eitaa logo
🌷🌷خادم الزهرا (س)🌷🌷
384 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
297 فایل
#گروه_جهادی_فاطمیون #کانال_خادم_الزهرا #متن_مولودی_و_مداحی #لبیک_یا_خامنه_ای #جمهوری_اسلامی_ایران 🤍🤍🤍🤍 @servant18 :آدرس مدیر ⬛ @Hosse113 @Heyda122
مشاهده در ایتا
دانلود
قرار دوعالم ، ببین بی قرارم ببین دست بسته ، ببین حال زارم نظر کن ، که کارم شده کوچه گردی ندیدم ، در این کوفه جز طوعه مردی —- همه در هراسند ز خشم ابالفضل میا کوفه حیف از دو چشم ابالفضل میایی ، که باید به اشک و به زاری سه شعبه ز چشم ابالفضل در آری —- همه اهل این شهر ، به راهت نشستند کمر بهر قتل جوان تو بستند به غربت ، ز تو زنده جان می ستانند پدر را به داغ پسر می نشانند 〰〰〰〰〰〰
بیا بر سر من مکن خاک غم را در این دشت غربت مزن خیمه ام را حسین جان، مزن مُهر غم را به سینه حرم را ، دوباره ببر تا مدینه —- الهی نبینم که یاور نداری سرت را به خاک غریبی گذاری همین جا ، ز غصه شود قامتم دال تنت را ، ببینم فتاده به گودال —- کند گریه عالم به تقدیر زینب شود قاتل تو عنان گیر زینب کند خصم در اینجا به زینب جسارت ببندد به دست طناب اسارت 〰〰〰〰〰〰〰
در این نیمه شب ، شدی میهمانم روی دامن خود سرت را نشانم پدرجان ، ببین اشک چشم تر من فدای سرغرق خونت سر من —- بگو که گناهِ ، من و تو چه بوده بگو کی به طفلی ، یتیمم نموده بیا و بگو ای مرا نور دیده چه دستی ، رگ گردنت رابریده —- فَلَک مُهر غم زد ، به نام رقیه دگر خنده گردید ، حرام رقیه تو رفتی ، پس از تو ستمها کشیدم دل شب ، چقدر پشت ناقه دویدم —- نگفتی پس از تو در این دشت و صحرا که دست نوازش کشد بر سرِ ما نبودی ، که موی سرم را کشیدند به سیلی ، همه ناز من را خریدند —- شب این خرابه ، چه تاریک و سرد است ببین پیکرم را پر از زخم و درد است غمم را ، به جز عمه با کس نگفتم چه شبها گرسنه به ویرانه خفتم 〰〰〰〰〰〰
تویی بهر رحمت ، من کوه عصیان بیا یابن زهرا ، ز من رو مگردان به شام ، غمم جز تو ماهی ندارم مرانم ، که جز تو پناهی ندارم —- منم بنده تو ، تو مولی الموالی کرم کن ز احسان ر این دست خالی اجازه ، بده گَرد پای تو گردم غلام ، همه بچه های تو گردم —- بود بارخجالت ، به دوشم حسین جان رسد بانگ طفلان به گوشم حسین جان بمیرم ، نبینم حرم قحط آب است بمیرم ، که لب تشنه طفل رباب است 〰〰〰〰〰〰
زنم بین میدان ، صدایت عموجان شده جان قاسم ، فدایت عموجان ز رأفت ، بیا در برم که یتیمم بیا که ، دچار بلایی عظیمم —- لب تیغ قاتل ، روی حنجر من شتابی عموجان ، نَبُرَّد سر من چه سازم ، در این لحظه های جدایی رمق نیست ، که دیگر زنم دست و پایی —- ز هر سو به سویم ، همه حمله کردند شبیه مدینه ، مرا دوره کردند بیا که ، گرفتار صدها سوارم نشسته ، هزاران مغیره کنارم —- ز بس نیزه خوردم ، توانی ندارم دگر تاب مرکب ، دوانی ندارم رسیده ، دگر جانم از غصه بر لب نشسته ، به رویم رد سمّ مرکب 〰〰〰〰〰〰
علی جان علی جان تویی هستِ بابا تلظّی مکن بر روی دست بابا فتاده ، نفسهای تو در شماره لب تو ، زده بر دل من شراره —- چنان حرمله تیر، ز چلّه رها کرد که گویی سرت را ز پیکر جدا کرد گشایم، دگر بند قنداقه ات را که راحت، دهی جان در آغوش بابا —- برم پشت خیمه ، به خاکت سپارم که تاب غمت را ،پس از این ندارم روم تا، نهان سازم از دشمن تو مبادا، رود زیر مرکب تن تو 〰〰〰〰〰
امید دل من ، همه حاصل من تن غرق خونت شده حاصل من سرت را ، روی دامن خود بگیرم بمان تا ، کنار تن تو نمیرم —- ببین شد نفسهام ، بریده بریده کنارت رسیدم ، خمیده خمیده ز جا خیز ، بده راه خیمه نشانم که سویی، ندارد دگر دیدگانم —- مه آسمانم ، چرا اخترت نیست صدای تو آید ، ولی پیکرت نیست چه آورد ، مگر بر سرت دشمن تو که صحرا ، شده پر ز عطر تنِ تو —- شده خاک غربت ، دگر بر سر من ببین خواهر من ، نشسته برِ من ز غصه ، شده دیده ام پر ستاره که لشکر ، کند عمه ات را نظاره —- الهی بمیرد، کسی که تو را کشت کسی که تو را کشت ، علی جان مرا کشت جوانم ، ببین داغ تور کرده پیرم غم تو ز دنیا دگر کرده سیرم 〰〰〰〰〰
علمدار علمدار ، تو بودی مرا یار تو رفتی و گشتم ، به غربت گرفتار ابالفضل ، تو اهل حرم را پناهی ندارم ، پس از تو دگر تکیه گاهی —- چه می شد دوباره ، علم را بگیری که زینب نپوشد ، لباس اسیری پس از تو ، شود غصه در سینه محبوس ز جا خیز ، که سخت است أخا داغ ناموس —- تو شایستة هر درود و سپاسی تو نعم الاخیُّ و تو نِعمَ المُواسی دو چشم ، فلک چون تو سقا ندیده لب آب ، لب تشنه در خون تپیده —- أخا گفتی و شد ، دگر باورمن که اینجا کنارت ، بود مادر من چه دیدی که اینگونه اشکت روان است مگو که ، هنوزم به رویش نشان است 〰〰〰〰〰
برادر برادر ، دلم گشته مضطر بیا حرف رفتن مزن جان خواهر ز چشمم ، بخوان شور و دلواپسی را در این دشت ، ندارم به جز تو کسی را ( از امشب شود تازه غمهای زینب ) (جدایی شود سهم فردای زینب ) —- بیا تا که وقت است ، در این شام آخر کنم روی ماهت، تماشا برادر بیا از ، گل روی تو بوسه چینم که دیگر ، تو را بر سر نیزه بینم —- بگو ای برادر ، چه چاره کنم من اگر زیر تیغت ، نظاره کنم من ببینم ، زده پنجه قاتل به مویت نشسته ، که خنجر کشد بر گلویت —- اگر رفتن تو، چنین کرده آبم ولی دیده گریان ، برای ربابم بگو چشم، ز روی علی بر ندارد که فردا، به گهواره اصغر ندارد 〰〰〰〰〰〰