eitaa logo
🌷🌷خادم الزهرا (س)🌷🌷
379 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
297 فایل
#گروه_جهادی_فاطمیون #کانال_خادم_الزهرا #متن_مولودی_و_مداحی #لبیک_یا_خامنه_ای #جمهوری_اسلامی_ایران 🤍🤍🤍🤍 @servant18 :آدرس مدیر ⬛ @Hosse113 @Heyda122
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه‌السلام 🔹در سرخی غروب...🔹 در سرخی غروب نشسته سپیده‌‌ات جان بر لبم ز عمر به پایان رسیده‌ات آخر دل عموی تو را پاره پاره کرد آوای ناله‌های بریده بریده‌ات در بین این غبار به سوی تو آمدم از روی ردّ خونِ به صحرا چکیده‏‌ات... خون گریه می‌کنند چرا نعل اسب‌ها؟ سخت است روضهٔ تن د‏ر خون تپیده‌ات بر بیت بیت پیکر تو خیره مانده‌ام آه ای غزل! چگونه ببینم قصیده‌ات باید که می‌شکفت گل زخم بر تنت از بس خدا شبیه حسن آفریده‌ات @babollharam
میلادحضرت_قاسم گویند فراتر ز زمانی قاسم تنهاتوفقط جان جهانی قاسم معنای شجاعت وبلاغت هستی همواره تودر سطح کلانی قاسم همچون علی اکبر ی و مانند اباالفضل در کرببلا یک جریانی قاسم خواهان توام تا دم عمر ای یل عالم در گوهردل درعیانی قاسم مهمان توام درشب میلاد نگاهت چون معتقدم گنج نهانی قاسم مانند علی مرتضی بر تن آدم جسم است اگر مدینه جانی قاسم ای شیردلاور حسن ماه دوعالم برهردوجهان روح و روانی قاسم من باورم این است که از خلقت عالم مقصود حسین است و نشانی قاسم مرگ است که شیرین زعسل بود برایش همواره موذن به اذانی قاسم ای مونس تنهایی اولاد حسینی با روضه چنین مرثیه خوانی قاسم -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
6531527471096.mp3
8.25M
(بنویسید غزل افتاده) 🎥 مراسم مناجات شب ششم ماه 🗓دو‌شنبه ۷ فروردین ۱۴۰۲ 🎤 مداح: (علیه‌السّلام)
261.7K
(ع) ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ بند1⃣ اومد میدون پسر ارشد شیر جمل ذکر حیدر رو لبش میریزه همچون عسل میزنه به دل لشگر مثه باباش حسن هیچ کی نمیشه حریفش تو جنگ تن به تن ..... نوه ی حیدرِ یک تنه لشکرِ انگاری تو میدون عرصه ی محشرـ قدرتِ دادارِ شیر جگردارِ شاگرد کلاسِ رزمِ علمدارِ مددی قاسم 🔸🔸🔸🔶🔶🔸🔸🔸 بند2⃣ از رجز و غضبش لشکر از هم پاشیده پوزه ی لشکر دشمن رو به خاک مالیده نوجونی مثه اون عرب به خود ندیده طوری زد ارزق شامی زهره اش ترکیده ...... عجب شجاعتی توی میدون داره با هر کی میجگه دیگه کارش زاره شاخه ایی از طوباس قامتش چه رعناس توی رگ و خونش جاری خون زهراس مددی قاسم 💠💠💠💠💠💠 به قلم:
چه کنم تا لبِ تو ناله‌ی بابا نَکِشد صبر کن صبر که اشکم به تماشا نَکِشد نجمه دنبالِ تو از خمیه دوید اما حیف تا زدی ناله عمو زود رسید اما حیف سنگ برداشته اما به لبِ ماه زدند ترسم این بود که چشمت بزنند ، آه زدند در مسیرِ نَفَسَت چیست مزاحم شده است قاسمی داشتم اما دو سه قاسم شده است به یتیمیِ تواین قوم چه بَد خندیدند همگی آنکه زد و آنکه نَزَد خندیدند باد مویِ تو بهم ریخت مرا ریخت بِهَم عطر و بویِ تو بِهَم ریخت مرا ریخت بِهَم خواستی تا که بگویی به عمویت بابا گفتگویِ تو بِهَم ریخت مرا ریخت بِهَم نیزه‌ای آمد و حسرت به دلم ماند که ماند تا گلویِ تو بِهَم ریخت مرا ریخت بِهَم دو سه اَبرو به رویِ اَبرویِ تو وا کردند نعل رویِ تو بِهَم ریخت مرا ریخت بِهَم دیر شد تا برسم بر سرِ اکبر کم شد آمدم زود ولی باز تنت دَرهَم شد سنگ بر رویِ تو خورد اَبرویِ من درد گرفت تا به پهلوی تو زد پهلویِ من درد گرفت همه گفتند که از کوچه سهیم است زدند هرچه گفتیم یتیم است یتیم است زدند تیغشان برتو نه بر سینه‌ی پیغمبر خورد دستِ من بود که با دیدنِ تو بر سر خورد در تو دیدم حسنم را که دوباره می‌خواند روضه‌ی سیلیِ دستی که به نیلوفر خورد ایستادم به رویِ پنجه پا اما حیف دستش از رویِ سرم رد شد و بر مادر خورد حسن لطفی
 تا نیزه‌ای غریب عنان مرا گرفت  پهلوی من نشست و نشان مرا گرفت  می‌رفت تا که فاش؛ پدر خوانمت عمو!  سُمّ فرس رسید و دهان مرا گرفت  گویند بو کشیدن گل؛ مرگ مؤمن است  بوی خوش دهان تو جان مرا گرفت  من سینه ام دُکان محبّت‌فروشی است  آهن‌فروش از چه دُکان مرا گرفت  دشمن که چشم دیدن ابروی من نداشت  سنگی رها نمود و کمان مرا گرفت  از پیرهای زخمی جنگ جمل رسید  هرچه رسید و عمر جوان مرا گرفت  لکنت نداشت من که زبانم ز کودکی  مومِ عسل چگونه زبان مرا گرفت؟  چون کندوی عسل بدنم رخنه رخنه است  این نیش‌های نیزه توان مرا گرفت  پر شد ز خاک سُمّ فرس چشم زخم من  ریگ روان، همه جریان مرا گرفت  محمد سهرابی
نجمه در خیمه پریشان شدنت را چه‌کند یک حرم چاک گریبان شدنت را چه‌کند گفت دنبالِ تو عمه چقدر ماه شدی حسرتِ مثلِ حسن جان شدنت را چه‌کند سعی کردم که نفهمند چه شد با تو ، عمو قدِ عباس نمایان شدنت را چه کند بی زره رفتی و عباس به قربانت رفت حال ای حنجره قربان شدنت را چه‌کند اینقدر چنگ مزن روی زمین پیشِ حسن پدرت دست به دامان شدنت را چه‌کند دیدم انگشت به دندان شدن لشکر را مانده بود اینهمه طوفان شدنت را چه‌کند کاش می‌شد که نفهمند یتیمی  که نشد نیزه هم ماند خرامان شدنت را چه‌کند با همین پیرهنِ ساده تو را چشم زدند سنگ فهمید به میدان شدنت را چه‌کند آنقدر خورد که دندانِ تو را با خود بُرد سنگ دانست که خندان شدنت را چه‌کند هِی سپاه از روی تو رد شده و برمی‌گشت حال این دشت فراوان شدنت را چه‌کند سینه‌ات نرم که شد مادرم آمد اما... مادرم پاره‌ی قرآن شدنت را چه‌کند خوش دلم بود عزیزم ضربانم باشی نوجوانم نشد آخر که جوانم باشی حسن لطفی
گُلِ پژمرده پژمردن ندارد ز پا افتاده پا خوردن ندارد مرا بگذار عمو برگرد خیمه تن پاشیده كه بردن ندارد بیا شوق مرا ضرب المثل كن تمام ظرفهایم را عسل كن برای آنكه از دستت نریزم مرا آهسته آهسته بغل كن لبم بوی پدر دارد عمو جان سرم شوق سفر دارد عمو جان تمام سنگ ها بر صورتم خورد یتیمی دردسر دارد عمو جان
4_5983063797525395943.mp3
3.61M
‍ . 🔊 سبک:شور زیبای آقا قاسم بن الحسن(علیه سلام)سه ضرب ⭕ متن:تنها یار منی و... 🎤 مداح:کربلایی 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 تنها یار منی و، دلبری و، رفیق من قاسم سایهٔ رو سری و، سروری و، پور حسن قاسم مثل بابا میدرخشی همچو عباس، پهلوانی همچو اکبر، بی‌نظیر و همچو حیدر، قهرمانی نائب سردارِ جمل فقط قاسم معنی احلا مِنْ عسل فقط قاسم تویی سردار بی‌مثل فقط قاسم قاسم یا قاسم 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 شیوهٔ رزم تو هم، مو نزده، حیدر کراری اسدالله علی و، تو اسدِ، حیدر کراری مثل بابا، میدرخشی همچو عباس، پهلوانی همچو اکبر، بی‌نظیر و همچو حیدر، قهرمانی نائب سردارِ جمل فقط قاسم معنی احلا مِنْ عسل فقط قاسم تویی سردار بی‌مثل فقط قاسم قاسم یا قاسم . @majmaozakerine
. |⇦•أنا القاسم... ( خوانی) و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌ محمود کریمی ●━━━━━━─────── اأنَا القاسم؛ أنا ابنُ حسین أنا ابنُ حسن؛ أنا ابنُ حیدر کرّار بشناسید مرا منم،منم من، عقیق یمنم پسر شیرِ، عرصه ی میدانِ، جنگ جملم قاسم ابن الحسنم پسر فتّاح صفّینم، جانِ حسینم حسین مولای من و، من روح و ریحان حسینم من یتیمم لیک کلُّ عالم رو در تحت تکفّل دارم من قاسمم، کریم ابنِ کریم سیزده ساله ی اهل قِدَمم سیزده ساله ام و ماه شب چهارده من عمو عباسم شاگرد ابالفضلم، هم پای علی اکبر هم بازیِ طفلِ در دل گهواره پسر نجمه، پسر زینب بعد عباس و علی اکبر سوم قمرِ زینب، منم من بشناسید مرا أنَا القاسم، أنَا ابنُ حسین أنا ابنُ حسن؛ أنا ابنُ حیدرِ کرّار منم من، قاسم بن الحسن سبطِ، نبیِّ مصطفَی المُؤتَمن تیغ کرّارم، به ازرق بگو، پسرانت را با آن همه ادّعا، منِ سیزده ساله کشته ام تن به تن، منم من سیزده ساله ی شیرین شده لعل از عسل جام عمویم، حسین خُلق و خویم حسن، آبرویم حسین آرزویم حسن، آرزویم حسین عمویم به تماشا ایستاده، جولان مرا رعد میدانِ مرا، تیغ برّان مرا، طوفان مرا سِپه شام؛ چو لشکر کفتار و من شیرم من زاده ی شمشیرم از مِیمنه وارد شوم از میسره بیرون زنم و منهدم لشکر کفار شد از نعره ی تکبیرم، بشناسید مرا..‌ أنَا القاسم؛ أنَا ابنُ حسین أنا ابنُ حسن؛ أنا ابنُ حیدر کرّار .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇