زِ دستم بر نمیآید
عزای بردن تو بود بابا هم اضافه شد
به خیمه بردنِ ماها به این خواهر نمیآید
همینکه کوچه وا کردند فهمیدم از این اوضاع
علیِ زندهای بیرون از آن معبر نمیآید
کمی از پارههایت گُم شده در وسعتِ صحرا
تو را پاشیده صد لشگر به یک لشگر نمیآید
اگر بیرون کشم این تیغ را میپاشی از هم آه
تنی که دوخته نیزه به یک پیکر نمیآید
از اینسو نیزه خوردی و از آنسو نیزه بیرون زد
از اینسو در نمیآید از آنسو در نمیآید
(حسن لطفی)
#شب_هشتم_محرم
#شهادت_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
خیمه به خیمه
روضه به روضه
دنبال تو می گردم ای منجی عالم
با قلب بی تاب
از داغ ارباب
بیا بخون روضه در این ماه محرّم
لَیْتَ شِعْری
أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِکَ النَّوى'
ای صاحب این روضه ها
هستی کجای نینوا
بیا امامم
لَیْتَ شِعْری
أیْنَ مُعِزُّالاولیا
امید شاه سرجدا
منتقم کربوبلا
بیا امامم
مهدی، أبانا العجل(3)به حقّ اکبر....
یا
یابن الحسن،آقا بیا(3)بحقّ اکبر....
➖➖➖➖➖
دلت دوباره
پایین پا رفت
خون گریه میکنی واسه علی اکبر
همون جوون که
شد پیش باباش
با نیزه و تیغ عدو صدپاره پیکر
ارباً اربا
شد لاله گون از کینه ها
کلّ تنش از خون حنا
سرش شکست چون مرتضی
غریب ارباب
ارباً اربا
زدن علی رو بی امون
موند از تنش هر جا نشون
خونش تو صحرا شد روون
غریب ارباب
مهدی أبانا العجل(3) به حقّ اکبر.....
➖➖➖➖➖➖
کنار ِ اکبر
داری می بینی
حسین اومد با کنده ی زانو کنارش
شد خون جگر از
شکاف پهلوش
هرکاری کرد آروم نشد اون قلب زارش
گفت علی جان
بده به آه من جواب
ببین شده قلبم کباب
محاسنم از خون خضاب
ای نور عینم
زینب اومد
گفت که به لب جونم رسید
دیدم شده موهات سپید
خون از محاسنت چکید
ای نور عینم
مهدی أبانا العجل(3) به حقّ اکبر.....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
450K
#زمزمه_واحد_زمینه..
#شب_هشتم_محرم
🎤کربلایی محمد علی رضایی
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#سنگین
قابل اجرا: زمزمه،روضه،واحد،زمینه ،شور،زنجیرزنی
#شب_هشتم_محرم
#شهادت_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
جون بابا نفس بکش،جوون من
علی جان
تو این صدای هلهله، امون من
علی جان
رسیده بعد رفتنت،خزون من
علی جان
پاشو قرارم.........نبی خصالم
ببین علی اکبرم،وخیمه حالم
بگو دوباره.........الله اکبر
مؤذن حرم علی،علی اکبر
علی اکبر........
➖➖➖➖➖➖
هر کاری میکنم علی، دلم آروم
نمیشه
صورت غرق خون تو،تیشه زده به
ریشه
شیشهٔ عمرمن شده، هزارتا خورده
شیشه
عصای دستی.........چراشکستی
قرآن آیه آیه ام، ازهم گسستی
بگو دوباره..........الله اکبر
مؤذن حرم،علی،علی اکبر
علی اکبر.........
➖➖➖➖➖➖➖
ببین که عمّه اومده ، به تشییع
شهیدم
نگاهش افتاده بابا ،به موهای
سپیدم
محاسنم خضاب خون،دیگه علی
خمیدم
بکن نظاره..........ای پاره پاره
برای بردنت عبا،شد راه چاره
بگو دوباره..........الله اکبر
مؤذن حرم علی،علی اکبر
علی اکبر.......
📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
[گفت پسرم...]
اگر چه داغ مرگت را دلم بر من خبر داده
[من میدونستم ، داغِ تو رو من میبینم، خب...]
اگر چه داغ مرگت را دلم بر من خبر داده
[پسرم...]
ولی باور نکردم چنین شق القمر گردی
[دیگه باورم نمی شد بدن قطعه قطعهات رو توو عبا بذارم]
فردوس به سلسبیل و کوثر نازد
دریا به گوهر ، فلک به اختر نازد
ما هم به حسین بن علی مینازیم
آن مایهی ناز هم به اکبر نازد
حسین...
✍تایپ؛کربلایی محمد صادقی
خداحافظ علی اکبر برسون سلام بابا رو به پیغمبر
خداحافظ علی اکبر تازه شد دوباره داغ کوچه و مادر
ای خدا با چه دلی
زینب صدا میزدحسین
دست و پا میزد علی
زینب صدا میزد حسین
این همه راه دویدم چه به موقع رسیدم تا کنارت عزیزم صد بار علی اکبرو دیدم پاشو برگردیم خیمه در تلاطمه
اولین باره زینب بین مردمه۲
خداحافظ علی اکبر....
➖➖➖➖➖➖
زخم پهلوی علی شد ناله ی اهل حرم
برمشامم میرسد هرلحظه بوی مادرم
قصه وسنگ وشیشه
میری واسه همیشه
این تن اربا اربا دیگه شناسایی نمیشه
ای اذان گوی خیمه خونی لبت
کاش جای تو میمرد عمه زینبت
خداحافظ علی اکبر برسون سلام زینب به پیغمبر
خداحافظ علی اکبر داره میخنده به گریه های من لشگر
➖➖➖➖➖➖
رفتی دیگر رمق برپای بابای تو نیست
زینت دوش حسین روی زمین جای تو نیست
خواهرت شد عزادار
بیتو میشه گرفتار
میره با دست بسته
بزم ونی و کوچه وبازار
قاتلت میشه سردم دار قافله
کربلا تا شام وای از دست حرمله
خداحافظ علی اکبر..
➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
ای آرامش مطلق به گردنم داری حق زندگی مو مدیونم فقط به همین بیرق امشب آغوشم گرمه فهمیدم پای پرچم وقتی گریه می کردم بغلم کردی محکم
تو آغوشت بهشت و حس کردم
یاد جون وحر عابس کردم
گفتم این حال ازمن نگیری
نذر زیارت وارث کردم
قلبم آروم میگیره با حسین
صل الله علیک یا حسین
بی تو محکوم دردیم
رو به کربلا کردیم
همه از حسینیم
به حسین برگردیم
نزاری روزگارم بی کربلا بگذره
سفر آخرتم چشمش به این سفره
به همین کربلا ها دلبستم
بیشتر بطلب خالیه دستم
رقیه ات واسطم باشه خوبه
که بگی اربعین من هم هستم
قلبم آروم میگیره با حسین
✍تایپ:کربلایی حسین افروز
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین