📸 تصویری از حضور آیتالله خامنهای در مراسم استقبال از امام در فرودگاه مهرآباد، در حال گفتگو با آیتالله طالقانی
🌹 #دهه_فجر
💻 Farsi.Khamenei.ir
13891112_2812_24k.mp3
1.44M
🎙 بشنوید | خاطره حضرت آیتالله خامنهای از روز بازگشت امام خمینی(ره) به ایران
🌹 #دهه_فجر
💻 Farsi.Khamenei.ir
🔰 #سخن_نگاشت | آرمان عزیز
🔻 رهبر انقلاب: آن طلبهی جوان، آرمان عزیز، چه گناهی کرده بود؟ متدیّن، مؤمن، متعبّد، حزباللهی. زیر شکنجه او را بکشند، جسدش را بیندازند در خیابان. ۱۴۰۱/۰۸/۱۱
🔺 تصویر: حضور صبح امروز حضرت آیتالله خامنهای بر مزار شهید آرمان علیوردی
💻 Farsi.Khamenei.ir
6.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #برش_دیدار | آرزویی که باید به آن برسیم
👈🏻 رهبر انقلاب، روز گذشته: آن چیزی که من به عنوان یک آرزو، چند سال قبل از این مطرح کردم و باید به این آرزو برسیم، این است که گفتم ما باید جوری برنامهریزی کنیم، جوری حرکت کنیم که پنجاه سال بعد اگر کسی در دنیا خواست حرفِ علمیِ نو بشنود، مجبور باشد #فارسی یاد بگیرد. ۱۴۰۱/۱۱/۱۰
💻 Farsi.Khamenei.ir
☕️ من میشوم چاییریز امام
💗 روایت حضرت آیتالله خامنهای از اولین روزهای پیروزی انقلاب
🔻 قبل از ورود امام با دوستان روحانی جلسهای تشکیل دادیم و گفتیم: خب فردا امام وارد تهران میشود؛... باید از حالا آماده باشیم و تشکیلات بیت امام را منظم کنیم. هرکس مسئولیتی به عهده بگیرد. همه قبول کردند که بیاییم درباره این قضیه فکر کنیم.
☕️ جلسه گذاشتیم. بنده گفتم: من میشوم قهوهچی. رفقا خندیدند و گفتند: شوخی میکنی؟ گفتم: نه، شوخی نمیکنم. اتفاقا چون اهل چایی هستم، خوب چایی درست میکنم؛ بالاخره منزل امام، یک چایی ریز میخواهد. آن چاییریز من باشم.
🔹اين حرف موجب شد كه جلسهی ما به يک سمت خوب رفت. فرق است بين اينكه هركس بنشيند جايی و هدف بگيرند كه رئيس اين تشكيلات چه كسی باشد؟ من در دلم بگويم بالاخره من مناسبترم. شما بگوييد من مناسبترم. اينجا يک معارضه و دعوا میشود.
🔺ما در اين دعوا، به قول زورخانهچیها لنگ انداختيم. گفتيم ما نيستيم؛ شغل ما قهوهچیگری. همه لنگ انداختند و کار سامان گرفت. ۷۲/۵/۷
🌹 #دهه_فجر
💻 Farsi.Khamenei.ir
⚡️«امید به آینده» اولین صحبتهایی که حضرت آیتالله خامنهای از امام خمینی شنیدند
🔻رهبرانقلاب: من در مدرسه رفاه بودم که مرکز عملیاتِ مربوط به استقبال از امام بود... در همان روزهای انتظار امام، سه، چهار شماره روزنامه منتشر کردیم.
🔹آخر شب ناگهان دیدم... از حیاط، صدای گفتگویی میآید. یک وقت دیدم امام از کوچه، تک و تنها به طرف ساختمان میآیند! برای من خیلی جالب و هیجانانگیز بود که بعد از سالها ایشان را میبینم، شاید حدود بیست، سی نفر آدم، آنجا بودند، همه جمع شدند. ایشان وارد ساختمان شدند...
🔹برای ایشان در طبقه بالا اتاقی معیّن شده بود، به نحوی طرف پلهها رفتند تا به اتاق بالا بروند. نزدیک پاگرد پله که رسیدند، برگشتند طرف ما روی پلهها نشستند... به قدر شاید پنج دقیقه صحبت کردند. حالا دقیقاً یادم نیست چه گفتند.
🔺بههرحال، «خسته نباشید» گفتند و #امید به آینده دادند؛ بعد هم به اتاق خودشان رفتند و استراحت کردند. ۷۶/۱۱/۱۴
🌹 #دهه_فجر
💻 Farsi.Khamenei.ir