غم فراق تو
به یُمن هجر ز محصول اشک سرشارم
بدون گریه شبیه درختِ بی بارم
دعای ریگِ بیابان همیشه پشت من است
کویر ، معترف است اینکه خوب می بارم
غمِ فراق تو از جان من حساب کِشید
هزار بار بمیرم اگر ، بدهکارم
به غیر آه نمانده است در بساط گدا
برس به دادِ دلم..،جانِ تو گرفتارم!
منم که شُهرهی شَهرم به آبرو ریزی
منم که صدرِ خبرهای کوچه_بازارم
گناه ، بانیِ شرمندگیِ من شده است
چه حرص ها که نخوردی برای رفتارم!
همیشه مشکل من را تو رفع می کردی...
ببخش ؛ زحمتِ محضم ، ببخش ؛ سربارم
بغل بگیر مرا..،کُلِّ خواهشم این است
شبیه کودکِ لجباز ، گرمِ اصرارم
به رغم این همه آلودگی، قبولم کن :
قسم به حضرتِ صدّیقه ، دوستت دارم
گِلِ وجود مرا وَرز داده شاه نجف
منم که حاصلِ دستِ امیرِ کرّارم
`علی امام من است و منم غلام علی”
تمام عُمر همین باور است معیارم
دلم برای حریمِ حـسـیـن لک زده است
چقدر دوریِ او داده است آزارم
تو را به روضه ی پیرِ امامها ، برگرد
همان که منبر او کرده است بیدارم
نگو که شیخُ الاَئِمّه شهیدِ زهر شده...
هنوز داغِ لبِ تشنهایست با یارم
بلند داد زد : ای قوم! جدِّ ما جان داشت
که نیزه را وسط سینه اش سنان می کاشت
بردیا محمدی
#بردیا_محمدی #شعر_روضه_امام_صادق_ع #شعر_شهادت_امام_صادق #شعر_فراق_امام_زمان_در_شهادت_امام_صادق_ع #شعر_فراق_امام_زمان_عج
قلب زار
دیدگانم لایق دیدار دلدارم نشد
عمر من طی شد ولی آقا خریدارم نشد
نیستم آن بنده ی خوب و به دور از معصیت
وای بر من صاحبم راضی ز کردارم نشد
بدتر اینکه من بدانم ناظرم بود و ولی
بر بدی اصرار کردم ، خوب رفتارم نشد
رو به این و آن زدن ، غیر از ضرر چیزی نداشت
بارم افتاد و کسی گرمی بازارم نشد
کاش آقای خودم را میزدم از دل صدا
هیچ کس غیر از عزیز فاطمه یارم نشد
بین مردم عزتم داد و گناهان مرا
پیش خود مخفی نمود و فاش اسرارم نشد
من مریضم به دوا محتاجم و جز تربت
کربلا مرهم به قلب زار و بیمارم نشد
اربعین یادش بخیر ایوان طلا زانو زدم
من بدهکار آمدم آقا طلبکارم نشد
روضه ها را خواندم اما ماجرایی بدتر از
درد پهلو باعث اندوه بسیارم نشد
یک پسر در بین کوچه ناله میزد آمدم
گوشوار مادرم را از خاک بردارم نشد
#جمکران #روح_الله_پیدایی #شعر_فراق_امام_زمان_عج #شعر_مناجات_امام_زمان_عج( #فاطمیه #گل_نرگس
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
یوسف فاطمه
هر که آواره شده خانه خراب افتاده
هر کسی دور شد از تو به سراب افتاده
غافلیم از تو و بر بار گناه افزودیم
در هوا و هوس نفس شتاب افتاده
جمعه هم رفت و نیامد خبر از آمدنت
ندبه خوانی دل ما به عذاب افتاده
کمتر از قبل دعای فرجت را خواندیم
از دعاخواندن ما رنگ و لعاب افتاده
در گذار و گذر عمر به یاد تو نبود
هر کسی در طمع کار و حساب افتاده
هر کسی هم که جوان بود نیافتاد به فکر
آخر عمر به دنبال ثواب افتاده!
شاید از مرحمت لطف تو لبریز شده
نفس لوامه ی هر کس به عتاب افتاده
یوسف فاطمه سخت است نبینیم تو را
یا نگویند در این نامه جواب افتاده
حرف سقا به میان آمده تا گریه کنیم
قرعه ی روضه ات این بار چه ناب افتاده
مجتبی رافعی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#شعر_اهل_بیت #شعر_فراق_امام_زمان_عج #شعر_مناجات_امام_زمان_عج