#شهادت_حضرت_زهرا_س #پیش_زمینه 🎤 حاج محمد رضا بذری ۱۴۰۲ @majmaozakerine #کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین به عزت وشرف لا اله الا الله به پشت تابوت مادر افتاده راه گرفته غسل زهرا غربتم رو میبینی توی این شهر غربتم رو گریه کن به غریبی بابات زینب گریه کن ولی درد نیاد صدات زینب گریه کن گریه کن همه دنیام و گرفتن خواب شب ها مو گرفتن خدا زهرام و گرفتن

بانوی ولی شناس زهرای علی شناس ای عفیفه ای دشمن با سقیفه ای خار چشم خلیفه فاطمه ای حزینه اشک تو یاور دینه ای تنها مرد مدینه فاطمه صلابتت علویه جلال مرتوضویه شکوه تو ادامه ی شکوه مصطفویه اُمُنا سیدتنا مولاتنا یا فاطمه **** تو معرکه بی هراس زهرای علی شناس با کلامش با شمشیرِ در نیامش میمونه پای امامش فاطمه با قیامش با این اشک انتقامش تو عالم مونده پیامش فاطمه علی علی رو لبشه که ذکر روز و شبشه میخواد برای همیشه فدایی علی بشه اُمُنا سیدتنا مولاتنا یا فاطمه ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ #کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین

#شهادت_حضرت_زهرا_س #زمینه 🎤 حاج محمد رضا بذری ۱۴۰۲ @majmaozakerine #کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین

‍ #ایام_فاطمیه #واحد #کربلایی_سیدرضانریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کوه غم رو سرم افتاد شعله توی حرم افتاد تا دیدم یه نانجیبی به جون مادرم افتاد چی کشید از در و مسمار که گرفته دست به دیوار من خودم فهمیده بودم پشت بازوش ورم افتاد با چشام دیدم که می‌ریخت تیکه‌های درِ سوخته اینکه داره گُر میگیره چادر مادره سوخته «نزنید مادر مارو» دیده بودم یه حرامی هی می‌زد حرف اضافه از خداشون بود ببینن که بابام بشه کلافه اونی که سردسته‌شونه از قرارم مستشونه تو یه دست قبضه‌ی شمشیر توی اون دستش غلافه هر کدوم آورده بودن دو سه تا اضافه شمشیر اما کارمون رو ساختن با همون غلاف شمشیر «نزنید مادر مارو» گُل یاس خونه افتاد از گُلش گلاب گرفتن کتاب نبی رو بستن از علی حساب گرفتن علی زیر بار نمی‌رفت که بیاد برای بیعت سراغ فاطمه رفتن آخرش جواب گرفتن همه جا دوده و آتیش همه جا پر از غباره مادرم می‌خواست بلند شه نانجیب می‌زد دوباره «نزنید مادر مارو» *شاعر: #مظاهر_کثیری_نژاد .

#واحد #فاطمیه سید رضا نریمانی @majmaozakerine #کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین

تو فرد ترین وحیــدۀ تاریخی مستوره ترین ندیــدۀ تاریخی از تربـت پنهان تـو معلــوم شده مظلومه ترین شهیدۀ تاریخی السلام عیلک یا فاطمه الزهرا #کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین

[بِسْمِ رَبِّ الْفٰاطِمَه] #غزل_مرثیه #فاطمیه #درشهادت_حضرت_زهراعلیهاسلام ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖༅࿇༅═‎‌‌‌─‌ حَـیّ عَـلَـــی العَــزا کـه عــزادار مــادریم مــــا همنــوای نالهٔ جــانســـوز حیـدریم رخت عزاست بر تنمـان،بغـض در گلو در خیــمه گــاه روضــهٔ خونبــار دیگریم هـــم بر نخی زِ چـــادر او دل سپرده ایم هـــم پاســـدار حُـــرمت آن یاس پرپریم عمـریست هیئت دل ما فاطمیه است شکرت خدا! که بر درِ این خانه نوکریم با افتــخار ، ســـائــل درگــاه او شـــدیم از سفــــــرهٔ کـــرامــت او رزق می بریم با اشــک و آه فاطمــه آتــش گرفتـه ایم درد آشنــــای غــربت ســـاقیِّ کــوثـریم جانهای ما سرشته به عشق ولایت است این عشق رابه جان ودل خویش می خریم تا هست،درب سوخته حاجات خویش را جایی به غیـر خـــانهٔ زهــــرا نمـی بریم مـــا آبرو گرفتـــــه ایم از فاطمـــیه ها مدیون این عنـــایت دخت پیمبـــریم هـــر ذره پای درگه او "کیمیا" شــود اوج سعادت است اگرخاک این دریم ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖༅࿇༅═‎‌‌‌─‌ ✍رقیه سعیدی(کیمیا)

#مناجات_مهدوی_فاطمی18 #بستر #لحظات_آخر #گریز_به_گودال یارب امان بده که دگر شیعه مضطر است عمریست از نبود امامش مکدّر است از لحظه ای که حضرت مهدی شده طرید دنیا به کام مردم پست و ستمگر است هر شنبه تا به جمعه رسد زجر می کشیم بعد از غروب جمعه،به هر سینه آذر است دیگر نمانده در دل ما صبر و طاقتی یارب کدام جمعه ظهورش مقدّر است دیگر بگو که نیست نیازی به آفتاب با ماه روی خود به جهان، نورگستر است یارب بس است دربه دری  ِامام ما تا کی غریب و خائف و بی یار ویاور است او وارث تمامی غم های مرتضاست یک عمر دیده، دشمن او روی منبر است برچین بساط ظلم و جفا را به حرمت ِ زهرای داغدیده که در بین بستر است آمد شب شهادت و مهدیست خون جگر در سینه ی شکسته او داغ مادر است در بستر است حوریه ای که به نور او عرش خدا و جنّت اعلیٰ، منوّر است در بستر است قوّت بازوی مرتضی نام نکوی او رجز شیر خیبر است در بستر است فاطمه سرّ تمام خَلق مصداق قدر و آیه ی تطهیر و کوثر است در بستر است عالمه ی بی معلّمه آن بانویی که حجّت آل پیمبر است دارد میان بستر خود درد می کشد اما به فکر درد غریبی  ِ حیدر است از داغ روی داغ شده چون شَـبَح ولی تنها به فکر سینه ی پُرداغ همسر است حیدر کنار بستر او ناله می زند عمر  ِ بهار زندگی اش رو به آخر است یک گوشه ی نگاه علی سمت فاطمه گوشه نگاه دیگر او سمت آن در است با یک نگاه بر قد و بالای فاطمه گوید به ناله؛ آه ، گل من چه پرپر است چیزی نمانده است از او غیر استخوان یارم چقدر خسته و رنجور و لاغر است گاهی شده ست ذکر لبش فاطمه و گاه لعن مغیره، قنفذ و ثانی کافر است حالا که رو به قبله شده قبله ی علی در قلب خون فاطمه یک درد دیگر است گوید علی به فکر حسینم زمان مرگ بنگر به یاد کربوبلا دیده ام تر است من در میان بستر خود سر گذاشتم اما حسین من به روی خاک، بی سر است زخمی نگشته گردن آسیب دیده ام اما به روی حنجر او جای خنجر است در زیر دست و پای عدو رفته ام درست در زیر نعل تازه گلم پاره پیکر است ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)

#استوری #شهادت_حضرت_زهرا_سلام الله علیها یا فاطمه سلام‌الله‌علیها من عقده ی دل وا نکردم💔 گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم😭 چشم انتظارم مهدی علیه السلام بیاید تا تربتت را پیدا نماید ——————————- شهادت حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها تسلیت باد🏴

#زهرا نفس‌ نفس زدنت میکُشَد مـرا ! 😭 این راز دارۍ حَسـنت ... میکُـشَد مـرا! 😭 #زهرا خودت بگو چہ کنم با نبود‌ تو ؟ 😭 #حیـدر فداۍ چهره‌ی زرد و کبود ِتو 😭💔

این خانه دیگر دست نان آور ندارد دیگر حسین بن علی مادر ندارد ... @majmaozakerine #کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین