eitaa logo
『حـَلـٓیڣؖ❥』
299 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2هزار ویدیو
46 فایل
﷽ ‌‌ و قسم به دست علمداری ات...❗ • • • که تا پای جان .. پای پیمان خواهیم ماند..✋🌲 • • • حلیف ...👀🕊🖇 مقری به وسعت پیمان با علمدار حرم جمهوری اسلامی🍀 • • • • •کپی؟! •با ذکر صلوات برای ظهور آقا امام زمان •از تمام مطالب کاملا آزاد..🙂✅ • • • • • •
مشاهده در ایتا
دانلود
کار خوبیه ... جلو گناه کردن رو تا حدودی میگیره ... ✨🕊
! روزه‌میگیری‌دمٺ‌گرم.. ولےاین‌روزه‌ای‌کہ‌کسےجرئت‌نداره باهاٺ‌حرف‌بزنہ‌وبی‌اعصاب‌میشے، چقدرمےارزه!؟
🌙خوشبَختِےیَعنے؛ جلوےامـام‌زمانت وایسےوبگے: آخَرین‌گنٖاهَمویٖادَم‌نمیاد اِن شاالله هممون ب اینجا می رسیم😎💪🏻
از‌بهترین‌لحظه‌ها..!)))💔🚶🏾‍♂
- - مواظب‌دلت‌باش👀‼️ وقتۍاز‌خدا‌گرفتیش‌پاڪِ‌پاڪ‌بود .. مراقب‌باش‌با‌گناه‌سیاهش‌نکنے آلوده‌اش‌نکنی!! حواست‌باشه‌به‌خاطر‌یه‌چت یه‌لذت‌زودگذر .. یه‌لکہ‌ےِسیاه‌زشت‌نندازےرو‌دلت کہ‌دیگہ‌نتونےپاکش‌کنی💔! دلت‌قیمتیہ‌ رفیق‌مراقبش‌باش🖐🏻
گاهۍ بھ این جملھ ڪھ میگن ، امید ِ امام‌زمان.عج. ما جووناییم فڪر میکنم از خودم گریھ‌ام میگیره . .💔 چیکار داریم میکنیم؟! بھ نظرتون خجالت بکشیم؟ یا هنوز وقتش نشده؟؟🚶🏿‍♂ بھ خودمون بیاییم رفقا . . !! امیدشون ُ ناامید نکنیم ، دنیا فریب و رنگ است تا جـٰا بمانـے از او...! @hlifmaghar313
••• اصلی‌ترین‌دلیل‌تـٰاخیر‌ظهور‌است . . .🚶🏿‍♂💔 به مقر ما بپیوندید ••• @hlifmaghar313
♥️͜͡✨ ملتفت‌باشید؛ ملتفت‌ما‌هستند ... ! 〖الَم‌یَعلَم‌بِان‌َاللہ‌ُیَری〗 آیا‌نمیدانیدڪہ‌خداوند‌میبیند ؟! دارھ‌نگامون‌میکنہ:) ✨¦⇠ به مقر ما بپیوندید•••🌿 @hlifmaghar313
• دِلَم‌‌رِفاقتی‌می‌خواهَد؛✋🏿 ڪِہ‌برایم‌‌سربَندیازَهرابِبَندَد 👤 ڪہ‌دلَم‌‌راحُسینی‌ڪُند🚶🏻‍♂ ڪہ‌خاڪی‌باشَد🤞🏿 امّا‌اَزجنس‌عشق❤️ اَزجِنسِ‌ایثاروپایداری🕊 دلَم، رفاقَتی‌می‌خواهَد👀 ڪہ ‌شهیدَم‌‌ڪنَد :))🍃 به مقر ما بپیوندید•••✨ @hlifmaghar313 🦋
‹💔🔗› خودمانیم ولے این‌ شب‌ها، ترس من کرببلایےست کھ امضا نشود !...🚶🏿‍♂ - 🌿 به مقر ما بپیوندید•••✨ @hlifmaghar313 🦋
آقــاابراهیـم‌مــےگفت: هـروقت‌نـمره‌مـا،پیـش‌خــدابیست‌شـد، آن‌مـوقـع‌شھیدخـواهیم‌شـد💔:) کاش‌روزۍ‌بشـوم‌شبیہ‌توツ به مقر ما بپیوندید•••✨ @hlifmaghar313 🦋
『حـَلـٓیڣؖ❥』
✨من خیلی علاقه داشتم این کتاب رو بنابر داستان هیجانی و غم انگیزی که داره بخرم... 😂ولی متاسفانه یه شخصی همراهم بود .. 😂گفت من از داستان این میترسم😐😂.. 😉😂اما من خواهم خرید😂 خوبه کتابش؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️وقتی .. مهتاب گم شد🕊🌘 ✨شهید خوش شهادت !!! 『اینجا مقر حلیف است』..📞⛓ -----[ 🖇 @Hlifmaghar313 ]-----
• • میگفت:↓ میدونے ڪِـۍ از چشم‌ خدا میوفتے؟! زمانے ڪھ آقا‌ ❗️ سرشو‌ بندازه‌ پایین‌ و... از‌گناه‌ ڪردن‌ تو خجالت بڪشھ!🥀 ولے ٺـو‌انگار‌ نـہ انگار..! رفیــق نزار‌ڪارت بـہ اون‌ جاها برسـہ!!! ♥️
حسېڼ‌آړام‌جاٙڼم...(: 💔
فرشتہ‌هـا‌از‌خُـداوند‌پـرسیـدن: خُدایـا‌تو‌ڪہ‌بَشر‌را‌اینقدر‌دوست‌دارۍ، چِـرا‌غم‌را‌آفَـریدۍ؟! خدا‌گفـت:غـم‌را‌بہ‌خـٰاطر‌خودم‌آفریدم،، چون‌مخلوقـاتم‌تا‌غمگیـن‌نشونـد‌بہ یـاد‌خالقشـان‌نمی‌اُفتنـد:))" ؟
+ شنیدم دلای شکسته رو خوب میخری؟ - حال دلم خوب نیست... هنوز وقت خریدنش نشده؟!💔⛓ گر میسر نیست مارا کام او ...🖇♥️ عشق بازی می کنیم بانام او ...♡:)) السلام علی الحسین✨🎈 『اینجا مقر حلیف است』..📞⛓ -----[ 🖇 @Hlifmaghar313 ]-----
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊♥️برای امام زمانمون صدقه بدیم رفیق! _خوشا چشمی که بیند روی ماهت .. خوشا ملکی که سلطانش تو باشی ...○°• اینجا مقر حلیف است』..📞⛓ -----[ 🖇 @Hlifmaghar313 ]-----
اَلسلاَمُ عَلی مَن جَعلَ الله الشَفاء فِی تُربَتِه🌿🌈 سلام‌بر‌کسی‌که‌خداوند‌شفارا‌در‌خاک‌قبرش‌قرار‌داد🍂🌸 『اینجا مقر حلیف است』..📞⛓ -----[ 🖇 @Hlifmaghar313 ]-----
🖤🌿 از اون لباسا که رنگ و بوی آدمای خدایی داره !!! 『اینجا مقر حلیف است』..📞⛓ -----[ 🖇 @Hlifmaghar313 ]-----
_ میرسه اون روزی که ... خدا تک تک گناهایی رو که کردی به کرم و بخشش ، میبخشه ! اما پامون واسه یه حق الناس ساده گیره🚶‍♀... . . . . تا زنده ایم بریم دنبال حلالیت ! تا زنده ایم حلال کنیم‌... تا حلال بشیم !! 『اینجا مقر حلیف است』..📞⛓ -----[ 🖇 @Hlifmaghar313 ]-----
شیطونـه کنارِ گوشت زمزمه میکنه: تا جوونی از زندگیـت لذت ببر❗️ هر جور که میشه خوش بگذرون اما تو حواسـت باشه، نکنه خوش گذرونیت به قیمتِ شکســ💔ـــتنِ دل امام زمانمون باشه... 『اینجا مقر حلیف است』..📞⛓ -----[ 🖇 @Hlifmaghar313 ]-----
🖤هر وقت خواستیم عصبانی بشیم ! دعا فرج بخونیم ! به خدا جر و بحث های الکی .. جز تلف عمر چیز دیگه ای نداره رفیق:) 『اینجا مقر حلیف است』..📞⛓ -----[ 🖇 @Hlifmaghar313 ]-----
🕊یه عمری ادعای انقلابی بودن کردیم ! ولی تا یکی بهمون بخاطر اعتقادمون یه چیزی میگه میوفتیم تو فکر ! یا بهم میریزیم ! . . . . یادمون نره ! راه ما از سر شروع شد 💔:)) مبادا با چهار کلام حرف بیخیالش بشیم ! 『اینجا مقر حلیف است』..📞⛓ -----[ 🖇 @Hlifmaghar313 ]-----
『حـَلـٓیڣؖ❥』
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ #رمان‌‌_انلاین‌‌ #راه‌_عاشقی♥️ #قسمت_هشتاد_هفتم مرد ها کم
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ علیرضا صداش کرد.: - عماد..! بیا اینجا.. - سلام.. کجا رفتی یه دفعه؟ - اونطرف صدام کردن منم رفتم.. آرومتر گفت: - راحیل و ساره.. چرا رفتند داخل؟ - حال راحیل بد شد.. ساره هم رفت پیشش تا تنها نباشه.. اینطوری بهتره.. کسی حواسش به مهدی و علیرضا نبود.. اما باز برای احتیاط آروم صحبت می کردند.. - این دختره.. - کدوم؟ - همون که الان جلوت رو گرفت.. - خب.. - خیلی آشناست.. مطمئنم یه جا دیدمش.. - هر چی فکر کردم نفهمیدم کجا دیدمش.. انگار که چیزی یاد علیرضا افتاد.. یک لحظه چشم هاش رو بست.. - چی شد؟ - فهمیدم کجا دیدمش.. - کجا خب بگو.. - فعلا ازم نخواه که بگم چون نمیتونم.. عه.. اونجوری نگام نکن میگم بهت ولی الان نه.. به نفع خودته‌‌... مهدی خواست حرفی بزنه که با شنیدن صدای ماشین ها و هلهله مرد ها منصرف شد.. ماشین ها که اسرای عملیات اخیر داخلش بودند توقف کرد.. اول حدود ۴۰ نفر زن و دختر رو از ماشین پیاده کردند.. ضجه و ناله زنها دل سنگ رو هم آب میکرد اما انگار قلبهایشان را مهر کرده بودند که این ضجه و ناله ها تاثیری برایشان نداشت.. زن ها رو گوشه محوطه جمع کردند.. چند مرد و زن داعشی هم بالای سرشون ایستادند.. ------------------------------------ حدیث گوشه اتاق نشسته بود.. خوبی اون اتاق این بود که دوربین و میکروفون نداشت... صدای گریه زنها داخل اتاق پیچید.. حدیث کنار پنجره رفت ... _ خوبی ؟! _ نه ... اصلا خوب نیستم .. حالم بده .. خسته شدم .. دارم میمیرم .. دیگه طاقت نمیارم .. _ هیس .. آروم تر .. برای منم سخته .. ولی چه میشه کرد ؟! _ نگاش کن اون زنه رو...!!!!! حدیث چشمش به دختر کوچولویی افتاد که زنی پست فطرت داشت از مادرش جداش میکرد ... دیدن اون صحنه ها .. با روحیه لطیف حدیث سازگاری نداشت .. بی اختیار زد زیر گریه... زینب سریع جلو رفت و حدیث رو محکم گرفت و مجبورش کرد بشینه... _ دیگه نمیتونم ... آخه اینا‌چجوری میتونن... اینا از چی ان ؟! دل سنگ هم براشون آب میشه ‌... قلبم داره متلاشی میشه ... آخه اون بچه چه گناهی داره ... لعنت به‌همه‌شون... _ آروم‌تر ... اگه کسی بیاد چی ... یادت رفته تو هواپیما بهم چی گفتی ؟! حدیث به دیوار تکیه داد .. روی زمین نشست .. _ خودت بهم گفتی ... گفتی کارمون درسته پس نباید نگران باشم !! خودت گفتی خدا با ماست ... _ این فرق داره ... این فرق میکنه ... اینجا بحث بحث .. _ بحث چی ؟! اگه این راه هنوزم همون راهه باید تحمل کنیم ! نباید به این زودی جا بزنیم ... _ من چجوری تحمل کنم ؟! چی رو تحمل کنم ؟! هان؟! شکنجه های وحشیانه شون،!؟ بی حرمتی هاشون .. تحقیری که خواهر و برادرای دینیم رو میکنن ؟!؟؟؟؟ وای ... دارم دیوونه میشم ... سرم درد میکنه ... حالم بده ... حتی فکر به کارهایی که دیدم داره دیوونم میکنه ... خدایا .. خودت نجاتشون بده.. _ اگه الان نتونیم تحمل کنیم .. فردا تو ایران باید تحملشون کنیم..! برای منم سخته ... ولی چاره دیگه ای نیست .. اگه .. _ اگه چی؟! _ اگه حاج قاسم نبود ... الان ما جای این زن و دخترا بودیم‌... نباید صحنه رو خالی کنیم ... حدیث .. محکم تر باش .. صبر کن ... طرفشون نرو .. که ناراحتت نکنن.. ولی اینقدر بهم نریز... ببین حالت رو!... صدای جیغ بلند ... دوباره بچه ها رو لب پنجره کشوند ... و بلافاصله .. صدای تیری که از اسلحه زنی خارج شد که بعد ها فهمیدن ... اسمش ام فصیله! بی رحم .. خشن..! مغرور ... نگاه حدیث به زنی گره خورد که روی زمین افتاده بود.. به سمت در دوید... _ حدیث ... کجا؟؟؟ _ میخوام برم پیش آقا کمال ... باید یه چیزی رو بهش بگم ... _ صبر کن .. الان نرو ... فعلا همینجا بمون .. _ دیگه نمیتونم صبر کنم .. دیگه نمیتونم ... _ هیس .. بیا یه دقیقه بشین... با این رنگ و حال بری بیرون بهمون شک میکنن..! •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞‌
مراقبه:)پاییدن،حواس‌حواس‌جمع‌بودن 《یعنی‌بدونی‌که‌خداحواسش‌بهت‌هست‌و‌همیشه مواظب‌دلت‌باشی.》 ☁️👀 ؟ @Hlifmaghar313
خیلی‌فرق‌است..! @Hlifmaghar313