eitaa logo
🌷🌷خادم الزهرا (س)🌷🌷
332 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
4.1هزار ویدیو
367 فایل
#گروه_جهادی_فاطمیون #کانال_خادم_الزهرا #متن_مولودی_و_مداحی #لبیک_یا_خامنه_ای #جمهوری_اسلامی_ایران 🤍🤍🤍🤍 @servant18 :آدرس مدیر ⬛ @Hosse113 @Heyda122
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 🏴 🎤مداح :حاج سید مهدی سماواتی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ "صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا الْحَسَنِ يا عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ أَيُّهَا الْهادِى النَّقِىُّ يَا بْنَ رَسُولِ اللّه" ای دائم از خدا و نَبییّن تو را سلام وی روی عالمی به حریمِ تو صبح و شام اِبن‌الرّضای دومی و چارمین علی جدِّ امامِ منتظرّی و دهم امام مِهر جهان فروزِ سپهرِ هدایتی هادی است کُنیه‌ات، به تو و کُنیه‌ات سلام ای بابِ عسکری، پسرِ حضرتِ جواد ای نورِ چشم فاطمه و سیّدِ اَنام ما آروزیِ سامره داریم، رحمتی تا خاکِ زائرِ تو ببوسیم، گام گام *ان شاءالله به زودی از نزدیک عرضِ ادب کنیم، سامرا و عَسْکَریَّیْن علیهم السلام، قبرِ شش گوشه رو در بر بگیریم...* دردا که چرخ بر تو جفا کرد روز و شب آوَخ که خصم، خون به دلت کرد صبح و شام دشمن تو را به زور به بزمِ شراب برد کرد از تو و رسول خدا، هتکِ احترام حاج غلامرضا سازگار *ریختن تویِ خونه آقارو بردن، واردِ اون مجلس شد، حجتِ خدا، پسرِ پیغمبرِ خدا، به ایشان شراب تعارف کردن، فرمود: پوست و گوشتِ ما از اینها بیگانه است...نانجیب گفت: برام شعر بخوان، حضرت ابیاتی رو فرمود،دیدن اون ملعون داره گریه میکنه، بساط اون ملعون رو بهم ریخت... اما دلا برِ کنارِ دلِ زینبِ کبری، لحظه ای که واردِ مجلسِ یزید ملعون شد، صدا زد:" أمِنَ العَدلِ یَابنَ الطّـُلَقاˈءِ تَخدیرُکَ حَراˈئِرَکَ وَ إماˈءَکَ وَ سَوقُکَ بَناˈتِ رَسولِ اللهِ، سَباˈیاˈ؟!" یعنی: آی ای پسرِ آزاد شده، آیا این از عدالتِ، زنها و دخترانِ تو پشتِ پرده، اما دخترانِ رسولِ خدا تو کوچه و بازار، اسیرِ تو...* گه بر فروش حکم کنی، گه به قتلِ ما ظالم مگر تو، آلِ علی را خریده ای؟ * دید سَرِ بریده هم به یاریِ خواهر اومده، صدا میزنه:" وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُون"...یه وقت دیدن اون نانجیب، چوب خیزران برداشت...حسین... یه پیرمردِ شامی از جا بلند شد، صدا زد: یزید! چوبت رو از رویِ این لبها بردار، خودم دیدم، رسولِ خدا این لبها رو می بوسید، حسین..."صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّه..." @majmazakerinee
. |⇦•بر روی لب هایت به جز یا ربنا نیست موسی بن جعفر علیه السلام اجرا شده به نفس حاج ●━━━━━━─────── بر روی لبهایت به جز یا ربنا نیست غیر از خدا، غیر از خدا، غیر از خدا نیست چیزی نمانده از تمام پیکر تو انگار که یک پوستی بر استخوانی است زنجیر ها راه گلویت را گرفتند در این نفس بالا که می آید صدا نیست زخم گلویِ تو پذیرفته است اما زخم دهانت کار این زنجیر ها نیست این ایستادن با زمین خوردن مساوی است از چه تقلا میکنی؟ این پا که پا نیست اصلا رها کن این پلید بد دهان را از چه توقع میکنی وقتی حیا نیست *خیلی شیعیان فشار آوُردن به هارون، گفتن که آقای ما در سختی است، این نانجیب زیرِ این فشار، یه مَکری زد، میگه: دستور داد آقا موسی بن جعفر رو لباسِ تازه پوشاندن، آوُردنش تویِ یک تالاری، میوه ها و غذاها جلویِ آقا گذاشتن، یه عده هم شاهد آوُرد، از همون تالار بالا و ایوان ها گفت: نگاه کنید موسی بن جعفر رو، برید به شیعیانش بگید چطوری در ناز و نعمتِ، کجا تویِ زندانِ؟ میگه: اینهارو آوُردن از بالا نگاه میکردن، آقا در لباسِ تازه، جلویِ آقا بهترین غذاها و نوشیدنی ها، میگه: یهو موسی بن جعفر سر رو بالا گرفت، گفت: همه ی اینها دروغِ، دروغ میگن... نقشه ی هارون رو زد بهم....دوباره آقارو برگردوندن تویِ سیاه چال، زندانبانش هم آمد، موسی بن جعفر نیمه شب تویِ زندان، این زندانبانِ آخری یهودیِ خبیث، دست بُرد به تازیانه، گفت: حالا نقشه ی مارو خراب میکنی؟ اینقدر با تازیانه به سر و صورتِ موسی بن جعفر زد..* نامرد، زندان بان، در این زندان تاریک اینکه کنارش میزنی با پا، عبا نیست *اما یا موسی بن جعفر!...* اما تو را با نیزه ها بالا نبردند پس هیچ روزی مثل روزِ کربلا نیست علی اکبر لطیفیان ✍ *یا موسی بن جعفر! تازیانه خوردی آقا! اما آقاجان! شما عزیزی، شما بزرگی، شما مَرد هستید، اما بمیرم برا عمه جانِ شما زینب، به جای همه ی بچه ها تازیانه خورد، به جای تمامِ اُسرا کتک خورد...ای حسین...* ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•بر روی لب هایت به جز یا ربنا نیست موسی بن جعفر علیه السلام اجرا شده به نفس حاج ●━━━━━━─────── بر روی لبهایت به جز یا ربنا نیست غیر از خدا، غیر از خدا، غیر از خدا نیست چیزی نمانده از تمام پیکر تو انگار که یک پوستی بر استخوانی است زنجیر ها راه گلویت را گرفتند در این نفس بالا که می آید صدا نیست زخم گلویِ تو پذیرفته است اما زخم دهانت کار این زنجیر ها نیست این ایستادن با زمین خوردن مساوی است از چه تقلا میکنی؟ این پا که پا نیست اصلا رها کن این پلید بد دهان را از چه توقع میکنی وقتی حیا نیست *خیلی شیعیان فشار آوُردن به هارون، گفتن که آقای ما در سختی است، این نانجیب زیرِ این فشار، یه مَکری زد، میگه: دستور داد آقا موسی بن جعفر رو لباسِ تازه پوشاندن، آوُردنش تویِ یک تالاری، میوه ها و غذاها جلویِ آقا گذاشتن، یه عده هم شاهد آوُرد، از همون تالار بالا و ایوان ها گفت: نگاه کنید موسی بن جعفر رو، برید به شیعیانش بگید چطوری در ناز و نعمتِ، کجا تویِ زندانِ؟ میگه: اینهارو آوُردن از بالا نگاه میکردن، آقا در لباسِ تازه، جلویِ آقا بهترین غذاها و نوشیدنی ها، میگه: یهو موسی بن جعفر سر رو بالا گرفت، گفت: همه ی اینها دروغِ، دروغ میگن... نقشه ی هارون رو زد بهم....دوباره آقارو برگردوندن تویِ سیاه چال، زندانبانش هم آمد، موسی بن جعفر نیمه شب تویِ زندان، این زندانبانِ آخری یهودیِ خبیث، دست بُرد به تازیانه، گفت: حالا نقشه ی مارو خراب میکنی؟ اینقدر با تازیانه به سر و صورتِ موسی بن جعفر زد..* نامرد، زندان بان، در این زندان تاریک اینکه کنارش میزنی با پا، عبا نیست *اما یا موسی بن جعفر!...* اما تو را با نیزه ها بالا نبردند پس هیچ روزی مثل روزِ کربلا نیست علی اکبر لطیفیان ✍ *یا موسی بن جعفر! تازیانه خوردی آقا! اما آقاجان! شما عزیزی، شما بزرگی، شما مَرد هستید، اما بمیرم برا عمه جانِ شما زینب، به جای همه ی بچه ها تازیانه خورد، به جای تمامِ اُسرا کتک خورد...ای حسین...* ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
🌹 🌹 🎤مداح :حاج مهدی رسولی 💫💫💫💫💫💫💫💫 عُشّاق چون به درگه معشوق، رو کنند از آب دیدگان تنِ خود شست‌وشو کنند اوّل قدم ز جان و سر خویش بگْذرند در خون دل، تهیه‌ی غسل و وضو کنند قربانِ عاشقی که شهیدان کوی عشق در روز حشر رتبه‌ی او آرزو کنند عبّاس نام‌دار که مردان روزگار از خاک کوی او طلب آبرو کنند بی‌دست مانْد و داد خدادست خود به او آنان که منکرندبگو روبه‌رو کنند گر دست او، نه دست خدایی است پس چرا از شاه تا گدا همه رو سوی او کنند؟ درگاه او چو قبله‌ی ارباب حاجت است باب‌الحوائجش همه جا گفت‌وگو کنند : سیدعباس جوهری در هم است ابروش یا تیغ دو دم برداشته بس که چشمش وا شده ابروش خم برداشته این صدا اصلا صدای گریه‌ی یک طفل نیست در حسینیه کسی انگار دم برداشته من که باور میکنم این طفل وقت بازی‌اش ماه را از آسمان ها دستِ کم، برداشته من که باور میکنم این طفل از روز نُخست گفته یا مولا و در خانه قدم برداشته حلقه های اشک در چشمان بیتاب علی پرده ها از رازِ دستانِ قلم برداشته دست از قنداق وا کرده است، یعنی یا حسین از همین امشب اباالفضلت علم برداشته مشکیلد قالاسا هر کیم، دنیاده یا اباالفضل سسلر آدین اورکدن، امیداد یا ابا الفضل بابَ المُراد ابالفضل، بابَ نیجات ابالفضل @ewwmajmamolodi
🌹 🌹 🎤مداح :کربلایی حنیف طاهری ✍شاعر:احسان نرگسی 💫💫💫💫💫💫💫💫 به دوشت می کِشی بار امانت را تک و تنها به دامانت پناه آورده ام یا "عُروُةُ الوُثقی" جهان جامِ می اش را پیش تو می آورد بالا "اَلا یا اَیُّها السّاقی اَدِر کأساً وَ ناوِلها" شگفتا! شرح و توصیف مقامت کار انسان نیست به چشمت هر کسی ایمان نیاورده مسلمان نیست به جرئت می نویسم با خدایت هم نشینی تو علم بر دوشی و دست خدا در آستینی تو بنازم هیبتت را تک یل ام البنینی تو به حق فرزند بی باک امیر المومنینی تو یقین دارم که دنیا در کف اقبال من باشد اگر مُهر تو در پرونده ی اعمال من باشد ملائک بوسه می چینند از خاک کف پایت دل از ارباب ما برده ست لبخند دل آرایت به وقت جنگ زینب می شود محو تماشایت جهان پیش تو و تو سر به زیری پیش مولایت بدون دست، آری دستگیر عالمینی تو چه باید گفت در مدحت؟ علمدار حسینی تو شبیه کوه ها ثابت قدم می ایستی عباس هزاران سال قبل از خلق ما می زیستی عباس گرفتار کسی غیر از حسینت نیستی عباس خودت باید بیایی و بگویی کیستی عباس به دَرکِ جایگاهت هیچکس نائل نخواهد شد که دین هیچکس بی عشق تو کامل نخواهد شد احسان نرگسی @ewwmajmamolodi
🌹 🌹 🎤مداح :کربلایی حنیف طاهری ✍شاعر:احسان نرگسی 💫💫💫💫💫💫💫💫 به دوشت می کِشی بار امانت را تک و تنها به دامانت پناه آورده ام یا "عُروُةُ الوُثقی" جهان جامِ می اش را پیش تو می آورد بالا "اَلا یا اَیُّها السّاقی اَدِر کأساً وَ ناوِلها" شگفتا! شرح و توصیف مقامت کار انسان نیست به چشمت هر کسی ایمان نیاورده مسلمان نیست به جرئت می نویسم با خدایت هم نشینی تو علم بر دوشی و دست خدا در آستینی تو بنازم هیبتت را تک یل ام البنینی تو به حق فرزند بی باک امیر المومنینی تو یقین دارم که دنیا در کف اقبال من باشد اگر مُهر تو در پرونده ی اعمال من باشد ملائک بوسه می چینند از خاک کف پایت دل از ارباب ما برده ست لبخند دل آرایت به وقت جنگ زینب می شود محو تماشایت جهان پیش تو و تو سر به زیری پیش مولایت بدون دست، آری دستگیر عالمینی تو چه باید گفت در مدحت؟ علمدار حسینی تو شبیه کوه ها ثابت قدم می ایستی عباس هزاران سال قبل از خلق ما می زیستی عباس گرفتار کسی غیر از حسینت نیستی عباس خودت باید بیایی و بگویی کیستی عباس به دَرکِ جایگاهت هیچکس نائل نخواهد شد که دین هیچکس بی عشق تو کامل نخواهد شد احسان نرگسی @ewwmajmamolodi
مدح ابالفضل.ع..۲.mp3
زمان: حجم: 1.65M
(سرودکردی ولادت ابالفضل) هاتیه ،نورگی ماه شعبان شادمان بیه قلب محبان هاتیه له ،جهان روح احساس له ری،هاتیه ساقیم، عباس یا ابوالفضل ابوالفضل ابوالفضل٢ بی مدینه پره شادی و شور دسته ی گل دره، دست هر حور مرتضی شادمان بیه امشب هاتیه هستی و گیان زینب یا ابوالفضل ابوالفضل ابوالفضل٢ کردیه، یا ابوالفضل تو احسان باره تر، بیمه ،م له تو میوان درده، م تودوا که ابوالفضل حاجت م روا که ابوالفضل یا ابوالفضل ابوالفضل ابوالفضل٢ دایده له عشق وشورت شکستم بی حریم تو عباس بهشتم عاشقم عاشق ناوه عباس نیشتیه له سرم،خاوه عباس یا ابوالفضل ابوالفضل ابوالفضل٢ له هوای ابالفضل اسرم شو وروژ،م سراغ توگیرم شکر حق سینه،بی رام عباس وه لب م بیه، نام عباس یا ابوالفضل ابوالفضل ابوالفضل٢ له میان ملل بیه رایج بیده عباس تو باب الحوائج عیسوی موسوی بی گدای تو چاوه کم بیههر،وه عطای تو یا ابوالفضل ابوالفضل ابوالفضل٢ له حسینی علمدار لایق سمت وسوی تو ،چاوه خلایق کردیه،قلب وگیانم هوایی هر،له عالمتو مشکل گشایی یا ابوالفضل ابوالفضل ابوالفضل٢ ای گل باصفا یا ابوالفضل عیدی ام که عطا یا ابوالفضل یه نظر قلب ایمه،جلا ده عیدی امشو، تو یه کربلا ده یا ابوالفضل ابوالفضل ابوالفضل٢ /آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
🌹 🌹 🎤مداح :حاج سید مهدی میرداماد 💫💫💫💫💫💫💫 اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهید السَّلاَمُ عَلَیکِ یا بِنْتَ ثَارَ الله السَّلاَمُ عَلَیکِ یا رُقیه پریوشی كه غزل خوانِ مهربانی هاست سه ساله دختركِ خانواده ی زهراست شبِ ولادت او، روزِ مرگ نومیدیست شروع لحظه ی تحویلِ سالِ خورشیدیست شِكوفه های بهاری مُریدِ خنده ی او شِكفتن گلِ مریم نَوید خنده ی او چه انعكاس شِگرفی، نگاه او دارد! از آسمانِ نگاهش، ستاره می بارد نمازِ پنجره ها سمتِ كعبه ی چَشمش حواسِ آیینه ها پرتِ جذبه ی چَشمش ستاره ها به رقیه سلام می كردند برای دیدن او ازدحام می كردند رِجالِ اهلِ كهف، خوابِ نازِ امشب را به پلك مُنتظر خود حرام می كردند زنان پاك سرشت قبیله ی مریم به احترام مقامش؛ قیام می كردند و شاعران علی دوست تمام جهان قصیده گفتن خود را تمام می كردند فرشته ها به قنوتش دخیل می بندند فقیرهای بهشتی چه آبرومندند! طوافِ قاصدكان گردِ او تماشایی ست شكوه فاخرِ اعمالِ حجِّ شیدایی ست به خاک بوسی خاكش، هزار سرو بلند بر آستانه ی گهواره سر فرود آرند چِكیده شَهد گل از غنچه ی تَکلُّمِ او مسیر باد صبا كوچه ی تبسم او نسیم، شانه ی صبحِ حریرِ گیسویش عقابِ قلبِ اباالفضل گیر گیسویش *اینکه میگن عباس" کاشِفَ الکَربْ عَن‌وَجهِ الحُسینِ"هر وقت ابی عبدالله غم‌ وغصه وجودش رو‌فرا می گرفت، یه نگاه به قمر منیر بنی هاشم میکرد غصه از دلش می رفت رقیه هم "کاشِفَ الکَربِ عباس بود، انقدر عمو‌ این دختر رو‌ میخواست هر وقت دلِ عباس رو غصه می گرفت یه نگاه به رقیه میکرد .... این دختر انقدر خواستنیه، یه عمو میگفت، دل عمو‌ رو‌ میبرد ..* گلِ سرِ شبِ این كودكِ، شكر شیرین ستاره های درخشانِ، زهره و پروین صدای گریه ی او شرحِ آیه های بهشت رِسد زِ پیرُهنش عطر جانفزای بهشت نگاه فاطمی اش، باغِ خاطرات حسین سِرشك دیده ی او، باده ی حیات حسین عقیله آمد و قنداقه را به دستش داد حسین ذوق كنان یادِ مادرش افتاد به گریه گفت: غم از دیده ی ترم رفته نگاه كن چِقَدَر او به مادرم رفته! : وحید قاسمی دختری آمد از قبیله ی نور نذر راهش سبد سبد احساس صورتش مثل قابِ نرگس بود سیرتش روحِ صد گلستان یاس هر فرشته که می رسید از راه یا اگر جبرئیل می آمد به پَر روسریِ گلدارش تا ببندد دخیل می آمد تا که لب را به خنده وا می کرد دل هر آفتاب را می برد هر دلی را به لطف لبخندش به خدا تا خودِ خدا می برد *خیلی این بچه شیرین بود بعضی وقتها،وقتی یه آدمی به یه‌‌ کاری معروف باشه مثلا فقط پیرهن روشن‌ بپوشه، یه بار که پیرهن تیره تنش کنه یادِ همه میمونه.این دختر انقدر شیرین زبون بود، انقدر خوش خنده بود،انقدر شیرین بود، این روزای آخر فقط ساکت خیره خیره نگاه میکرد اشک‌ میریخت. عمه میگفت یه خورده با من حرف بزن، یه‌ کلمه بگو‌ دلم‌ آروم شه سرش رو‌میاورد بالا میگفت‌ من بابامو میخوام‌......* ساره ، آسیه ، هاجر و مریم زائر هر شبِ نگاه او و شکوهِ تمام آیینه ها گرد و خاک غبارِ راه او به صفاتِ حمیده اش سوگند آیینه دار حُسنِ زهرا بود خاک راهش شفای هر دردی او مسیحا تر از مسیحا بود آسمان مدینه ی دل را مهر و ماه و ستاره، کوکب بود بین این خانواده این دختر همه ی عشقِ عمه زینب بود نه فقط عشقِ حضرت زینب آرزو و امیدِ عباس است زینتِ آسمان آبیِ شانه های رشید عباس است جلوه دارد میان چشمانش همه ی مهربانی ارباب گل بریزید آمده از راه دخترِ آسمانی، ارباب 💫💫💫💫💫💫💫 @ewwmajmamolodi
❣﷽❣ ⛅️ ⛅️ دوباره مرغ روحم بر نفس خود دچارم ؛ یابن الحسن اغثنی عبدی خرابکارم یابن الحسن اغثنی . در غفلت از قیامت ، با شعله جهالت آتش گرفته بارم ، یابن الحسن اغثنی . تاریک و روسیاهم ، افتاده قعر چاهم ای شمس روزگارم ، یابن الحسن اغثنی . از شرم ناگزیرم ، از شرم سر به زیرم از شرم بی قرارم ، یابن الحسن اغثنی . جز رحمت نگاهت ، جز گرمی پناهت آرامشی ندارم ، یابن الحسن اغثنی . ای ذوالکرم می ‎آیی ، بالا سرم می ‎آیی هنگام احتضارم ، یابن الحسن اغثنی . اصلا فقیر خوانت ، بر لطف بی کرانت خیلی امیدوارم ، یابن الحسن اغثنی . مانند والدینم ، گریه‎ کن حسینم این است اعتبارم ، یابن الحسن اغثنی . عقده ‎گشایی ‎ام کن ، کرب و بلایی ‎ام کن دلتنگ آن دیارم ، یابن الحسن اغثنی : محمدجواد شیرازی 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی مجتبی رمضانی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ "صَلَّ اللّهُ عَلیکَ یاحَسَنَ بنِ عَلِیِ اَیُّهَا المُجتَبی یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا " ما گدایان و فقیرِ سر راه حسنیم ما همه شیفتۀ نیمه نگاهِ حسنیم همه هستیم سیاهیِ سپاهی که نداشت پیش مَرگان علمدارِ سپاه حسنیم گر ندیدیم به دنیا رُخ زیبایش را وقتِ جان دادن خود، چشم به راه حسنیم *عَبدُالزهرا روضه خون بود، خواب حضرت زهرا سلام الله علیها رو‌ دید، دید بی بی دلخوره... گفت: خانم! من روضه خوان شما هستم، چرا دلخور هستید از من؟ حضرت فرمود: چرا روضه ی حسن‌ من رو نمیخونی*.... بین تاریکی دنیا نظری کرد به ما ما هدایت شدۀ چهرۀ ماهِ حسنیم روزها فکر من این است و همه شب سخنم که همه عُمر بدهکار نگاهِ حسنم آبرو داده به ما یار، خرابش نکنیم با بدیّ عمل خویش عذابش نکنیم تا توانسته جواب دل ما را داده حال، ما را به بغل خوانده جوابش نکنیم مثل شمعی به هوای غم مادر شد آب کاش ما بیشتر از این دگر آبش نکنیم بر روی تک تک ما مادرِ او کرده حساب گفته هر کس حسنی نیست حسابش نکنیم *رسول خدا فرمود: چشمی که برا حسنم‌ گریه کنه، روز قیامت گریه نمیکنه... امام حسن و امام حسین داشتن‌ کُشتی می گرفتن، سن و سالی نداشتن، مادر تشویقشون میکرد، میفرمود: آفرین حسینم.. امیرالمؤمنین نگاه می کرد.. همه ی عالم‌ میدونن زینب حسینیه، زینبم‌میگفت:حسین! در خونه رو زدن پیغمبر اکرم صلوات الله وارد شد. دید بچه ها دارن بازی میکنن، صدا زد: آفرین حسنم... حضرت زهرا سؤال کرد: بابا جان! شما خودتون فرمودین کوچکتر رو تشویق کنید. فرمود: تو‌ کوچه می آمدم دیدم ملائکه جمع شدن همه میگن‌: حسین ... دیدم حسنم‌ کسی رو‌ نداره...* : مجتبی شگریان همدانی @majmazakerinee
|⇦•به منبر می رود دریا.. و توسل ویژهْ شهادت امام صادق علیه السلام به نفس حاج مهدی رسولی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ به منبر می‌ رود دریا، به سویش گام بردارید هَلا ! اسلام را از چشمه ی اسلام بردارید مبادا از قلم ‌ها جا بیفتد واژه ‌ای اینَک که بر منبر قدح کج کرده ساقی، جام بردارید ”سَلونی” را هدر دادند روزی مردمان، امروز بپرسیدش! از اسرار جهان ابهام بردارید اَلا ای شاعران! چشمان او آرایه ی وحی است برای ما از آن باران کمی الهام بردارید نسیم صبحِ صادق می ‌وزد، از گیسوی صادق از آن مضمونِ پیچیده جِناس تام بردارید به فرزندان، به اهل خانه جز ایشان که می‌گوید غلامِ خسته ‌ام خفته، قدم آرام بردارید اگر فرمان او باشد، نباید پِلک بر هم زد به سوی شعله چون هارون مَکّی گام بردارید "رُویَّ عَن امامِ جعفر الصّادق لَه الرّحمَه" به جز احکام او چشم از همه احکام بردارید  به جای حج به سوی کربلا رفتن خداجویی ‌ست کفن باید به جای جامه ی احرام بردارید اگر در گوش نوزادی اذان می ‌گفت، می‌ فرمود که با آب فرات و تربت از او کام بردارید :سید حمیدرضا برقعی *آقا امام صادق خیلی مظلومه، روضه‌خوان آمد محضرش، گفت برا ما روضه میخونی یانه؟ روضه خوان‌گفت چرا نخونم روضه خواندن افتخار ماست. خواست روضه بخونه امام صدازد: اجازه بده پرده بکشم این زن وبچه هام بیان بشینن روضه‌گوش کنند. همه نشستند روضه‌خون شروع کرد روضه بخونه صدای گریه ی این زنها بلند شد. دورِ خانه در حصار بود، یهو دیدن نگهبان ها دارن در میزنن، خادم رفت دم‌ در بله، چیزی شده؟ نگهبان ها گفتن چه خبره تو‌خونه دارین گریه میکنید؟ نکنه دوباره روضه‌ گرفته‌ جعفر بن محمد. اومد محضر آقا، آقا!چی بگم‌؟ مأمورها دم‌ درن، فرمود: هیچی، بهشون بگو یه بچه ای از ما از دنیا رفته برا اون دارن‌گریه میکنن..... امام صادق در گریه کردن تکلیف مارو‌ روشن کردن ....* در دعای ندبه میخوانیم: "فَلْیَبْكِ الْباكُونَ" گریه کنا گریه کردن تموم دیگه، فرمود: نه! "فَلْیَنْدُبِ النَّادِبُونَ" کجان اونایی که میخوان برا روضه ها زار برنن؟حالا گریه ام کردین زار هم زدین تموم دیگه؟نه! "وَ یَضِجَّ الضَّاجُّونَ" اونایی که برا این روضه ها ضجه میزنن... امام صادق که درس میداد، وسط درس میدیدن داره یه گوشه ای رو‌ نگاه می کنه. آقاکجا رو نگاه میکنید؟ میگفت: درس تعطیله، چی شد درس تعطیله؟ دوباره چشم امام به روضه خون افتاده. اَباهارون روضه خون نابینای امام صادق بود. صدا می زد بیا جلو میخوایم‌ گریه‌ کنیم... *
بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيم السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَة وَبِمُوَالاتِکُمْ تُقْبَلُ الطَّاعَهُ الْمُفْتَرَضَهُ وَ لَکُمُ الْمَوَدَّهُ الْوَاجِبَه همین که سینۀ تنگم توان آه ندارد مشخص است به داغ دل تو راه ندارد مرا بخر به غلامی در این رکودی بازار که گفته یوسف من، بردۀ سیاه ندارد اسیر خال سیاهت شدم خدا را شکر همیشه صورت عاشق نظر به ماه ندارد خجالت از تو کشیدم که دست از تو کشیدم بجز تو این دل آواره، تکیه گاه ندارد به یُمن رزق تو رزقم زیاد بوده همیشه مگر که فاطمه بر نوکرت نگاه ندارد؟ مرا کنار حبیب و حسین فاطمه بنشان چه سفره ای است محرم، گدا و شاه ندارد *یا صاحب الزمان...* انقلابِ گریه دارد ؛ گریه هایش حکمت است با همین رخت اسیری رهبر این نهضت است دست ‌بسته ، بسته دست ظلم را بی واهمه ناقه اش بی محمل است اما در اوج عزت است زیر این شلاق ها مانند سروی استوار گرچه مظلوم است اما باطنا پر قدرت است بی ادب ها هرچه توهین می کنند او ساکت است چون میان عرش اعلی با خدا هم صحبت است یک تنه در کوچه های شام غوغا می کند مثل ابراهیم ؛ زین العابدین یک امت است خطبه اش طوفان شد و کاخ ستم را خاک کرد او زبانش ذوالفقار است و کلامش ضربت است عالمی در تحت امر زینب کبری ولی زینب کبری خودش گوشش به امر حضرت است پیش این عمامه ی کهنه که دیگر سوخته زرق و برق شام و قصر حاکمش بی قیمت است شوق دارد که بیاید اربعین تا کربلا اربعین تا کربلا رفتن تمام نعمت است کی شود تا که برایش یک حرم برپا کنیم زائری دیگر ندارد دور قبرش خلوت است گریه باید کرد بر این روزگار بی وفا با تمام این فضائل سهم آقا غربت است عمه ها و خواهرانش در شلوغی مانده اند زخم جانسوز ولی الله زخم غیرت است مقتل و طشت و تنور و نیزه و شام خراب این چه مهمانی ست که شاه شهیدان دعوت است سید پوریا هاشمی به دیدۀ گریان، خدا خدا کردم به یاد بابایم،عزا به پا کردم رگ گردن را خودم بوسیدم حصیری دورِ بدن پیچیدم *قربونت برم آقاجان که بوریا دور بابات پیچیدی...* در این چهل منزل، امان زِ شهر شام ز بی سر و پاها،شنیده ام دشنام همین یک لحظه عذابم می داد مسیر زینب به بازار افتاد یا اباعبدالله..یا اباعبدالله... اسیریِ زینب،قرارِ من را برد میانِ آن مجلس،به غیرتم برخورد آه..چه الفاظی به لب آوردند گرفتاران را تماشا کردند... *شنیدیم آقامون امام سجاد میان بازار اگر طفل شیرخواری رو در بغل مادر می دید و اون بچه گریه می کرد، سفارش محبت می کرد به آن مادر، می گفت: حتماً گرسنه هست، شیر میخواد، با او به مهربانی برخورد کن.... بعد حضرت سر به دیوار می گذاشت، می فرمود:من یک برادر شیرخواره ای داشتم...به او آب ندادند... ای حسین...