eitaa logo
کرّار
36 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
915 ویدیو
21 فایل
کانالی جامع در جهت تبیین دقیق مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی روز ایران و جهان طرح‌ اطلاع رسانی ثامن ارتباط با مدیر @karrar_af آدرس ما در پیام‌رسان بله https://ble.ir/hkarrar_313
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | روحیه بزرگ شهید صباغ‌زاده 🍃🌹🍃 🔻"شهید علی محمد صباغ زاده" علاقه بسیاری برای خدمت به مردم داشت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در کار توزیع نفت خدمت‌رسانی می‌کرد. 🔹همسر "شهید علی محمد صباغ زاده" در بيان یکی از خاطرات اين شهيد والا مقام می‌گويد: " همسرم در اوايل انقلاب در كارهای خدماتی مختلفی حضور داشت و يكبار در اين فعاليت‌ها در صف توزيع نفت خانمی كه نفت به او نرسيده بود شروع به پرخاش و ناسزاگویی به شهيد كرده و آب دهان به صورت ايشان پرت می‌کند. 🔺دوستان شهيد كه در كنار ايشان حضور داشتند قصد برخورد با اين خانم را داشتند که علی‌محمد اجازه نداده و تنها با بيان اينكه " چيزی نيست بگذاريد اين بنده خدا برود ان شاءالله خدا همه‌ی ما رو به راه راست هدايت كرده و از سر تقصيراتمان بگذرد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 کرّار در ایتا👇 https://eitaa.com/Hkarrar313 کرّار در بله👇 https://ble.ir/hkarrar_313 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | ابراهیم در آتش نمرودیان 🍃🌹🍃 🔻قبل از شروع عملیات کربلای ۱۰ شهید ابراهیم وکیل‌زاده را به لشکر فراخوانده بودند و چون بچه‌هایش مریض بودند منتظر بهبودی آنان بود. شهيد بزرگوار شب ۲۸ فروردين سال ۱۳۶۶ در خواب " صفر روحی " که يكی از رفقايش بود را می‌بيند كه به ابراهیم می‌گويد: «تا رمضان پيش ما بيا» ابراهيم در جواب می‌گويد: «صفر جان، سه بچه‌ام مريض هستند، حالا نمی‌توانم بيايم.» بعد شهيد روحی تأكيد می‌كند: «ميل با خودت است، ما می‌گوييم بيا كه خواهی آمد.» 🔺در دهم اردیبهشت ۱۳۶۶ که با دوم ماه مبارک رمضان مصادف بود در جمع بچه‌های تعاون در ماووت بودند که هواپیماهای دشمن با بمب‌های خوشه‌ای به آنان حمله‌ور شدند و ابراهیم که از بمب‌ها آتش گرفته بود چند قدمی می‌دود و همرزمش که شاهد آتش گرفتن ابراهیم بود، او را به داخل آبی می‌اندازد ولی جسم نحیف ابراهیم در آتش نمرودیان زمان سوخت. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 کرّار در ایتا👇 https://eitaa.com/Hkarrar313 کرّار در بله👇 https://ble.ir/hkarrar_313 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | معامله با خدا 🍃🌹🍃 🔻شهید مصطفی ردانی‌پور در درگیری با خوانین منطقه و مبارزه با افرادی که به کشت تریاک مبادرت می‌ورزیدند، از جمله کارهای اساسی بود که نقش تعیین‌کننده‌ای در سرنوشت آینده مردم مستضعف یاسوج به ‌جای گذاشت. 🔺یکی از همرزمان شهید می‌گوید: " یک‌روز به محل کارش رفتم و گفتم «با فرماندتون کار دارم.» گفتند «الآن ساعت ۱۱ است، ملاقاتی قبول نمی‌کند.» رفتم پشت در اتاقش. در زدم، گفت «کیه؟» گفتم «مصطفی منم.» گفت «بیا تو.» سرش را از روی سجده بلند کرد، چشم‌هایش سرخ، خیس اشک. گفتم «چی شده مصطفی؟» زل زد به مهرش. گفت « ۱۱ تا ۱۲ هرروز را فقط برای خدا گذاشته‌ام، برمی‌گردم کارامو نگاه می‌کنم. از خودم می‌پرسم، کارهایی که کردم برای خدا بود، یا برای دل خودم." 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 کرّار در ایتا👇 https://eitaa.com/Hkarrar313 کرّار در بله👇 https://ble.ir/hkarrar_313 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | آنقدر چرخید تا به آسمان رسید 🍃🌹🍃 🔻شهید سعید طوقانی وقتی یک کودک خردسال بود، بازوبند پهلوانی کشور را دریافت کرد. 🔹سعید طوقانی قبل از انقلاب، در نامه‌ای به امام، به نشانه اعتراض و به منظور کمک به امام، ورزش را ترک کرد. بعد از انقلاب، یک‌بار در دیدار ورزشکاران، جلوی امام به اجرای ورزش باستانی پرداخت. 🔸جنگ که شروع شد، طوقانی خیلی نوجوان بود اما غیرتش اجازه نداد در خانه بماند و با دستکاری شناسنامه‌اش به جبهه رفت. 🔺سعید طوقانی در جبهه ورزش باستانی راه انداخت. شب عملیات برای روحیه رزمنده‌ها یک چرخی زد که ماندگار شد؛ ۳۰۰ دور در سه دقیقه چرخ می‌زد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 کرّار در ایتا👇 https://eitaa.com/Hkarrar313 کرّار در بله👇 https://ble.ir/hkarrar_313 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهیدی که از دبیرستان مبارزه با ظلم را آغاز کرده بود 🍃🌹🍃 🔻شهید مجید زینلی فتح آبادی در قسمتی از خاطراتش می‌گوید: " در رفسنجان هنوز کسی راهپیمائی نکرده بود برای اولین بار از افرادی که در دبیرستانم تحصیل می‌کردند حدود یکصد نفر از آنها با من و همکلاسی‌هایم همرایی کردند. شعارهایمان این بود که درود بر معلم مبارز درود بر خمینی برادر مسلمان بیدار شو و..." 🔸یکی از همرزمان شهید زینلی فتح آبادی تعریف می‌کند: " فرستاده بود دنبالم که بروم پيشش. مجید داشت گريه می‌کرد؛ چشمش که به من افتاد، گفت: فکر کنم امام از ما راضی نيستند که قطعنامه را قبول کرده‌اند، اگر ما توانسته بوديم دل امام را شاد کنيم، امام ناراحت نمی‌شدند. من برای ناراحتی امام گريه می‌کنم. 🔺آن شب آن‌قدر اشک ريخت تا خواب رفت." 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 کرّار در ایتا👇 https://eitaa.com/Hkarrar313 کرّار در بله👇 https://ble.ir/hkarrar_313 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهیدی که لباس رزم خود را حتی شب عروسی‌اش در نیاورد 🍃🌹🍃 🔻خواهر شهید مسعود آخوندی می‌گوید: " مسعود قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در تظاهرات دانشجویی علیه رژیم فعالیت گسترده‌ای داشت، یک‌بار نیز در همین تظاهرات دستگیر شد و به زندان ساری افتاد و سه ماه را در زندان سپری کرد و به مدت دو سال از تحصیل در دانشگاه محروم شد. پس از آزادی از زندان فعالیت‌های خویش را هوشمندانه‌تر ادامه داد". 🔹مسعود آخوندی در سال ۱۳۶۰ با دختری مؤمن و متعهد به اصول اخلاقی از آشنایان، ازدواج کرد و خطبه عقد ایشان را مرحوم آیت‌الله مشکینی جاری کرد. در نیمه شعبان جشن ازدواج خود را به سادگی برگزار کرد، دو جعبه شیرینی خرید و بر سر مزار برادر شهیدش برد و خیرات کرد. 🔺شهید آخوندی شب ازدواجش لباس فرم سپاه را از تن در نیاورد. پدرش دائم می‌گفت: «مسعود لباس سیاه را امشب به خاطر عروسیت از تن خارج کن و لباس دامادیت را بپوش.» حتی خانواده همسرش نیز بارها متذکر شدند ولی او در پاسخ آنان می‌گفت: «این لباس برای من بسیار مقدس است.» در آن ایام، گروه‌های مخالف نظام بسیار بودند و بارها از راه‌های مختلف مانند دادن نامه او را تهدید به ترور کرده بودند. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 کرّار در ایتا👇 https://eitaa.com/Hkarrar313 کرّار در بله👇 https://ble.ir/hkarrar_313 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | وصیت از شهید مدافع حرم علی اصغر الیاسی 🍃🌹🍃 🔻خواهر شهید الیاسی با اشاره به وصیت برادرش می‌گوید: " سه تا وصیت داشت اول گفت پیرو خط رهبری باشید. دومین حرفش این بود که امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نکنیم و سومین حرفش درباره بود. 🔸خیلی به حجاب اعتقاد داشت و خودش هم هیچ وقت لباس نامناسب نپوشید. همیشه تیپ مردانه می زد و می گفت مردان هم مثل زنان باید حجاب داشته باشند." 🔹مادر شهید الیاسی از لحظه باخبر شدن شهادت فرزندش می‌گوید: " وقتی در اینترنت خبر شهادتش را شنیدم باور نمیکردم، پدرش که خواست پیگیر خبر شود، گفتم: دست نگه دار، خود اصغر برمی‌گردد. اول فکر می‌کردیم شایعه است، به مجلس امام حسین علیه السلام که رفتیم همه برای ما گریه می‌کردند من و خواهرش بقیه را دلداری می‌دادیم. به مجلس اباعبدالله (ع) رفتم، سینه زدم اما برای پسرم گریه نکردم تا دشمن شاد نشود." 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 کرّار در ایتا👇 https://eitaa.com/Hkarrar313 کرّار در بله👇 https://ble.ir/hkarrar_313 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | بخشی از زندگی‌نامه و شخصیت شهید زکوی زاده 🍃🌹🍃 🔻شهید مجتبی زکوی‌زاده در همه حال شوخ طبع بود. چشمان روشن و صورتی نورانی و شاداب داشت، هر وقت از مقابل ساختمان بنیاد شهید باغملک عبور می‌کردیم با شوخی می‌گفت خانم این آدرس را حفظ کن بعد از شهادت من مسیرت زیاد به اینجا می‌خورد، من متوجه می‌شدم که حرفش جدی است، اما برای اینکه ناراحتم نکند با شوخی و خنده می‌گفت. حتی در خود سوریه دوستانش می‌گفتند برخی اوقات که در منطقه‌ی عملیاتی راه را گم می‌کردیم، در عین عصبانیت همه‌ی ما، شهید زکوی با لبخند می‌گفت نترسید راه ما به سمت بهشت است گم نمی‌شویم. 🔺شهید مجتبی زکوی‌زاده در کار کشاورزی عصای دست پدرش بود. وی بخاطر اینکه سروان تکاور شاغل در تیپ تکاوران سپاه بهبهان بود در بهبهان زندگی می‌کرد اما در زمان برداشت محصولات کشاورزی به روستا می‌آمد و کارهای کشاورزی پدرش را انجام می‌داد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 کرّار در ایتا👇 https://eitaa.com/Hkarrar313 کرّار در بله👇 https://ble.ir/hkarrar_313 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | وقتی دفاع از وطن اولویت تمام کارهایت می‌گردد 🍃🌹🍃 🔻شهید مهدی ذاکر حسینی در رابطه با ازدواج می‌گفت تا زمانی که این داعشی‌ها و تکفیری‌ها از بین نروند من سعی می‌کنم ازدواج نکنم، چون احتمال شهادت هست. می‌گفت دوست ندارم در رختخواب بمیرم و می‌خواهم در راهی بروم که شهادت در آن هست و حداقل اثری از ما در جامعه بماند. وی اعتقاد داشت اگر ما نرویم تروریست‌ها وارد کشور می‌شوند و مملکت‌مان را نابود می‌کنند. 🔺مهدی ذاکر حسینی یک بار گردنش صدمه دیده و چند تا از دندان‌هایش به خاطر مبارزه با داعش شکسته بود. بار دیگر برای ضربه زدن به داعش جلو رفته بود و آن ها تعقیبش کردند و موتورش را با خمپاره زده بودند. مهدی از موتور افتاده و دندانش شکسته بود ولی خودش را از دست آن‌ها نجات داده بود. او همیشه این جراحت‌ها را داشت. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 کرّار در ایتا👇 https://eitaa.com/Hkarrar313 کرّار در بله👇 https://ble.ir/hkarrar_313 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | می‌ترسم خوبی‌ات تو را از من بگیرد 🍃🌹🍃 🔻دختر شهید عباسی با اشاره به جانبازی پدر در دوران هشت سال دفاع مقدس می‌گوید: " ایشان جانباز شیمیایی جنگ تحمیلی بود. ریه‌هایش مشکل داشت و دندان ها و موهایش ریخته بود. عاشق جبهه بود. همین عشقش او را به سوریه کشاند. یک بار به او گفتم می دانم اگر به سوریه بروی بر نمی‌گردی، گفت شهادت دُر گرانبهایی است که به هر کسی نمی‌دهند. گفتم تو آنقدر خوبی که می‌ترسم این خوبی‌ات تو را از من بگیرد. 🔺شهید منصور عباسی در فکر رفتن به سوریه نبود؛ اما یک خواب باعث شد، برود. خواب دیده بود راه سبزی جلویش هست که انتهای آن حرم حضرت زینب (س) قرار دارد، دوستان شهیدش را در خواب دیده بود که گفته بودند حاج منصور مراقب باش جا نمانی. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 کرّار در ایتا👇 https://eitaa.com/Hkarrar313 کرّار در بله👇 https://ble.ir/hkarrar_313 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهیدی که مزار خودش را انتخاب کرده بود 🍃🌹🍃 🔻همرزمان شهید احمد کریمی در خاطره‌ای از شهید می‌گویند: " کنار قبر آماده‌ای نشسته و عجیب به فکر فرو رفته بود. به او گفتند: حاج احمد این قبر برای تو خیلی کوچک است. تو با این قد بلند توی این قبر جا نمی‌گیری. به فکر یک قبر دیگر باش. 🔺حاج احمد در جواب گفت: "من به شما قول می‌دهم که این قبر برای من بزرگ هم باشد. همیشه می‌گفت: شهادت تنها با یک تیر و ترکش که شهادت نیست. آدم باید مثل امام حسین (ع) شهید شود تا شرمنده آقا نشود. من دوست دارم روز قیامت اگر قرار شد مرا به امام حسین(ع) معرفی کنند قطعات بدنم را روی پارچه‌ای قرار دهند و بگویند این احمد کریمی است." 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 کرّار در ایتا👇 https://eitaa.com/Hkarrar313 کرّار در بله👇 https://ble.ir/hkarrar_313 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | مبارزه در راه خدا را به تحصیل ترجیح داد 🍃🌹🍃 🔻شهید یوسف قناعت پس از انقلاب تلاش گسترده‌ای را در جهادسازنگی با حضور مداوم در روستاها برای ارشاد و نمایش فیلم آغاز کرد. وی در سال ۱۳۶۰ به عضویت درآمد. همزمان با این فعالیت با عضویت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منافقین جنگل را با تلاش بی وقفه سرکوب نمود و در انجمن اسلامی و پایگاه بسیج ۱۴ معصوم حضوری همه جانبه یافت. 🔹یوسف قناعت در برقراری کوهپیمایی‌های هفتگی و در برگزاری مراسم سوگواری سالار شهیدان عاشقانه خدمت می‌کرد و فعالیت‌هایش در تبلیغات سپاه منجر به برگزاری دو نمایشگاه باشکوه و بزرگ هفته دولت در دو سال متوالی شد. از سوی دیگر حضور مداوم و پیگیر او در جبهه‌های نبرد از او چهره‌ای به یادماندنی ساخته بود. 🔺قناعت در سال ۶۵ با پشتکاری عجیب توانست در رشته مهندسی عمران دانشگاه علم و صنعت تهران پذیرفته شود لیکن در آرزوی دیدار یاری بود که همه‌ی این ارزش‌های دنیایی را در نظرش پوچ و بیهوده نمایاند. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 کرّار در ایتا👇 https://eitaa.com/Hkarrar313 کرّار در بله👇 https://ble.ir/hkarrar_313 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•