🎥 مردی که نشناختیم اخیراً مقام معظم رهبری در قسمتی از بیاناتشان فرمودند:خیلی‌ها هنوز هم نمی‌شناسند کاظمی کیست؛این بزرگانی که در وادی علم وارد شدند کسانی‌ هستند که بدون مزد و منّت، میدانهای بزرگ علمی را در این کشور برای این مردم و برای اسلام و جمهوری اسلامی فتح کردند 🔻بدین بهانه به ذره ای از خدمات گهربار این دانشمند والامقام می‌پردازیم @Fars_Plus

مثلا..! بری‌گلزار‌شهدا‌تنها‌هیچ‌کس‌دور‌و‌برت‌نباشه✨ یه‌زیارت‌عاشورا‌بخونی😭 یهو‌دل‌شکستت‌بعضش‌رو‌بشکنه✨☁️ دیگه‌نفس‌کم‌بیاری💫 و‌به‌این‌نتیجه‌برسی‌هیچکسی‌تا‌اخر‌عمر‌به‌جز‌شهدا‌پشتت‌نیست‌حتی‌رفیق‌صمیمیت☁️👀 رفیق=>فقط‌شهید😍مخصوصا‌گمنام😭👀☁️ #حنین ----♡{@Hlifmaghar313}♡----

✨🌿 بیایین امشب قبل خواب... با خودمون .. کارای خوب.. و کارای گناهمون رو دوره کنیم!🙂✨ 🌿و این تصمیم رو بگیرم که گناهاشو ترک کنیم... خوباش رو چند برابر کنیم.... ✨♥️پرونده امروزمون کنار پرونده های این هفته گذاشته میشه... ✨🙂جمعه تحویل آقا است هااااا هنوزم وقت داریم... ♥️🌿فردا تو راهه✨💖 البته... کی میدونه تا فردا کی زندس؟! ♥️ 🕊حلال کنین رفقا.. یاعلی💙💚🕊 #فرمانده

بِسمِ رَبِّ نـٰآمَتْـ ڪِھ اِعجٰاز میڪُنَد... •••🦋 سلام‌🙃✨ روزتون‌معطر‌به‌نام‌‌‌امام‌‌‌محمدباقر"؏"🌱 #خط_شکن

خود‌عالی و خود‌دانی چیه؟!🤨✨ خب اگه یادتون باشه تو آزادی‌معنوی گفتم..🗣 اما از اونجایی که یادتون نیست یه بار دیگه میگم...😅✋🏻 توی عالم سه نوع موجود داریم دیگه‌... انسان👤 حیوان🐰 ملائک(فرشته‌ها)😇 حیوانات فقط یه بخش رو دارند... خود‌دانی❗️ یعنی بعد حیوانی...🐑 خب میدونید که حیوانات تفکر ندارند... ملائک هم فقط یه بخش دارند... خودعالی رو دارند...😇 یعنی بعد الهی✨🌈 اونها هم قدرت تفکر ندارند... اما انسان👤🌹 انسان هر دوبعد رو داره...🧐 بیا پایین ادامه اش رو بگم😁👇🏼 #بزرگی‌و‌بزرگواری‌روح

انسان هر دو بعد رو داره...😊❤️ هم بعد الهی..😁✨ هم بعد حیوانی...🌱 و قدرت تفکر 🧠💗 بُعد الهی همون فطرت پاک انسان هست...🙃 بُعدحیوانی شهوت و غضب و ... هست...❣ #بزرگی‌و‌بزرگواری‌روح

حالا این دوتا بعد مخالف یکدیگر هستند...🎈 باید چیکار کنیم؟!🤨 اگه فقط به دستورات بُعد حیوانی عمل کنیم که تفاوتی با حیوان نداره...😕❗️ اگر هم فقط به دستورات بعدالهی(خودعالی)😇 عمل کنیم که غرایز انسانی مون می مونه😶 بالاخره انسان نیاز به خور و خواب و... داره❣ دِ خب پس چیکار کنیم؟!😣🍂 باید در مسیر🛤 خودعالی حرکت کنیم...،💚 و خود‌دانی رو کنترل کنیم...❗️ یعنی سرکوب نکنیم... اما زیادی هم بهش رو ندیم..😄 به اندازه ⛱❗️ #بزرگی‌و‌بزرگواری‌روح

فردا هم میریم سراغ دسته دوم آدما😍✨ #خط_شکن

اینشات من اینهمه پیش نویس داره 😐😢 وقت نمیکنم آماده شون کنم😭😭💔😂😂 #خط_شکن

🐚 بسم الله الرحمن الرحیم 🐚 سلام ...💐🌱 آغاز فعالیت ادمین #مَحیصا 🐛🐝

جمله انگیزشی روز: 🦄《از میان عطایای آسمانی ، لبخند زیبا ترین آنهاست》🦄 🍃جمله از: کارل پارت 🍃 #مَحیصا 🐝 #جمله_انگیزشی

🍀چیستان: ❗️نام دیگر جنگ خندق که نام یکی از سوره های قرآن هست رو ذکر کنید: 🌴پاسخ: جنگ احزاب🌴 #مَحیصا #چیستان_قرآنی

پند قرآنی: 🌻در وصف سوره ابراهیم و حجر 🌻 پیامبر اکرم (ص): 🕊هر کس این دو سوره را بخواند خداوند به تعداد هر یک از کسانی که بت پرست بودند و هر یک از کسانی که بت پرست نبودند به اون ده حسنه می بخشد . 🕊 #مَحیصا #پند_قرآنی

🌌 سوره نجم و قمر 🌘 صفحه ۵۲۸ جزء ۲۷ #مَحیصا 🕊 #یک_آیه_از_قرآن 🍃 @Hlifmaghar313

زیارت عاشورا با نوای حاج قاسم💔 روز دوم چله زیارت عاشورا. ✨به نیت شهید محمد رضا بیات✨ #زیارت_عاشورا #مَحیصا @hlifmaghar313

🕊دعاے کمیل🕊 🍃مهدی رسولی🍃 #مَحیصا #دعا @hlifmaghar313

👥سخنرانی شنیدنی استاد عالی🌻 ❌موضوع: حمله شیطان به دین و مذهب اسلامی از طریق فضای مجازی #مَحیصا 🦋 #سخنرانی 🌿 @Hlifmaghar313

👤نام : مصطفی ✨ نام خانوادگی : پاک نیا 🦋 نام پدر :اصغر 🌿 تاریخ تولد :۱۳۴۳/۱۰/۱۰ 🥀تاریخ شهادت :۱۳۶۴/۴/۲۴ 🕊 محل شهادت : جوانرود 💫عملیات : پدافندی ❗️اعزامی از : همدان #مَحیصا #معرفی_شهید @Hlifmaghar313

🍃بحث روزانه: 💥عبادت💥 1⃣قسمت اول1⃣ معنی عبادت چیست؟😮 جواب: عبادت به معنی اظهار ذلت و حقیر بودن در برابر خداوند است🖇🦋 ریشه های عبادت چیست ؟📿 ۱-عظمت خدا🙂: انسان وقتی خود را در برابر عظمت و جلال خدا میبیند❗️ ناخودآگاه در برابر او احساس خضوع و فروتنی می کند 👀، همان گونه که در برابر یک دانشمند و انسان مهم ، خویشتن را ناچیز و کوچک شمرده ، او را تعظیم و تکریم می کند ...🤲🏻🧕🏻 ۲-احساس فقر و وابستگی❤️ : طبیعت انسان چنین است که وقتی خود را نیازمند و وابسته به چیزی دید در برابر او خضوع کند ...☺️🌿 وجود ما وابسته به اراده خداست و و در همه چیز نیازمند اوست ...🖇🐚 احساس عجز و نیاز انسان را به پرستش خدا وامی دارد ، خدایی که در نهایت کمال و بی نیازی است . 🌊🌹 ادامه دارد... #مَحیصا #بحث_روزانه @Hlifmaghar313

بحث امروز خیلی جذابه 😄👆🏻🦋 #مَحیصا فردا ادامه اش میدیم 😉🌻

🔴هنری رالینز، خواننده آمریکاییه که کل دنیا رو گشته، ازش میپرسن که خطرناک‌ترین جای دنیا کجاست؟ میگه بغداد، قاهره و کالیفرنیا بعدش هم که ازش میپرسن با دیدن کدوم کشور به آینده بشریت امیدوار شدی، جواب میده ایران! 🆔 @Clad_girls

✨❤️🌿 رقابتی برادرانه! به امید پیروزی🙂😎 #حلیف #فرمانده @Hlifmaghar313

😄✨🌿تبریک❤️♥️ ✨🤩😎ایشالا همینجوری تو جام جهانی بدرخشید💙😄🌿 مبارک مونههههه😍♥️🌿 #فرمانده

•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ #رمان‌‌_انلاین‌‌ #راه‌_عاشقی♥️ #قسمت_چهل_هشتم بچه ها به عمود 220 رسیدند... خستگی ... نوید استراحتی کوتاه .. اما دلچسب را میداد... کم کم هوا رو به تاریکی میرفت... مهدی از خستگی روی زمین افتاد... هم زمان با افتادن کوله از دست علیرضا.. داد مهدی بلند شد... مهدی : آییی... حسین : چی شد حاج مهدی !!!!؟ مهدی: نابود شدمم... علیرضا: برای چی ؟؟ چی شد ! مهدی: آی... آی... این رسم برادریه علیرضا؟؟ حسین: مهدی جان از زبان مبارک در راه سخن های به جا و مفید استفاده کن.. علیرضا تازه فهمید کوله پشتی اش رو روی دست آتل بندی شده مهدی انداخته... علیرضا: شرمنده برادر... حواسم نبود.. حلال کن... حسین: فردوسی خدابیامرز با این ادبیات جنابعالی تو قبر کمرش خم شد! نکن از این کارا علیرضا جان... مهدی: دستم شکست.. مرتضی: تو جبهه بچه‌ها کلی تیر میخوردن صداشون در نمی اومد..! نمونه اش کمال!! شمارش از دستمون در رفته بود!!! شما اما!!! نگم دیگه! آقا یه تیر بود دیگه! الان دو هفته هم گذشته!! مهدی : آقا مرتضی شما دیگه چرا! خودتون که اونجا دیدید!! مرتضی با خنده گفت: بله بله در جریان احوالاتتون بودم..! با وارد شدن کمال و مصطفی .. بچه ها خودشون رو جمع و جور کردن... کمال : زیاد نمیتونیم اینجا بمونیم.. استراحت کنین حرکت میکنیم.. مردی با دشداشه سورمه‌ایی عربی که اونطرف داشت با تلفن صحبت می کرد توجه مهدی رو به خودش جلب کرد... به علیرضا چشمک زد.. مهدی: این داره رمزی صحبت میکنه...! علیرضا هم با تکون دادن سر تایید کرد.. مرد همونطورکه داشت صحبت می کرد اطراف رو هم می پایید... تلفنش که تموم شد برگشت.. چشم تو چشم شد با کمال ... ترس رو میشه از عرق روی صورتش تشخیص داد... حالا بقیه هم شک کرده بودند... از طرفی ساک توی دستش هم بیشتر شک بر انگیز بود...! بچه‌ها خودشون رو عادی نشون دادند و داشتند صحبت می کردند اما تمام حواسشون به مرد بود.. مصطفی با لبخند ساختگی جلو رفت... شروع کرد به عربی سوال پرسید.. -ببخشید آقا.. اما مرد به فارسی جواب داد.. _ بله بفرمایید..! - چه جالب شما فارسی هم بلدید؟ - بله..دوست خودش یاد داد فارسی رو.. - چقدر عالی..! شما از خدام این موکب هستید؟! - لا زوار هستم! - میتونم کمکتون کنم؟! - چرا می پرسی این سوال؟! - آخه رنگ چهرتون پریده بود به خاطر اون.. - لا چیزی نیست! ممنون.. ببخشید من عجله دارم باید برم جمله ی آخر رو به عربی گفت.. - خواهش میکنم ببخشید مزاحم شدم.. التماس دعا! - فی امان الله ! مرد به سمت درب خروجی راه افتاد... مصطفی با اشاره رو به بقیه گفت که احتمال زیاد این داعشیه..! مرد با سرعت بیرون رفت... کمال: مصطفی.. امین.. سریع برید دنبالش.. بقیه هم با احتیاط بریم بیرون... امین و مصطفی دنبال مردی دویدند .. که حالا مطمئن بودن داعشیه.. اما انگار که غیب شده بود.. مصطفی به کمال خبر داد.. سریع خودشون رو به هم رسوندند.. کمال: همین دور و براست! خوب دنبالش بگردید..! هرجا که میتونید.. پشت موکب ها.. بین جمعیت.. هرجا! مرتضی به بچه های حشدالشعبی خبر بده... •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ #خط_شکن •🌸° •🌸°∞•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞‌