eitaa logo
🌷🌷خادم الزهرا (س)🌷🌷
333 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
4.1هزار ویدیو
367 فایل
#گروه_جهادی_فاطمیون #کانال_خادم_الزهرا #متن_مولودی_و_مداحی #لبیک_یا_خامنه_ای #جمهوری_اسلامی_ایران 🤍🤍🤍🤍 @servant18 :آدرس مدیر ⬛ @Hosse113 @Heyda122
مشاهده در ایتا
دانلود
اشعارولادت امام رضا(ع) حضرت نجمه مبارک باد گوهر زاده ای آسمان شیعه را خورشید انور زاده ای شافعی دیگر برای روز محشر زاده ای سرور والاتری از هر چه سرور زاده ای ای عروس فاطمه گویا که حیدر زاده ای آمده از نسل موسی وارث نام علی از مه زیبای او شد آسمان ها منجلی لحظه ای که او قدم بگذاشت بر روی زمین پهن شد در زیر پایش یک پر روح الامین پیشواز او رسیده شخص ختمی المرسلین او شده از لحظه ی میلاد خود حصن حصین هفتمین نائب به مولانا امیرالمؤمنین اوست هشتم حیدر و سوّم علی،شمس الشّموس پادشاه کشور ایرانیان در أرض طوس ماه ذی القعده رسید وزنده شد یاد رئوف باز افتاده دلم در دام صیّاد رئوف هر دل ویران شده گردیده آباد رئوف شد به پا در عرش اعلا جشن میلاد رئوف حضرت موسی مبارک حق به تو داده رئوف آمده بر جن و انس و عرشیان شاه کرم صاحب عرش خدا در مهد والای عجم در کرامت اوست مظهر بر خداوند جلیل خلقت او شد شبیه خاندانش بی بدیل قلب های شیعیان بسته به درگاهش دخیل پنجره فولاد او شد شافی کور و علیل کفش دار او شدن شد آرزوی جبرئیل می رسد بر حدّ والای تقرّب بر خدا آن غلامی که شده جاروکش صحن رضا کور اگر آید درون صحن او بینا شود نوکر آید در حریم‌ پاک او آقا شود زائر او سرفراز محشر عقبا شود شد سعادتمند آن کس که بر او شیدا شود با نگاه او روا هر حاجت دنیا شود در حقیقت باب حاجات است درایران زمین شد گدایی در حریمش افتخار مؤمنین باز گردد از حریمش درب جنت مستقیم انبیا و اولیا هستند در صحنش مقیم اوست موسی زاده و ارباب موسای کلیم دشمن او می شود جاوید در نار حَمیم هر که دارد مِهر او شد صاحب قلب سلیم علت پیدایش هر بنده ای حبّ الرّضاست شد عزیز هر دو دنیا هرکه بر او مبتلاست بر گدایان حریمش مِهر او شوکت دهد گنبد و گلدسته اش بر دیده ها عزّت دهد هرکه را آمد به کویش بابی از رحمت دهد احتیاجی نیست زائر بر خودش زحمت دهد هر که را شد زائرش مولای ما جنّت دهد جنّت اعلاست زیر پای زوّار رضا بهتر از جنّت شده یه لحظه دیدار رضا در شکوه صحن او آیات حق تفسیر شد هر که خورده آب سقّاخانه را تطهیر شد قلب هر دلداده ای با جذبه اش تسخیرشد بر مس دل ها زیارت نامه اش اکسیر شد خوش به حال خادمی که در سرایش پیر شد خادم او رستگار هر دو دنیا می شود خوش به حالش انتخاب شخص زهرا می شود اوست سلطان رئوف و ضامن آهو رضا می دهد عزّت به آن کس که شود بر او گدا می رسد عقبا به داد زائرینش در سه جا عاشقان! هر کس که دارد آرزوی نینوا می دهد یک گوشه ی چشم رضا کربوبلا بر لب ما نقش شد روحی فداک یا رضا روزی ما کن دوباره اربعین کرب و بلا
اشعارولادت امام رضا(ع) از روز ازل نام رضا را که شنیدیم بس جام می از باده ی آن شاه چشیدیم با حال غریبانه به سویش که دویدیم جز مهر و وفا از شه این خانه ندیدیم ما جمله گدایان غریب الغربائیم از روز ازل ریزه خور خوان رضائیم این مرغ گرفتار که سوی تو پریده چشمش همه جا مهر دلاویز تو دیده یک عمر فقط باده ی ناب تو چشیده بنگر که فقط پیش تو از پشت خمیده ای مهر و تولای تو آرامش جان ها ای نام کرم بار تو جاری به زبان ها ای زاده ی فرخنده ی آرایه ی لولاک دیوان غزل های تو بر سینه ی افلاک ای وصف تو بیرون تر از این قوه ی ادراک عشاق تو در خاک تو با سینه ی صد چاک در وصف تو خورشید کند جامه درانی در مدح تو ادراک کند چرب زبانی هر کس به طریقی ره دربار تو جويد هر زائر دلخسته ز احسان تو گوید در پیش تو با گریه غم از سینه بشوید چون گل به عطایت ز دل خاک بروید ای بر دل هر سوخته ای نام تو تسکین حاتم شود از لطف تو هر سائل مسکین با آنکه همه عبد و خداوند پرستیم دل بر سر اکرام گهر بار تو بستیم لب تشنه ترینیم و ز الطاف تو مستیم یا ضامن آهو همه دربند تو هستیم آقا ز کرامت به دل ما نظری کن یا آنکه به شهر دل زارم سفری کن تا کی به تمنای تو در راه بمانیم در حسرت دیدار تو ای شاه بمانیم چون سوختگان هم نفس آه بمانیم خورشید تویی از چه در این چاه بمانیم هر چند که دارم من مسکین به تو ایمان ترسم که بمیرم ز فراق تو رضا جان در وصف تو ترکیب غزل ریخته در هم شیرازه ی شیرین عسل ریخته در هم سرمایه هر ضرب و مثل ریخته در هم از حکمت تو طرح جدل ریخته در هم تو آیت انوار خداوند علیمی تو جلوه ی آیات خداوند حکیمی از روز نخستین دل خود بر تو سپردیم دل را ز سر شوق به گلزار تو بردیم خود را به خدا سائل کوی تو شمردیم تا نان خود از سفره احسان تو خوردیم با آنکه پر از ناله و اندوه و نوائیم از خیل غلامان سیه روی شمائیم محمد حسین علیرمضانی
اشعارولادت امام رضا(ع) باز ای دوست به گلزار طرب مأوا کن مثل گل لعل لبت را به تبسّم وا کن جشن میلاد بهار دو جهان است بیا چون گل و لاله به صحرا و چمن مأوا کن لاله از چار طرف خیمه به صحرا زده است تو هم از شوق و طرب رو به دل صحرا کن رو به صحرا کن و با ناخن تدبیر نسیم گره رنج و غم از کار دل و جان وا کن سر زده از افق مهر، رخ شمس شموس دیده را روشن از آن مهر جهان آرا کن شب میلاد رضا ضامن آهوست بیا آن چه گم کرده ای از درگه او پیدا کن سر به خاک قدم او بگذار و دل را دور از محنت امروز و غم فردا کن در چنین شب منشین غافل و از جا برخیز جشن شادی و طرب در همه جا برپا کن در شب جشن همایون ولی نعمت خویش پرده از روی دلاویز سخن بالا کن از سرِ صِدق بیا در حرم قدس رضا حاجت خویش برآورده به یک ایما کن ای (زرافشان) به ولای علی و آل علی دین خود را به جهان محکم و پابرجا کن استاد محمد علی صفری زرافشان
اشعارولادت امام رضا(ع) مژده ای دل که ولایت نفسی می آید بوی جنت ز کرامت نفسی می آید ماه ذیقعده شد و مهر ولا می تابد از افق ها رخ زیبای رضا می تابد طور سینا شده کاشانه ی موسی از او می زند سر به فلک قامت طوبی از او نجمه از کودک خود فیض الهی گیرد سائل از درگه او جلوه ی شاهی گیرد دارد از غنچه ی خود خنده ی شیرین مادر پسر آورده برای پدری این مادر این پسر ضامن آهوی بیابان بشود آسمان از رخ او صبح درخشان بشود پاره ی قلب پیمبر به جهان آمده است بار دیگر ز نبی نور و نشان آمده است نور چشمان علی ، عالی اعلاست رضا جلوه ی روشنی از حضرت زهراست رضا حُسن او حُسن حسن ، یوسف کنعان ولا هشتمین مهر جهان ماه شبستان ولا ابروانش دو هلال آمده بالای قمر این حسین است - و یا جلوه ی زیبای قمر می چکد عطر ولایت ز گل بستانش نور سجاد تجلی کند از چشمانش عالم آل محمد بود این مولد عشق می شود باقر دیگر به یقین مولد عشق دارد از عرش برین عاشق دیگر این گل می درخشد که شود صادق دیگر این گل دُر دُردانه به بر حضرت موسی دارد عشق در خانه ی او منزل و مآوی دارد هشتمین ماه فروزنده به شب های امید دارد از درگه او دیده تمنای امید می دمد مهر که او عاشق چشمان رضاست می رسد ماه که او شمع شبستان رضاست هر که درمانده عشقی ست ولی این دل من دل عاشق شده ام بی سر و سامان رضاست هر کجا دل برود نام رضا می شنود هر کجا دل برود مُلک خراسان رضاست سر زده از در و بامش همه جا بوی بهشت بوی گل می دهد آنجا که خیابان رضاست سائلی نیست که سویش نبرد دست نیاز هر که را می نگرم دست به دامان رضاست می چکد از دل آهوی دلم مُشک خُتن از همان روز که شرمنده ی احسان رضاست دلم آهوی بیابانی آن سرو بهشت دلم آهوی وفادار بیابان رضاست او امام است و مرا بندگی اش در پیش است سائلی را بپذیرد که ز غم دلریش است آن امامی که کرم در حرمش محسوس است مهربانی ست که با خسته دلان مآنوس است امشب از بام فلک بارش اختر بنگر از قدم های رضا جاری کوثر بنگر بنگر ای عشق که سلطان جهان می آید هشتمین جلوه ی حق عطر فشان می آید می چکد عطر ولایش به گل و باغ و چمن تشنه ی کوثر او خلق جهانند چو من برکه از بارش ابر کرمش دریا شد بزم اُنس است که در ارض و سما برپا شد صدف آل علی گوهر غلتان دارد یثرب از آمدنش شوق فراوان دارد عشق در دایره ی محفل او می گردد «یاسر» از بین همه دعبل او می گردد محمود تاری «یاسر»