eitaa logo
🌷🌷خادم الزهرا (س)🌷🌷
333 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
4.1هزار ویدیو
367 فایل
#گروه_جهادی_فاطمیون #کانال_خادم_الزهرا #متن_مولودی_و_مداحی #لبیک_یا_خامنه_ای #جمهوری_اسلامی_ایران 🤍🤍🤍🤍 @servant18 :آدرس مدیر ⬛ @Hosse113 @Heyda122
مشاهده در ایتا
دانلود
یک طرف یک شهر و یک سو مادری قامت کمان آسمان افتاده زیر دست و پای ناکسان دست بر پهلوی خونْ زخمش گرفته آمده آنکه تازه غنچه اش را کرده نذر باغبان بی پسر با قلب خسته بی دفاع و نیمه جان داشت جان می داد زیر ضربه های بی امان می کشید از زخم پهلویش به روی خاک ها خط خونی در دفاعِ از امیر مؤمنان پای قتل مرتضی را هر که آمد مهر کرد فاطمه را هر که آنجا بود می زد هم زمان روی بازوی شکسته با قلاف پر زدند قصد کشتن داشت دشمن فاطمه را بی گمان می کشید از کینه قنفذ پیش چشمان علی با لگد بر چادر زهرای او خط و نشان ماجرای کوچه رفت و بعد از آن دیگر نماند از وجود فاطمه جز پوستی بر استخوان
یک طرف یک شهر و یک سو مادری قامت کمان آسمان افتاده زیر دست و پای ناکسان دست بر پهلوی خونْ زخمش گرفته آمده آنکه تازه غنچه اش را کرده نذر باغبان بی پسر با قلب خسته بی دفاع و نیمه جان داشت جان می داد زیر ضربه های بی امان می کشید از زخم پهلویش به روی خاک ها خط خونی در دفاعِ از امیر مؤمنان پای قتل مرتضی را هر که آمد مهر کرد فاطمه را هر که آنجا بود می زد هم زمان روی بازوی شکسته با قلاف پر زدند قصد کشتن داشت دشمن فاطمه را بی گمان می کشید از کینه قنفذ پیش چشمان علی با لگد بر چادر زهرای او خط و نشان ماجرای کوچه رفت و بعد از آن دیگر نماند از وجود فاطمه جز پوستی بر استخوان
زینت پنج تن آل ولایت زینب کربلا از قدمت یافت شرافت زینب با تو در کرببلا عشق به پایان نرسید ناجی مرحله ی سخت امامت زینب عصمت از بردن نام تو به عصمت برسد چیست عصمت به خدا خاک سرایت زینب امتحانی ز ازل بود که الله گرفت با شهادت ز حسین و به اسارت زینب ما کجا شرح یکی از همه اوصاف شما شرح اوصاف تو باشد به قیامت زینب سایه انداخته بر دین نخی از چادر تو مریم از درس تو آموخت نجابت زینب کوفه در عمر خودش مثل تو زن دید؟ ندید آفرین بر جگر کوه بلاغت زینب مثل چشمان پر از خون تو در عصر دهم که چنان رفته به دنبال زیارت، زینب؟ یافتی در دل آن دشت به خون آکنده آن پراکنده تن غرق جراحت زینب
کانال متن روضه مجمع الذاکرین. .mp3
زمان: حجم: 575.7K
زمزمه: حبیبه ی خدا مسافر علی بیا سفر نکن به خاطر علی خورشید من چرا رو به غروب میشی یه کم دیگه بمون ایشالا خوب میشی منم که تکیه گاه بودم برا همه شکسته پشتم از غم تو فاطمه خدافظی نکن می سوزه قلب من بیا و حرف رفتنو دیگه نزن میدونی این روزا دیگه بریده ام به کی بگم خمیده شد رشیده ام چقد غمه عزیز توی صدای تو تنگه دلم برا ی خنده های تو مرو که بی تو از زمونه سیر میشم تو چنگ خنده ی قنفذ اسیر میشم برو گلم خدا همرات عزیز من منم و یادگاری هات عزیز من پوشوندی از نگام دستای سوخته تو بالاخره دیدم چشای سوخته تو ندیدم از تو من یه ذره خواهشو نیاوردی به روم دردای سرکشو لعنت به اونکه زد آتیش به زندگیم شرمنده کرد منو به پیش زندگیم