حضرت مسلم
میا کوفه ، ببین مسلمت ، شده در به در ، در این کوچه ها ، یابن زهرا س
میا کوفه ، شود بعد تو ، ز اهل ستم ، به عقدت جفا ، بابن زهرا س
ای امام من فخر عالمین ، سلام عالمین بر تو یا حسین
اگر چه از غصه ، شده جان بر لبم
در این شهر کوفه شده جان بر لبم
واویلا یا حسین ع ...
به چشم دل ، ببینم رود ، در این کوچه ، سرت روی نی ، وا مصیبت
خورد سنگ ، جفا به سرت ، دل خواهرت ، شود خون ازین ، درد غربت
ای پسر عمو جان فدای تو سفیر تو شود جانفدای تو
بر سردارم و گریم در عزایت
ای شهید بی سر بمیرم برایت
واویلا یا حسین ع ...
#واحد
#زنجیرزنی
#حضرت_مسلم
〰〰〰〰〰〰〰
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
..
#رباعی و #دوبیتی
#حضرت_مسلم
مگر که کوفی ظالم ز من گناهی دید
که بین کوفه سفیرت چه بی پناهی دید
میا، به جان رقیه اگر بیائی تو
زبان گشودن شش ماهه رانخواهی دید
شرمندگی گرفته نفس را به سینه ام
من روضه خوان کوچه تنگ مدینه ام
کوفه میا تو را به رقیه قسم ،حسین
آخر به یاد روی کبود سکینه ام
از غربت تو سینۀ زارم شده دلتنگ
بگذر از این شهر پر از حیله ونیرنگ
هرجاسخن ازغارت وجنگ است حسین جان
ترسم که خورد بر زینب ز جفا سنگ
من رفتم و از من به تو ای شاه سلامی
بالای سر دارم و اینست پیامی
شمشیر مهیا شده بر کشتنت آقا
اینجا تو میا نیست دراین شهر مرامی
حیف است که بر پیکر تو تیر ببارد
بر پیکر نو ضربۀ شمشیر ببارد
سرنیزه شده تشنۀ خون بدن تو
حیف است که بر پیکر تو سیر ببارد
خنجر شده لب تشنۀ خشکیده گلویت
سرنیزه و شمشیر مهیاست به سویت
صد حیف نشد تا که ببوسم رخ نازت
صد حیف که سرزنیزه زند بوسه به رویت
اینجا سخن از عشق و وفانیست برگرد
درکوفه نشانی ز صفا نیست برگرد
هرجا سخن از خنجر تیز است آقا
حرفی به جز از رأس جدا نیست برگرد
کوفه هدفی جز تن صدپاره ندارد
امّید در این شهر ره چاره ندارد
اینجا سخن از بستن آب است،برگرد
توتاب عطش داری و شیرخواره ندارد
از ساغر گردون می اندوه چشیدم
خیری من از این شهر جفاپیشه ندیدم
اینجا تو میا نیزه و شمشیر مهیاست
از ضربت آنان به تن خویش،کشیدم
ازکوفه و کوفی صفتان خسته و زارم
جز ناله در این شهر طرفدار ندارم
کاری زمَن ایدوست نیاید، به جزاینکه
از بیکسی و غربت تو اشک ببارم
جا شد به تنم نیزه و شمشیر حسین جان
پر شد همۀ پیکرم از تیر حسین جان
از بام زدند بر سر سودازده ام سنگ
ازضعف شدم زار و زمینگیر حسین جان
لب،تشنه ودل،خسته ودندان شکسته
اینها همه فخر است که جانباز تو هستم
شادم که زعشق تو سرم بر سر دار است
این دار گواه است که سرباز تو هستم
اینجا کمر بر قتل تو بستند مردم
بازار شمشیر و سنان غوغاست آقا
جمعی همه خنجر به دست در انتظارند
مقصودشان رأس تو و سقاست آقا
کوفه میا که قامتت از غم کمان شود
از بهر داغ قاسم و عباس و اکبرت
با خود سه ساله را تو میاور به همرهت
ترسم که تازیانه شود سهم دخترت
در حیرتم که این همه لشگر کجا روند
دارند همه به همرهشان خنجر و سنان
تیر سه شعبه دیدم و از بغض حرمله
ترسم که اصغرت نگشاید دگر زبان
آیی اگر به کوفه میاور رقیه را
اینجا سخن زکعب نی و تازیانه هاست
با نیزه ها و خنجر و شمشیرها حسین
جسم تو و تن اکبر نشانه هاست
رحمی به حال خواهر غم پرورت نما
رحمی به حال نجمه و حال سکینه کن
این کوفه چون مدینۀ زهرا کش است وای
یادی زآتش در و مسمار و سینه کن
از بهر غربتی که تو داری حسین من
در هر گذر به یاد تو چشمم پر آب شد
تیرسه شعبه ای که بدیدم به چشم خویش
جانم پر از شراره به حال رباب شد
ای شه میا به کوفه که این قوم کینه جو
طرحی برای کشتن اکبر کشیده اند
نفرین به چشمهای حریص و پلیدشان
گویا که گوشواره و معجر ندیده اند
اینجا کمر به قتل تو بستند حسین جان
حرفی ز وفا و ز حیا نیست در اینجا
تو جای خودت ،اکبرو عباس همینطور
حتی نکنند رحم به شیرخواره ات آقا
سوگند به زهرا که همین است دعایم
ایکاش در این شهر نیفتد گذر تو
ترسم که بیائی،غم عباس ببینی
ترسم که ز داغش بشود خم کمر تو
#اسلام_مولایی
#مسلمیه
#شب_اول_محرم
......................................................................
🏴
#واحد
#شب_اول_محرم
#حضرت_مسلم عليه السلام
#محمد_فصولی🎤
صلی الله علیک
ای نور هر دو دیده
دست مرا بگیر ای / شاه گلو بریده
ای شهید سر جدا
خامس آل عبا
وعده بعدی ما
اربعین کرب و بلا
من اراد الله، به خیرا
عشق تو برده، دل ما را
بی تو میمیرم، عزیزالله
با تو محشورم انشاءالله
در غربت ماندهای
ای مسلم غریبم
میبینمت سرِ دار / ای یار و ای حبیبم
عید قربان من است
اولین قربان تویی
در قیام تشنگان
اولین عطشان تویی
تشنهلب رفتی، به قربانگاه
میکشد از دل، یتیمت آه
میشوم ملحق، پس از یک ماه
من به تو مسلم، انشاءالله
غرقی در اضطراب
سوی تو کِی میآیم
با سر به خاک پاکت/بر روی نی میآیم
من به کوفه میرسم
با سری بر نیزهها
بی تنی که مانده است
غرق خون در کربلا
تو اگر امروز، شدی تنها
میشوم مثل ِ، تو من فردا
غربت است انگار، نصیب ما
در میان این، بیغیرتها
#محمد_بیابانی ✍
#مسلمیه
.ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#واحد #شب_دوم_محرم #ورودیه
صلی الله علیک
ای نور هر دو دیده
دست مرا بگیر ای / شاه گلو بریده
ای شهید سر جدا
خامس آل عبا
وعده بعدی ما
اربعین کرب و بلا
من اراد الله، به خیرا
عشق تو برده، دل ما را
بی تو میمیرم، عزیزالله
با تو محشورم انشاءالله
آه ای کرب و بلا
مهمان رسیده انگار
جان تو را نسیمی/در خون کشیده انگار
پا به خاک تو نهاد
کاروان حاجیان
میشود اینجا تمام
غرق در خون حجشان
تو منایی و، تویی مشعر
میشود در خا ک تو محشر
روی خاک تو، که میریزد
خون پاک این، باغ بیسر
آه ای آب فرات
یک قافله رسیده
با طفل شیرخوار و / با پیر قد خمیده
روز آخر کافی است
از تو یک پیمانه هم
وای اگر منعت کنند
ای فرات از این حرم
ای فرات آن لحـــظهٔ آخر
میروی از مشـــک آبآور
در پی یک قطـــره از آبت
میرود از دست، آخر اصغر
.....................
#واحد #شب_سوم_محرم، #حضرت_رقیه عليها السلام
امشب دیگر دلم
از این جهان بریده
از دوری تو دیگر / جانم به لب رسیده
دخترت دلتنگ توست
در سپاه جنگ توست
غرق خون مثل سرت
صورتم همرنگ توست
دوریَت آتش، به جانم زد
آنکه سنگت زد، مرا هم زد
آنکه آتش در، حرم انداخت
تا ابد آتش، در عالم زد
کی قرآن مرا
در خاک و خون کشیده
از زخم روی لبهات/ جانم به لب رسیده
ای سر از تن جدا
تو کجا اینجا کجا
ردّ سنگت بر جبین
میکُشد امشب مرا
کی مرا از تو، جدا کرده
کی تو را ذبح از، قفا کرده
با سرت خولی چهها کرده
با تو چه ای سر، دنیا کرده
....................
#واحد #شب_چهارم_محرم #طف_حضرت_زینب عليها السلام و شهدا
خواهر قربان تو
مظلومی و غریبی
تنهایی و میانِ / این قوم نانجیبی
غم مخور امروز اگر
شد سپاهت کم حسین
نوجوانهایم فدات
من مگر مُردم حسین
زینب است و این، دو قربانی
نذر تو هستند، تو میدانی
هدیههایم را، نرنجانی
از نگاهم غمم، را میخوانی
قربان تو شدن
رزقی است بینهایت
هر کس فداییت شد / افتاد روی پایت
نزد تو بیارزش است
جان بیمقدار من
من فقط عار توام
تو همیشه یار من
ای فدای تو، سر و جانم
پای تو والله، که میمانم
من که دلتنگِ، شهیدانم
با دل تنگ از، تو میخوانم
........................
#واحد #شب_پنجم_محرم #حضرت_عبدالله_بن_حسن
آخر در قتلگاه
من هم به تو رسیدم
از بین تیر و شمشیر / دنبال تو دویدم
بشکند دستم اگر
نشکند در راه تو
تا نبینم بیکسی
آمد عبدالله تو
من فداییّ، سرت هستم
من شهید آخرت هستم
پر زدم از خیـــمه تا گودال
زخمی از زخم ِ، پرَت هستم
دیدم که محشر است
دور سرت عموجان
زیر هجوم مانده
بال و پرت عموجان
نیزهها دور سرت
در طواف چندمند
نالههای غربتت
بین این غوغا گمند
یک نفر سنگی، به سویت زد
یک نفر با تیر، به رویت زد
یک نفر با خنـــجری آمد
پنجه در تابِ، گیسویت زد
.👇
✅ نوحه سنتی حضرت مسلم
🔻 شاعر: مرحوم علیاکبر خوشدل تهرانی
1️⃣ بند اول
بین که مسلم چه عاشقانه جان میدهد
گاه قتلش ندا به کوفیان میدهد
نی گَهِ خواری است/ روز بیداری است
واحسينا وا غریبا
2️⃣ بند دوم
من فرستادهء امام آزادهام
بهر جانبازی و شهادت آمادهام
باهدف زندهام/ با شرف زندهام
واحسينا واغریبا
3️⃣ بند سوم
چون به عشق حسین درین دیار آمدم
شادم ار بر سر چوبهء دار آمدم
عاشقی این بود/ وه چه شیرین بود
واحسينا واغریبا
4️⃣ بند چهارم
شد شعار همه مدافعان حرم
به فدای سر حسین و زینب سرم
وارث حيدريم/ تابع رهبريم
واحسينا واغریبا
#علی_اکبر_خوشدل_تهرانی
#حضرت_مسلم
#سنتی
#محرم۱۴۰۱
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین