eitaa logo
🌷🌷خادم الزهرا (س)🌷🌷
352 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
297 فایل
#گروه_جهادی_فاطمیون #کانال_خادم_الزهرا #متن_مولودی_و_مداحی #لبیک_یا_خامنه_ای #جمهوری_اسلامی_ایران 🤍🤍🤍🤍 @servant18 :آدرس مدیر ⬛ @Hosse113 @Heyda122
مشاهده در ایتا
دانلود
تکیده قامتش و تکیه بر عصا نزده‌ست همان که غیر خدا را دمی صدا نزده‌ست شهید داغ حسین است و ما در این فکریم که سر به چوبۀ محمل زده‌ست یا نزده‌ست هنوز بر سر تل، دست روی سر دارد هنوز پای غمش ایستاده، جا نزده‌ست هنوز چشم به راه است ماه برگردد و قرن‌هاست کسی سر به خیمه‌ها نزده‌ست خوشا به شاعر اگر آتشی به دل دارد بدا بر آن قلمی که دم از شما نزده‌ست به پای‌بوسی صیدی که بین گودال است کسی شبیه تو این‌گونه دست و پا نزده‌ست... فائزه زرافشان
یکسال و نیم مانده غمت در گلوی من هر  روز و شب تویی همه جا رو به روی من در زیر آفتابم و تشنه شبیه تو دنیا کشیده خنجر غم بر گلوی من تصویر قتلگاه تو یادم نمی رود یک بوسه از تنت شده بود آرزوی من از خاطرات آن شب مقتل کنار تو مانده هنوز لالۀ سرخی به روی من یک لحظه چوب محمل و پیشانی ام شکست تا رفت روی نیزه سرت پیش روی من سنگین ترین  غمم  غم دفن سه ساله بود او رفت و رفت پیش شما آبروی من بشکن سفال عمر مرا تا نفس کشم دیگر بس است بادۀ غم در سبوی من موسی علیمرادی
هنوز رخت سیاه عزا به تن دارد هنوز در دل خود غصه ی کفن دارد هزار خاطره از کوچه ی بنی هاشم هزار خاطره از مادر و حسن دارد شکسته بال و پرش را فراق جانکاهی دو چشم خیس و دو تا دست سینه زن دارد هزار حرف نگفته است در دلش از شام هزار غصه ز دوری اش از وطن دارد هنوز هم که هنوز است پلک او زخمی است هنوز در بر خود پاره پیرهن دارد هنوز هم که هنوز است، چشم او تار است و ردّ سلسله ها را به روی تن دارد هنوز هم که هنوز است روضه می خواند چه روضه های عجیبی از آن بدن دارد همان بدن که میان حصیر پیچیدند هزار بوسه از آن تیر و نیزه ها چیدند وحید محمدی
خدا را شکر ما عبدِ خدا گشتیم با زینب شدیم عاشق حسینش را بِاذنِ الله تا زینب اگر چه معرفت داریم بر آن بانوی عظما ولیکن مُعترف هستیم، ما اَدراکَ ما زینب خدا فرمود نامش را، نبی واکرد کامش را که ناموسِ خدا هست و حیاتُ المصطفا زینب تمام ریشه اَش مولا، همه اندیشه اَش زهرا چو پرسی کیست این بانو، همان خیرُالنّسا زینب صدایش ناطقِ حیدر، صفای سوره ی کوثر صبورِ آل پیغمبر، شبیهِ مجتبا زینب ز احمد تا حسین از هر یکی صدها صفت دارد شکوهِ عصمت و آئینه ی آل عبا زینب نخوانش مضطرِ مقتل، بخوان پیغمبرِ مقتل شهیدِ نینوا را جان، سفیرِ کربلا زینب تمامِ منطقش قرآن، خطابش خطبه اَش ایمان نفیرِ حنجرِ سرخِ شهیدِ سرجدا زینب پس از سالارِ مظلومش، حرم را قافله سالار ز کوفه نایبِ معصوم، تا شام بلا زینب هدایت را همه معنا، ولایت را یدِ بَیضا امامت را بقا زیرا، که شد کنزُالوِلا زینب درایت کرد چون مادر، امامت کرد چون حیدر امامش را چو بی سر دید زیرِ دست و پا زینب دو دستش بُرد زیرِ پیکرِ صد پاره در مقتل و شد در قلّه ی عرفان، پیِ شکر خدا زینب از آن گودال تا کوفه، بلا را دید مکشوفه هزاران بار مضروبه شد از جور و جفا زینب به خون هفتاد پیکر دید و بر نِی هیجده سر دید و غم را تا به آخر دید و زیبا دید، وا زینب گهی در گوشه ی زندان، گهی در گوشه ی ویران یتیمان را نوازش کرد با اشک و دعا زینب میانِ مجلسِ دشمن، سرِ خونِ خدا را دید... به چوبِ خیزران، مضروب در تشتِ طلا زینب در آن بزمِ شراب آری، بپا شد انقلاب آری ز عنوانِ کنیزی! چون یتیمی گفت یا زینب سه ساله دختری را در خرابه جانِ خود خواند و... در آن ویرانه مدفون ساخت جانِ خویش را زینب قیامش پرچمِ دین را نگهبان تا قیامت شد غمش در جانِ ما جاوید، مکتب را بقا زینب هزاران چون سلیمانی، فدای یک نخِ معجر همان معجر که عفت را نمایش داد با زینب ظهورِ مهدی آل علی بسته به نجوایش بخوان همراهِ او "یا منتقم اَلغوث" با زینب محمود ژولیده
فکر کن ظهر شود روز به آخر برسد لحظه ها بگذرد و ساعت خنجر برسد لحظه ی آخر گودال به کندی برود خنجر کینه سراسیمه به حنجر برسد فکر کن بین اجانب به چه وضعی به چه حال؟ زینب از تل به تماشای برادر برسد هرچه بوده است به غارت برود ، در گودال بوسه ای از رگ خشکیده به خواهر برسد ازدحام است و در این معرکه زینب مانده به برادر برسد یا که به معجر برسد قد خم دارد از این غم چه کسی می دانست؟ ارث مادر وسط دشت به دختر برسد محسن ناصحی https://eitaa.com/joinchat/4240572439C6b1bcf7d93
آسمان بی‌شک پر از تکبیرة الاحرام اوست غم همیشه تشنۀ دریای ناآرام اوست اوج تفسیر تمام آیه‌های عاشقی در میان خطبه‌های کربلا تا شام اوست مثل نام مرتضی بعد از پیمبر دیده‌ام هر کجا نام حسین آمد، پس از آن نام اوست چشم‌هایش هیچ چیزی غیر زیبایی ندید «ما رأیت الا جمیلا» آخرین پیغام اوست شیعه بی‌تردید بی‌زینب به پایان می‌رسید در دل، ایمانی اگر داریم از اسلام اوست از نجف تا کربلا موکب به موکب می‌روم هر کجا پا می‌گذارم سفرۀ اکرام اوست کربلا پایان پرچمداری زینب نبود تازه‌ این آغاز ختم سورۀ انعام اوست سمانه روشنایی
تکیده قامتش و تکیه بر عصا نزده‌ست همان که غیر خدا را دمی صدا نزده‌ست شهید داغ حسین است و ما در این فکریم که سر به چوبۀ محمل زده‌ست یا نزده‌ست هنوز بر سر تل، دست روی سر دارد هنوز پای غمش ایستاده، جا نزده‌ست هنوز چشم به راه است ماه برگردد و قرن‌هاست کسی سر به خیمه‌ها نزده‌ست خوشا به شاعر اگر آتشی به دل دارد بدا بر آن قلمی که دم از شما نزده‌ست به پای‌بوسی صیدی که بین گودال است کسی شبیه تو این‌گونه دست و پا نزده‌ست... فائزه زرافشان
یکسال و نیم مانده غمت در گلوی من هر  روز و شب تویی همه جا رو به روی من در زیر آفتابم و تشنه شبیه تو دنیا کشیده خنجر غم بر گلوی من تصویر قتلگاه تو یادم نمی رود یک بوسه از تنت شده بود آرزوی من از خاطرات آن شب مقتل کنار تو مانده هنوز لالۀ سرخی به روی من یک لحظه چوب محمل و پیشانی ام شکست تا رفت روی نیزه سرت پیش روی من سنگین ترین  غمم  غم دفن سه ساله بود او رفت و رفت پیش شما آبروی من بشکن سفال عمر مرا تا نفس کشم دیگر بس است بادۀ غم در سبوی من موسی علیمرادی
هنوز رخت سیاه عزا به تن دارد هنوز در دل خود غصه ی کفن دارد هزار خاطره از کوچه ی بنی هاشم هزار خاطره از مادر و حسن دارد شکسته بال و پرش را فراق جانکاهی دو چشم خیس و دو تا دست سینه زن دارد هزار حرف نگفته است در دلش از شام هزار غصه ز دوری اش از وطن دارد هنوز هم که هنوز است پلک او زخمی است هنوز در بر خود پاره پیرهن دارد هنوز هم که هنوز است، چشم او تار است و ردّ سلسله ها را به روی تن دارد هنوز هم که هنوز است روضه می خواند چه روضه های عجیبی از آن بدن دارد همان بدن که میان حصیر پیچیدند هزار بوسه از آن تیر و نیزه ها چیدند وحید محمدی
خدا را شکر ما عبدِ خدا گشتیم با زینب شدیم عاشق حسینش را بِاذنِ الله تا زینب اگر چه معرفت داریم بر آن بانوی عظما ولیکن مُعترف هستیم، ما اَدراکَ ما زینب خدا فرمود نامش را، نبی واکرد کامش را که ناموسِ خدا هست و حیاتُ المصطفا زینب تمام ریشه اَش مولا، همه اندیشه اَش زهرا چو پرسی کیست این بانو، همان خیرُالنّسا زینب صدایش ناطقِ حیدر، صفای سوره ی کوثر صبورِ آل پیغمبر، شبیهِ مجتبا زینب ز احمد تا حسین از هر یکی صدها صفت دارد شکوهِ عصمت و آئینه ی آل عبا زینب نخوانش مضطرِ مقتل، بخوان پیغمبرِ مقتل شهیدِ نینوا را جان، سفیرِ کربلا زینب تمامِ منطقش قرآن، خطابش خطبه اَش ایمان نفیرِ حنجرِ سرخِ شهیدِ سرجدا زینب پس از سالارِ مظلومش، حرم را قافله سالار ز کوفه نایبِ معصوم، تا شام بلا زینب هدایت را همه معنا، ولایت را یدِ بَیضا امامت را بقا زیرا، که شد کنزُالوِلا زینب درایت کرد چون مادر، امامت کرد چون حیدر امامش را چو بی سر دید زیرِ دست و پا زینب دو دستش بُرد زیرِ پیکرِ صد پاره در مقتل و شد در قلّه ی عرفان، پیِ شکر خدا زینب از آن گودال تا کوفه، بلا را دید مکشوفه هزاران بار مضروبه شد از جور و جفا زینب به خون هفتاد پیکر دید و بر نِی هیجده سر دید و غم را تا به آخر دید و زیبا دید، وا زینب گهی در گوشه ی زندان، گهی در گوشه ی ویران یتیمان را نوازش کرد با اشک و دعا زینب میانِ مجلسِ دشمن، سرِ خونِ خدا را دید... به چوبِ خیزران، مضروب در تشتِ طلا زینب در آن بزمِ شراب آری، بپا شد انقلاب آری ز عنوانِ کنیزی! چون یتیمی گفت یا زینب سه ساله دختری را در خرابه جانِ خود خواند و... در آن ویرانه مدفون ساخت جانِ خویش را زینب قیامش پرچمِ دین را نگهبان تا قیامت شد غمش در جانِ ما جاوید، مکتب را بقا زینب هزاران چون سلیمانی، فدای یک نخِ معجر همان معجر که عفت را نمایش داد با زینب ظهورِ مهدی آل علی بسته به نجوایش بخوان همراهِ او "یا منتقم اَلغوث" با زینب محمود ژولیده
فکر کن ظهر شود روز به آخر برسد لحظه ها بگذرد و ساعت خنجر برسد لحظه ی آخر گودال به کندی برود خنجر کینه سراسیمه به حنجر برسد فکر کن بین اجانب به چه وضعی به چه حال؟ زینب از تل به تماشای برادر برسد هرچه بوده است به غارت برود ، در گودال بوسه ای از رگ خشکیده به خواهر برسد ازدحام است و در این معرکه زینب مانده به برادر برسد یا که به معجر برسد قد خم دارد از این غم چه کسی می دانست؟ ارث مادر وسط دشت به دختر برسد محسن ناصحی https://eitaa.com/joinchat/4240572439C6b1bcf7d93
Aman-Az128.mp3
3.02M
سرود «امان از...» متن سرود: گهواره میبینم گریه میکنم شیرخواره میبینم گریه میکنم   ویرونه میبینم ناله میزنم گوشواره میبینم گریه میکنم   وای وای وای وای غریب کربلا حسین   وای وای وای وای شهید سر جدا حسین   امون ای دل روضه های کربلا از یادم نمیره   امون ای دل بعد یک سال گریه زینب داره میمیره   امون ای دل کو ابالفضل زیر تابوتمو بگیره   حسین وای یابن حیدر غریب مادر   بغض غریبیه تو صدای من غصه میباره از این چشای من   شد پیرن پر از خون تو حسین سوغات سفر کربلای من   وای وای وای وای رو خاکا دست و پا زدی   وای وای وای وای مادرتو صدا زدی   امون ای دل این یه سالو روضه خوندم برا تو هر شب   امون ای دل قتلگاهت کی میدونه چی دیده زینب   امون ای دل دید تنتو افتاده زیر سم مرکب   حسین وای یابن حیدر غریب مادر 🎤حاج امیر عباسی @majmazakerinee