eitaa logo
🌷🌷خادم الزهرا (س)🌷🌷
365 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
297 فایل
#گروه_جهادی_فاطمیون #کانال_خادم_الزهرا #متن_مولودی_و_مداحی #لبیک_یا_خامنه_ای #جمهوری_اسلامی_ایران 🤍🤍🤍🤍 @servant18 :آدرس مدیر ⬛ @Hosse113 @Heyda122
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 🏴 ✍شاعر:بردیا محمدی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ شب بود..، نور عرش خداوند دیده شد فریاد ابرهای بهاری شنیده شد باران به سمت پهنه‌ی ساحل کشیده شد در جزر و مَدِّ عاطفه، عشق آفریده شد امواجِ حاجتیم که غرقِ تلاطمیم دلدادگان حضرت معصومه‌ی قُمیم بالاترین عروج قنوتِ دعا! سلام پنهان‌ترین تشرف جبریل‌ها! سلام شوق توسلات سحرگاه‌ِ ما! سلام ای قبله‌ی قیامِ امامِ رضا! سلام ما حاجیان کعبه‌ی خواهر_برادریم سجده‌گذار تُربت موسَی‌بن‌جعفریم غم در شکوه شادی آئینه‌ها گُم است رزق شراب مستیِ ما پای این خُم است میلِ کبوترانگیِ ما به گندم است زیباترین مسافرتم، مشهد و قم است این سعیِ پُر صفایِ گدا را زیاد کن جان رضا زیارت ما را زیاد کن فوّاره‌های صحن تو حظِّ وضوی ما مِهرت همیشه آمده در جستجوی‌ ما ای کاش یاکریم حرم بود..، قوی ما «بانو» نگو..، بگو همه‌ی آبروی ما نامت، حجاب روی سر دخترِ من است ذکر رضا رضا شرفِ کشور من است تا طفلِ مکتب تو به عالِم شبیه شد دست هزار عِلم، دخیل ضریح شد مشق پُر اشتباه شب ما، صحیح شد هر مرجعی کنار تو نُطقش فصیح شد حوزه، نشانه‌ی هنر سروری توست فخرِ طباطباییِ ما..، نوکری توست از شوق وصلِ چشمه‌ی تو، جو شدن خوش است مثل گلاب، در حرم‌ات بو شدن خوش است در دست خادمان تو، جارو شدن خوش است در صحن آب و آینه، آهو شدن خوش است آهو نشد..، نشد..، تو بیا وُ ثواب کن من را کبوتر حرم‌ات انتخاب کن از برکت حضور تو دنیا ادامه داشت امروز رفت و فرصت فردا ادامه داشت در هیبت تو جلوه‌ی زهرا ادامه داشت این "اشفعی لنا"ی لب ما ادامه داشت... ...تا در زمان حادثه‌ها مادری کنی در حشر با شفاعت خود، محشری کنی * * کم کم شروع واقعه‌ی اشک و آه شد تب کردی و کرانه ی گیتی تباه شد روز عَجم زمان غروبت..، سیاه شد قم نه..، بگو تمام جهان بی پناه شد سَم گرچه نای پَر زدنت را نشانده است امّا وقار ساحت تو حفظ مانده است بالت نسوخت و پَر تو لطمه‌ای ندید در قم حریم معجر تو لطمه‌ای ندید در طوس، شأن دلبر تو لطمه‌ای ندید موی سر برادر تو لطمه‌ای ندید وای از دَمی که خواهری از تَل نگاه کرد یک مست..، نیزه واردِ حلقوم شاه کرد...
🏴 🏴 ✍شاعر: طاها تحقیقی، عباس قلعه ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ رضا جانم بیا، این دم آخر صدایت میزنم، با حالی مضطر ببین حالم شده، محزون برادر فراق روی تو شد آخر قاتلم برای دیدنت چه بیتابس دلم رضاجانم رضا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دگر رفته ز دست، صبر و قرارم در این غربت خدا، شد گریه کارم کجایی که بیا، جان می سِپارم گمانم می شود امیدم نا امید نفس هایم دگر به روی لب رسید رضا جانم رضا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ خیالت راحت ای، چشم امیدم از آن لحظه که بر، این جا رسیدم از این مردم به جز، خوبی ندیدم میان شهر قم شده حفظ حرمتم برای لحظه ای نشد کم عزّتم رضا جانم رضا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دلم میسوزد از، احوالات شام غم مهجوری و، طعنه و دشنام سر عمه شکست، با سنگای بام توی بازار شام خمیدند غنچه ها زدند زن ها رو در میان کوچه ها حسینم وای حسین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ به شام دید عمه زینب چه قدر آزار چه حرفا که شنید، در کوچه بازار بُرید آن لحظه که، رفت بزم اغیار آخه سادات کجا؟ توی بزم شراب می خندیدند مُدام به اشکای رباب حسینم وای حسین
با موضوع شهادت حضرت معصومه علیهاالسلام السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نور امید ، روشنی چشم ما بیا در شام تار، ای قمر هل أتی' بیا ظلم و ستم به حدّ نهایت رسیده است شیعه شده اسیر هزاران بلا بیا حق زیر پای لشکر تزویر له شده رسواگر ضلالت قوم ریا بیا بدعت میان دین نبی رخنه کرده است در قلب شهر، بتکده گشته بنا بیا حالا که دیده ،لایق دیدار تو نشد بنگر شدم به مرگ خودم هم رضا بیا حالا که از گناه شدم تَحبِسُ الدُّعاء بنما خودت برای ظهورت دعا بیا آقا شده ست حاجت شیعه ظهور تو بنما دگر تو حاجت ما را روا بیا در سوگ عمّه جان تو مجلس گرفته ایم در ماتم شهیده ی راه رضا بیا َآمد به قصد دیدن روی برادرش اما به راه دیدن او شد فدا بیا چونان پدر ز کینه ی عباسیان پست گردیده است کشته ی زهر جفا بیا در شهر قم ندیده دگر عمّه جان تو بر روی نیزه رأس رضا را جدا بیا سنگی نخورده بر سر او بین کوچه ها بر جدّ او نگفته کسی ناسزا بیا ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن
بر گدای خانه‌اش، معصومه عصمت می‌دهد دستِ زائرهای خود، برگ شفاعت می‌دهد برکسی که خاک شد، تأثیرِ تربت می‌دهد قولِ دیدارِ رضا را در قیامت می‌دهد مثل سلطان، گنبدِ این شاه‌بانو با صفاست زائرِ معصومه در قم، زائر قبرِ رضاست سفره‌ای مثل عموجانش حسن انداخته حضرت رب الکرم اورا کریمه ساخته هرکه بی حاجت به کویش پا گذارد، باخته... ... شک ندارم اصلاً او معصومه را نشناخته مثل زهرا مادرش احسان او بی انتهاست دختر باب الحوائج، دیده بر راه گداست مثل زینب مو به مو تفسیر قرآن می‌کند با تکان چادرش کافر مسلمان می‌کند دست او باز است و زینب‌وار، احسان می‌کند خواهر سلطانِ عالم، کارِ سلطان می‌کند از کلام حضرت صادق چنین معلوم شد زائرِ او زائرِ هر چارده معصوم شد رشته‌های معجر او دست‌بافِ فاطمه است هرکه دورش گشته بی شک در طواف فاطمه است در عفافِ زندگیِ او، عفافِ فاطمه است عشق او تفسیر ِ عین و شین و قاف فاطمه است هیچ مردی با چنین اعجوبه‌ای هم تا نشد عاقبت هم همسری در رتبه‌اش پیدا نشد سال‌های سال در چشم انتظاری سوخته در فراق روی بابا دیده بر در دوخته اسم زندان در دل او شعله‌ها افروخته گریه‌های بی صدا را از کسی آموخته خانهٔ موسی بن جعفر بیت الاحزانش شده گریه در ده سالگی روزی چشمانش شده در یتیمی احترامش را نگه می‌داشتند دور تا دورش برادرها اقامت داشتند بی اجازه پا کنار خانه‌اش نگذاشتند جای هیزم شاخه گل در پشت در بگذاشتند داغ بابا دید اما داغی مسمار نه کوچه‌های تنگ دید اما در و دیوار نه فاطمه بود و مدینه قامتش را تا نکرد بی حیایی با لگد در را به سویش وا نکرد با کف پا روی چادر، قاتلی امضا نکرد گوشوارش را کسی در کوچه‌ها پیدا نکرد مادرش زهرا ولی در زیر یک «در» گیر کرد سینه‌ی زخمی، سه ماهه مادرش را پیر کرد بعد بابا با رضاجان بیشتر مأنوس شد ساحل چشمان او دلبند ِ اقیانوس شد غربت آن‌دم در تمام ِ هستی‌اش ملموس شد که رضایش از مدینه رهسپار طوس شد شد مدینه بی رضا، یک‌سال مانند قفس گریه می‌کرد و صدا می‌زد رضا را هرنفس نامه‌ای از یار آمد، بال‌هایش باز شد موسم ناقه سواری‌های او آغاز شد تا به شهر ساوه بغض دشمنان ابراز شد بال و پرهای کبوترها شکارِ باز شد صحنه‌ای از کربلا با دیدهٔ تر دیده است در دیار بی کسی، داغ برادر دیده است سوی قم او داغدار آمد ولی با احترام کوچه واکردند مردم در میان ازدحام می‌رسید از هر طرف تنها صدای السلام شد گریز روضه‌ام یک جمله «ای لعنت به شام» چه بلایی بر سر ناموس حق آورده‌اند عمه‌ی سادات را خیلی مُعَطّل کرده‌اند... ✍
باز هم می‌شوم كبوترتان زير اين گنبد منورتان من نمک‌گير سفره‌ات شده‌ام دست خالی نرفتم از درتان مادر من كنيزتان بوده پدرم نيز بوده نوكرتان جای كرب و بلا و طوس و نجف شده‌ام خاک‌بوس محضرتان ما عجم‌ها چقدر خوشبختيم شده ايران مسير آخرتان اشک‌هايم دخيل می‌بندند به ضريح فرشته‌پرورتان از ضريح تو ياس می‌ريزد مثل چادرنماز مادرتان چقدر از مدينه دور شدی پای دل‌تنگی برادرتان خسته از راه دور آمده‌ای خسته‌ای از فراق دلبرتان مثل مادر خميده‌ای اما نگرفته به ميخ در پرتان محملت پرده داشت شكر خدا سايبان بوده بر روی سرتان گرچه شد حمله بر عشيره‌ی تو شكر، غارت نگشت زيورتان در ميان هجوم دست نخورد دست نامحرمی به معجرتان شد خزان گرچه نو بهار شما كم نشد لحظه‌ای از وقار شما غُصه‌ی از همه بريدن تو غم روی رضا نديدن تو گرچه آواره گشته‌ای خانم گرچه غم دارم از خميدن تو ناقه‌ات بين ازدحام نرفت بی‌خطر بود اين پريدن تو چادرت زير چكمه گير نكرد لحظه‌ی تلخ پركشيدن تو بی‌برادر ميان كوچه نديد پشت مركب كسی دويدن تو ثبت شد در جريده‌ی تاريخ قصه‌های به قم رسيدن تو آمدی شهر قم گلستان شد پيش پايت زمين گل افشان شد شهر قم بر تو احترام گذاشت پيش رويت فقط سلام گذاشت پير قم با بزرگ مردم قم سر به پای تو چون غلام گذاشت بهر تو قم گذاشت سنگ تمام كِی دگر سنگ روی بام گذاشت كي به قم دختر ولی خدا پای در مجلس عوام گذاشت بهترين جای قم سرايت بود كِی ميان خرابه جايت بود ✍
اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً یابن الحسن.... چند جمله ای با آقای غریبمون درد دل کنیم ما کسی غیر آقا نداریم آقا جانم آقا جانم یوسف زهرا خواستم تا که بیایم سر بازار نشد ۲ تا مرا هم بنویسند خریدار ، نشد مولا جانم.... خواستم که به پا بوسی یوسف برسم مثل هر خواسته ی قبل ، این بار نشد آقا جان چی میشه که من نمیرسم به دیدارتان آقاجان سرِ اعمال به هم ریخته ام گریانم مهدی جان مهدی جان.... سرِ اعمال به هم ریخته ام گریانم هرچه کردم نشوم مایه ی آزار نشد میدونم با اعمالم شما رو اذیت کردم امشب اومدم باهات حرف بزنم بگم اشتباه کردم بگم غلط کردم تو ندید بگیر اما یه چی بگم یا صاحب الزمان در میان صف زوّار تو سر گردانم آه ، نوبت این عبد گنهکار نشد تا کی باید دنبالت بگردم، مَتیٰ تَرانا و نَراک کی میشه من شما رو ببینم شما هم منو ببینید حالا هر کی دوست داره آقاش نگاهش کنه یابن الحسن.... ====================
دردم مداوا می کنی مثل همیشه عقده ز دل وا می کنی مثل همیشه آیینه زیبا می شود با یک نگاهت دل را تو شیدا می کنی مثل همیشه دروازه لطف و کرم را می گشایی وقتی که لب وا می کنی مثل همیشه از گوشه ی چشمت کرم می ریزد آقا از بسکه غوغا می کنی مثل همیشه پرونده ی اعمال ما گرچه سیاه است می دانم امضا می کنی مثل همیشه دل مرده ام، اما تو با یک گوشه چشمی کار مسیحا می کنی مثل همیشه بهر ظهور خود چرا ای یوسف عشق امروز و فردا می کنی مثل همیشه شبهای جمعه کربلا همراه مادر تو روضه برپا می کنی مثل همیشه تو مثل بابایت علی غمهای خود را با چاه نجوا می کنی مثل همیشه تو مثل زهرا مادرت از بسکه خوبی با ما مدارا می کنی مثل همیشه ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🎤حاج مهدی سلحشور۱۴۰۲ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ در دم مردن بیا یک دم کنارم یا حسین حق زهرا مادرت چشم انتظارم یا حسین سفینه النجاتم ارباب ای معنی حیاتم ارباب حلال مشکلاتم ارباب ای سایه سرم یا مولا حسین یامولا ایمان و باورم ... امید آخرم‌.... مارا ببر حرم .... اباعبدالله مولا یا ابا عبدالله ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
مادرم معصومه بود مادر معصومه‌ها مادرم مظلومه بود یاور مظلومه‌ها (اول مظلوم علی بود، اول مظلومه زهرا مولا حامی مظلوم، زهرا حامی مولا )۲ (تنها یار حیدر، همدم و بهار حیدر )۲ (تنها یار حیدر، محرم اسرار حیدر )۲ (زهرا یار حیدر )۴ ➖➖➖➖➖➖ بیت زهرا می‌شود سنگر مظلوم‌ها مادرم مظلومه بود یاور مظلوم‌ها (وقتی ذکر لب ما شد للمظلوم حورا )۲ (از جنگ با ستمگر کی دارد شیعه پروا؟)۲ (داریم عهد دیرین تا شکوه و عزت دیرین )۲ (داریم عهد دیرین تا رهایی فلسطین )۲ (للمظلوم حورا )۳ ➖➖➖➖➖➖➖➖