eitaa logo
🌷🌷خادم الزهرا (س)🌷🌷
351 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
297 فایل
#گروه_جهادی_فاطمیون #کانال_خادم_الزهرا #متن_مولودی_و_مداحی #لبیک_یا_خامنه_ای #جمهوری_اسلامی_ایران 🤍🤍🤍🤍 @servant18 :آدرس مدیر ⬛ @Hosse113 @Heyda122
مشاهده در ایتا
دانلود
امام علیه السلام فرمود: سخت ترین های ما در بود... حضرت برای نعمان بن منذر مدائنی توضیح داد: . در شام ماموران در حالی که شمشیرهای خود را و ها را استوار کرده بودند بر ما حمله می کردند و نوک نیزه بر ما می زدند و ما را در میان جمعیت اهل شام نگه می داشتند، در حالی که و می زدند و شادی می کردند. . سرهای را میان زنهای ما قرار دادند و سر عمویم علیه السلام را در مقابل عمه هایم و علیهما السلام نگه داشتند و سر برادرم، علیه السلام و سر پسر عمویم علیه السلام را در کجاوه ی خواهرانم و علیهما السلام می آوردند و با سرها بازی می کردند و چه بسیار سرها به زمین می افتاد و در میان دستها و پاهای قرار میگرفت. از بالای بام ها و آب بر سر ما می ریختند. وقتی آتش به ام افتاد چون دستهایم را به بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم ، پس عمامه ام و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزانید. . از طلوع آفتاب تا نزدیک غروب ما را با ساز و آواز در برابر چشم مردم در کوچه و بازار گردش دادند و میگفتند: ای مردم! بکشید اینها را که در اسلام هیچگونه احترامی ندارند. . ما را از پیاده کردند و به یک ریسمان بستند. پس ما را از در خانه ی و عبور دادند و به آنها گفتند: اینها کسانی هستند که پدرانشان پدران شما را کشتند و خانه های آنها را ویران کردند. امروز شما کنید. ای نعمان، تمام یهودیان و نصاریان هر چقدر خواستند از خاک و سنگ و چوب بسوی ما افکندند.. ما را به ها بردند و خواستند ما را به جای و بفروشند، ولی خداوند این موضوع را برای آنها میسر نساخت. ما را در مکانی منزل دادند، که سقف نداشت، روزها از و شبها از و گرسنگی و ترس از کشته شدن در عذاب بودیم. 📚رمز المصیبه به نقل از تذکره الشهدا صفحه ۴۱۱ سوگنامه آل محمد صفحه ۴۰۸ ناسخ التواريخ صفحه ۳۰۴ ✨اللّهمَّ صلِّ علی فاطمهَ و أُمِّهاو أبیها و بَعلِها و بَنیها و السِّرِ المُستَودَعِ فیها بِعَدَدِ ما أحاطَ بهِ عِلمُک✨ @majmaozakerine
«موسی» که دید حال و هوایت، دادت به دست‌های «رضا»یت اشکی نشست گوشه‌ی چشمش، تا «فاطمه» زدند صدایت از جنس آسمانی و نوری، از چشم باز پنجره دوری بین برادران غیوری، خورشید هم ندیده ردایت رنج سفر برای تو آسان، شب از قبیله‌ی تو هراسان شد قبله‌ی دل تو خراسان، ای عطر دوست قبله نمایت! من تشنه‌ای رسیده به دریا، با آرزوی دیدن «زهرا» دربان! بگو ملیکه‌ی قم را: از راه آمده‌ست گدایت کنج ضریح سر بگذارد، بال و پری اگر چه ندارد دل را به دست تو بسپارد، تا پر دهی به سمت خدایت لبخندِ شهر تو نمکین است، قم قلب مهربان زمین است ما هر چه داشتیم همین است: جان‌های ما، «کریمه»! فدایت ای دختر یگانه‌ی مادر! ای جویباری از دل کوثر! مثل «علی» نیامده دیگر، کو همسری به شأن سرایت؟ می‌بارد از ضریح تو رحمت، از آسمان اسم تو عصمت، از «اشفعی لنا»ی تو «جنت»، وا شد به‌ روی ما، به دعایت این شاعرت دلش شده آهو، آهو اسیر شهر و هیاهو اذن زیارتی بده بانو! این شعر را نخوانده برایت _صرافان @babollharam
اهلا_من_العسل__هادی_همتی5.mp3
5.11M
اهلا من العسل این شهادتینم اهلا من العسل قربانِ حسینم پوشیده ام کفن به تن اهلا من العسل دارم به لبهایم سخن اهلا من العسل من قاسمم اِبنُ اَلحسن اهلا من العسل حسین فدایت جان من اهلا من العسل نوجوان اما شیر پیکارم من شاگرد رزم علمدارم وارث خشمِ جنگ کرّارم در رگم خونِ حیدری دارم یک تک سوارم از بنی هاشم پور حسن من قاسمم قاسم من قاسمم قاسم من قاسمم قاسم اهلا من العسل این بوَد شعارم اهلا من العسل فاطمی تبارم حی علی خیرالعمل اهلا من العسل با یاد میدان جمل اهلا من العسل لبیک بر حکم اجل اهلا من العسل وا کرده بابایم بغل اهلا من العسل یار مولا در کربلا هستم بر سر پیمان با وفا هستم تشنه ی دیدار خدا هستم در سپاه دین جان فدا هستم دور و برم یک لشکر ظالم پور حسن من قاسمم قاسم من قاسمم قاسم من قاسمم قاسم اهلا من العسل در خون تپیدم اهلا من العسل شکراً شهیدم در زیر تیغ و خنجرم اهلا من العسل سُم کوب گشته پیکرم اهلا من العسل بازم رفیق اکبرم اهلا من العسل مولا بیا اندر برم اهلا من العسل شد فدا قاسم ای عمو جانم جان آمد روی کام عطشانم این من و جسمِ زخم و عریانم ای عمو رد کن زیر قرآنم یک استخوان از من نماند سالم پور حسن من قاسمم قاسم من قاسمم قاسم من قاسمم قاسم
بن الحسن (ع) زمینه ، سنگین ، واحد ، شور (به همه سبکها خوانده میشود) قاسمم گل سرخِ نشکفته ی یاسمنم گل سیزده ساله ی باغ امام حسنم نور چشم مرتضی گل پسر مجتبایم جان ثار عمویم یار شاه کربلایم گل خوش رنگ و بویم من فدای عمویم ای عمو جان یا حسین (۴) گل رعنای حسن شهید گلگون بدنم مثل پیراهنِ تو پاره پاره می شه تنم عمو جان بذار برم به سوی میدون بلا دیگه دل تو دلم نیست برای دیدن بابا می شوم اینجا پرپر می روم سوی پدر ای عمو جان یا حسین بابا حسن دیدی شد غرقه خون از جفا سرم عمو حسین شکسته شد استخوون پیکرم شَهدِ اَحلی' مِن عَسَل خوردم و دست و پا زدم پدری کن برایم چه زیبا شد شهادتم یتیم مُجتَبایم مَست قالوا بَلایم ای عمو جان یا حسین @babollharam