eitaa logo
🌷🌷خادم الزهرا (س)🌷🌷
345 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
4.1هزار ویدیو
299 فایل
#گروه_جهادی_فاطمیون #کانال_خادم_الزهرا #متن_مولودی_و_مداحی #لبیک_یا_خامنه_ای #جمهوری_اسلامی_ایران 🤍🤍🤍🤍 @servant18 :آدرس مدیر ⬛ @Hosse113 @Heyda122
مشاهده در ایتا
دانلود
یا بسوزان در میان شعله خاکستر شوم یا ببخش این بنده را آدم شوم بهتر شوم بنده ی بد را زدن کاری ندارد، تو نزن جای آن راهم بده در خانه ات نوکر شوم من قیامت پیش رو دارم که گریه میکنم وای اگر آنروز عریان وارد محشر شوم هرعذابی هست باشد من تحمل میکنم نه نمیخواهم که ننگ آل پیغمبر شوم رحمت تو بیشتر از این گناهان من است مرگ‌ بر من گر که یک لحظه جدا زین در شوم من از اول خاک بودم خاک نعلین پس خدا نگذار تا روزی که هستم زر شوم ای گنهکاران، گرفتاران، علیکم بالنجف دارم امشب میروم در محضرش قنبر شوم امشب میاید کربلا پیش کاش من هم همسفر با حضرت مادر شوم یا بُنَیَ دشنه دست از حنجر تو برنداشت حق بده از داغ ذبحت دم به دم مضطر شوم : 💔 دردم زیاد هست و شفایم زیارت است من طالب شفای توأم ای ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، .
با طلوعت عرش را غَرق تَحَیُّر می کنی ماه‌بانو!نان ظلمت را تو آجر می کنی "عقلِ"بی احساس را با"عشق"دمخور می کنی دامن سجّاده را با یاس ها پُر می کنی آسمان دلداده ی راز و نیازت می شود بال جبریل امین چادرنمازت می شود تو درآغوش خدیجه مثل حور افتاده ای مادر پیغمبری گرچه پیمبرزاده ای قبل خلقِ کهکشان ها امتحان پس داده ای از همان اوّل برای آخِرت آماده ای روز محشر تک تک ما را صدا خواهی نمود دانه دانه شیعیانت را جدا خواهی نمود ای که با لطفت بیابان غرق باران می شود خاک خشک یثرب از عطرت گلستان می شود پای تسبیحات تو سلمان،مسلمان می شود کوثر تو آبروی کُلِ قرآن می شود روح ایمانی تجلی خدایی مادرم لَيْلَةِ الْقَدْرِ تمام انبیایی مادرم مادر آئینه‌ها ای مادر اهل کسا بانی آرامشِ پیغمبر اهل کسا آفتابِ روی بام حیدر اهل کسا چادرت پهن است بر روی سر اهل کسا آینه دار امیر المومنینِ پنج تن ریشه های چادرت حبل المتین پنج تن یا کریم بام احمد جلد بام فاطمه است بَضْعَةُ مِنِّ محمد در مقام فاطمه است ذکر پیغمبر شب معراج "نام" فاطمه است آیه های روشن قرآن کلام فاطمه است آیه ی تطهیر هم با او مطهر می شود کائنات از نور ایمانش منور می شود ای که افلاک است خانُم،مُستجیر نانِ تو می شود آزاد،هرکس شد اسیر نان تو کاش بنویسی مرا جیره بگیرِ نانِ تو بی نیاز از هر دو دنیا شد فقیر نان تو چون که دستت را به وقت پخت نان بوسیده است دست"دستاس" تو را هفت آسمان بوسیده است تو گُل نیلوفر هِجده بهار حیدری تو چراغ روشن شب‌های تار حیدری تو قرار چشم های بی قرار حیدری در دل تلخی و شیرینی کنار حیدری حرز مولا در میان کارزارش نام توست ذکر حکاکی شده بر ذوالفقارش نام توست آفتاب عشق را تا بی کران تابانده ای در دل غم ها علی را باز هم خندانده ای کهکشان را با حجابی اطلسی پوشانده ای "پیش نابینا،میان حِصنِ چادر مانده ای" آه!گفتم چادرت...،داغ دل ما تازه شد بارش غم در هوای سینه بی اندازه شد راه را تا بست..،یاسی رنگ نیلوفر گرفت چشم‌زخم دشمنِ آل عبا آخر گرفت دست سنگینی به زیر گونه ی مادر گرفت خاک کوچه رنگ سُرخ لاله ای پرپر گرفت خاک عالم بر سر من..،معجرش خاکی شده پیش چشمان حسن بال و پرش خاکی شده آه!آئینه چرا سنگی محک می زد تو را؟ بشکند دستی که در کوچه کتک می زد تو را نا نجیب از حرص حیدر داشت چک می زد تو را دومی با نیّت باغ فدک می زد تو را چشم تو تار است..،راه خانه را گم کرده ای گوشوارَت را میان کوچه ها گم کرده ای بردیامحمدی
چند ماه است که رنگ غم و ماتم دارد خنده ی فاطمه را بیت علی کم دارد از قنوت سحر فاطمه باید پرسید گیسوی زینب او را، که منظم دارد؟! تا که پا می شود از بستر خود، می افتد چون که جز دیده ی تارش، قد خم هم دارد آب شد آب ولی باز غم حیدر را بر تمامیِ غم خویش مقدم دارد همه ی خانه بهم ریخته، یعنی حیدر تا ابد، روضه در این بیت مکرم دارد دردش انداخته از فایده مرهم ها را شکوه از وضع بد فاطمه، مرهم دارد هر که آمد به عیادت، دل زهرا خون شد بس که از مردم این شهر به دل غم دارد می شود گریه و حسرت همه ی روز و شبش محسنش را که در آغوش، مجسم دارد قول داده به حسینش که به جای کفنش جامه ای با پر زخمی اش فراهم دارد *** ساربان کاش نمی دید، میان گودال بین دستش پسر فاطمه، خاتم دارد شاعر:
ادرکنی شب جمعه.... مردن برای دیدن روی حسین خوش است زنده شدن فقط سره کوی حسین خوش است صحن وسرای تو به تبرک گزیده ام اینجا به قطره آب وضوی حسین خوش است آخر فراق صحن شمامی کشد مرا تنهاشهادت سر کوی حسین خوش است اینجا رضایت تو رضای خدا بود گفتارحق به خلق نکوی حسین خوش است درمجلسی که عطر هوای روضه ی بپاست ماندن به یک تنفس بوی حسین خوش است حبل المتین من گره کار دست توست وابستگی به یک سر موی حسین خوش است مارابه ناله ها ی سحرآشنابکن ماندن به رازهای مگوی حسین خوش است آقا معارف تو و زهرا شنیدنی است زیرا زبان فاطمه گوی حسین خوش است دیدار کربلای تو ارباب چه دیدنیست مردن کنار تربت کوی حسین خوش است شبهای جمعه صحن وسرای تو دیدنی است بوسه به خاک وتربت و روی حسین خوش است عمری به سید الشهدا داده ام سلام این اشگ دیده ام به سبوی حسین خوش است (مجنون)شبی به یادتو جان گر دهد رواست زاری نیمه شب همه سوی حسین خوش است غلامی (مجنون)
بسم الله الرحمن الرحیم الحسین شب جمعه-مقتل خونش چکید زمین؛ دانه دانه در گودال عمرش به پایان میرسد پروانه در گودال انگشترش در دست مانده در هجومی سخت خون می چکد از صورتِ جانانه در گودال شمروسنان با خاطری آسوده میگفتند افتاده دیگر صید زخمیِ این میخانه در گودال کاش و نبیند دخترش رویِ کبودش را موی رقیه(س)شد بدون شانه؛ در گودال سینه شکسته! نیزه خورده سخت بازویش مجروح می پیچد به خود دردانه در گودال درزیرخنجر عاشقانه از علی(ع) میگفت جانِ دو عالم با غمی جانانه در گودال یارب جوابِ «خنجرملعون » تبسم بود از درد می لرزید نای چانه در گودال دستان قاتل روی خنجر رفت ودیدم شد دلخوشی هابادلم بیگانه؛ در گودال شدازقفاباخنجری حنجر پرازخون انگشتهایش شدبریده،دانه در گودال -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 👉
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: پنجشنبه - ۱۰ آذر ۱۴۰۱ میلادی: Thursday - 01 December 2022 قمری: الخميس، 6 جماد أول 1444 🌹 امروز متعلق است به: 🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليهما السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: ا 🔹جنگ موته، 7یا8ه-ق 🔹شهادت جعفر بن ابیطالب علیه السلام در جنگ موته 📆 روزشمار: ▪️7 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز) ▪️27 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز) ▪️37 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها ▪️44 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ▪️54 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام ✅ با ما همراه شوید...
بسم الله الرحمن الرحیم جمعه -اشعار_گودال -اشعارلطمه زنی-حقش ادابشه برسینه ات شمرلعین با،پا چه بدزد آتش به قلب زینب تو،تا ابد زد باچکمه اش مردک ، نشسته روی سینه خنده به روی شاه ، از روی حسد زد گودال بودو حنجرو دستی به خنجر شمرلعین بادیدن تو،حرف بد زد پایی زدوجسم تورا او واژگون کرد با خنجرش بر سینه تو دست رد زد بغض علی را داشت در دل شمرملعون اوخنجرخودبرقفای توچه بد زد افتاده قلب توحسین ازکار گویا شدیکسره کارت، به جسمت با لگد زد هر کس که دستش میرسید باسنگ میزد خولی به جای هر که نیزه را نزد ، زد نامردتر از این سنان هرگز ندیدم سمت گلو،بانیزه اش نامرد بد زد آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
🎤 🏴 🎤مداح : حاج ابوذر بیوکافی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ حرمت با همه فرق داره و عَلَمت با همه فرق داره و قَسَمت‌با همه فرق داره و اصلا کرمت با همه فرق داره هیاتت با همه فرق می کنه حرمتت با همه فرق می کنه سجده ی ما روی مهرت یعنی تربتت با همه فرق می کنه برای خالق و پیمبر و علی و فاطمه فرق داره اصلا حسین با همه فرق داره شاعر: محسن عربخالقی✍ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ یه عالمه گریه به روضه بدهکارم تا خوب نشه زخمات دست برنمیدارم بذار حالا حالا نوکر شما باشم لحظه ی مرگم تو خاک کربلا باشم بده که پیش تو موی سرم سفید نشه بده که نوکرت بمیره و شهید نشه من اصن اومدم برات شهید بشم تا تو قلب مادرت عزیز بشم سردم نکنید تردم نکنید عزیزم حسین عزیزم عزیزم عزیزم حسین @majmaozakerine
پیشواز فاطمیه دوباره باز پیرهن مشکیمو میپوشم دوباره باز سینمو غم فرا گرفته دوباره باز کوچه و شهر این خیابون رنگ وبوی ماتم و عزا گرفته بازم عزامیگیرم برای عزای حیدر بازم میخونم از قصه ی غصه های حیدر بازم یاد ترک خردن ایینه می افتم بازم به یاد مسمار و در سینه می افتم بازم شده ماه ماتم تو زهرا بازم چشما گریون از غمه توزهرا دوباره باز روضه ی کوچه رو مبخونم روضه ی مادری که قامتش کمون شد روضه ی ناموس علیو کوچه ای تنگ روضه ی گوشواره ای روکه غرق خون شد بازم میخونم از صورتی رو که ارغوون شد بازم میخونم از مادری روکه نیمه جون شد بازم به یاد غربت و غم حسن می افتم یاد صدایی که میگفت نزن می افتم بازهم شد ماه ماتمه توزهرا باز چشما گریون از غمه تو زهرا.
300K
باذن الله و باذن مولاتی فاطمه الزهرا سبک زمینه فاطمیه ۱۴۰۱ رد خون تو بسترت می کشه منو اشک چشم و درد سرت می کشه منو اینکه تو خونه این روزا فاطمه‌ی من رو میگیری از حیدرت می کشه منو میکشه منو غمت اب شدن نم نمت دق می کنم اخر از غصه‌ی قد خمت بگو چیکار کردن که می سوزی تو تب میپره هی از خواب چرا حسن هرشب این سکوت روز و شبات می کشه منو اشک چشمای بچه هات می کشه منو مثل آتیشِ بسترت می سوزه دلم غربت عجیب نگات می کشه منو تار شده بازم چشات جون نداری تو صدات واسه دل من که نه واسه دل بچه هات فقط یه بار دیگه پاشو از این بستر میگذره این روزا تو میشی باز بهتر غصه و غم رفتنت می کشه منو این کبودیای تنت می کشه منو خون مونده رو میخ در می کشه منو جای خالی محسنت می کشه منو از زمونه دلخوری خسته ای می خوای بری کاش بشه نری ولی انگاری مسافری قرار بعدی مون غروب عاشورا وقتی که تو گودال میره حسین ما سبک:حامد محمدی شعر:وحید محمدی، حامد محمدی
فایل صوتی 👆 📖 🔊 روضه امام حسن ع و کوچه 🔘 شهادت حضرت زهرا (س) 🔻 * آی امام حسن! آخرِ سالِ،هر جا بری دارن حساب و کتاب می کنند، حساب مارو زدی یا نه؟ یه محرم داشتیم،یه فاطمیه،یه ماه رمضون،من حساب از راه دور رو قبول ندارم،من رو یه حرمی ببر،رو در رو،اون وقت هر چی تو بگی من بدهکارم،اما برا مادرت کم گریه نکردم،پا به پات برا مادرت گریه کردم،ما برا مادر خودمون خیلی گریه کنیم یه هفته، اما سه ماهه شب و روزمون شده زهرا،راستی آقا یه سئوال ازتون دارم:شنیدم مادرتون رو بد زد،این راسته؟ شنیدم بیست سالگی موهات سفید شد،این راسته؟ شنیدم هر کار کردی دستت نرسید،این راسته؟...* خواب دیدم حرم و گنبد و ایوان داری در میان حرمت خادم و دربان شده ام خواب دیدم که به همراه همه سینه زنان به غذا حضرتی ناب تو مهمان شده ام *دست امام حسن رو گرفت گفت:بریم من حقم رو بگیرم،اومد جلو اولی، راه نداد حرف بزنه،به این دلیل، به این دلیل فدک مال ماست، دیگه کم آورد گفت:قلم بیارید،کاغذ بیارید،نوشت فدک رو تحویل زهرا بدید،مهر خلافت زد... هنوز خانوم بیرون نرفته بود، گفت:برید به دومی بگید:دادن حقش با من،گرفتنش با تو، خانوم با یه ذوقی، دیگه چیزی تا خونه نمونده بود،رسیدن کوچه، مثل اراذل و اوباش راه رو بست،پاش رو روی دیوار گذاشت... گرفتی داری میری؟ فکر کردی؟ یه زن متدین چشم تو چشم با نامحرم نمیشه... امام حسن میگه: روش رو گرفت، سمت دیوار رو نگاه کرد،برو کنار،من دختر پیغمبرم... اون حرامزاده قباله رو کشید،پاره کرد،پرت کرد،آب دهان ریخت روش..گفت:حالا برو.... مادر سادات فریاد زد: خدا شکمت رو پاره کنه....نمیدیدش،روش به دیوار بود...امام حسن میگه:یهو دستش رو برد بالا..* چنان سیلی،سریع و بی هوا آمد.... *اینجا یه دونه زد خانوم افتاد،اما یه جا رو سراغ دارم،بچه رو آورد بالا،ای کاش یه دونه میزد می افتاد،هر چی خواست این بچه رو زد،خانوم اگه افتاد زبونش نگرفت،چشماش نمیدید،اما این دختر زبونش گرفت، چشمش هم نمیدید،رو کرد سمت علقمه،عمو.....یتیم گیر آوردن....حسیــــــن.....* 🎤 حاج حيدر خمسه 🏴🏴🏴🏴🏴🏴