میرداماد-شهادت-امام-عسکری-واحد9804.mp3
11.84M
#نوحه
#واحد
#شهادت امام حسن عسکری علیه السلام
#میرداماد
سیرتش نه در حقیقت صورت دنیایی اش ماه را شرمندۀ خود میکند زیبایی اش
میچکد نهج البلاغه از لب پایینی اش میرسد آیات قرآن از لب بالایی اش
لحظه لحظه خیر او حتما به مردم میرسد آن کسی که جامعه بوده دَمِ لالایی اش
جامعه عجل فرج به به چه تلفیقی شده است نسبت فرزندی اش با نسبت بابایی اش
سیزده دیگر برای هیچ روزی نحس نیست یازده در ذکر، بالا میرود کارایی اش
نوکر اربابم و یک بخش از آقایی ام بی برو برگرد دارد ریشه در آقایی اش
طعم توحید و امامت را به هم آمیخته نیمه ی مَکّیِ او، با نیمِ سامرّایی اش
هر قدر که خسته باشی بعد از آن دیوارها رو براهت میکند یک استکان از چایی اش
از حرم برگشته میداند که وقتِ بازگشت چاییِ دوم دو چندان میشود گیرایی اش
چون که تنها میروی هرگز به سامرا نرو چون خجالت میکشد تنهایی از تنهایی اش
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
3952396_927.mp3
4.87M
#هواتو کردم هواتو عشقه
#میلاد حضرت محمد مصطفی
🌸🌸🌸🌸🌸
#میرداماد
@ewwmajmamolodi
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
#فاطمیه #نوحه تشییع جنازه زهرا "س"
#میرداماد
لا اله الا الله ... لا اله الا الله ... محمد الرسول الله ... علیا ولی الله...
(تشییع جنازه حضرت زهراست همه بگن...)
لا اله الا الله / لا اله الا الله / لا اله الا الله به زیر تابوت زهرا / علی غریب است و تنها (2)
لا اله الا الله ... لا اله الا الله ... محمد الرسول الله ... علیا ولی الله...
لا اله الا الله / لا اله الا الله / لا اله الا الله به زیر تابوت زهرا / علی غریب است و تنها (2)
وآی / وای از دل حیدر... وآی / وای از دل حیدر...
ای یار علی خدا نگهدار غمخوار علی خدا نگهدار
من ماندم این بستر خالی بیمار علی خدا نگهدار (2)
باور نکنم من / ای شمع خموشم تابوت تو باشد/ امشب سر دوشم (2)
من بی تو غروب آفتابم من بی تو دگر چاره ندارم
دگر نکند کسی ز من یاد من بی تو سلام بی جوابم (2)
لا اله الا الله ... لا اله الا الله ... محمد الرسول الله ... علیا ولی الله...
لا اله الا الله / لا اله الا الله / لا اله الا الله به زیر تابوت زهرا / علی غریب است و تنها (2)
وآی / وای از دل حیدر... وآی / وای از دل حیدر...
هم پیکر خسته را بشویم هم دیدۀ بسته را بشویم
با اشک دو دیدۀ خود امشب من دست شکسته را بشویم(2)
دستی به سوی خدا گرفتی بیمار علی شفا گرفتی
با رفتنت ای رفته ز دستم حآجت خود از خدا گرفتی
اما بخدا فاطمه جانم تو دلخوشی مرا گرفتی
وآی / وای از دل حیدر... وآی / وای از دل حیدر... اشعار ایام فاطمیه
عنوان : روضه شهادت امام علی (ع)-میرداماد
-------------------------------------
اُم البنین و زینبین خدانگهدار،حسن خدا نگهدار،حسین خدانگهدار
امشب دست خالیت رو بیار بالا، می دونی برا چی می گم؟ اصبغ بن نُباته ، اصرار کرد به امام مجتبی،گفت: من رفیق سی ساله ی باباتم بذار دم آخر من برم بالا سرش، اسبغ می گه من اومدم دیدم علی رنگ پریده افتاده تو بستر، دیگه خبری از قهرمان خیبر نیست، گفتم یا علی من رو نصیحتم کن، به من این دم آخر یه چیزی بده، میگه اشاره کرد به دستش، گفت: اصبغ دستم رو نگاه کن، گفت:این دست رو می شناسی؟ گفتم: آره آقا این دست خیبر شکنه. گفت: اصبغ دستم رو می خوام بیارم بالا جون ندارم. دست خیبر شکن علی بالا نیومد، چند زراع1 از زمین بلند شدو افتاد رو زمین. گفت: اصبغ خودت رو برا همچین روزی آماده کردی یا نه؟.1- ذراع به حد فاصل آرنج تا سر انگشت میانی
هر چی داریم باید خرج خدا کنیم که اگه یه روزی دستمون خالی شد،همین دست بالا آوردن ها دست مارو بگیره، لذا شب خداحافظی بچه های علی ِ تو هم تو این خداحافظی سهیم شو.
اُم البنین و زینبین خدانگهدار،حسن خدا نگهدار،حسین خدانگهدار
دارم میرم شب وصاله
شب وصال ِ کیه؟ نمی شه شب شهادت مولا بخونی و از فاطمه نگی. چون علی این جوری دوست داره.
دارم میرم شب وصاله،ندیدمش این همه ساله
حالا وقتی دید چی گفت؟
بهم میگه:پیر شدی علی،خیلی زمین گیر شدی علی،از زندگی سیر شدی علی
حالا من چی میگم بهش؟
بهش می گم راست میگی ولی،سی ساله پیش مرده بود علی،من و ببر بی مُعطلی
پیر و خسته امُّ،بیار بگیر دیگه دستمُّ
بار سفر هم که بسته امُّ ،نگاه نکن فرق شکسته امُّ
رفتی بی خبر،بدون همراه و همسفر
حالا چشام خشک شده به در،بیا من و با خودت ببر
اُم البنین و زینبین خدانگهدار،حسن خدا نگهدار،حسین خدانگهدار
تو نبودی اُم البنین بود،وقتی علی خونه نشین بود
فاطمه می خوای یه ذره از این سی سال رو برات بگم؟
نبودی فضه می دونه،خونه ی قبرم شد این خونه،چشام هنوز خیس بارونه
کاش می اومد بارون اون روزی،که می دیدم داری می سوزی،مغیره کرد فتنه افروزی
حرمت ها شکست،غرور من زیر پا شکست
ببخشند سادات
وقتی که در بی هوا شکست
دیدم صدات بلند شد:آه...بگو یا زهرا......
روایت میگه علی هر کی رو می دید صدا می زد. حسنم بیا بابا تو پسر بزرگمی، این جوری نگاه نکن،بقیه به تو نگاه می کنند. وصایا رو گفت، وصیت کرد. هی نگاه می کرد، حسینم تو بیا بابا، تو این جوری گریه نکن جگر بابا رو آتیش نزن، اما میگن بین همه ی نگاها تا نگاش می افتاد به زینب، خود مولا گریه می کرد.
زینب تو کوه پر غرور باش،بودی همش بازم صبور باش
از بعد من سخت ِ می دونم،حرفی نزن سختِ می دونم،داغ حسن سخت ِ می دونم
سختر از اون کربلا زینب،قتلگاه از قفا زینب،سری که میشه جدا زینب
بدترش کجاست،گم میکنی پیکرش کجاست
همچین که روضه ی کربلا برپا شد،یه وقت گفت: بگید عباسم بیاد. امشب شب عباس ِ،همه جی عالم رسم ِ پدر که می خواد بره، بچه ی کوچیک تر رو به بزرگتر میسپارند. اما عباس شانزده سالشه؛ همه نگاه کردند، دیدند علی داره کارو یه جور دیگه جلو می بره بر خلاف قاعده، دست حسین رو تو دست عباس گذاشت، گفت:عباس دست داداشت رو فشار بده، مبادا یه روز تنها بمونه، می خوام بگم امشب عباس دست حسین رو گرفت فشار داد. اما کربلا حسین دست عباس رو گرفت،دید یه دست بریده رو زمین افتاده.
#شهادت_امام_علی
#وداع
#میرداماد
-------------------------------------
mirdamad90-08.mp3
1.88M
وایییی مرو مرو مادر
امشب شب اخر مادرمه
بارون توی این چشای ترمه
دستاش چه سرده وطبعش گرمه
مادر،
از خونمون میری
مادر
کجا داری میری
مادر
من ونمیبری
چشمات و واکن مادر
به من نگاه کن مادر
باحال زار و نیمه جونت، برام دعاکن مادر
وایی مرو مرو مادر
با دست شکسته قنوت میگیری
از بابا تو خونه تورو میگیری
پیش چشم بابا داری میمیری
مادر
توکار خونه کردی
موهامو شونه کردی
امون از این غریبی
مادر
ازخونمون میری
مادر
کجا داری میری
مادر
من ونمیبری
کنار بستر، مادر،
میشینه حیدر مادر
نگاهی کن با چشم کم سو
به خون معجر مادر
واییی مرو مرو مادر
ای وای چرا نیمه جونه تن تو
آتیش میگیرم از رفتن تو
ماتم میگیریم از رفتن تو
مادر
تویی تو تکیه گاهم،
انیس اشک وآهم
امون از این غریبی
مادر
از خونمون داری میری
مادر
کجا داری میری
مادر
من ونمیبری
چرا آروم نداری چرا همش میباری
میون این غصه عنها، عم بابارو داری
وایی مرو مرو مادر
#میرداماد فاطمیه
خادمه امین✍️
.
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#میرداماد 🎤
آخ
آخ همه رفتند و من،جا ماندم ای دوست
زِ بختِ بد به دنیا ماندم ای دوست
آخ چرا رفتی مرا با خود نبردی
، ببین بعد از تو تنها ماندم ای دوست
آی
آخ به یادت، در نوایِ آب آبم
امروز گفت: عبدُ الله،
بیا بسترِ منو زیرِ آفتاب پهن کن،
خانوم جان چرا زیر آفتاب ، گفت آخه
خودم دیدم، بدنِ داداشم سه روز زیرِ آفتاب
آی به یادت، در نوایِ آب آبم
چنان تو زیرِ تیغِ آفتابم
داداش
تو راحت خفته ای در خانه ی قبر
آخ ولی من از غمت خانه خرابم
آی ،لباسِ تو (حس کن دمِ آخرِ)
لباسِ تو، در آغوشم برادر
(دیدند یه چیزی محکم به سینه فشار میده)
آخ لباسِ تو ،در آغوشم برادر
صدایت مانده دَر گوشم برادر
(حسین)
تو ماندی بی کفن ،برخاکِ صحرا
چگونه من کفن پوشم برادر آخ برادر
(اجازه میدید، روز شهادتی روضه بخونم ،
هی کی زجه بلده بزنه ، هرکی ناله داره بسم الله)
(شب آخری دیگه داشت کابوس میدید،
امروز راحت شد از این کابوس یه سال و نیم،
داداش چی دیدم)
آخ منو کابوسِ ،شمشیر و تنِ تو
آخ منو کابوس شمشیر و ،تنِ تو
تماشایِ به غارت رفتنِ تو
تو را برنیزه بردند مانده برای من فقط پیراهنِ تو (حسین)
آی ، آخ امان امان
داداش،سراسرنیزه میبینم به خوابم
داداش،سراسرنیزه میبینم به خوابم
داداش، همین که پلک ،بر هم میگذارم
تو را بر نیزه میبینم
(داداش ، من که اومده بودم ، من که بالا سرت بودم ، خودت با گوشه ی چشمت اشاره کردی من برگردم، من که اومدمده بودم ، چرا گفتی من بِرَم،چرا گفتی ارجعی الی الفصطاط،چرا نذاشتی من پیشت باشم، عقده شده برام،داداش من برگشتم،نمی دونم تو این فاصله چی شد،یه موقعه رسیدم دیدم سرتو خولی بُرده،یه موقعه رسیدم دیدم لباسات دستِ اینو اونه،یه موقعه دیدم انگشت و انگشتر تو بردند،دیدم یه جایِ سالم تو بدنت نذاشتند،لبامو رو رگات گذاشتم،حسین...
روضم هنوز تموم نشده ، روضه خانموم زینب یه گریز داره،
گریزِ روضه ی زینب کجاست، حالا بِهِت میگم، داداش دیر رسیدم،همه رفته بودند،منی که یه عمروقتی سرمو بلند می کردم تو رو میدیدم،
حسرتِ یه بار دیدنت به دلم موند،
داداش ، چهل منزل سرتو بالا نیزه دیدم،اما هر چی التماس کردم یه بار
نیزه دار سرت بیاره پاین من سرتو بغل کنم نشد،داداش، سرتم قسمت من نشد،داداش ، اما خدا رو شکر بالاخره سرت قمست یه نفر شد،(ها، از من جلو تری یا بگم،
خدارو شکربالاخره یه نفر به آرزوش رسید،
بابا ، مگه نگفتی بر می گردم،
عمه رو خیلی خسته کردم،
بیا میخوام دورت بگردم
حسین....
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
4_5868224944785067743.mp3
3.41M
شب جوونه اربابمونه
مردونه یا علی بگه هر کی میتونه
اومده عشق مولا اومده ماه زهرا
شده مجنون هلاکه پسر ام لیلا
ذکر علی علی رگه خوابمه
مثل جوونیای اربابمه
علی اکبر
****
میگه ابالفضل میون لشکر
الله اکبر به قد و بالای اکبر
همیشه جنگو برده تیغش و هر کی خورده
یه ساعت بعد ضربه تازه فهمیده مرده
اگه میخوای کربلا دل دل نکن
دامن اکبر و ول نکن
علی اکبر
****
منم علی جان مست نگاهت
بگیر همه جوونامون و تو پناهت
من و این قلب بی تاب من و رویای مهتاب
شب قدر وعده ما پایین پای ارباب
کاشکی مادر پدرامون شاد بشن
با دست تو جوونا دوماد بشن
#میرداماد
#شب_جوونه_اربابه
#میلاد_حضرت_علی_اکبر
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
حاج سید مهدی میرداماد.mp3
9.31M
#مدح
#سرود
📝 مداحی جشن ایران امیدوار
🎤 حاج سید مهدی #میرداماد
🌻|↫ ویژه ولادت #امام_زمان
#نیمه_شعبان
4_5776241648841266079.mp3
8.41M
حالا دارم میفهمم، آتیش در یعنیچی
حالا دارم میفهمم، سوختن پر یعنیچی
حالا دارم میفهمم، تُو کوچههای غربت
حمله به یک خونه با، چهلنفر یعنیچی
نفس نمونده تا بگم
یه دریا گریه هم کمه
خدا میدونه چی گذشت
تُو کوچهها به فاطمه
وای از حال مادرم، وای از چشمای ترم
اینجا بین کوچهها، ارث از علی میبرم
................................................
حالا دارم میبینم، گرد و غبار و دودو
حالا دارم میبینم، شعلههای نمرودو
حالا دارم میبینم، چیزی رو که مادر دید
با دست بسته حیدر، جلوی مردم بود و
یکی نگفت تُو کوچهها
بذار عبا به تن کنه
میون شهر کسی نبود
فکری به حال من کنه
وای از تنهاموندنم، وای از غصهخوردنم
با پاهای بیرمق، تا کوچه کشوندنم
................................................
حالا دیگه حس کردم، عطش رو در اوج تب
حالا دیگه حس کردم، درد و بلا رو امشب
حالا دیگه حس کردم، جلوی چندتا بچه
چرا همش خون بارید، چشای عمهم زینب
با روضهها خمیده شد
کسی که مثل حیدره
آخه یکی رو نیزهها
سر حسینو میبَره
وای از ماجرای نی، وای از روضههای نی
سنگ میخورد به بچهها، هی از لابهلای نی
#زمینه
#امام_صادق
🎤#میرداماد
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
.
|⇦•بر روی لبهایت...
#روضه_امام_کاظم علیه السلام به نفسِ سید مهدی #میرداماد
●━━━━━━───────
بر روی لبهایت به جز یا ربنا نیست
غیر از خدا ،غیر از خدا، غیر از خدا نیست
*آقا موسی بن جعفر اوایل میگفت: خدا ممنونتم یه گوشه ی خلوتی به موسی بن جعفر دادی یه گوشه ای که باهات مناجات کنم، باهات حرف بزنم.....من نمیدونمچهکردن با آقا..هرچه جلوتر میرفت لحن آقا عوض میشد..
این زندان آخری گفت دیگه خلاصم کن..*
زنجیرها راهِ گلویت را گرفتند
در این نفس بالا که می آید
صدا نیست، صدا نیست، صدا نیست
چیزی نمانده از تمامِ پیکرِ تو
انگار که یک پوستی بر استخوانی
*آدمی که روزه باشه دم افطار همه بهش میرسن ...تا دم افطار میشد زندانبان شلاقش رو برمیداشت..*
زخمِ گلوی تو، پذیرفته است امّا
زخمِ دهانت کارِ این زنجیرها نیست
این ایستادن، با زمین خوردن مساوی نیست
از چه تقلّا میکنی این پا که پا نیست
اصلاً رها کن این پلیدِ بد زبان را
از چه توقع میکنی وقتی حیا نیست
میزد مرا مغیره و یک تن به او نگفت
زن را کسی مقابل شوهر نمی زند
بیش از همه به حالت زینب دلم بسوخت
آخه مادر، کسی مقابل دختر نمیزند
من ایستاده بودم دیدم که مادرم را
دشمن گهی به کوچه گاهی به خانه میزد
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#شهادت_امام_کاظم
#روضه_امام_کاظم_علیه_السلام
#سید_مهدی_میرداماد
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.
|⇦•بر روی لبهایت...
#روضه_امام_کاظم علیه السلام به نفسِ سید مهدی #میرداماد
●━━━━━━───────
بر روی لبهایت به جز یا ربنا نیست
غیر از خدا ،غیر از خدا، غیر از خدا نیست
*آقا موسی بن جعفر اوایل میگفت: خدا ممنونتم یه گوشه ی خلوتی به موسی بن جعفر دادی یه گوشه ای که باهات مناجات کنم، باهات حرف بزنم.....من نمیدونمچهکردن با آقا..هرچه جلوتر میرفت لحن آقا عوض میشد..
این زندان آخری گفت دیگه خلاصم کن..*
زنجیرها راهِ گلویت را گرفتند
در این نفس بالا که می آید
صدا نیست، صدا نیست، صدا نیست
چیزی نمانده از تمامِ پیکرِ تو
انگار که یک پوستی بر استخوانی
*آدمی که روزه باشه دم افطار همه بهش میرسن ...تا دم افطار میشد زندانبان شلاقش رو برمیداشت..*
زخمِ گلوی تو، پذیرفته است امّا
زخمِ دهانت کارِ این زنجیرها نیست
این ایستادن، با زمین خوردن مساوی نیست
از چه تقلّا میکنی این پا که پا نیست
اصلاً رها کن این پلیدِ بد زبان را
از چه توقع میکنی وقتی حیا نیست
میزد مرا مغیره و یک تن به او نگفت
زن را کسی مقابل شوهر نمی زند
بیش از همه به حالت زینب دلم بسوخت
آخه مادر، کسی مقابل دختر نمیزند
من ایستاده بودم دیدم که مادرم را
دشمن گهی به کوچه گاهی به خانه میزد
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#شهادت_امام_کاظم
#روضه_امام_کاظم_علیه_السلام
#سید_مهدی_میرداماد
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅