4_425994256784556121.mp3
779.1K
#متن_زمزمه_فاطمیه
زمزمه شهادت حضرت زهرا (س)
****👇👇👇
جوان علی ، کمان علی
مرو ماهم از آسمان علی
عزیز دلم ، زتو خجلم
زده آهت آتش به جان علی
مرو فاطمه
****
پناه علی ، سپاه علی
ز هر سو غمت بسته راه علی
شکیب علی ، طبیب علی
ببین خون چکد از نگاه علی
مرو فاطمه
****
توئی یار من ، طرفدار من
ببین صد گره خورده بر کار من
توئی کوثرم ، توئی همسرم
شبانه مرو از کنار علی
مرو فاطمه
****
شهیده ی من ، خمیده ی من
مرو نور دیده ز دیده ی من
کجا می روی ، چرا می روی
تماشا کن اشک چکیده ی من
مرو فاطمه
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#روزشمار_فاطمیه
🗓۱۰ روز تا شهادت مظلومانه یگانه دختر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
✅ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
هرکس فاطمه دخترم را دوست بدارد در بهشت با من است و هرکس با او دشمنی ورزد در آتش است.
📚بحارالانوار- جلد۲۷- صفحه ۱۱۶
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ، السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَهُ الشَّهِیدَهُ الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِیَّهُ، السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْفَاضِلَهُ الزَّکِیَّهُ أَیَّتُهَا الرَّضِیَّهُ الْمَرْضِیَّهُ
*شب ِ شهادت ِ بذار یه جور دیگه سلام بدیم:*
السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمَکْسُورَهِ ضِلْعُهَا، السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمَقْتُولِ وَلَدُهَا،السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمَظْلُومِ بَعْلُهَا
*شب ِ شهادت ِ، اگه شبش نبود نمی گفتم همین الان،وای مادرم،وای مادرم….*
ممنونم اگر نروی
می میرم اگر بروی
***
*شب شهادت بی بی جانمون حضرت زهراست، امشب همه ی جلسه از ابتداش یا زبانحال ِ علی ِ، یا زبانحال فاطمه است.جای ِ دیگه هم نمیریم، امشب یا علی گریه می کنه زهرا حرف میزنه، یا زهراخمیده ی سر بلندی، وقتی می بینم می خندی
ولی می دونم سه ماهه،سرت رو از درد می بندی
می خوام بگم پیشم بمونی،ولی می دونم نمیتونی
برو ولی تو با فراقت، دل ِ علی رو می سوزونی
*دید حال ِ علی منقلب ِ،گفت: آقاجان،قربونت برم بذار من یه ذره باهات حرف بزنم.”امشب روضه ی من روضه ی نگرانیهای یه مادر ِ دم ِ رفتن ِ، امشب می دونی مادر ما نگرون چی بود؟ هر مادری می خواد بره نگرانه،یه نگرانی برا خودش داشت، چند روز ِ پیش این نگرانی رفع شد، تا نگاهش به تابوت افتاد یه لبخند زد، خیالم راحت شد حجم بدنم رو کسی نمی بینه، دیگه نگران نیستم خدا رو شکر.دیگه نگران چی بود؟امشب به خاطر بی بی یه قدم بگذار، وسط روضه باید پند بگیری، باید درس بگیری، چه اتفاقی می افته شب شهادت امیرالمؤمنین می فرمایند:فاطمه دیگه نگران چی هستی؟ علی جان، بچه هامو می بینم دارم اشک می ریزم،علی جان نگران گهنکارای امتم هستم،از خدا خواستم: “یَغْفِرُ لِعُصَاهِ اُمَّتی” فاطمه شب شهادت میگه:خدایا به حق اشک چشم بچه هام گنهکاران امت ِ من رو ببخش،دست ِ اونها خالی ِ. حالا من امشب قول بدم بگم مادر نگران نباش،دیگه قول میدم سمت گناه نرم، مادر نگران ِ من و تو بوده دم آخر.دیگه نگران چی بود؟روایت میگه:نگران ِ علی بود،یه نگاه کرد مولا دید بی بی به پهنای صورت داره اشک می ریزه، علی جان: “أَبْکِی لِمَا تَلْقَی بَعْدِی” علی جان نگرانم بعد از من با تو چه می کنند. تو دیگه یار نداری،طرفدار نداری.نگران بچه هاش هم بود،یه نگاه به علی کرد،صدا زد:علی جان،“أَبکنِی وَأَبک لیتَامی” علی برا من و یتیم هام گریه کن، “وَلاتَنْس ِقَتیلَ العِدَاء بطَفِّ الْعِرَاق”ِ. علی جان حسینم رو یادت نره*
ای تشنه لب حسین حسین حسین
عشق زینب حسین حسین حسین
شب شهادت، بی بی ِ ما به امیرالمؤمنین گفت: وَلاتَنْس ِقَتیلَ العِدَاء بطَفِّ الْعِرَاقِ. بیا من و تو هم یه عهد ببندیم،همه دستاشون رو بدهند به هم، بیایید همه با هم یه قولی به بی بی بدهیم،دست هم رو می گیریم،یه عهد می بندیم، مادر جان، ما هم امشب عهد می بندیم حسینت رو فراموش نمی کنیم،بلند بگو: حسین….” ابد والله یا زهراء ما ننسی حسینا” ماهم حسینت رو فراموش نمی کنیم، نه فقط من و تو، خود اهلبیت هم حسین رو فراموش نکردند،زهرا با روضه ی حسین جون داد،پیغمبر هم با روضه ی حسین جون داد، دم آخر ابی عبدالله رو سینه اش بود جون داد،امیرالمومنین هم شام بیست و یکم با حسین جون داد، امام حسن هم “ لا یوم کیومک یا اباعبدالله” گفت.امام سجاد،امام باقر،امام کاظم،امشب ببرمت حرم ِ امام رضا،روزی ِ امشب ِ مارو امام رضا بده. آقا جان شما همه رو بردی کربلا،صدا زد:” إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ” چرا میگم امام رضا؟ می خوام امشب پاک پاک بری بیرون،چرا “فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ” فرمود: “فَإِنَّ الْبُکَاءَ عَلَیْهِ یَحُطُّ الذُّنُوبَ الْعِظَامَ.” امام رضا راه رو به من و تو نشون داده،نسخه رو امام رضا پیچیده، که گناه داری،روسیاهی،” ذُّنُوبَ الْعِظَامَ”راه پاک شدنش فقط گریه برای حسین ِ،چشم آقا،چشم،جون بخواه. کجا بریم گریه کنیم؟خودت روضه بخون یا امام رضا، خود ِ امام رضا روضه خونده،چی روضه ای خونده؟ “فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ فَإِنَّهُ ذُبِحَ کَمَا یُذْبَحُ الْکَبْشُ”. مثل مذبوح سر ِ حسین مارو بریدند،حسین…. من از امام رضا عذر میخوام،آقا شما گفتید،مگر نه من جرأت نمی کردم،بابا مذبوح تکلیفش معلوم ِ، روضه ی من یه شباهت ِ،یه فرق ِ،آدم رو میکشه،شباهت اینه:ما رسم داریم،یه قربونی رو بخوان ذبح کنند،همه دورش حلقه می زنند،همه خوشحالند، هر کی میگه:یه سهمی از این قربانی مال منه،کربلا دور ِ حسین حلقه زدند، اخنس گفت:عمامه اش مال من، خولی گفت:سربریده اش مال من، یکی گفت:انگشترش مال من، یکی گفت:پیراهنش مال من. این ها شباهت بود، حالا فرقش رو گوش بده:ما رسم داریم،قربانی رو بخوان ذبح کنند،آبش میدن،آبم نخوره لب هاش رو به زور خیس می کنند، رو به قبله اش می کنند،آخ بمیرم برات:“السلام علیک مذبوح من القفا” حسین…..
.
#زمینه
#فاطميه #حضرت_زهرا
#میثم_مطیعی 🎤
#زمینه_دلگیر_است_و_گریه_آور
#ساخت_ملودی_در_دستگاه_ماهور
یازهرا، یازهرا یازهرا
یازهرا، یازهرا یازهرا
جان مرا دم به دم، میسوزد
شمعی که در خانه ام، میسوزد
غصه میبارد، از در و دیوار
کودکان ماتِ، مادری تبدار
دلگیر است و گریه آور
خانه بی لبخند مادر
ای وای از غمهای حیدر
*
زین پرسش، چشمم تر میشود:
که مادر، کی بهتر میشود
میبینی زینبت را، میگرید
آن سو حسن بی صدا، میگرید
بر لب نیاور، حرف رفتن را
میدانم هستی، دلتنگ بابا
میمانم سرگردان بی تو
حیران و بی سامان بی تو
با اشک کودکان بی تو
*
خاموشی ست، پاسخت این شبها
وقتی که، میپرسم حالت را
بر صورتت رنگ غم نشسته
چون پهلوی تو دلم شکسته
پوشاندی از من، روی نیلی را
تا که نبینم، رد سیلی را
بر فلک شعله زد آهم
روی از من میپوشد ماهم
مرگ خود از خدا خواهم
✍شاعر: محمد مهدی سیار
🎼ملودی ساز: سیدصالح حسینی
#ماهور #دستگاه_ماهور
👇
.┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
📋 جان داد وقتی باغبان خسته فهمید
#سبک_روضه (بخش اول صوت)
#متن_روضه
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جان داد وقتی، باغبان خسته فهمید
یک لشگر از روی گل باغش گذر کرد
با اکبر او نیزه کاری کرد مثلِ
کاری که با پهلوی زهرا میخ در کرد
می ریخت بیرون از دهانش لخته ی خون
حال پسر،حال پدر را مُحتضَر کرد
*تا اومد بالا سر جوونش هرچی صدا میزنه ولدی! جوابشو نمیده.
گفت علی جان ! تاحالا نشده بود صدات کنم جوابمو ندی. من حسین ام.
یه روزیم علی اومد بالا سر زهراش هرچی صدا زد فاطمه جان! دید جوابش رو نمی ده. گفت زهرا جان ! من علی ام چرا جوابمو نمی دی؟
پاشو نگاه کن همه دارن بهم میخندن. علی جان!پاشو نگاه کن همه دارن هلهله میکنن کف میزنن.*
بالای جسم اکبر خود داد می زد
زینب که آمد کار اورا سخت تر کرد
پیش جوانش داشت جان می داد اما
محض حجاب خواهرش صرف نظر کرد
*حسین جان! پاشو نگاه کن نامحرم ها دارند منو نگاهم میکنن. ابی عبدالله هم یه نگاه به علی اش کرد.
(اون عالم بزرگوار تا به اینجای روضه رسید؛ گفت میخواهید بگم با علی چیکار کردن؟ اینکه میگن ابی عبدالله عبا آورد؛ عباشو پهن کرد دید یه نفری نمیتونه؛ صدا زد آی جوونهای بنی هاشم بیایید...
آخه هر جای بدن رو برمیداشت؛ می دید یه نفری نمیشه؛ اهانت به بدن میشه. یه نفری نمیتونه بدن رو برداره؛ فلذا صدا زد
«جوانان بنی هاشم بیائید
علی را بر در خیمه رسانید»*
تا جایی ک یادمه، چشم تو نیمه باز نبود
پاهات هیچ موقع جلوی پدرت دراز نبود
حالا دارم التماست، میکنم پا نمیشی
اونقدر زیاد شدی، که رو عبا جا نمیشی
📋 رو عبا جا نمی شی
#سبک_روضه (بخش دوم صوت)
#روضه_حضرت_علی_اکبر (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حواست هست پسرم که چی آوردی سر من
من وسط وایسادم و تو ریختی دور و بر من
مثل یه تسبیح بی نخی پراکنده شدی
واسه گریوندن من وسیله خنده شدی
پشت این نخلا تموم کوفیا منتظرن
تیکه تیکه تنت رو میخوان غنیمت ببرن
هرچی رو زمین بوده از بدنت دست منه
دو سه تا تیکه هنوز دست سپاه دشمنه
نه میشه این بدن رو رها کنم نه بمونم
تو رو از کجا باید پیدا کنم نمی دونم
📋 موذن حرم میری میدون
#سبک_روضه (بخش سوم صوت)
#متن_روضه
#روضه_حضرت_علی_اکبر (ع)
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
موذن حرم میری میدون
شبه پیمبرم میری میدون
نمی شه باورم جلوی چشمام
علی اکبرم میری میدون
برو که دست حق به همراته
پشت سرت دعای باباته
برو ولی بدون که تا میدون
نگاه من به قد و بالاته
یه رحمی کن به اشک بابات و
آهسته بردار قدم هات رو
دارم اون لحظه رو می بینم
که روی خاک ها میکشی پات رو
به هر طرف تنت رو می بینم
این جسم پرپرت رو می بینم
به هرکجا که رو کنم علی
یه عضو پیکرت رو می بینم
یه عده بی حیا تو رو کشتن
با سنگ و عصا تو رو کشتن
یه عده هم به قصد قربت و
رضایت خدا تو رو کشتن
به زیر دست و پا کشتن
بانیزه بی هوا تو رو کشتن
*اینجا یه نیزه بی هوا تو پهلوی علی اکبر زدن ؛پشت در خونه هم اون نامرد تو نامه ای که برا معاویه نوشته میگه: میشنیدم صدای نفس های فاطمه رو. ولی آنچنان لگد به در زدم...*
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بقیع بقعه ندارد ولی بقا دارد
ضریح و صحن ندارد ولی صفا دارد
برای گنبد و گل دسته که نیامده است
گدا به خانه ی ارباب التجا دارد
کنار صحن و سرای پیمبر اکرم
خرابه بودن آن آستان “چرا” دارد
به احترام امامان شیعه در آنجا
اگر مدینه بسازیم باز جا دارد
جبین بسای به خاک درش که این درگاه
به قدر چشم همه خلق توتیا دارد
به جبرئیل کند فخر از سعادت خویش
کبوتری که در آنجا برو بیا دارد
کجا رواست که قبرش غریب و ساده شود
کسی که در همه تاریخ آشنا دارد
بقیع و غربت آن را چه خوب می فهمد
دلی که انس به گل دسته ی رضا دارد
به خط خون به سر کوچه ی بنی هاشم
نوشته اند که “یک دست هم صدا دارد”
به خاکبوسی آن آستان مرا ببرید
که این گلوی رمق دیده عقده ها دارد
شاعر: سید روح الله مؤید
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
روضه حضرت زهرا (س) بعد شهادت
دلا بیا به سرای علی سری بزنیم
به خانه ای که درش سوخته دری بزنیم
خبر رسیده که این روزها علی تنهاست
بیا به خانه ی بی فاطمه سری بزنیم
نشد برای مریض علی گلی ببریم
بیا گلاب اشک به افتاده بستری بزنیم
کسی به گرد یتیمان او نمیگردد
بیا به شیوه ی پروانه ها پری بزنیم
کنون که جان علی خفته است در دل خاک
بیا زخونابه برخاک گوهری بزنیم
( اصبغ ابن نباته میگه نیمه شب بود همسرم منو از خواب بیدار کرد گفت ببین خانه علی چه خبره - چرا این بچه ها امشب اینقدر گریه میکنن - گفتم زن شب از نیمه گذشته این بچه ها مادر از دست دادن - یه ساعتی میگذره آرام میشن - گفت نه - تو مادر نیستی نمیدونی بی مادری چقدر سخته - برو برام یه خبری بیار - میگه اومدم تا در زدم گریه ی بچه ها قطع شد - امیر المومنین دم درآمد - تا چشمش به من افتاد فرمود اصبغ مارو ببخش تا فاطمه بود خودش - حالاهم بچه هاش نمیزارن شما استراحت کنید - گفتم نقل این حرفها نیست چرا این بچه ها امشب اینقدر گریشون طولانی شده - به آستانه ی در نشست - فرمود یه شب من گریه میکنم حسنین دورم میگردن - یه شب زینبین گریه میکنن منو حسنین دلداریشون میدیم - یه شب حسن گریه میکنه منو زینبین و حسین غمخواریش میکنیم - اما هروقت حسین بهانه مادر میگیره همه ما بیقرار میشیم)
-----
همرنگ صورت تو شده رخت ماتمم
این جامۀ من است که باید به بر کنم
مادر بیا دوباره مرا دراُحد ببر
تا حمزه را زغربت بابا خبر کنم
@roze_daftari
#روضه
#بعد_از_شهادت
#متن_روضه.سنگین مادر سادات
بنفس
#حاج آرمین غلامی (مجنون)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️#فاطمیه #فاطمیه
#فاطمیه #فاطمیه
اسما میگه من اب میریختم.
فَلما
جنَ اللیل غَسّلها بِماء الجنّه..
ملائکه هم دارند بدن رو برمیگردونن...
یه وقت دیدم..
فَبَکاءُ ابوالحَسَن..بُکاءًطویلا...
#تاریکی #شب...#غسل زیر پیراهن..علی چی دیده...قطعا چیزی ندیده بود...اما.وقتی داره دست میکشه و #غسل میده..
#علی مرد جنگه..زخم های کاری دیده...فقط همین نقل شده تو تاریخ...
تا دستم رسید به #بازوی ورم کرده زهرا....
وقتی رسید.قصه به اینجا..شعر من
ایام خانه داری #دختر شروع شد
حال این روزای بی بی دو عالم اینه..
باکیة العین
#خانم کمک کن ما هم..اذن گریه داشته باشیم...
علما اسم فاعله..یعنی نه یه بار نه یه روز..
..مازالت بعد ابیها باکیة العین
محترقة القلب
و.......
یُغشا...
عَلیها ساعَتاً بَعدَ ساعت...
یعنی دم به دم #مادرمون از حال میرفت...
یه لحظه به #هوش اومد...
دید #علی بالا سرشه..
نمیدونم تو چشمان امیر المومنین چه دید..
فرمود ....
ابک لی یا ابالحسن
وابک للیتاما
#علی جان برا منو بچه یتیمام گریه کن...
اما ولا تَنسَقطی لَلعِدا...بِطف العراق...
امیر المومنینم گریه کرد..
زبان حال #علی رو بگم...گفت...
خانم شده پاییز بهار منو تو..
غم و #غصه ست که کنار من و تو....
برو #زهرا ولی کن #کرببلا..
ته #گودال..قرار من و تو...
حسین....
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️.