آقا بیا تا زیر پایت جا بگیرم
شاید کنار مقدمت ماوا بگیرم
من نذر کردم تا ظهور چشمهایت
شبهای جمعه تا سحر احیا بگیرم
بی نام تو یک واژهی بیهوده هستم
وقتی که یادت میکنم معنا بگیرم
من حاجت چندین و چند سالهام را
آنقدر میگریم به پایت تا بگیرم
باید همین امشب بگیرم حاجتم را
شاید نبودم یا نشد فردا بگیرم
من کربلا میخواهم از دست تو آقا
آنقدر میگریم که تا امضا بگیرم
تا اینکه امشب دستهایم را بگیری
ناچارم آقا روضهی سقا بگیرم
علیاکبر لطیفیان
◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
به کی اعتماد کنم خودت بگو ♩▪ منم و تو و هزار تا آرزو
حرف مرگ و زندگیمون وسطه ♩▪ زندگیه من بساط روضته
اگه بنا به مردنه ♩▪ کی بهتر از محرم
کجا بهتر از روضه ها ♩▪ برای کی بهتر از تو ♩▪ کجا بهتر از کربلا
بمیرم بمیرم ♩▪ برا انگشترت
بمیرم بمیرم ♩▪ واسه زخم سرت
بمیرم برای ناله ی مادرت
بمیرم برات حسین
روضه ی تو اعظم مصائبه ♩▪ شبیه نماز و روزه واجبه
اومدم رو زندگیم قمار کنم ♩▪ من اگه فدات نشم چیکار کنم
برای عاشق شدن ♩▪ کی بهتر از خود تو
کی بهتر از جوونی ♩▪ بزار برا تو بمیرم ♩▪ چجوری خودت میدونی
بمیرم بمیرم ♩▪ ترک خورده لب هات
بمیرم بمیرم ♩▪ رمق نیشت تو صدات ♩▪ بمیرم شکسته تموم دنده هات
بمیرم برات حسین

بشماری بیشتره از ستاره ها ♩▪ زخمای این تنه زیر دست و پات
وسط تموم این مصیبتات ♩▪ به فدای روضه ی مخدرات
اگه بنا به غارته ♩▪ چرا کهنه پیراهنت
چرا این همه سر و صدا ♩▪ برای چی گهواره و
برای چی گوشواره ها
بمیرم بمیرم ♩▪ برا حال رباب
بمیرم که مردن همه از اضطراب ♩▪ می کشن میکشن میکشن با طناب
بمیرم برات حسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
تا میشود زچشمه توحید جو گرفت
از دست هر کسی که نباید سبو گرفت
.
تو آبی و به آب تو را احتیاج نیست
پس این فرات بود که با تو وضو گرفت
.
کوچک نشد مقام تو ، نه ! تازه کربلا
با آبروی ریخته ات آبرو گرفت
.
شرم زیاد تو همه را سمت تو کشید
این آفتاب بود که با ماه خو گرفت
.
دیگر برای اهل بهشت آرزو شدی
وقتی عمود از سر تو آرزو گرفت
.
خیلی گران تمام شد این آب خواستن
یک مشک از قبیله ی ما یک عمو گرفت
.
از آن به بعد بود صداها ضعیف شد
از آن به بعد بود که راهِ گلو گرفت
.
زینب شده شکسته غرورش ، شنیده ای ؟
دست کسی به کنج النگوی او گرفت
.
در کوفه بیشتر به قدت احتیاج داشت
با آستین پاره نمی شد که رو گرفت
.
.
.
علی اکبر لطیفیان
.
گرد و غبارا نشست
حسین بالا سر جوون لیلا نشست
فَصاحَ سَبعَ مَرات ولدی
باباتو کشتی با دست و پا زدنات ولدی
میخنده لشکری به اشکای بابات ولدی
فَبَکا بُکاءً عالیا تنشو میذاره تو عبا ای خدا
جوون مردا بیاین دیر شد
جوون دارا حسین پیر شد
****
دیگه تحمل نداشت
سر زانو رسید صورت به صورت گذاشت
فَصاحَ سَبعَ مَرات ولدی
خون گریه میکنن مقتل و روایان ولدی
چقدر شبیه فاطمه شد سر و پات ولدی
فَبَکا بُکاءً عالیا سر تو چی آوردن بابا ای خدا
جوون مردا بیاین دیر شد
جوون دارا حسین پیر شد
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
الرحیلالرحیل الرحیلالرحیل
دلبسته ی عشق بسته دنیا نیست
الرحیلالرحیل الرحیلالرحیل
دلبسته ی عشق بسته دنیا نیست
زندگی زندگی زندگی زندگی
ختم به شهادت نشود زیبا نیست
الرحیلالرحیل الرحیلالرحیل
دلبسته ی عشق بسته دنیا نیست
الرحیلالرحیل الرحیلالرحیل
دلبسته ی عشق بسته دنیا نیست
زندگی زندگی زندگی زندگی
ختم به شهادت نشود زیبا نیست
فرموده حسین لیرحل معنا فرموده حسین لیرحل معنا
ای سینه زن غریب کربلا
جز راه حسین نیست راهی به خدا
جز راه حسین نیست راهی به خدا
دانلود مداحی الرحیل الرحیل مهدی رسولی
در مسلخ عشق جز نکو را نکشند
روبه صفتان زشت خو را نکشند
گر عاشق صادقی ز مردن نهراس
مردار بود هر آنکه او را نکشند
الرحیلالرحیل الرحیلالرحیل
الرحیلالرحیل الرحیلالرحیل
دلبسته ی عشق بسته دنیا نیست
الرحیلالرحیل الرحیلالرحیل
دلبسته ی عشق بسته دنیا نیست
زندگی زندگی زندگی زندگی
ختم به شهادت نشود زیبا نیست
فرموده حسین لیرحل معنا فرموده حسین لیرحل معنا
ای سینه زن غریب کربلا
جز راه حسین نیست راهی به خدا
جز راه حسین نیست راهی به خدا
الرحیلالرحیل الرحیلالرحیل
الرحیلالرحیل الرحیلالرحیل
زندگی ختم به شهادت نشود زیبا نیست مهدی رسولی
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
سر می شود زمانه ولی بی تو غرق آه
جان مرا رسانده به لب بغض گاه گاه
سر رفته انتظار کسی که به یاد تو
می دوخت چشم حسرت خود را به سوی ماه
تو حاضری و ما همه در بند غیبتیم
یعنی نجاتمان بده از این شب سیاه
آقا علاج رو سِیَهی چیست غیر اشک؟
حالا به سوی روضه ات آورده ام پناه
ای ملجأ همیشه ی ابن سَبیل ها
جا مانده ام شبیه یتیمی میان راه
یک دم بیا به خیمه ی ما، جان مادرت!
آتش بزن دل همه را با شرار آه
باید شوی تسلی آن قلب مضطرب
آقا بیا که روضه رسیده به قتلگاه
یک جسم نیمه و جان و دوصد نیزه و سنان
یک لشکر حرامی و سردار بی سپاه
ناگه رسید زینب کبری فراز تل
فریاد زد ز سوزجگر وا محمداه
«این کشته ی فتاده به هامون حسین توست
این صید دست و پا زده در خون حسین توست»
شاعر : یوسف رحیمی
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین