به نام خدا
#غزل_مرثیه
#شهادت_امام_هادی_علیه_السلام
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
ای قبله نما ، شمس هُدیٰ ، حضرت هادی
محبــوبِ غریب الغُــرَبا ، حضرت هادی
ای نجــم دهــم ، بر فلـکِ مُلـکِ ولایـت
فرزنـدِ کَـرَم ، روحِ سَخا ، حضرت هادی
شـد خیمــه گـهِ ماتمِ تو ، خانهٔ دلهـــا
با اشک و غم و آه و نوا ، حضرت هادی
چارمْ علــی از باغ امامــت ! به جوانی
پر پر شــدی از زهـر جفا ، حضرت هادی
در چشــم عدو ، خوبیِ تو بوده گنـــاهت
ای کشتهٔ بی جرم و خطا ، حضرت هادی
از غربت و داغ جگرت ، ســوخت جهـانی
شد سامره ، یک کرب وبلا ، حضرت هادی
از کرب و بـلا گفتم و دل خانهٔ غـــم شــد
از غربتِ شــاه شهـــدا ، حضرت هادی
همــراهِ تو با یاد حسیــن ، آن دَمِ آخــر
شد غرقِ عزا ، اَرض و سَما،حضرت هادی
دوریم اگر از حرم و صحـن و ســرایت
مسـتیــم از آن جامِ وِلا ، حضرت هادی
بستیــم گره ، رشتـهٔ دل را به حریمـت
از پنجــره فولادِ رضــا ، حضرت هادی
با یاد شمــا زائــر سلــطان غریـبیــم
با عرض ارادت به شما ، حضرت هادی
آقا ! نظــری از کَرَم و لطــف به ما کن
ای مظهــرِاحسان و عطا ، حضرت هادی
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
رقیه سعیدی(کیمیا)
بسم رب الحسین
#نوحه_زمزمه
#اسارت_حضرت_زینب_س
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک :به سمت گودال از خیمه دویدم من...
─═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
ســـلام بر صبــر و قـــرار تـو ، زینب
بر استـــواریّ و وقــار تـــو ، زینب
ســلام بر دستـای بستــه در زنجیـر
به عــزّت و نُطـــق و بیان عالمگیـر
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
ســـلام یا زینب (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
ســـلام بر چشمــای خیــره بر نیزه
به قـــاری قـــرآنِ رویِ ســـر نیـــزه
ســـلام بـر لبهـــایِ خیـــزران دیده
به رأس خونیــنِ تیــغ و سنان دیده
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
حسیـن یا مظلـوم (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
امان ز شـــامات و مجلــس اغیارش
امان ز شــــامی و کوچــه و بازارش
دختـــر زهــرا و بزم شـــراب ای وای
حرملـه و بغض و اشک رباب ای وای
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
امــان از این غربت (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
خــرابه شــد کــاخ یزید و استبــداد
با خطبـــهٔ غَــرّایِ حضـــرت سجــاد
آتیشِ حســـرت زد به قلب شامیــها
نُطـــقِ شـَـــرربارِ زینـــب بــی همــتا
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
ســـلام بر زینب (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
به خطبه هایِ سرخِ حیدری سوگند
به نــالــهٔ ســـوزانِ مــادری سوگند
که این عَلَـم هرگز زمیـــن نمی مونه
شعــار این نهضــت ، زمزمه هامـونه
که خـــواری و ذلت نمی پذیریم ما
چون همگـی هستیــم ملّـت ثـارالله
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
حسیـــن ثــارالله (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
✍ رقیه سعیدی(کیمیا)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
❁﷽❁
#زمزمه_نوحه
#زبانحال_حضرت_رقیه_علیهاسلام
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک:حسین جان!به یادلبت یک شبم خواب راحت نداشتم....
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
بابایی!
چقـــد منتــظر بودم امشب بابایی
بــرا خـــاطـــر عمـــه زینــب بیایی
بپــــا کردی اینــجا عجب کربلایی
بابایی!
از اون وقتــی که بودی بالای نیزه
تو می دیدی اشــکامو در پای نیزه
چه زخم عمیـــقی شده جای نیزه
بابایی!
ببین صورت نیلی دخترت رو بابایی
ببین غنچــهٔ زخمیِ پرپرت رو بابایی
دل سوختهٔ کوثــر دیگرت رو بابایی
بابایی!
کتک خوردم از بس کبوده تن من
ببیـن آتیش افتــاده رو دامــن من
ببین پاره شد معــجر و پیرهن من
بابایی!
چـــه کردن بابا با لب و دنــدون تو
که داره می ریزه هنـــوزم خــون تو
روی صــــورت زخمــی و گلگون تو
بابایی!
منــم مثل مادر از این دنیــــا سیرم
تنم زخمیه دست به دیوار می گیرم
ببر راحتـــم کن که بی تو می میرم
بابایی!
دیگه عمـــه رو خستـــه کردم با اشکام
چه حرفا شنـــیدیم از این مردم شـــام
خاکستر می ریختن رو سرهامون از بام
بی بی جان!
رسیــده دیگه عمــــه وقت جدایی
دارم میرم امشب سفــــر با بابایی
خداحافــــظ ای عمــــهٔ نینـــوایی
بی بی جان!
چقد زحمـتت دادم ای عمه جونم
دیگه طاقتم نیست نمیشه بمونم
حـــلالم کن ای عمـــهٔ قد کمــونم
بی بی جان!
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۲/۵/۳۱
پنجم صفر۱۴۴۵