eitaa logo
『حـَلـٓیڣؖ❥』
292 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2هزار ویدیو
46 فایل
﷽ ‌‌ و قسم به دست علمداری ات...❗ • • • که تا پای جان .. پای پیمان خواهیم ماند..✋🌲 • • • حلیف ...👀🕊🖇 مقری به وسعت پیمان با علمدار حرم جمهوری اسلامی🍀 • • • • •کپی؟! •با ذکر صلوات برای ظهور آقا امام زمان •از تمام مطالب کاملا آزاد..🙂✅ • • • • • •
مشاهده در ایتا
دانلود
در این پارت بسی امید وجود داشت... ولی این رئوف خیلی چیزه... متوجه اید ک از این چیز خیلی چیزا میباره😊🔪💣 ############################ 😂داداش ساعت چنده؟! چه هوایی... اصلا هم به روی خودم نمیارم که چه بلاهایی سرش میاد😈😂
خیلی خوبه 😚یکم عاشقانه تر باش ----------------------------------------☆☆☆☆☆☆ آدم از دست شماها دلش میخواد بره زیر ۱۸ چرخ😐 .... 🚛 ....⚠️👍 بابا خوب برو زیر 18 چرخ ما مشکلی نداریم اتفاقا از دستت راحت میشیم فقط رمانو بده دست یکی برامون بذاره نامحسوسم✋🏻 #################@@######### کاری نکنین کانال رو دیل بزنم همه تونو بزارم تو خماری😍😂😂😂😂😂😂😍 😕۱۸ چرخ منو بیارین برم زیرش.... رو قبرم بنویسید فرمانده ناکام😟 خط شکن هم باید با من بیاد😈
خب الحمدلله رب العالمین مخفیگاهشونو پیدا کردن📿 بارون🥺 ############################ 🙄😂
به نظر من که رها و داوود بمیرن بعد بچشون بیاد انتقامشونو بگیره 🤣🤣🤣🤣🤣 ############################## چی زدی؟؟؟😂 خداوکیل تو از کجا ااومدی😂😂 شوخی😉
به نظر من یکم رئوف خباثت به خرج بده 😒 مثلا روسری رها رو بکشن ##################### 🍌😂موز بخور
این چه عملیاتی بود که در کسری از ثانیه به پایان رسید... اصلا هیجان نداشت😕 ولی منتظر بقیشیم🤩 ################### هرچی من میخوام سول شهید نشه.. شما هی بگید هیجان😂
الان نازگل دقیقا چند سالشه؟ آخه چرا مامانش و نیاوردن😐 الان هی بهونه میگیره اعصاب مصاب گریه و زاری نداریم دیگه😑😂😂😂 #################@@@@@@#@## 😂 اعصاب نداریا...😂 عع... تو باید صبور باشی‌.. تازه رو مخ بازیای دیگری هم هست😂😂
😂🍌دارم میرم رمان بتایپم..
هدایت شده از ❤GANDO❤
هدایت شده از ♡𝑔𝒶𝓃𝒹𝑜♡
فال گاندویی ساخت خودم😎🐊 باتوجه به اینکه کلاس چندمی🙃 ششم:اشکان دلاوری🙂 هفتم: مجید نوروزی🤓 هشتم: علی افشار😇 نهم: وحید رهبانی😁 دهم: هادی افشار😶 سایر: شهرزاد کمال زاده✨ با توجه به اینکه کجای خونه تون نشستی🧐 تو اتاق: تو جاده چالوس🛣 تو پذیرایی: تو عملیات💣 تو هال: تو سایت💻 سایر: تو خونه تون🏘 با توجه به اینکه مشقات مونده یا نه📚 هموشو نوشتم😌:بهت میگه اینجا چیکار میکنی؟🤨 نه هنوز ننوشتم😪: بهت میگه پاشو برو سر درس و مشقت🤨 نصفشو نوشتم😎:بهت میگه دانا و پرتوانی ای کودک ایرانی👏🏻😂 🙂🙏🏻 جواب فال ها👇🏻😉 @Zahra_hasan_pour@gandoia
علی افشار تو خونمون بهم میگه دانا و پر توانی ای کودک ایرانی 😐😂
『حـَلـٓیڣؖ❥』
به نام خدا #رمان_پرواز_تا_امنیت #پارت_دویست_و_سی_و_دو #محمد رسیدم اداره.. ~ محمد.. € سلام آقا.. خ
به نام خدا صبح روز بعد رفتیم سایت.. با همراهی محمد... محمد برای بازجویی سینا راد رفت... من پشت سیستم تماشاگر بودم!!! از حال و احوالش میشد فهمید که.. بدجور قالش گذاشتن... € لطفا خودتون رو به طور کامل معرفی کنید.. ♧ سینا راد..😏 € آقای راد... دقت کنید.. به طور کامل!! ♧ بس کنین این مسخره بازیا رو ... فک کنم شما از خودمم منو بهتر بشناسید چیکارشون کردید....؟؟؟! اون ادمایی که اجیر کردید ... € آقای سینا راد... باورش نمیشد که همچین کاری کردن... ♧ ن .. امکان نداره.... شما گرفتینشون ... همش زیر سر همون پسره رسولههه... ن.. ن... ن.. ممکن نیست اون با من همچین کاری بکنه.... مممکنننن نیستتتتت.... € تو چی فک کردی.... فک کردی خیر خواه تو ان؟؟؟ اره! فک کردی جای خونوادتو میگیرن!!!!؟؟؟؟ فک کردی بدون اینکه ازت چیزی بخوان.. بدون اینکه چیزی ازت بگیرن میفرستن دور دنیا رو بچرخی ... اون موقع که کنار ساحل میدویدی... اون موقع که یه پلاستیک تا سر پر از خلت و پرت میخریدی و کنار سواحل مدیترانه میل میکردی... به این چیزا فک نکردی..ن؟! نکنه فک کردی مفتیه؟؟؟ اره!! ن.. اشتباه کردی خرشون که از پل گذشت... تاریخ مصرفت که تموم شد... عین یه ظرف یه بار مصرف میندازنت بیرون.. فک کردی جون تو .. یا امثال تو براشون ارزشی داره...؟؟!! ن... نداره.... اونا رای رسیدن به خواسته ای جاه طلبانشون قربانی میخوان!!!!! امثال شما فک میکنین این قربانی مردمن😊!! 😙😠اما باید بگم که اشتباه کردید... محمد به حالت خشم سرش رو جلو برد... از جذبه نگاهش.. خشم توی چشم و ابهت صورتش... خیلی خوشم میومد... € تا ما هستیم .. نمیزاریم حتی شما دستتون به مردم برسه!!! تو هم به نفعته با ما همکاری کنی... والا ... سرنوشتت.. چندان خوشایند نخواهد بود... محمد بیرون اومد... $ خسته نباشید.. € ممنون... رسول... با دریا خانم هماهنگ کردم.. لپ تاپ و یسری وسایل داوود رو برای بررسی بیاره... با بچه های حفاظت هماهنگ کن.. تحت الحفظ ... بتونه وارد بشه... فقط رسول... خودت هم باهاش بیا بالا... کارت دارم... $ چشم آقا... رفتم سراغ سیستم داوود... نکنه رفتن داوود... یه راهی باشه‌.... نکنه یه سرنخ ناشناخته باشه!!! مشغول شدم... تمام فایل های شنود رو باز کردم... × رسول جان.. $ جانم عرفان جان... × خانمی که هماهنگ کرده بودین... $ دریا خانم! × باشه.. ممنون.. بفرمایید خانم... بعد از چند دقیقه رسیدن بالا .. تماس تصویری... با موبایل من؟؟!!!! با سرعت از پله ها بالا رفتم.. سعید فرشید توی اتاق .. پیش محمد بودن... بدون در زدن وارد شدم... $ چی کار کنم؟؟؟ € چیشده رسول.. گوشی رو نشون محمد دادم.. € دوربین رو خاموش کن.. جواب بده!! جواب دادم.... شهرزاد رئوف😡... خونم به جوش اومد... محمد با اشاره بهم گفت که بشینم و چیزی نگم... ♡ درست نیست برادر این همه امنیت داشته باشه ... آخه میدونی که... حال خواهرت اصلا خوب نیست... در امنیت به سر نمیبره😂😂😂🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣 جالبه نه... تو که عرضه نداشتی از یدونه خواهرت مواظبت کنی... چجوری میخوای از امنیت کشورت دفاع کنی😂!! کشوری که محافظاش شما باشین ایندش معلومه😂 ........ ببین قهرمان... میخوام الان یه دختری رو نشونت بدم... که... فک نکنم بشناسیش... آخه خیلی عوض شده... رها رو میگم🙂😂... ایناهاش... دست تکون بده... افتاده بود روی زمین... بی جون ... سر و صورت خونی... رنگ صورتش.. مثل مرده ها... اره... انگار چیزی تا مردن نداشت🙂🥀 چقدر لاغر شده بود... رهایی که بدون چادر بیرون نمی رفت... حالا..... نفسم داشت بند میشد.... $ یاحسیننن... یا حسییینن... سعید شونخ هام رو میمالید🙂... محمد طاقتش تموم شد... به دیوار نگاه کرد.... دریا خانم از گریه دیگه داشت قش میرفت🙂... تمام سایت جمع شدن در اتاق محمد.. دل سنگ آب میشد🙂☄🥀