🌳🌳🌳🌳🌳🌳
🌳🌳🌳🌳🌳
🌳🌳🌳🌳
🌳🌳🌳
🌳🌳
🌳
رمان✨امنیتی ✨
#در_قلب_خطر_به_دنبال_امنیت
#پارت_هشتاد_چهارم
#نیما
رفتیم درمانگاه.
پرستار پنبه بتادینی رو روی صورتم میزاشت ،خیلی سوزش داشت ! ولی چیزی نمیگفتم تا ارسلان الکی ناراحت نشه .
یه جا بتادین رفت توی یکی از زخم ها ،آی بلندی گفتم که ارسلان گفت
ارسلان: یواش تر ! کشتید مریض رو !
پرستار:به من چه! به خاطر بتادینه !
بعد ۱ ساعت تموم شد .
روی ابروم کمی پاره شده بود ، که ۱ بخیه خورد .
رفتم ارسلان رو رساندم و ار اون طرف رفتم خونه .
نرگس با بی خیالی در رو باز کرد و وقتی چهره منو دید ۱قدم عقب رفت و جیغ بنفشی کشید که گوشام شروع کرد به سوت زدن!
نیما:یواااااااش
نرگس:صورتت چی شده !
نیما:صورتم رو ول کن ، گوشم کر شد !
نرگس:بیا ببینم !
بعد صورتم رو گرفت تو دستش و گفت
نرگس:کی این کار رو کرده !
نیما:ول کن بابا
نرگس:الان خوبی؟
نیما:حالم خوبه بابا هیچی نیست!
همون لحظه نرجس اومد بیرون از اتاقش ، تا منو دیدم خواست داد بزنه که گفتم
نیما:جیغ تو بد تره ، ترو خدا جیغ نزن ! توضیح میدم !
نرجس:منتظرم!
نیما: یه درگیری کوچیک با رادوین بود !
نرجس:قشنگ معلمه چقدر کوچیک بوده که اینطوری داغون شدی آقا نیمااا.برای خواستگاری با این صورت بری به نظرت بهت دختر میدن ؟کامل تعریف کن وگرنه میرم در خونشون !
نیما:باشه بابا چرا داغ میکنی؟ (موبه مو با تمام جزعیات توضیح میده) تموم!
نرگس:همین؟ براش دارم ، پسره پر رو !
نیما:نرگس جان بسه ، مهم اینه که مشکل حل شده !
نرگس:فردا مراسم خواستگاری ! زنگ میزنم به آقا محمد که بیوفته برای پنج شنبه هفته بعد .
نیما:نههههههه ، عیب نداره !
نرگس:من خودم اگه یکی با این ریخت بیاد خواستگاریم با جارو بیرونش میکنم ! اون وقت کیمیا خانوم تو رو ببینه چی میکنه !
نیما:باشه ، هر طور راحتی !
#نرگس
زنگ زدم آقا محمد و براش توضیح دادم ، گفت که همون فردا شب بیاید !😳
نرگس:آخه آقا
محمد:انشالله فردا شب فقط برای آشنایی بیشتر بیاید ، من برای کیمیا توضیح میدم که چی شده ، دختر عاقلیه ، درک میکنه !
نرگس:واقعا؟کیمیا خانم ناراحت نشن یه وقتی !
محمد:نه ، شما تشریف بیارید ، منتظریم.
پ.ن:کیا خوشحالن ؟
ادامه دارد...🖇🌻
آنچه خواهید خواند:
کمیل بابا بیا کمک !
✨با ما همراه باشید ✨
نویسنده:آ.م
😂🖤نظرتون چیه اسم کانال رو به رمان خونه تغبیر بدیم😑😂
خودم عصر کلی عکس و فیلم و مصاحبه دارم😎😎
#فرمانده
تا شب هر سوالی دارید بگید ساعت ۱۱ شب شروع به پاسخ ناشناس ها میکنم همچنین ناشناس رو هم عوض میکنم تا من قاطی نکنم
#خادم_الزهرا
۱=خیلی ها همینو میگن 😜
۲=دلم برات سوخت ☹️
۳=از اشنایی با شما خوشبختم 🙃و خوشحالم که شروع کردی یه خوندن 😉
۴=فرستادیم
۵=وااا😕
#سرباز_مهدی_عج
۱=وااااا😕
۲=واواااااواواااا😳😂
۳=معلومه به مسخره گفتی 😂
۴=اگه شد چشم
۵=چرا
#سرباز_مهدی_عج
۱=مهر حس آرامش بهم میده 😄
۲=افرین😉
۳=برو خودتو بگیر سر کار 😐
۴=عالی😉
#سرباز_مهدی_عج
۱=چرا
۲=روز شما هم خوش😟😕
۳=پس خنثی 🤨
۴=خیلی 😭😂😂😭
۵=مبارکه😌
۶=اها😛
#سرباز_مهدی_عج
۱=عروسی افتادیم 😂
۲=من بچه درسخونم ولی توی تابستون مثل شما ... بی کار 😭
۳=نمیشه😐😂 شوخی کردم وقت کردم چشم
۴=باش
۵=گذاشتیم
۶=میسی
۷=میسی
#سرباز_مهدی_عج
۱=میسی
۲=میسی
۳=اقا رعایت کن 😐 این حست به مهره ، چرا سر من خالی میکنی ؟😂
۴=چش
۵=رادوین بود 😜
#سرباز_مهدی_عج
۱=چشم 😊
۲=شاید
۳=منم خودم از شخصیتی که ساختم خوشم میاد 😂😜
۴=چشم
۵=ممنونم که ادبم کردی😐😂
۶=نچ😂
#سرباز_مهدی_عج
۱=میدیم ، شما به ما اهمیت نمیدی!
۲=من وقتی این همه لفت میبینم به چه دلیل باید فعالیت کنم؟😐
۳=چششششم
۴=چونکه برای اینکه 😂
۵=چشم
#سرباز_مهدی_عج
۱=چشم
۲=میسی💕
۳=چشم😐
۴=واقعا؟😂
۵=ما هم معلم زبانمون روز اول از کلاس هفتم امتحان گرفت 😐😂
#سرباز_مهدی_عج
۱=درک میکنیم
۲=چشم ، سیر فوش شدم ✨😂
۳=گذاشتیم
۴=نمیاریم 😐😂
۵=ممنونم ، سخن بعدی ؟😐😂
۶=چه بگویم ، نگفته هم پیداست 😜😂
#سرباز_مهدی_عج
۱=نرجس اول کارشه و هنوز بلد نیست ، توی توضیح شخصیت هم گفتم که کم صبره ،ناراحت نمیشم ، اتفاقا خیلی خوشحالم از بودنت 🙃❤️
۲=شما هم خیلی خوبی 😢🧡
#سرباز_مهدی_عج
۱=فشار کاری زیاده 😁
۲=کل شهر نیما رو میشناسه ، چون می گفتن شهید شده و معمولا ادما شهدای شهر خودشونو میشناسن ، توی جلسه نمیشه بره بیرون ، محمد اطلاعات تمام زیر دستاش رو داره .نیما سپاهی هست .سوال بعد؟😅😘
#سرباز_مهدی_عج
۱=چشم
۲=گلیییییییی لییییییی لییلیبیییی😂
۳=نگران نباش ، خوبه 😂
۴=منم خوشحالم 😐😂
#سرباز_مهدی_عج