زد آنقدر به زمین پا که نیمه جان افتاد
حرارت جگر عمه اش تنش سوزاند
ادامه تایپ میشود
من از تو دورم پره دردم دوای دردم کمکم کن
من هرجا رفتم پشیمونم میخوام برگردم کمکم کن
آقا با درد و غم دوریت دارم میجنگم کمکم کن
تو که حال من رو میدونی ببین دلتنگم کمکم کن
دلتنگی یعنی که الآن توی فکر حرمت هستم حسین
به تو دلبستم حسین به تو دلبست حسین
دلتنگی یعنی از این عالم و آدم دیگه من خستم حسین
به تو دلبستم حسین به تو دلبستم حسین
****
منو راهی کن که دوباره بیام باب قبله بشینم
شب جمعه توی شلوغی آقا شیش گوشَت رو ببینم
بگردم دور سرت آقا چه خوبه اون لحظه بمیرم
سرم باشه زیر قدمهات خدایی می ارزه بمیرم
تو این دنیا فقط آقا همه خوبی من ازت دیدم حسین
همه امیدم حسین همه امیدم حسین
هرجا دور از تو که بودم بی تو آقا دیگه ترسیدم حسین
همه امیدم حسین همه امیدم حسین
➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
واسه نفس گرفتن تا خیمه برنگشته
کمتر بهش بخندید سنی ازش گذشته
ماه حرامه رهاش کن مگه نمیدونی امامه
ماه حرامه حسین زیر دست و پای ازدحامه
وقت اذونه همه بمونن ولی شمر نَمونه
وقت اذونه هرچی که خواهر تو میکشه از اونه
****
بی یار و بی پناهی ای سرپناه زینب
تکیه زدی به نیزه ای تکیه گاه زینب
کجای کاری خیمه قیامته حسین خبر نداری
کجای کاری نبودی شمرو از تو خیمه در بیاری
بمیره زینب اونقده رو نزن به شمر که دیره زینب
بمیره زینب چجوری پیرهنت رو پس بگیره زینب
****
این زندگی نمیاد دیگه به کار زینب
جا مونده توی گودال دار و ندار زینب
چاره نمونده یه جای سالم رو تنت آره نمونده
چاره نمونده حتی برات یه پیرهن پاره نمونده
این همه شَر شد چرا دعای زینب تو بی اثر شد
این همه شَر شد تو دست و پا زدی و شمر کلافه تر شد
➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
سخن اهل عشق این سخن است
کربلا در احاطهی حسن است
هرکسی رو به کربلا کرده
باطناً رو به مجتبی کرده
بزم ما را حسن فراهم کرد
او حسین را عزیز عالم کرد
این همه مجلس مصیبتها
پرچم یاحسین هیئتها
خیرها را به ما حسن داده
او به ما اذن سوختن داده
میوهی نور میدهد شجرش
ای به قربان هر دوتا پسرش
با حسن جان تازه میگیریم
امشب از او اجازه میگیریم
که بگویم ز جلوهی آن ماه
مددی یا جناب عبدالله
یازده ساله است و صف شکن است
پس یتیم حسن، خودش حسن است
دست آورده جای شمشیرش
همه ماتند، مات تکبیرش
حق شده پیش هو بزرگ شده
این پسر با عمو بزرگ شده
گریهکُنها نظر به راه کنید
حسن کوچه را نگاه کنید
از روی تل خدا خدا میکرد
عمویش را فقط صدا میکرد
چه عمویی؟ میان چند سپاه
تشنهای در میان قربانگاه
صحنه را تا که دید گفت حسین
دست خود را کشید گفت حسین
حسن کربلا به جان آمد
پا برهنه دوان دوان آمد
آمد و دید گریه بیاثر است
یک نفر روی سینهی پدر است
پاره پاره شده است پیراهنش
میزنند با غلاف بر دهنش
بند بند تنش گسسته شده
نیزهها در تنش شکسته شده
داد زد ای عموی خون جگرم، غم نخور
من برای تو سپرم غم نخور
چشم بر سمت خیمهگاه ندوز
دست ناقابلم که هست هنوز
میدهم دست در برابر تو
تا بلا دور باشد از سر تو
از رو زمین پاشو عمو، پاشو بریم حرم
خشکه لبات چیزی نگو، پاشو بریم حرم
تا نشدی تو زیر و رو، پاشو بریم حرم
یکی شده دیگه پیکر و پیرهنت
نفس که میکشی عمو خون میریزه از تنت
سنان میخواد سرو به نیزه بند کنه
کاش عمو عباس بود الآن شمرو بلند کنه
چی میبینه چشم ترم، خدا به خیر کنه
عمو نمیشه باورم، خدا به خیر کنه
دارن میرن سمت حرم، خدا به خیر کنه
اهل حرم حالا باید چیکار کنند
از همهجا محاصرهاند کجا فرار کنند
آخ که قراره خون به دل خیمه شه
نامحرمِ اولی که داخل خیمه شه
گوشواره رو از رو گوشا، اینا چه طور میگیرن؟
موها میسوزه وقتی چادرها رو میگیرن
****
مردک پست که عمری نمک حیدر خورد
نعره زد بر سر مادر به غرورم برخورد
ایستادم به نوک پنجهی پا اما حیف
دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد
➖➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین