#امام_رضا_ع_شهادت
چون جام زهر... غریبانه سر کشید
فریاد زد خدا و... عبا را به سر کشید
پنجاه و چند ساله ی موسی به کوچه ها
پنجاه و چند مرتبه آه از جگر کشید
با سینه ای که آتش از آن شعله می کشید
ناله برای کشته ی دیوار و در کشید
او بود و خاک حجره و یک ناله ی ضعیف
آری نفس نفس زدنش تا سحر کشید
یک روزه زهر بر دل زارش اثر نمود
وقت سحر به جانب دادار پر کشید
در انتظار آمدن میوه ی دلش...
پا را به سوی قبله چنان محتضر کشید
سینه زنان، دریده گریبان، پسر رسید
دستی به روی ماه کبود پدر کشید
**
آه از دمی که زینب کبرای غم نصیب
« آمد تن امام زمان را به بر کشید»
با دست زخم خورده ی خود دختر علی
تیر شکسته از تن مولا به در کشید
گل مانده بود در وسط تیغ و نیزه ها
آمد ز پای ساقه ی یاسش تبر کشید
از خاک زیر حنجر خونین دلبرش
با نیّت شفا روی چشمان تر کشید
شاعر: #مجتبی_روشن_روان
.
#مناجات #عرفه
#امام_زمان
#سید_مهدی_میرداماد 🎤
ای امير عرفه دست من و دامانت
جان به قربان تو و گردش آن چشمانت
ای امير عرفه ذكر لبت را قربان
حال پر سوز و غم نيمه شبت را قربان
ای امير عرفه روح مناجات تویی
مشعر و سعی و صفا مروه و ميقات تویی
ای امير عرفه حالِ مناجات بده
بر گدای حرمت وقت ملاقات بده
ای امير عرفه گرچه سراپا دردم
گر بيایی به خدا دور سرت می گردم
ای امير عرفه ديده ی پر آب بده
دل بي تاب مرا با نگهی تاب بده
ای امير عرفه فيض دمت را قربان
دل دريايی لبريز غمت را قربان
ای امير عرفه تنگ غروب است بيا
سر زدن بر فقرا سرزده خوب است بيا
ای امير عرفه حاجی زهرا برگرد
جان زهرا دگر از خيمه ی صحرا برگرد
ای امير عرفه خنده بزن بر رخ من
جان زينب بده روز عرفه پاسخ من
ای امير عرفه! ذكر مدام است بيا
كار اين عاشق دلخسته تمام است بيا
ای امير عرفه ديدن رويت عشق است
مردن امشب به خدا بر سر كويت عشق است
ای امير عرفه جان گل ياس بيا
آخر مجلس ما روضه ی عباس بيا
ای امير عرفه در عرفاتی امروز
يا كه در علقمه ی شاه فراتی امروز
ای امير عرفه شرح بده خود بر من
سرِ عباس كجا ضرب عمود آهن!!
#مجتبی_روشن_روان✍
#روز_عرفه
.👇