eitaa logo
🌷🌷خادم الزهرا (س)🌷🌷
364 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
297 فایل
#گروه_جهادی_فاطمیون #کانال_خادم_الزهرا #متن_مولودی_و_مداحی #لبیک_یا_خامنه_ای #جمهوری_اسلامی_ایران 🤍🤍🤍🤍 @servant18 :آدرس مدیر ⬛ @Hosse113 @Heyda122
مشاهده در ایتا
دانلود
نوحه سنتی شب بیست وسوم رفتی و مولا جای تو خالیست  داد از جدایی داد از جدایی بی تو نصیبم،آشفته حالیست  داد از جدایی داد از جدایی رفتی و مولا جای تو خالیست  داد از جدایی داد از جدایی دوری ز یادت ،امرِ محالیست داد از جدایی داد از جدایی رفتی و مولا جای تو خالیست  داد از جدایی داد از جدایی ای مهربانا،داغ فراقت،سوزد درونم درحسرت آن،مِهرِ نگاهت،لرزدستونم هم رنگِ مَهتاب،گردیده چشمِ،لبریزِ خونم هرلحظه هرجا،یادت نمایم،ای با مُحَبَت ماه رُخت را،جویم به مسجد،در قابِ غیرت برمنبرخون،دوزم دو دیده،با اشکِ حسرت دادازجدایی دادازجدایی رفتی و مولا جای تو خالیست  داد از جدایی داد از جدایی داغت ربوده،تاب و توان از،ویرانه  خانه جای توپیداست،درجایِ جایِ ،آن آشیانه آید به یادت،در کوچه ی دل،آهِ شبانه شرمنده مولا،یاران خوبی،بهرت نبودیم یا اینکه گاهی،قلب تو را پُر،غم می نمودیم یاباخطابر،بار غم تو،غم می فزودیم رفتی و مولا جای تو خالیست  داد از جدایی داد از جدایی بی تو نصیبم،آشفته حالیست  داد از جدایی داد از جدایی رفتی و مولا جای تو خالیست  دادازجدایی داد از جدایی رخسارکوفه،رنگ عزا شد،بی روی ماهت دردیده مانده،برجاهنوزم،شوق نگاهت خیره دوچشمم،وامانده جانا،برخاکِ راهت ای مایه ی مهر،سرمایه جان،باشد کلامت آئینه ی دل ،روشن شده از،نور مرامت هرلحظه هردم،گویم به نیکی،مولا سلامت دادازجدایی رفتی و مولا جای تو خالیست  داد از جدایی داد از جدایی کوفه ندانست،قدرتو راای ،علم خدایی آزرده خاطر،کردند وجودت،با بی وفایی بر شاخسارِ،دل ها نشسته،تیرجدایی الگوی ایمان،اسطوره عدل،هستی همیشه تا سروری از،مِهرِتو سازد،دردل کلیشه درخاک جانها،بذرولایت،گستردهریشه دادازجدایی رفتی و مولا جای تو خالیست داد از جدایی داد از جدایی
نوحه سنتی شب بیست و سوم من و اشک و ناله،به دَرِویرانه،کسی دیگر نمی آید۲ چه سکوتی نشسته امشب درون ویرانه هایِ کوفه که یتیمی شده مضاعف به جان دُردانه هایِ کوفه به دلِ غم نصیبِ طفلان شرارِ اندوه زده جوانه که فقط بویِ غصه آید مشام آنان زهر کرانه چه هراسی به قلبِ زارِ یتیمه ها شعله می گدازد دلِ بی تابشان خدایا چگونه با این بلا بسازد به خرابه نشسته اما دو دیده بر دربِ کلبه دارند نگرانند به حالِ نان آوری که از او خبر ندارند من واشک وناله،به درِویرانه،کسی دیگر نمی آید به گمانم مادر،بُوَد آن نان آور،علی شیر خدا شاید،کسی دیگرنمی آید من واشک وناله،به درِویرانه،کسی دیگر نمی آید۲ دگر ازکیسه های نان و غذانمانده اثر به کوچه نه صدایی نه ردّ پایی نمیرسدهرسحر به کوچه یکی ازمادرش بگیرد،سراغی ازنان نیمه شب ها خبرازکیسه های نان وظروف شیروکمی رطب ها چه بلایی نصیب طفلانِ بی پدر شد در این زمانه که دوباره غمِ یتیمی نشسته برروی آشیانه به دوچشمان خون گرفته نمانده برجادگر امیدی به درونِ شبِ سیاهِ خرابه ها سر نزد سپیدی من واشک وناله،به درِویرانه،کسی دیگرنمی آید۲ به گمانم مادر،بُوَد آن نان آور،علی شیرخدا شاید،کسی دیگرنمی آید من واشک وناله،به درِویرانه،کسی دیگر نمی آید۲ علی آن شاه بی بدیلِ سپاه ایمان به خون نشسته دوبرابرزقلب یاران قلوبِ این طفلکان شکسته دگرازنایِ کودکانِ یتیمِ کوفه نوا نخیزد که به جزخونِ دل زچشمانشان گلاب عزا نریزد همه شب منتظر به راهی که ساربانش دگر نیاید همه دم غرق بیقراری که بند ماتم ز دل گشاید به جز از شیر لافتا ،کی رهِ یتیمخانه می شناسد علیّ ِمرتضی که یک ذَره از سپاهی نمی هراسد من و اشک و ناله،به درِ ویرانه،کسی دیگر نمی آید۲ به گمانم مادر،بُوَد آن نان آور،علی شیر خدا شاید،کسی دیگرنمی آید من واشک وناله،به درِویرانه،کسی دیگر نمی آید۲ چه نهانی به نیمه شب هاروانه سویِ خرابه می شد که دو چشمش شبانه خیس از نگاهِ روی خرابه می شد چه شبی پَر به سوی حق زد،علی که شاهی یتیم نواز است شب قدروشب نیایش،شب مناجات،شب نیاز است سرو جانم فدای نامت ،امیر عدل و شهید ایمان دلِ ما می تپد برایت ،مثال قلب همه یتیمان تو که فتّاح خیبریّ و یلِ جهادیّ وحیدری بنما لطفِ گوش چشمی به حال مداح و سروری من و اشک و ناله،به درِ ویرانه،کسی دیگر نمی آید۲ به گمانم مادر بُوَد آن نان آور علی شیر خدا شاید،کسی دیگرنمی آید من واشک وناله،به درِویرانه،کسی دیگر نمی آید
بر درد هجران مبتلایم گریانِ داغ مرتضایم شب قدر سوّم دل منجلی شد عزادار غم مولا علی شد واویلا واویلا آه و واویلا با فرق بشکسته فدا شد فداییِ راه خدا شد تا به گردون رسد سوز و نوایش دخترش مرثیه خواند برایش واویلا واویلا آه و واویلا -- این کوفه یک روزی سراسر پر میشود از خصم حیدر ظلم این کوفه هر دل را شکسته زینب آید به اینجا دستِ بسته واویلا واویلا آه و واویلا -- نگویم از جفا چه ها شد رأسِ حسین به نیزه ها شد علی جان نبودی با یک دلِ زار زینبت را ببینی سرِ بازار واویلا واویلا آه و واویلا امیر عباسی
روضه شب بیست وسوم خوب شد تیغ تو بشکافت سرم را دشمن هم تو بر آرزوی خویش رسیدی هم من آمدی دیر چرا چشم براهت بودم از همان شب که تن فاطمه ام گشت کفن در همان لحظه که شمشیر تو بالا میرفت نشنیدی به جنان فاطمه (س) میگفت نزن شب آخر احیاست اگه درد داری اگه گرفتاری آخرین فرصته هرجومیتونی امشب اشک بریز به چشمات التماس کن براعلی گریه کنه بگو نمیدونم تا سال بعد زنده میمونم یا که بهش بگو امشب گریه کن من شب اول قبربهت احتیاج دارم گریه کن شب بیست و سوم ماه رمضانه شب سوم امیرالمومنین آی گریه کن اینقده علی توزندگیش دردکشید وقتی ضربت خورد همه برا علی گریه کردن الا خودش آخه علی اینقدر خوشحال بود میگفت دارم میرم پیش زهرام پسرم محسن منتظر منه خیلی علی غریبه مردم امشب با بچه های یتیم امیرالمومنین برا غربت علی گریه کنیم تابوت امیرالمومنینو گرفتن پشت تابوت هم امام حسن و امام حسین گرفتن بدن بابا رو تشیع جنازه کردن تابوت بابارو روزمین گذاشتن بدن باباشونو بین خاک قرار دادن شروع کردون دوتا برادرا به گریه کردن آخ بمیرم بدنو تحویل قبردادن اما دوتابرادرا دستاشونو گذاشتن دور گردن همدیگه امام حسن صدازد داداش حسین یادت میاد تومدینه وقتی بابامون بدن مادرمونو غسل میدادتادست بابارسید به پهلوی شکسته مادر سرشو به دیوار گذاشت برامادرگریه میکرد یادمه گفت داداش یادت میاد تومدینه بدن مادرمونو نیمه های شب غریبانه تشیع کردیم یادمه گفت داداش حالا یه نگاه کن ببین بدن بابامونو هم غریبانه آوردیم یاالله بدنو دفن کردن ازدفن بدن بابا دارن برمیگردن رسیدن به یه خرابه دیدن صدای ناله میاد صدای گریه میاد یکی میگه آقا من چیکارکردم سه شبه به دیدنم نمیای منکه بجز تو کسی رو ندارم وارد خرابه شدن امام حسن و امام حسین دیدن یه پیرمرد جزامیه چشاش جایی رو نمیبینه باخودش حرف میزنه هی میگه آقای مهربون من کجایی حسنین سوال کردن پیرمرد چرا گریه میکنی گفت من جزامی هستم چشام جایی رو نمیبینه همه ازم فرار می کنند اما شبا یه آقایی میومد با دست خودش غذا دهنم می داد خودش ترو خوش کم میکرد سرمنورو زانوش می گرفت اما الان سه شبه که به دیدنم نمیاد دلم براش تنگ شده دیگه غذا نمیخوام اما یه بار دیگه بیاد می خوام صداشو بشنوم امام حسن سوال کردپیرمرد اسمش رو بلدی یا نه صدا زد اسمشو بهم نمیگفت اما هر وقت می اومد خرابه در و دیوار خرابه میشناختنش یه وقت پیرمرد جذامی دید امام حسن داره میکنه سوال کرد پیرمردآقا چرا شما گریه می کنید مگه میشناسی این آقا رو اینجا رشته صبر امام حسن پاره شد پیرمرد دیگه منتظر نمون اون آقا دیگه نمیاد اون آقارو کشتن اون بابای غریب من علی بود اما آقا جان یا امام حسن می خوام بگم اینجا بابات گوشه خرابه می رفت به خرابه نشین ها سر میزد اما من یه دختری میشناسم یه دختری رو سراغ دارم خرابه نیمه شب صدا زد عمه من بابامو می خوام می خوام بگم زینب جان داداش داداشاتو اومدن بدن باباتو غسل دادن بدنشو کفن کردن بابدن بابات وداع کردی زینب جان چه حالی داشتی گوشه خرابه وقتی رقیه سر بابارو بغل گرفت نگفت گرسنمه نگفت تشنمه صدازد عمه بهم اجازه بده سر بابامو ببرم بین دخترای شامی بگم آی دخترای شامی منم بابادارم
روضه شب بیست وسوم بنال ای دل که کوفه بی صفاشد دلم تنگِ اذان مرتضی شد بنال ای دل که فرزندان زهرا شدن ماتم نشینِ داغ مولا قربونت برم بنال ای دل حسن گویدبه افغان خداحافظ خداحافظ علی جان بنال ای دل که نالیدن ثواب است حسین ازغصه امشب دل کباب است دل مولا زتو ای کوفه سرد است ولی در حق تو نفرین نکرداست این دلها روببریم خانه امیرالمومنین امشب چه خبره خونه بی بابا صفایی نداره مثل دردی که شفایی نداره خدامیدونه اونایی که مثل بچه های فاطمه داغ پدر دیدن بهتر متوجه میشن خونه ای که پدر نداره سایبون نداره خونه ای که پدر نداره تاج سر نداره آی اونایی که امشب تو مجلس سوم آقا نشستن اومدیدزیر بغلای بچه های زهرا رو بگیرید امشب زیر بغلای امام حسن و امام حسین و بگیرید دلداری بدید خواهران زیربغلای زینبین رو بگیرن بگن زینب جان انقده بیقراری نکن این گریه هاتو داشته باش برااون روزی که یه عده گرگای بیابون دورگودی قتلگاه جمع میشن زینب جان امشب خونه بابا چه خبره معمولا رسمه شبای اول دوم خونه پدر نباشه همه بهانه میگیرن هرچیزی رو بهانه میکنن برا پدر مینالن امیدوارم بچه ای تو جلسه مانباشه داغ پدر دیده باشه حسنین دارن ازکنار قبربابا برمیگردن رسیدن به یه خرابه ای ازخرابه صدای دلخراشی به گوش میاد یکی فریاد میزنه من غریبم کسی رو ندارم رفیق شبای تنهایی من کجایی امام حسن اومدجلوپیرمرد چرا گریه میکنی گفت آی جوون من که شما رو نمیبینم اما هرشب یه آقایی وارد خرابه میشدبرام‌نون میاورد برام غذامیاورد امام حسن فرمود پیرمرداین آقایی که میگن که وارد خرابه میشد آیاعلامتی داشت گفت اینارونمیدونم اما همینقدر بگم وارد خرابه میشد درو دیوار خرابه سلامش میکردن اما بمیرم الان سه شبه سراغمو نمیگیره خیلی بیقرارشم امام حسن صدازد دیگه چشم انتظارنمون اون آقای بابای من علیه بابامو کشتن سه شوئه بَیه خنه بابا ندارنه علی غریبه بی خنه ی باباصفاندارنه علی غریبه سه شو هسته که زینب بیقراره باباغریبه حسینِ بایرین بیه مه تن نخاره باباغریبه سه شوئه که زینب هسه پرستار باباغریبه هم خواخری کنده هم پی یر و مار باباغریبه بگم سه شو هسه حسن خوندارنه خو علی غریبه بابای عباره بو کشنه بو علی غریبه سه شوئه یتیمون نشونه خنه علی غریبه علیِ دمِ در نیشتنه بنه علی غریبه سه شوئه نخل کوفه اُوو نخورده جان آقای تنه بو نکرده
دنبال یک کانال میگردی پر از مولودی♪𝄞 های ناب؟ 😃 به همراه متن شون✑ 😳؟؟؟؟ تازه با کلی استوری های خفن♡😍؟؟؟ 💛️⃟🔗¦↫ 💚⃟🔗¦↫ ❤️⃟🔗¦↫ 💙⃟🔗¦↫ 💜⃟🔗¦↫ 🧡⃟🔗¦↫#و.... فقط کافیه توی کانال اسم مداح مورد علاقه ات را جست و جو کنی دیگه منتظر چی هستی😮 بیا دیگه 😁👇👇👇 (\ (\ („• ֊ •„) ━O━O━━━━━━━━━ ・:。 @Heyda122「 ❤️ 」・:三 ━━━━━━━━━━━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ کَرْبَلآءَ♥️ اول صبح بگو جان به فدای تو "حسین" که اگر جان به لبت شد به ره دوست شود صلی الله علیک یا ابا عبدالله ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ •🇮🇷••