🕯سبک زمینه و شور ایام فاطمیه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها زبانحال
#زمینه_ایام_فاطمیه
#شور_ایام_فاطمیه
#یار_وفادار_علی
بند🕯
یار وفاداره علی فاطمه یا فاطمه
شمع شب تاره علی فاطمه یا فاطمه
خالی نکن پشتمو تو،پشت و پناه منی
همسر بیماره علی فاطمه یا فاطمه
نگو که وقته رفتنه
خونه بدونت بی صفاست
بدونت حیدر غریبه
تو دنیایی که بی وفاست
نکن وصیت عزیزم
تو که هنوزم جوونی
خواهشم از تو اینه که
کنار حیدر بمونی
نرو نرو فاطمه جان
بند🕯🕯
ای همه احساسه علی فاطمه یا فاطمه
دسته گل یاسه علی فاطمه یا فاطمه
برات بمیرم که رفتی،پشتِ دره خونه و
شدی سپر واسه علی فاطمه یا فاطمه
گذشتی از جونت برام
یک تنه رفتی تو خطر
میون آتیش سوختی و
رفت توی سینت میخ در
چرا میگیری رو ازم
بگو دلیلش رو به من
چیشده تو کوچه ای که
رفتی تو اونروز با حسن
نرو نرو فاطمه جان
بند🕯🕯🕯
توون زانوی علی فاطمه یا فاطمه
قدرت بازوی علی فاطمه یا فاطمه
بی تو نداره قدرتی،دلیر خیبر بمون
تو هستی نیروی علی فاطمه یا فاطمه
میدونی که روزگارم
بی تو سیاهه عزیزم
میدونی که همدم من
بعد تو چاهه عزیزم
قرارمون این نبود که
علی رو تنهاش بذاری
بلندشو از بسترت تو
میتونی طاقت بیاری
نرو نرو فاطمه جان
بند🕯🕯🕯🕯
سه ماهه که بیقراری مادرم ای مادرم
تو بستری حال نداری مادرم ای مادرم
هنوز جوونی و خیلی،زوده برات که همش
اسم کفن رو میاری مادرم ای مادرم
سخته برا زینبت که
میزنی حرف کفن رو
زوده براش که بدونه
قضیه ی پیرهن رو
سخته براش که بدونه
روضه ی کرب و بلارو
سخته که روزی ببینه
رو نیزه راسی جدارو
غریب مادر حسین جان
🙏التماس دعای خیر
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
.
#واحد_سنگین
#فاطمیه
بند اول:
خونه چرا شرر گرفته
پرستوی من پر گرفته
من شب غسلت تازه دیدم
پهلوت به میخ در گرفته
سخته که ویرونی ببینم
چشماتو بارونی ببینم
باور نمیکردم یه روزی
لباستو خونی ببینم
آه ای عزیزم/ بی تو مریضم
چه جوری آب روی کبودی هات بریزم؟
شکست غرورم/ سنگ صبورم
چه جوری خون روی دیوارو بشورم؟
بند دوم:
تو شعله ها بال و پرت سوخت
میون آتیش معجرت سوخت
کاشکی نمی دیدم با چشمام
آخ که چقد موی سرت سوخت
کاشکی منو لحد بگیرن
به باد حرف بد بگیرن
ولی نباشم که ببینم
چادر تو لگد بگیرن
حالم خرابه/ دنیام سرابه
حسین تو شبا همش تشنه میخوابه
دنیام چه تاره/ دل بی قراره
شب عروسی زینبت مادر نداره
بند سوم:
وقتی حسن ماتم گرفته
انگار همه عالم گرفته
تو مشت دستاش میبینم که
یه چیزی رو محکم گرفته
تنش رو زار و خسته دیدم
چشماشو نیمه بسته دیدم
میون خواب تو مشت دستش
گوشواره ی شکسته دیدم
باز چه خبر بود/ چه دردسر بود
یه نانجیب تو کوچه ها دنبال شر بود
به قلب ما زد/ چه بی هوا زد
تو روز روشن یه زنو تو کوچه ها زد
مظاهر کثیری نژاد✍
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
بی هوا خوردم اولین سیلی رو من از شعله ها خوردم
آسمون نمی بارید کوچه ها پر از مه شد
پیش من غرور حسن زیر دست و پا له شد
شعله پا شد از جا و دست به چادرم انداخت
بی حیا طنابش رو دست شوهرم انداخت
پره معجرم سوخت همه پیکرم سوخت
آخ الهی که خیر نبینن دل شوهرم سوخت
امون امون ای دل
شعله ور بودم میدونستن بی معرفتا پشت در بودم
یک نفر بودم چهل تا مرد بی حیا یک نفر بودم
خونمو توی شهرم رو سرم خراب کردن
من رشید بودم اما پیکرم رو آب کردن
چشام هی می باره تمومی نداره
چشم رو هم میذارم اگه غم محسنم بذاره
امون امون ای دل
بارمو بستم دو سه ماهی میشه که دیگه از همه خستم
سینه پر درده نفسم از سینه میره وبرنمیگرده
زینبم بیدار مونده توی تب که میسوزم
پیرهن حسینو با آه و ناله میدوزم
میبینم غروبی که زینبم پریشانه
پیرهن حسینم نیست روی خاکا عریانه
دیده هام یه دریاست فکر روز فرداست
کاش نباشم اون لحظه که تنش زیر سُم اسباست
امون امون ای دل
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
239.1K
زمزمه شهادت حضرت زهرا (س)
نگار باوفای من
همدم باصفای من
گل کبود یاسمن
مگو زرفتنت سخن
خزان مکن بهار من
مرو مرو تو فاطمه ٣
___________________
منم زبعد تو غریب
شوم غمین وبی شکیب
تو بوده ای پناه من
شنو فغان وآه من
مکن غروب ماه من
مرو مرو...
____________________
گشا دو دیده جان من
عزیز مهربان ما
کمی نما تو گفتگو
بار دگر علی بگو
ای به سرایم آبرو
مرو مرو..
_______________________
مادر کودکان من
گرمی خانه مان من
فتادنت به پشت در
فتاده بر دلم شرر
شکسته از علی کمر
مرومرو..
شعر :اسماعیل تقوایی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
259.6K
زمزمه ونوحه شهادت حضرت زهرا(س)
یار جوان حیدر
روح و روان حیدر
حرمت تو شکسته
رفته توان حیدر
فاطمه جان، ای که مرا چو گوهری
پیش چشمم، میان دیوار ودری
علی را در بند عدو می نگری
فاطمه جان ای گل بی مثال من، فاطمه جان ای گل بی مثال من فاطمه جان ای گل بی مثال من۲
_______________
تو ای تمام هستم
شرمنده تو هستم
تو غرق خونی ومن
بسته شده دو دستم
آیه آیه، شدی تو کوثر علی
شدی پرپر گل معطر علی
ناله داری تو در برابر علی
فاطمه جان....
_________________
تویی میان بستر
منم غمین ومضطر
مزن تو حرف رفتن
امانت پیمبر
گر عزیزم، تو ترک مرتضی کنی
حیدر را به سیل غم رها کنی
کودکانت به غصه مبتلا کنی
فاطمه جان.....
__________________
غسل تنت شبانه
دفن تو مخفیانه
میان خاک قبرت
گشته دلم روانه
ای خدایا، بدون زهرا چکنم
بی حبیبم بهر تسلا چکنم
در مدینه غریب وتنها چکنم
فاطمه جان...
شعر:اسماعیل تقوایی
سبک:سرزمین من
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
فاطمه الزهرا(س)
نه سال مرا همدم وهمخانه توبودی
آبادگر این دل ویرانه تو بودی
نه سال کنارت همه ایام، خوشی بود
آرامش جان من وجانانه تو بودی
انسیه ی حوریه ی در خانه حیدر
ای فاطمه جان، کوثر بی متل پیمبر
* * *. *
نه سال زمین بود به مانند بهشتم
آمیخته شد مهر تو با طبع وسرشتم
نه سال علی فاطمه و فاطمه حیدر
من نام تو بر سردر قلبم بنوشتم
امید علی در همه احوال تو بودی
من طائر واز بهر علی بال تو بودی
* * * *
ازبعد پیمبر تو شدی پشت وپناهم
بودی به طرفداری من کل سپاهم
افسار رها کرده سگی زد به تو سیلی
در خانه به نیلی رخت افتاد نگاهم
ای وای از آن لحظه وآن چادر خاکی
وای از حسن کوچکِ در حال تباکی
* *. * *
ای وای از آن لحظه که در روی تو افتاد
از ضربه ی در لطمه به پهلوی توافتاد
شش ماهه ی تو در ره اسلام فدا شد
هرآنچه بلا بود رهش سوی تو افتاد
دستان علی بسته وچشمان علی تر
قرآن سخنگو شده شرمنده ی کوثر
*. *. *. *
ای تیر غمت را دل حیدر نشانه
شد بستر بیماری تو پهن به خانه
ایام خوشی من وطفلان بسر آمد
از دیده ما اشک غمت گشت روانه
کردی تو سرانجام می قرب خدا نوش
مرگ آمد و بگرفت تو را سخت درآغوش
* * * *
بی تو چکنم ای گل یکدانه ی حیدر
جان دادی وجان علی ات رفت زپیکر
طفلان تو در هجر تو گیرند بهانه
ای یار جوانمرگ علی،یاس پیمبر
برخیز وببین فاطمه جان قد کمانم
برخیز وببین هجر تو بردست توانم
*. *. *
تابوت تو را غمزده بر دوش ببردم
انگار که صد بار شدم زنده و مردم
بودی تو امانت زپیمبر به بر من
در قبر تورا باز بدستش بسپردم
از بعد تو بودن نبود باور حیدر
دارم طلب صبر خود از حضرت داور
شعر:اسماعیل تقوایی
یا فاطمه الزهرا(س)
عصمت ا... و دری سوزان،وای از بیکسی
پشت در افتاده او نالان، وای از بیکسی
یک زن تنها، چهل نامرد، وای از بیکسی
میخ سوزان. زخم، آه ودرد، وای از بیکسی
فاطمه(س) ، فریاد یا بابا، وای از بیکسی
زینب گریان و وا اُمّا، وای از بیکسی
گل شکسته، غنچه اش پرپر، وای از بیکسی
آیه آیه، سوره ی کوثر، وای از بیکسی
دست بسته حیدر کرار، وای از بیکسی
اشک او غلطیده بر رخسار، وای از بیکسی
ذوالفقار وشرم از زهرا، وای از بیکسی
پهلوانی یکه وتنها، وای از بیکسی
خانه ای وبستری مادر، وای از بیکسی
روزهای غصه ی حیدر، وای از بیکسی
روز وشب، زهرا واشک وآه، وای از بیکسی
شکوه هایش بر رسول ا..، وای از بیکسی
عاقبت جان دادن زهرا، وای از بیکسی
غسل او با حیدر واسما، وای از بیکسی
غربت وتدفین او در شب، وای از بیکسی
روز وصل اَب و ام اَب، وای از بیکسی
شعر:اسماعیل تقوایی
یا فاطمه الزهرا(س)
تنور خانه مان سرد است زهرا
دل حیدر پر از درد است زهرا
ندارم بی تو من پشت وپناهی
علی را غم هماوردست زهرا
سلامم را دگر پاسخ نگویند
مدینه پر ز نامردست زهرا
چه سازم با با غم ودرد یتیمان
رخ اطفال تو زردست زهرا
چه دشوار است بی تو زندگانی
دلم از زندگی سرد ست زهرا
دمی بر خیز وبین داغ فراقت
چه کاری با علی کردست زهرا
شعر:اسماعیل تقوایی