﷽
#شهادت_حضرت_زهرا_س
فاطمه ذکرِ کثیر است، کجا تکراریست
فاطمیه نه عبوریست که فیضی جاریست
کارِ شیعه بخدا فاطمیون را یاریست
ِزدنِ فاطمه برنامه ی استکباریست
هر زمانی به طریقی دلِ ما میشکنند
گاه در پشت در و گه ز جفا میشکنند
تا که کمرنگ شود فاطمیه در اَذهان
قصه ای طرح شود با سخنی از شیطان
تا فراموش شود روضه ی زهرا هر آن
غافل از اینکه خدا داده به شیعه برهان
ما همه عبد حسین و حسن و زهرائیم
دشمنِ آل علی را همه دشمن هائیم
دشمنِ پست پیِ توطئه ی افزون است
هر که صبِ علی و آل کند ملعون است
"شیعه ی انگلیسی، سُنیِ آمریکائی"
دلشان خواسته ناخواسته با صهیون است
آن ابوجهل که با نام امامِ جمعه است
حذفِ او لازم الاجرا و رهِ او بن بست
کارِ ما یاریِ زهراست، قسم بر زهرا
یارِ این قافله مولاست، قسم بر زهرا
پرچم فاطمه بالاست، قسم بر زهرا
راهِ ما راه تولاست، قسم بر زهرا
این تولا و تبرا هنرِ زهرائیست
پیروی از رهِ زهرا و علی غوغائیست
وای، نورِ ازلی مادر ما سیلی خورد
در حمایت ز ولی مادر ما سیلی خورد
چه غریب است علی مادر ما سیلی خورد
آه، با صوت جلی مادر ما سیلی خورد
فاطمه با دلِ بشکسته هزینه پرداخت
بخدا با جگرِ خسته هزینه پرداخت
چند بار آن مهِ اَسرار ز پا افتاده
گاه با سیلیِ کفار ز پا افتاده
گاه از تیزیِ مسمار ز پا افتاده
گاه بینِ در و دیوار ز پا افتاده
چه بلائی به سرِ مادر سادات آمد
که به مسجد به صدا جای مناجات آمد
#حاج_محمود_ژولیده
#@Heyda122
#مدح_و_مرثیه_حضرت_رقیه_بنت_الحسین_سلام_الله_علیهما
من دختر سلطان عشق و دینم
در فاطمیون فاطمه ترینم
یعنی به عمه زینبم قرینم
اینجا رقیه نام پر طنینم
در آسمان زهرای نازنینم
من نازنین زهرای کربلایم
خود زینت مجموع عمه هایم
همتا ندارم من در این میانه
هستم چو زهرا مادرم یگانه
تاج سر بابا به هر زمانه
دارم ز نور فاطمه نشانه
صوت حزین و ناله ای شبانه
تا سوز آهم سر رود ز سینه
شام بلا را میکنم مدینه
آنگونه که زهرا به آه شب سوز
با ناله های قلب آتش افروز
زد شعله بر اهل مدینه آنروز
آنگونه که با طعنه های جانسوز
گفتند یا شب گریه کن و یا روز
یک ناله ام یک شهر را بهم ریخت
از بیخ و بن سرمایه ی ستم ریخت
شهری که عمری سب مرتضا کرد
با انقلابم آتشی بپا کرد
هر ماذنه با ناله ام نوا کرد
بر اشهد اَنَّ علی وفا کرد
تا صبح محشر صوت من صدا کرد
طوری که بعد از کربلا و کوفه
دینِ خدا زد از غمم شکوفه
در آسمان دین ستاره برگشت
با گریه هایم راه چاره برگشت
عمامه ی رفته دوباره برگشت
حتی دو سه تا گوشواره برگشت
نزد ربابه گاهواره برگشت
این است تاثیر رقیه، آری
اینگونه احیا شد یتیم داری
گر چه چهل منزل شدیم تحقیر
گرچه شدم چون عمه ام به زنجیر
گر چه کتک خوردم بدون تقصیر
هر چند کودک بودم و شدم پیر
اما لباس پاره کرد تاثیر
بر گریه ام خندید دشمن اما
آخر شدم من آبروی بابا
کوهی ز غم بر شانه ام کشیدم
خار مغيلان دیدم و دویدم
زخم کف پا را به جان خریدم
افتادم از ناقه ولی رسیدم
چیزی نشد، تنها ز غم خمیدم
گر چه تنم از ترس زجر لرزید
اما به دیدار طبق می ارزید
گرچه برایم پهلویی نمانده
عیبی ندارد گیسویی نمانده
دستم شکست و بازویی نمانده
آری میارزد ابرویی نمانده
گرچه به چشمم سوسویی نمانده
تازه شدم منهم شبیه زهرا
تا مفتخر باشم به پیش بابا
آنکه مرا با نام زشت خوانده
از بس مرا دنبال خود کشانده
دیگر مرا تاب و تبی نمانده
گرچه مرا بر کاروان رسانده
زیر گلویم جای پنجه مانده
باید روم دیگر از این خرابه
زحمت شدم دیگر برای عمه
#حاج_محمود_ژولیده
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
.
#یادبود_فتح_خرمشهر
نشسته ام بنویسم برای خرمشهر
که صرف شد همه عمرم بپای خرمشهر
برادرم نه، ز دستم برادران رفتند
و هیچ گه نَسرودم، رَثای خرمشهر
اگر چه مرثیه ها،ماجرای ما دارد
ولی نگفته ام از کربلای خرمشهر
نشسته ام بنویسم، ز جنگِ خونین شهر
که کُنجِ گَنج نمانَد صدای خرمشهر
چه گُلشنی که در آن، شش هزار آلاله
شدند در ره قرآن، فدای خرمشهر
روایت است که صدها شهیده، جان دادند
برای حفظ حریم سَرای خرمشهر
عراق بود و ایالاتِ متحد، با او
عِیال شهر نشستند، پای خرمشهر
رژیمِ بعث و چهل کشورِ حمایتگر
بر آن شدند بمانند، جای خرمشهر
ولی تمامیِ ایران بسیج شد، یکبار
وپس گرفت زدشمن منای خرمشهر
دعای روح خدا بود و همّتِ مردم
که فتح کرد وطن را خدای خرمشهر
هزارها یَلِ میدان، چُنان جهان آرا
شدند فاتحِ این، نینوای خرمشهر
سقوط شهر دلیل سقوط ایمان نیست
چه مؤمنی که نخواهد بقای خرمشهر
من از شهادت فهمیده هاست، می فهمم
سقوطِ شهر نشد، انتهای خرمشهر
رسان به قدس و فلسطین،به شام و سوریّه
پیامِ مَرد ترین کشته های خرمشهر
أذانِ مسجد جامع، هنوز گلواژه ست
رسد ز مأذنه اَش رَبّنای خرمشهر
بگو که مأذنه ها را هنوز میسازیم
به هر کجا که شود، ماجرای خرمشهر
بگو دفاعِ مقدس... مقاومت...اینجاست
مدافع حرم است، جای جای خرمشهر
فدای زینبیه، عسگریّه، قاضریه
هر آنکه هست هماره، فدای خرمشهر
میان چاه، نگَردیم در پِیِ یوسف
که هست خیمۀ او مبتلای خرمشهر
#فتح_خرمشهر
#حاج_محمود_ژولیده ✍
.
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
﷽
#دودمه_اربعین
@roze_daftari
فاتح کوفه و شام آمده در کربلا
السلام ای شهدا
زینبم ، نایبه الفاطمه ، ای خون خدا
السلام ای شهدا
#حاج_محمود_ژولیده
مرقد تو کعبه ی شش گوش خواهر گشته است
زینبت برگشته است
در میان قبر عباس و حسین سرگشته است
زینبت برگشته است
کوفه رفتم شام رفتم باز برگشتم حسین
ای فدای کربلات
من چهل منزل به طفلانت سپر گشتم حسین
ای فدای کربلات
@roze_daftari
خیز از جا یا حسین بهر تو مهمان آمده
با اسیران آمده
خواهر غم پرورت از شام ویران آمده
با اسیران آمده
زینب سوخته دل آمده از راه سفر
خیز و حالم بنگر
توشه ام گشته از این راه بلا خون جگر
خیز و حالم بنگر
کاروان سالار زینب خیز و زینب را ببین
آمده در اربعین
قد کمان و تازیانه خورده بشکسته جبین
آمده در اربعین
ای برادر خیز از راه اسارت آمدم
من زیارت آمدم
قد خمیده از چهل منزل جسارت آمدم
من زیارت آمدم
بازگشته خواهر تو از اسارت یا حسین
یا حبیبی یا حسین
اربعین شد کرده ام قصد زیارت یاحسین
یا حبیبی یا حسین
با دم وای حسینا به حرم آمده است
لک لبیک حسین
دسته ی زینب کبری به حرم آمده است
لک لبیک حسین
فاتح کوفه و شام آمده در کربلا
السلام ای شهدا
زینبم ، نایبة الفاطمه ، ای خون خدا
السلام ای شهدا
@roze_daftari
#روضه_دفتری
﷽
#ولادت_امام_باقر_ع
خدا را مغفرت خواهی، بیا در مکتب باقر
نبی را هر صفت خواهی، بیا در مکتب باقر
علی را مرحمت خواهی، بیا در مکتب باقر
زلالِ معرفت خواهی، بیا در مکتب باقر
بزن زانوی تکریمش، که او مولاست عالم را
سِزد تسلیم و تعظیمش، که دلبند است خاتم را
ز سر تا پاست بالایش، شبیهِ مصطفا جدش
ز پا تا سر تولایش، شبیهِ مرتضا جدش
جمالِ وجهِ سیمایش، شبیهِ مجتبا جدش
جلالِ عالم آرایش، چو شاهِ کربلا جدش
مُزین شد چه فرخنده، ز سرمد نام نیکویش
بنامِ نامیِ جدش، محمد نام نیکویش
صفاتِ حضرت داور، نشانِ حضرت باقر
همه اوصافِ پیغمبر، از آنِ حضرت باقر
ولای ساقی کوثر، توانِ حضرت باقر
علوم اول و آخر به جانِ حضرت باقر
شکافد علمِ سرمد را به اذنِ حضرت زهرا
همه علمِ محمد را به اذنِ حضرت زهرا
چه تبیین های زیبایی، ز آیات خدا دارد
چه تشبیهات یکتایی، ز کشتیِ ولا دارد
چه تعبیرات غوغایی، به وصف کربلا دارد
چه شاگردان والایی، به دانشگاهِ ما دارد
تمامِ حوزه های علمیه، مرهون او هستند
و دانشمندان های ما همه، مدیون او هستند
در ایامی که حتی، یک سخن از دین نبود اصلاً
نشان در امتِ اسلام، از آئین نبود اصلاً
بجز بر قدرت و ثروت، ز کس تمکین نبود اصلاً
سخن از دین و دینداری، بجز تزیین نبود اصلاً
ز فرصت بهره برداریِ کامل کرد، اعحازش
شکافِ جامعه دید و شکافِ علم شد رازش
خدا را با دعا و استغاثه خواند، هر گاهش
پر از شور و نوا شد، هر مناجاتِ سحرگاهش
چنین شد ترجمانِ حضرتِ سجاد، هر آهش
برای صادق آل عبا، هموار شد راهش
در آن دورانِ وانَفساه، تا دشمن به خود آید
علَم را بر فرازِ قله های عِلم و ایمان زد
علَم زد بر فرازِ عرش، توحید و ولایت را
جهانی کرد، ایمان بر نبوت را، هدایت را
ترنم کرد در دلها، امامت را، درایت را
چنین است انقلابِ علم و دین، شرحِ حکایت را
علومی که شروعش از دلِ گودال میجوشد
هنوز از حنجرِ خونِ خدا تا حال میجوشد
از آنروزي که دانش، نیزه باران، سنگ باران شد
نزولِ قطره های علم، در رگهای یاران شد
چه سِری بود هر فرهیخته، از سربداران شد
از آن اَسرار، جامی روزیِ پیر جماران شد
قسم بر بندگیِ بی نظیرِ حضرتِ زینب
تمامِ تشنگان معرفت شاگرد این مکتب
زلالِ معرفت خواهی، به درسِ کربلا بنگر
هدایت را بزیز دست و پا، غرقِ بلا بنگر
ولایت را به روی نیزه، از غم مبتلا بنگر
حقیقت را بزیز چکمه، با قالوا بلا بنگر
اسیری را ببین، بانوی حق بر اُشترِ عریان
غریبی را ببین، سلطان دین در یک طبق گریان
همینجا میشود پیدا، دلیل پرچمِ روضه
که روشن میشود بر ما، چراغِ ماتمِ روضه
و باید پر شود هر جا، نوای پر غمِ روضه
منا را کرد عاشورا، امامِ مَحرمِ روضه
همیشه یادِ ما باشد، که باید روضه ها باشد
به هر کوی و به هر برزن، صدا نوحه ها باشد
صدای روضه اول بار نیز، از قتلگاه آمد
صدای خواهری از دشتِ خون، از خیمه گاه آمد
صدای دختری با عمه ها پر سوز و آه آمد
صدای مادری بر پیکری غرقِ نگاه آمد
مَبر رَاسِ حسینم را، مَکِش خنجر به این حنجر
کمی آبش دهید این تشنه لب را، پیشِ پیغمبر
#حاج_محمود_ژولیده
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
❣﷽❣
🔷🔶#دودمه_امام_صادق_ع
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
🌾شیعه هرچه دارد از نور امام صادق است
دین بنام صادق است2
🌾هرنفس حب الحسین تنها کلام صادق است
دین بنام صادق است2
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
💥جد ما گریه کنانش را تماشا میکند
نوحوعلی الحسین
💥هرکه گرید بر حسین یاری زهرا میکند
نوحوعلی الحسین
(#قاسم_نعمتی )
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
🎋شیعه بر فرماندهی کل عالم لایق است
یا علی حیدر مدد 2
🎋آری حقانیت شیعه به قال الصاق است
یا علی حیدر مدد2
(#مجتبی_صمدی )
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
🌿نه فقط شیعه صادق به دلش داغ و بلاست
صاحب مکتب ماست
🌿بخدا صاحب عزایش همۀ آل عباست
صاحب مکتب ماست
🌿مادرم فاطمه ! دریاب مرا جان حسین
جگرم پاره شده
🌿می زنم ناله به یاد لب عطشان حسین
جگرم پاره شده
🌿کشته شده رئیس مکتب ما
امام و مقتدای مذهب ما
(#حاج_محمود_ژوليده )
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
🍁از سرِ شانه عبایش را زمین انداختند
پشتِ مرکب میدود
🍁پیرمرد است و عصایش را زمین انداختند
پشت مرکب میدود
(#حسن_لطفی)
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
💐هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)💐
@roze_daftari
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
﷽
#شهادت_حضرت_علیاصغر_ع
تیری که بر گلوی علی جای آب شد
از خونِ او محاسنِ منهم خضاب شد
پنجاه و چند سال ز بدر و حنین رفت
گفتند خونِ خیبر و خندق حساب شد
این طفلِ تشنه لب، سندِ غربت من است
تیری مکید و بر روی دستم بخواب شد
شد پاره پاره مثل فدک، حلقِ نازکش
ذبحی عظیم پاره ی قلب رباب شد
آغوشِ من، اگرچه شده قتلگاه او
لبخند میزند! جگرِ من کباب شد
"لا تُحرِ قَلبی" از طرف خیمه میرسد
گوید سکینه: زَهره ی قلبم مذاب شد
گوید رقیه: بند دلم پاره شد بیا...
ای نازنین برادرِ من، وقت خواب شد
اما ز پشت خیمه کسی گفت: ای رباب...
تعجیل کن، که روی علی در نقاب شد
یک عده نیزه دار، به دنبال غارتند
بشتاب که، مزارِ علی هم خراب شد
بر نیزه، راسِ کودک شش ماهه جا نشد
زینب که دید، در دل او انقلاب شد
بر سر زنان، تمام زنان جیغ میکشند
زهرا شنید و خونجگرش بوتراب شد
سرها به نیزه رفت و بدنها بخاک ماند
با اینکه دفن کشته ی اهل عذاب شد
#حاج_محمود_ژولیده
﷽
#شام_غریبان
امان از آن زمان که قاتلان ترا سنان زدند
بزیرِ دست و پای خود، به هر چه دستشان زدند
به جرمِ زادۀ علی شدن، به هر چه داشتند
ز پا گرفته تا به سر، هر آنچه در توان زدند
تنت بزیر سمِ اسبها که لِه شد، عاقبت
سرِ ترا به نیزه ها، به پیشِ بانوان زدند
عجیب بود، اینکه غارتِ تنت مباح شد
عجیب تر از آن، لگد به جسمِ نیمه جان زدند
نه رحم در دلِ کسی، نه در وجودشان شرف
بدونِ وقفه سنگها، به خیمه ی زنان زدند
حجابها دریده شد، نقابها کشیده شد
پس از هجوم بر زنان، لگد به کودکان زدند
حرم که حرمتی نداشت، حریم عزتی نداشت
از آن زمان، که شعله بر حریمِ عرشیان زدند
چه جسم هاست بر زمین، چه دستها به آسمان
خدا گواه دشمنان، شرر به آسمان زدند
به پیشِ چشمِ فاطمه، سر از تنت بریده اند
که خنجرِ عناد را، به حجتِ زمان زدند
گرفته بود، گیسوی سرِ بریده را بدست
که ناگهان سر ترا، به نیزه کوفیان زدند
غروب بود و پشته ها، ز کشته های تشنه لب
به صوتِ آتشینِ خود، شراره بر اذان زدند
بساطِ شامِ غربتِ حرم، فراهم است و بعد
صلا به غارتِ حرم، به حکمِ قاتلان زدند
نه مانده بود معجری، نه مانده بود زیوری
میانِ گریه خنده بر، تمامِ دختران زدند
بزیرِ بوته ها یکی یکی، پناه برده اند
یتیم های فاطمه، که سر به بیکران زدند
به دامنی که شعله از شرارشان فتاده بود
چه سخت لحظه ی فرار، ضربه بی امان زدند
#حاج_محمود_ژولیده