eitaa logo
🌷🌷خادم الزهرا (س)🌷🌷
364 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
297 فایل
#گروه_جهادی_فاطمیون #کانال_خادم_الزهرا #متن_مولودی_و_مداحی #لبیک_یا_خامنه_ای #جمهوری_اسلامی_ایران 🤍🤍🤍🤍 @servant18 :آدرس مدیر ⬛ @Hosse113 @Heyda122
مشاهده در ایتا
دانلود
عنوان: الله الله به هیبت قاسم مداح: امیر برومند جزئیات: قاسم بن الحسن (ع), تک, 1403 الله الله به هیبت قاسم ماشاءالله به غیرت قاسم (معرکه رو ریخت بهم ابهت قاسم)۲ (قدم آهسته برمیداره نزدیک شدن بهش خطر داره)۲ درخور شأنش مبارز نیست کسی سربه سر شیر نمیذاره خون حسن تو رگ‌هاشه از چشم بد دور باشه جانم به این قد و بالا حرز فاطمه همراشه جنگاوری از قبیله‌ی بنی هاشم نعره میزنه انّی انا القاسم جانم جانم به میوه‌ی دل امام حسن... **** الله الله نواده‌ی حیدر ماشاءالله زد به دل لشکر می‌زنه به قلب سپاه مثل علی اکبر (مثل باباشه جوونمرده بگید هرکی فرار کرده برگرده) ۲ (کامشو قاسم عسل کرده کربلا رو انگار که جمل کرده) ۲ القصه که بنی هاشم دونه به دونه شون شیرن پای حسین وسط باشه واسه حسین می‌میرن جنگاوری از قبیله‌ی بنی هاشم نعره میزنه انّی انا القاسم جانم جانم به میوه‌ی دل امام حسن... https://navaapp.com/nava/6643108589004c0cfa044523
زمزمه شهادت رقیه بنت الحسین(ع)سبک دامن کشان رفتی شدکنج ویرانه، دلم تنگ بابا، دلم تنگ بابا، دلم تنگ بابا دیدیم به رؤیایم، که آمد به اینجا، که آمد به اینجا، که آمد به اینجا زده آتش هجر بر تن زارم به دست دشمن او گرفتارم، گرفتارم، گرفتارم من سه ساله دخترم، ولی موسپید، ولی مو سفپید، ولی موسپید تازیانه خورده ام، زقومی پلید، زقومی پلید، زقومی پلید ______________________ یکدم بیا بابا، به دیدار دختر، به دیدار دختر، به دیدار دختر دل گشته بی طاقت، برای تو دلبر، برای تو دلبر، برای تو دلبر بیا سر بر زانویت گذارم من، اگر بینم تو را، غم ندارم من، ندارم من، ندارم من بی تو شد به من جفا، بیا ای پدر، بیا ای پدر، بیا ای پدر تو بیا وبا خودت، مرا هم بیر، مرا هم ببر، مرا هم ببر _________________________ بابای من آمد، به دلداری من، به دلداری من، به دلداری من تا با سری بی تن، کند یاری من، کند یاری من، کند یاری من سرش را همچو یک گل ببویم من به اشک دیدگانم بشویم من، بشویم من، بشویم من جان من شود پدر، فدای سرت، فدای سرت، فدای سرت مانده پس کجا پدر، تن وپیکرت، تن وپیکرت، تن وپیکرت سعر:اسماعیل تقوایی
زمزمه وزمینه شهادت حضرت رقیه،سبک(تا مشکتو تو آب زدی. منتطرم تا که بیای، سر روی زانوت بذارم رو صورت قشنگ تو، من گل بوسه بکارم دل من رو توی ویرونه غم گرفته میریزم اشک، عمه ی من ماتم گرفته به حال این دختر تنها وغریبت میدونم قلب تموم عالم گرفته بابا جون،.. بابا جون.. باباجون.. بابا جون۲ ___________________ اومدی بابا با سرت، به دخترت سر بزنی اومدی تا خرابه رو، نقشی ز حیدر بزنی بیا بگم من براتو درد دلامو بزارم روی لبای، خونیت لبامو بگم بعد تو به ما بابا چی گذشته بگم که عمه همیشه داشته هوامو باباجون.... ____________________ گوشواره هامو بردنو، ببین گوشم پاره شده دختر نازت باباجون، اسیر و آواره شده رقیه ت از دشمن بی دین خورده سیلی مث زهرا صورتم بابا، گشته نیلی سرم خورده سنگ شامی ها وشکسته مارو چرخوندن توی شام با دست بسته بابا جون... __________________________ حالا که اومدی پدر،دخترتم همرات ببر از بسکه سختی کشیدم، اومده طاقتم بسر نمیخوام بعد تو دیگه این زندگانی زبعد تو شد بهار عمرم خزانی دلم میسوزه برای عمه باباجون . تو این سختی ها شده عمه قد کمانی بابا جون... شعر:اسماعیل تقوایی
یا رقیه خاتون(سبک مشکم صدپاره شده.. محمود کریمی) طفلی دردانه منم کنج ویرانه منم شمعی شده رأس پدر پروانه منم بابا بابایم حسین، بابا بابایم حسین۲ بابا بابایم حسین، بابایم حسین۲ ______________________ من سبط فاطمه ام، زهرای قافله ام از جور زمانه ی خود باشد گله ام بابا بابایم.... _________________________ زروی ناقه ای، زمین فتاده ام عدوی تو ای بابا سیلی، بروی من زده در آن زمان به یاری دخترت، عمه ام آمده رویم نیلی شده از، سیلیِ عدو۲ بابا بابایم... _________________________ بابا ای تاج سرم،گیرم رأست به برم۲ از بعد تو ای گل من، من دربدرم۲ بابا بابایم... _________________________ به اشک خود دهم، سر تو شستشو کبوتری شکسته بالم بابا،مرا با خود ببر دل رقیه ات شده خونین از، فراقت ای پدر آمد برِ من سرتو، کو پیکرتو بابا بابایم... شعر:اسماعیل تقوایی
پیچیده در حرم خبر گوشواره‌اٺ دستے شده اسٺ در بہ در گوشواره‌اٺ مےڪاشٺ با ملاحظہ دیروزها پدر گل هاے بوسہ دور و بر گوشواره‌اٺ 🌷 💔
چگونه موی سرت را به خون خضاب ببینم؟ بابا، سر تو را وسط مجلس شراب ببینم؟ بنا نبود بخواهد کسی مرا به کنیزی بنا نبود که من این همه عذاب ببینم چگونه عمّه‌ی خود را که کوه حُجب و حیا بود میان قافله با کمترین حجاب ببینم؟ اگر عموی عزیزم هنوز بود کنارم نمی‌گذاشت که یک ذره اضطراب بیینم منی که یاد گرفتم شبیه فاطمه باشم بگو چگونه به دست علی طناب ببینم؟ چقدر با لب تشنه در آن کویر دویدم نداشت جای تعجّب اگر سراب ببینم شنیده‌ام به تو یک قطره آب نیز ندادند برایت آب می‌آرم اگر که آب ببینم گلایه می‌کنم، این حق من نبود پدر جان تن بدون سرت را در آفتاب ببینم اگر که زودتر از این تو را به خواب ندیدم برای این که نخوابیده‌ام که خواب ببینم ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
از "علیه‌السلام" (س) ➖➖➖➖➖➖➖ یاد بابام که می‌افتم، دست‌وپا گم می‌کنم درد دارم؛ اشک می‌ریزم؛ تبسّم می‌کنم شبا از سرما می‌لرزم سراغ از اجل می‌گیرم با یاد آغوش گرمت خودم رو بغل می‌گیرم شبا که هی به خوابم میای چن‌تا دیگه به خوابم میای؟! وقت دیدار، چی بپوشم که لبش خندون بشه؟! زیر دستام، این‌همه زخم چجوری پنهون بشه؟ جدا از زخمام با مویی که حالا سفیده چکنم؟! اگه چادر هم پیدا شد با قدّ خمیده چه کنم؟! توو اوج اضطرابم میای چن‌تا دیگه به خوابم میای؟! ای قرار دیدن یار، بیا عاشقونه باش ای نفس! تو رونما باش؛ بوسه! تو بهونه باش برام وقتی مرهم آورد اگر پر نگیرم، عیبه برا من که جونم، باباس اگر که نمیرم عیبه دعای مستجابم میای چن‌تا دیگه به خوابم میای؟ ➖➖➖➖➖➖➖➖