12365.mp3
309.8K
#حضرت_عباس__ع__زمینه
تو قرار بود واسه ی اصغر آب بیاری
نه که تازه دستاتم اینجا جا بذاری
نبینم که اشکت، مثه آب مشکت، میشه جاری
تو قرار حرم بودی واسه چی بی قراری؟
تو عزیز دل منی حتی آبم نیاری
توو، دلِ خیمه جاتو داری
شد، خیمه، بی تاب، برگرد
آه، بی دست، بی آب، برگرد
یا سقا سقا سقا
==
اگه اینجا موندی می ریزن توی حرم
با چه رویی دستاتو تا خیمه ببرم؟
تاکه افتاد دستات، انگار از من افتاد، بال و پرم
با تیری که توو چشمته پاره میشه جیگرم
یه جماعتیپ داره می خنده به چشم ترم
آه، پاشو که تا شد کمرم
تا، اصغر، زنده ست، برگرد
آه، بی آب، بی دست، برگرد
یا سقا سقا سقا
===
دیگه توو خیمه کسی از تو آب نمیخواد
همه خواهش اهل حرم اینه ساقی بیاد
پاشو که افتادم، پا نشی بنیادم، میره به باد
نبینم غمتو پاشو گریه بهت نمیاد
می بینی که چه خوشحاله لشکر ابن زیاد
تو، بری میشم دشمن شاد
تا، حرمت، نشکست، برگرد
آه، بی آب، بی دست، برگرد
یا سقا سقا سقا
=======
داودرحیمی
حضرت عباس (ع)
زمینه