eitaa logo
خرَدِ تاریخ نِگر
196 دنبال‌کننده
1 عکس
0 ویدیو
0 فایل
ارسال نظرات @Mh_kardan
مشاهده در ایتا
دانلود
باخت در شرایط بُرد - بخش دوم هفت آیا شکل گیری دو قطبی در مرحله ی دوم انتخابات قابل پیش بینی بود؟ پاسخ مثبت است؛ بسیاری از تحلیلگرانِ جبهه ی اصولگرا، نسبت به خطر شکل گیری دوقطبی در صورت رفتن پزشکیان و جلیلی به دور دوم و قطعیت باخت جلیلی، هشدار داده بودند. در غیاب سلبریتی ها و دیگر عوامل اپوزیسیون که این بار نه در صف رای دهندگان به جبهه ی اصلاحات، بلکه در میان تحریم کنندگان انتخابات قرار داشتند، دوقطبی شکل گرفته در محله ی دوم را می توان در مقایسه با دوقطبی های ۸۸ و ۹۶، یک دوقطبیِ حداقلی و ملایم نامید. اما همین دوقطبی ملایم توانست حدود ۶ میلیون رای سلبی به سبد پزشکیان وارد کرده و او را پیروز انتخابات کند هشت نکته ی جالب در تحلیل های این ایام، توجه به آرای سلبیِ پزشکیان و غفلت از آرای سلبیِ سبد جلیلی است؛ بله! درست متوجه شدید: فقط پزشکیان رأی سلبی کسب نکرد؛ بلکه جلیلی هم آرای سلبیِ قابل توجهی را به دست آورد. کلیدواژه ی برای طیف انقلابی آنقدر ترسناک بود که بسیاری را قانع کند علیرغم عدم تمایل به جلیلی، برای فرار از تکرار دولت روحانی، به جلیلی رأی دهند؛ اینجاست که بخش عجیب ماجرا نمایان می شود: دوقطبی، تنها به سود پزشکیان کار نکرد، بلکه جلیلی نیز به قدر کافی از این دوقطبی بهره برد. او توانست از وحشت انقلابی ها نسبت به تکرار روحانی، به میزان قابل توجهی بهره برداری کرده و بیش از اقبال واقعیِ انقلابی ها به او، سبد آرای خود را توسعه دهد. به بیان روشن تر، احتمالا بخش قابل توجهی از 13 میلیون رای جلیلی، رأی سلبی است که اگر شرایط دیگری وجود داشت، هیچگاه به سبد جلیلی ریخته نمی شد. نه برای این که به قسمت عجیب ترِ ماجرا پی ببریم، کافی است بدانیم که شهید رئیسی در دوقطبیِ سنگین سال ۹۶ حدود ۱۶ میلیون رأی کسب کرد. آراء او در انتخابات آرام و بدون دوقطبی سال ۱۴۰۰ بیش‌از ۱۸ میلیون رای بود. اگر فرضا بخشی از ۱۸ میلیون رای رئیسی در ۱۴۰۰ را نیز غیر گفتمانی در نظر بگیریم، که البته نگارنده به دلایل متعدد این تحلیل را صحیح نمی داند، بدون تردید رای ۱۶ میلیونی او در دوقطبیِ ۹۶ را می توان به راحتی از جنس آراء گفتمانی دانست. اگر افزایش تعداد واجدان شرایط رای دادن نسبت به سال ۹۶ و ۱۴۰۰ را نیز در نظر بگیریم، به این نکته ی حیرت آور پی می بریم که بخشی قابل توجه و میلیونی از جامعه ی انقلابی و حزب اللهی که در ۹۶ و ۱۴۰۰ به شهید رئیسی رأی دادند، علیرغم وحشت فراوان از بازگشت روحانی و ظریف، باز هم حاضر نشدند در این انتخابات به جلیلی رأی دهند ده تامل در نکات فوق، ما را به این حقیقت می رساند که شخصیت دکتر جلیلی نه تنها در بین غربگراها و نیز قشر خاکستری "هیچ" محبوبیت و مقبولیتی ندارد، بلکه حتی در شرایطی که به سبب وحشت و گریز انقلابیون از بازگشت ائتلاف اصلاحات-اعتدال، بیشترین احتمال روی آوردن به او وجود داشت، از کسب درصد قابل توجهی از آرای طیف مذکور نیز ناتوان بود. به عبارت دیگر بخش قابل توجهی از طیف انقلابی، به خلاف بخش دیگر این طیف که تنها به دلیل خطر تکرار روحانی به جلیلی رای دادند، باز هم حاضر نشدند حتی در مقابل پزشکیان، رای سلبیِ خود را تقدیم جلیلی کنند. این در حالی است که کسب آرای انقلابیون توسط یک کاندیدای انقلابی، به دلیل گفتمانی بودن و وظیفه گرا بودن این طیف، به مراتب آسان تر از جذب آرای خاکستری توسط اصلاح طلبان است. یازده به همه ی واقعیت های فوق، این واقعیت را نیز اضافه کنید که پزشکیان، با وجود مشارکت زیر ۵۰ درصد که همواره منجر به شکست کاندیداهای اصلاح طلب شده است، توانست جلیلی را شکست دهد. به عبارت دیگر، این احتمالا نخستین بار است که اصلاح طلبان توانسته اند یک کاندیدا را در مشارکت زیر 50 درصد شکست دهند. اگر بخواهیم این واقعیت را هم در نظر بگیریم که رقیب جلیلی، بی شک یکی از ضعیف ترین و بی برنامه ترین نامزدها در تاریخ رقابت های انتخاباتی در تاریخ جمهوری اسلامی است، بیشتر شگفت زده خواهیم شد. دوازده به بیان ساده، جلیلی در مقابل ضعیف ترین رقیب ممکن، با کمترین میزان مشارکت، با وجود وحشت فراوان جبهه ی انقلابی از تکرار دولت روحانی، خصوصا با جدی شدن خطر پزشکیان در دور دوم، و به طور خلاصه در بهترین شرایط برای رای آوری یک کاندیدای انقلابی، نه تنها شکست خورد، بلکه حتی از جلب بخش قابل توجهی از آراء جریان انقلابی نیز ناتوان ماند. ادامه دارد . . . @HistoricalWisdom