جناب ابوالحسن خرقانی بر سر در خود نوشته بود: « هر كس كه در اين سرا درآيد نانش دهيد و از ايمانش مپرسيد. چه آن كس كه به درگاه باريتعالی به جان ارزد، البته بر خوان ابوالحسن به نان ارزد. »
آورده اند که در مجلس خرقانی سخن از کرامت می رفت و هر یک از حاضران چیزی می گفت. ایشان گفت: کرامت چیزی جز خدمت خلق نیست. چنان که دو برادر بودند و مادر پیری داشتند. یکی از آن دو پیوسته خدمت مادر می کرد و آن دیگر به عبادت خدا مشغول می بود.
آن شخص که به خدمت خدا مشغول بود و با خدمت خدایش خوش بود، برادر را گفت: امشب نیز خدمت خداوند بمن ایثار کن؛ چنان کرد. آن شب به خدمت خداوند سر به سجده نهاد، در خواب دید که آوازی آمد که برادر ترا بیامرزیدیم و تو را بدو بخشیدیم.
او گفت: آخر من به خدمت خدای مشغول بودم و او به خدمت مادر، روا نیست که او را بر من رجحان نهند و مرا به او بخشند. ندا آمد: زیرا که آنچه تو میکنی ما از آن بینیازیم، ولیکن مادرت از آن بینیاز نیست که برادرت خدمت او کند.
#تذکرة_الأولیاء
🔥@Hoooo110
و گفت: دو خصلت است که دل را فاسد کند :
بسیار خفتن
و بسیار خوردن.
#تذکرة_الاولیاء
#عطار_نیشابوری
🔥@Hoooo110
«رَکْعَتٰانِ فِی الْعِشْق ،
لٰایَصِحَّ وُضُوءهمٰا اِلّا بِالدَّمِ ؛
منصور حلاج؛
در عشق دو رکعت است ،
که وضوی آن درست نیاید، الّا به خون».
#تذکره_الاولیاء
🔥@Hoooo110
و گفت :
فاضل ترین گریستنی ، گریستنِ بنده بوَد بر فوت شدن اوقاتی که در غفلت بود.
#تذکره_الاولیاء ذکر_احمد_حواری
🔥@Hoooo110
هو
و ازو پرسیدند که
«چرا محبت را به بلا مقرون کردند؟
گفت: «تا هر سفله ای دعوی محبت او نکند.
#تذكرة_الاولياء
🔥@Hoooo110
هو
و گفت:
خُلقِ عظیم آن بُوَد
که جفای خَلق در تو اثر نکند،
پس از آن که حق را شناخته باشی."
#تذکره_الاولیاء
ذکر #منصور_حلاج ره
🔥@Hoooo110
و گفت :
«اندیشه خویش را نگاه دار زیرا که مقدمه همه چیزهاست که هر که را اندیشه درست ، شد ما بعد آن هر چه بر او رود از افعال و احوال همه درست بود.»
#تذكرة_الاولياء
🔥@Hoooo110