eitaa logo
🌷🌷خادم الزهرا (س)🌷🌷
365 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
297 فایل
#گروه_جهادی_فاطمیون #کانال_خادم_الزهرا #متن_مولودی_و_مداحی #لبیک_یا_خامنه_ای #جمهوری_اسلامی_ایران 🤍🤍🤍🤍 @servant18 :آدرس مدیر ⬛ @Hosse113 @Heyda122
مشاهده در ایتا
دانلود
دیده ام در کربلای دست تو عالمی را مبتلای دست تو کربلا اینقدر شیدایی نداشت بی تو و بی ماجرای دست تو میکشد این حسرتم آخر که هست بود دست من به جای دست تو چشم من با گریه میبندد دخیل بر ضریح با صفای دست تو دست تو دست تو هر که با دست تو دارد عالمی من که میمیرم برای دست تو تا همیشه دست تو مشکل گشاست ای خدا مشکل گشای دست تو افتاد از پا امام عاشقان تا که خالی دید جای دست تو خم شد برداشت و با احترام بوسه زد بر پاره های دست تو ◾️◾️◾️◾️◾️ @majmaozakerine
🏴 علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ دلبر خوبه اباالفضل / خيلی محبوبه اباالفضل هم توو دنيا هم توو قبرم / می كنم رو به اباالفضل اونكه ميخوامه اباالفضل / دين و دنيامه اباالفضل شنيدم يه ارمنی گفت / قربون نام اباالفضل اسمت مرهم درده ماه دور تو ميگرده با تو عشقو فهميدم چشمات عاشقم كرده جانم يا ابوفاضل ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ نور آفاقه اباالفضل / ذكر عشاقه اباالفضل خوشبحال هر كسی كه / به تو مشتاقه اباالفضل معنی عزت اباالفضل / يل با غيرت اباالفضل خوشبحال هر كی از تو / می گيره حاجت اباالفضل ای ماه شب تارم بی عشق تو بيمارم باور كن كه راست ميگم من خيلی دوست دارم جانم يا ابوفاضل ۴ .
آرامش خیمه قمره علقمه بودن سرباز حسین بودن و شاه همه بودن این ها همه به جای خود الحق و الانصاف خیلی به تو آید پسر فاطمه بودن زهرا امضا کنه ابوالفضل میخره عزیز فاطمست کسی که نوکره ابوفاضل مدد هرکس که علی گفته ابوالفضل شنیده ایوان نجف را وسط علقمه دیده ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا حلوا به کسی ده که محبت نچشیده تو نعم الساقی و حسین نعم الامیر بی دست کربلا دست ما را بگیر شاعر: مرودستی زاده ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
✍عـلامه امـینى (رحمه‌الله) فـرمودند: شــب و روز تاسوعا و عاشورا براى سلامتى امام زمان صــدقه دهید چون قلبِ حــضرت اندوهناڪ جَدِّ غریب ‌شان، حضـــرت سیدالشهداء اســـت و سخت در فشار است.😭 او با چشم می بیند تمام آنچه را که ما در این شبها می شنویم😭💔 درد و بلات به جون من آقاااااااجااااان😭
مرد قیام از خلوت شب جا نمی ماند عبد خدا از سفره ی نجوا نمی ماند امشب که مهلت داده ما را در مناجاتش دور از ملاقاتش دل شیدا نمی ماند من عاشق صوم و صلاتم، عاشق قرآن از ما کسی در پشت این درها نمی ماند دین خدا حالا که جانِ تازه میخواهد پس جانِ ما دیگر در این تن ها نمی‌ماند باید کنون بار سفر بست ای همه عشاق اهل لقاءالله در دنیا نمی ماند هر کس که میخواهد،، بماند در کنار ما مهلت برای فرصت فردا نمی ماند امشب شهادتنامه عشاق امضا شد این صفحه های سرخ بی امضا نمی ماند ما لشکر زهرائیانِ کربلا هستیم فردا کسی از لشکر زهرا نمی ماند مردانِ ما جمله شهیدان خدا هستند جز سید سجاد کس از ما نمی ماند زنهای ما بعد از شما گردند اَسیرالله سالم سَری، از جمعِ این زنها نمی ماند غارت شود اینجا تمام خیمه های ما بر گوشِ طفلان گوشوار اینجا نمی ماند دستانِ سیلی باز گردد، بعدِ عباسم هرگز گلِ یاسی ز سیلی جا نمی ماند دست همه اهل حرم را ریسمان بندند دیگر برای کودکانم نا نمی ماند این خارها را از زمین باید بگیرم من دیگر برای طفل، دست و پا نمی ماند
دید کاندر حرم خسرو خوبان همه‌شان، همه‌شان سینه‌زنان مویه‌کُنان موی کَنان، موی پریشان دل بریان سوی عباس شتابان که عموجان چه شود؟ چه شود قطره آبی برسانی به لب سوخُتگان شیر سرخ عربستان و وزیر شه خوبان پسر مظهر یزدان که بدی صاحب حلم و علم و بیرق و سجاده و سیف و حشم اندر لقبش با لقب ماه بنی‌هاشم و عباس و علمدار و سپهدار و جهان‌گیر و جهان‌دار، قد علم کرده پس مردی و مردانگیش که عموی تو نمرده دهمت آب اگر آب بود قیمت جانم
امشب به صحرا بی کفن ، جسم شهیدان است ... شام غریبان است ... امشب نوای کودکان بر بام کیوان است ... شام غریبان است ... امشب به دشت کربلا ، نالان یتیمانند ... تا صبح گریانند ... امشب به روی کشته ها در ناله مرغانند ... چون نی در افغانند ... بر خاک بی غسل و کفن ، رعنا جوانانند ... خوابیده عریانند ... در غربت اجسادشان عالم پریشان است ... شام غریبان است ... امشب عیال مصطفی در گوشه ی صحرا ، بی منزل و مأوا ... اموالشان تاراج کین ، از فرقه ی اعداء ... ای آه و واویلا ... خون می رود امشب ز چشم دختر زهرا ... اف بر تو ای دنیا ... آل علی ویران نشین اندر بیابان است ... شام غریبان است ...
بگذار ناله از جگرِ خود برآورم جانم بگیر تا شبِ غم را سرآورم وقتی برایِ گریه ندارم ، نگاه كن باید كه كودكانِ تو را دربرآورم جسمی نمانده تا كه سپر بیشتر شود چشمی نمانده تا كه دو چشمی تر آورم باید دو طفلِ بی نفسِ زخم خورده را از زیرِ خارهای بلا پَرپَر آورم باید كه چند كودك ترسیده‌ی تو را از خیمه‌های مانده در آتش در آورم تا ساربان نیامده انگشت را بلند كن باید روم زِ دست تو انگشتر آورم باید برای دختركانِ یتیم تو قدری بگردم و دو سه تا معجر آورم پیراهن امانتی مادرم كجاست گشتم نبود تا كه بر این پیكر آورم نامحرمی به ناقه‌ی عریان اشاره كرد باید روَم به علقمه آب آور آورم گیسوی مادرت زِ گلوی تو سرخ شد باید كه چادری به سرِ مادر آورم تا بازهم نگاه كنم بر حسینِ خویش باید باز هزار نیزه شكسته درآورم حسن لطفی