eitaa logo
🌷🌷خادم الزهرا (س)🌷🌷
384 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
297 فایل
#گروه_جهادی_فاطمیون #کانال_خادم_الزهرا #متن_مولودی_و_مداحی #لبیک_یا_خامنه_ای #جمهوری_اسلامی_ایران 🤍🤍🤍🤍 @servant18 :آدرس مدیر ⬛ @Hosse113 @Heyda122
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❃﷽❃❅┅┄┄ مولودی امام حسن عسگری ✍مریم صالحی مرزیجرانی ✨👏✨👏✨👏✨👏✨ جشن شاهونه،دلها غزلخونه۲ کوریه چشم حسودا کل جانونه مژده که غم سر اومد،به دلها دلبر اومد۲ شکر خدای منان ،نوه ی پیمبر اومد۲ درای رحمت به روی عاشقا واشده هلهله کن شادی کن که هادی بابا شده ❤️‍🔥◕یاحسن عسکری۴ بابای صاحب زمان،خوش آمدی بر جهان۲ گل میریزن مقدمت،ملائک از آسمان سامراغرق نوره،شادی اومد به خونه ۲ حضرت هادی داره وان یکاد میخونه ❤️‍🔥◕یاحسن عسکری ۴ ای گل باغ زهرا،خوش آمدی به دنیا ۲ صل علی محمد،دلبر حیدر آمد مولا امام حسن یگانه سرورآمد ۲ ❤️‍🔥◕یاحسن عسکری ۴ تورابه جان زهرا،نظر به حال ما کن قسمتمون بزودی نجف و کربلا کن یا مولا صاحب زمان،نمیدونم کجایی من سر رات میشینم،من اومدم گدایی کاسه مو پر کن آقا،دردامونو کن دوا عیدی بده زیارت،هم مکه و کربلا شب شب جشن و شوره چشم حسودا کوره شادی صاحب زمون،جشنه گل و سروره ❤️‍🔥◕مبـارکه مبارک، تولدت مبارک ۳ ┄┄┅┅┅❅🎀❅┅┅┅┄┄ ✨👏✨👏✨👏✨👏✨👏
ما از خیل دشمنان سریم ما از نسل فتح خیبریم با هر فکر و هر عقیده ای ما با هم مثل برادریم این خاک پر گهر که غرق عطر کوثر است تا همیشه تا همیشه ملک حیدر است ما با علی با فاطمه استاده ایم بی واهمه تا پرچم اسلام و ایران زمین دست ماست خاک وطن مثل خاک کربلاست حیدر مدد حیدر مدد ... جان دادیم تا زنده تر شویم زنده تر پاینده تر شویم غیرت داریم روی خاکمان دم به دم رزمنده تر شویم ما پای مکتب عقیله تربیت شدیم پیش پای فاطمه همه به خط شدیم تا پای جان ما مانده ایم فرزند این فرمانده ایم دست پر از مهر پدر بر سر ما همه جانم به ذریه فاطمه حیدر مدد حیدر مدد .. 💐🍃💐🍃💐🍃💐💐
🌹 🌹 🎤مداح :حاج محمدرضا طاهری 💫💫💫💫💫💫💫💫💫 دل به دریا زد و کنایه به ماه پرده واکرد ازآن رخ دلخواه خالق این جمال زیبا کیست؟ وحده لا اله الا الله یک جهان لطف در کرشمه ی ناز یک جهان مِهر در پگاه نگاه پسر هادی است و او را هست دختر شاه روم خاطر خواه آمدم جان دهم برایش کاش بنوازد مرا به تیر نگاه نرسد دست ما به ساحت او قدر او عرش قد ما کوتاه چه بگویم به مدح آیه ی نور من که هستم اسیر نَفْسِ سیاه آفتاب از پی اش هراسان است او گُلِ آفتاب گردان است چشم ها رَشکِ چشمه ی حیوان مَردُمَک،  مَردمش بلا گردان زلف، تو در تو و شکن به شکن هرشکنجش شکنجه ی دشمن قوس ابرو قیاس اعجازش قاب قوسین چشمْ اندازش خال مشکین خصال احمدیش خوی خوبان دم محمدیش نَفَسَش نَفس آیه ی هستی نظرش نذر سایه ی هستی وَجَناتش نجابت وجدان حرکاتش حکایت ایمان دست و پا متصل به خیر و کَرَم چشم و دل متصل به جود و نعم آفتاب از پی اش هراسان است او گل آفتاب گردان است سخنش عطر وحی را دارد کلماتی خدا نما دارد فیض دربوسی حریمش را خضر و عیسی جدا جدا دارد کعبه از فیض دیدنش جا ماند غیبت این قَدْر خون بها دارد دست حاجت نشان دهد بر دوست هرکه سودای سامرا دارد دل عشاق از تجلیٖ شوق شادیِ سُرَّ مَن رَءا دارد حَسن عسکری که حُسنِ رُخش یک جهان حُسنِ کبریا دارد آفتاب از پی اش هراسان است او گلِ آفتاب گردان است قامتش اعتدال عدل خداست قدر او تا همیشه ناپیداست در زمانیکه تیغ سرکش خصم بی محابا به شیعیان برخاست جوشن از صبر و حلم و تقوا داشت با تقیه سپاه را آراست تا مبادا که شیعه ی علوی خدشه بیند از آنکه اهل جفاست خون دل خورد و حفظ وحدت کرد اگر از شیعه مکتبی برجاست در خلاف مسیر اگر برویم اختلاف است و این رویّه خطاست آنچه آن مقتدا کند حق است آنچه آن دل ربا کند زیباست نام ابن الرضا سزاوارش نورچشم است و نورچشم رضاست آفتاب از پی اش هراسان است او گل آفتاب گردان است ماه رویت که آشکار آید مِهر بر بام روزگار آید مو که از رو کنار میریزی آیت لیل و النهار آید در شبانگاه شانه ات شاهد به تماشای آبشار آید ناز کن تا جهان نیاز شود ناز تو یک جهان به کار آید نامه با چند خط نوشتی که شعیه ات با تقیه بار آید بعد تو نیز شیعه صبر کند با غم مهدی ات کنار آید شب هجران اگر چه سخت بُوَد راحتی نیز بر مدار آید می رسد آن زمان که یار رسد روز پایان انتظار آید علیِ دیگر از کنار حرم تکیه بر رکن مستجار آید تا زند ریشه ستمگر را دست بر تیغ ذوالفقار آید هر کجا رو کند به وصف رخش از لب خلق این شعار آید آفتاب از پی اش هراسان است او گل آفتاب گردان است @ewwmajmamolodi
🌹 🌹 🎤مداح :حاج محمدرضا بذری 💫💫💫💫💫💫💫💫 کنج تنهاییِ سرماکده می‌لرزیدیم که دَمِ گرم تو با سوزِ زمستان آمد دهنم شیرین شد؛ با دَمِ حلوا حلوا بر لبم تا عسلِ ذکرِ «حسن جان» آمد تا هَرَس شد دلم از خارِ هوس‌آلوده گلِ عشق تو به مهمانیِ گلدان آمد مردگی؛ زندگی‌ام بود، که با آمدنت با دَمی از نفست در تنِ من جان آمد افتخار است، که در خانه‌ی تو پادری‌ام همه جا جار زدم خاک درِ عسکری‌ام ای که با نام تو دل می‌شود آرام، سلام با غزل می‌دهد این شاعرِ بی‌نام، سلام به شکار آمدی و صید نکرده دیدی می‌دهد صید، به صیادِ خود از دام، سلام مِیِ میخانه‌ی ما بردنِ نامِ ساقی‌ست همنوا با لب‌مان داده به تو جام، سلام جای آنان که تو را در قفس انداخته‌اند می‌دهد محضرت آن شیر، که شد رام، سلام حسرتت روی دلش ماند، ولی در شب و روز داد کعبه به تو با جامه‌ی احرام، سلام زندگی پای قدومِ تو سر انداختن است چاره‌ام پیشِ نگاهت سپر انداختن است حاضرم نذر نگاهت بدهم دنیا را اگر از پنجره‌ی عرش ببینی دل ما را برگه‌ی نوکری‌ام مثل خودم تا شده است دارم امّید، که پایش بزنی امضا را آرزوی لبم این است، به پایت بچشد بوسه‌بارانیِ شش‌گوشه‌ی سامرّا را به غبارِ حرمت فرصتِ پرواز، بده تا که جارو بزند جاده‌ی زائرها را کاشکی حاجتِ امروزِ مرا دریابی شاید اصلا نکشیدم نفسِ فردا را با نفس‌های دعای تو و لطف پدرت کاش یک روز، بیایم حرمت با پسرت تو دعا کن که دعاها به ثریّا برسد تا که امرِ فرج از عالمِ بالا برسد داستانِ شبِ هجران چقدَر طول کشید نورِ خورشیدِ تو ای کاش، به یلدا برسد رحم کن حضرت یعقوب، به کنعانی‌ها تو دعا کن که مگر یوسفِ زهرا برسد مُرده‌ها چشم به راه قدمِ زندگی‌اند کاش بر پیکر این قوم، مسیحا برسد تو دعا کن که به تقویمِ شب‌آلود، شده صبحِ موعودِ خدا؛ روزِ خوشِ ما برسد بانی اصلی میلادِ گلِ لبخندت سال آینده شود کاش، خودِ فرزندت :رضا قاسمی @ewwmajmamolodi
🎤حاج محمدرضا طاهری 🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱 دوباره عشق سمت آسمان انداخت راهم را نگاهی باز می گیرد سر راه نگاهم را کدام آغوش بین خویش جا داده است ماهم را که برگردانده امشب سوی دیگر قبله گاهم را من امشب حاجی این قبله این قبله نما هستم من امشب بنده مولایسُرّ مَن رَأیٰ هستم* درون سینه ام انگار شور دیگری دارم به لطف ساقی امشب در سبویم کوثری دارم به دستی زلف یار و دست دیگر ساغری دارم شرابی ناب از انگورهای عسگری دارم من امشب عشق را تکرار در تکرار می خوانم حسن جانم حسن جانم حسن جانم حسن جانم وزیده از پگاه شهر پیغمبر نسیمی که رسیده سالهایی قبل همراه شمیمی که تمام شهر را پر کرد آن فیض عظیمی که خبر داده است باز از جلوه دست کریمی که همان خلق و همان خو در جمالش منجلی باشد و مثل آن حسن آرام جان یک علی باشد نگاهت چون مسیحاییست که بر مرده ها جان است که گاهی لرزه بر اندام مأموران زندان است و یا ابریست که در آسمان هم حکم باران است بگو این چشم انسان است یا از آن یزدان است تو هم جسمی و هم جانی, تو هم ابری و بارانی صفاتت گفت یزدانی, خدایی یا که انسانی؟ رکاب سامرا را گنبد زرد تو مروارید حریمت کعبه آمال, قبرت قبله امید گدایان! هرکجا هستید, امشب هرچه می خواهید دخیل عشق بندید از همان جا بر در خورشید اگر که سائل شهر مدینه مجتبی دارد کسی چون عسگری را هم گدای سامرا دارد میایی و برای مهدی ات دلداده می سازی هزاران عاشق در دام عشق افتاده می سازی ز اشک دیده چشم انتظاران جاده می سازی برای امر غیبت شیعه را آماده می سازی میان پرده اسرار خدا را بی صدا گفتی برای شیعیانت “افضل الاعمال” را گفتی تو آن معنای پروازی که بی تو هیچ بالی نیست زلال جاری باران لطفت را زوالی نیست به جز درد فراق مهدی ات آقا ملالی نیست یقینا در کنار ماست امشب جاش خالی نیست دعا کن تا که من هم جمکرانی باشم آقا جان دعا کن تا ابد صاحب زمانی باشم آقاجان اجازه می دهی امشب تو را ابن الرضا گویم صفای مرقد شش گوشه ات را کربلا گویم غریب سامرا از غربت یک آشنا گویم برایت قصه ی یک مادر و یک کوچه را گویم از آن ابری که زیر ظلمتش پوشاند ماهش را از آن مادر که بین کوچه ها گم کرد راهش را *** سُرّ مَن رَأیٰ : شاد می‌شود هر که آن را می‌بیند – و همچنین نام قدیم شهر سامرا 🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱