eitaa logo
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
1.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
2.6هزار ویدیو
129 فایل
📚دوره آموزش اساتید :مداحان مبلغان پيشرفت ، در راستای تمدن نوین اسلامی فرهنگ سازی زمینه ظهور ارائه سرفصل های اموزشی👇👇 *سبک زندگی اهلبیت (ع) *انسان شناسی *طرح اجرایی قرآن زنده است *مقتل شناسی *اصول و فنون *نواها ونغمه * فرزند آوری و فرزندپروری
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5996662054826544755.mp3
11.93M
✋ تمام وجدان‌های بیدار شهادت می‌دهند که؛ قرن‌ها فعالیت بشر در زمینه‌های گوناگون علمی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و...، بسیار بیشتر از آن که خیر و خوبی و خوشبختی برای انسان به ارمغان بیاورد، به خلق انواع‌ بیماری‌های جسمی و روحی... به تولید درد و رنج و فساد و قتل و غارت و خونریزی... انجامیده است! ← حقیقتا دلیل این اتفاق چیست؟! ← جهان چگونه باید خود را از این وضع، نجات دهد؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[ASHABOLHOSSEIN.IR]1402090303.mp3
27.9M
📌 شـــب اوّل فاطمیه 🎤 ۱۴۰۲ فراق تو بر دل شرر می گذارد شب غصه را بی سحر می گذارد به سودای روی تو ای ماه زهرا دلم در شب خود قمر می گذارد اگر تو بيايی ولی من نباشم چه داغی به روی جگر می گذارد من آن طفل نامهربانم كه سر را به دامان لطف پدر می گذارد كنار تو در روضه ها گريه كردن روی اشک هايم اثر می گذارد عزادار زهرا دل غصه دارت شبی تلخ را پشت سر می گذارد صدای نفس های مردی ميايد كه دارد به ديوار سر می گذارد شاعر : محمد بیابانی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
📌 شـــب اوّل فاطمیه #روضه 🎤 #حاج_مهدی_رسولی ۱۴۰۲
کوه بودم، بلند و باعظمت روی دامان دشت جایم بود قد کشیدم ز خاک تا افلاک ابرها، فرش زیر پایم بود شب که چشم ستاره روشن بود نور مهتاب، دل ز من می‌برد صبح، چون آفتاب سر می‌زد اولین پرتوش به من می‌خورد دفتر وحی حق که روز به روز جلوه‌اش سبز و سبزتر بادا در بیان شکوه من، دارد آیۀ «والجبال اوتادا» سینه‌ام را اگر که بشکافند لعل و الماس دیدنی دارم از گذشت زمان و «دحو الارض» خاطراتی شنیدنی دارم... صبح یک روز چشم وا کردم ضربۀ تیشه بود گوش خراش تخته سنگی شدم جدا از کوه اوفتادم به دست سنگ تراش پتک سنگین و تیشۀ پولاد سهم من از تمام هستی شد حکم تقدیر و سرنوشت این بود نام من «آسیای دستی» شد گرچه از بازگشت خویش به کوه پس از آن روزگار نهی شدم این سعادت ولی نصیبم شد که جهیز عروس وحی شدم گوشۀ خانه‌ای مرا بردند که حضور بهشت آن‌جا بود برترین سرپناه روی زمین بهترین سرنوشت آن‌جا بود دستی از جنس یاس و نیلوفر شد در آن خانه آسیاگردان گرچه سنگم، ولی دلم می‌خواست جان او را شوم بلاگردان هر زمان گرد خویش چرخیدم می‌شنیدم تلاوت قرآن روح سنگین و سخت من کم‌کم تازه شد از طراوت قرآن راز خوش‌بختی مرا چه کسی جز خداوند دادگر داند کی گمان داشتم مرا روزی جبرئیل امین بگرداند به مقامی رسیده‌ام که چنین بوسه‌گاه فرشتگان شده‌ام مثل رکن و مقام کعبه عزیز در نگاه فرشتگان شده‌ام بارها شد که با خودم گفتم: ای که داری به کار نان دستی! کاش هرگز ز خاطرت نرود وام‌دار چه خانه‌ای هستی؟ خانۀ آسمانی خورشید خانۀ روشن ستاره و ماه خانۀ وحی، خانۀ قرآن خانۀ «انّما یُریدُ الله» از همین خانه تا ابد جاری‌ست چشمۀ فیض، چشمۀ احسان سایبانِ معطّرِ این جاست سورۀ «هل أتی علی الانسان» آسیابم ولی یقین دارم که پناهنده‌ام به سایۀ نور سرنوشت مرا دگرگون کرد اشک زهرا و ذکر آیۀ نور یاس یاسین که با دعای پدر آیۀ نور بود تن‌پوشش داشت دستی به دستۀ دستاس دست دیگر گلی در آغوشش در محیطی که هر وجب خاکش فخر بر آفتاب و ماه کند آرزو می‌کنم که گاه به من دختر کوچکی نگاه کند گرچه از بازتاب گردش من نان این خانه برقرار شده‌ست شرمسارم از این‌که می‌بینم دست زهرا جریحه‌دار شده‌ست رفت خورشید وحی و آمد شب سر نزد از ستاره سوسویی صبح از کوچۀ‌ بنی‌هاشم شد بلند آتش و هیاهویی تا بدانم چه اتّفاق افتاد تا ببینم هر آنچه بوده درست دل به دریا زدم به خود گفتم: «چشم‌ها را دوباره باید شست» دیدم آن روز صبح منظره‌ای که به خود مثل بید لرزیدم آتشم زد شرار دل وقتی شعله‌ها را به چشم خود دیدم در همان آستانه‌ای کز عرش قدسیان را به آن نظرها بود اشک چشم ستارگان می‌ریخت بین دیوار و در خبرها بود من به حسرت نگاه می‌کردم باغ گل را میان آتش و دود جز خدا هیچ‌کس نمی‌داند که چه آمد به روز یاس کبود با همان دست عافیت‌پرور که پرستاری پدر می‌کرد از امام زمان خود یاری در هیاهوی پشت در می‌کرد هیزم آوردن، آتش افروزی سهم هر رهگذر نبود ای کاش خبر ناشنیده بسیار است خبر میخ در نبود ای کاش دست خورشید را که می‌بستند شرح این ماجرا کبابم کرد آنچه پشت در اتّفاق افتاد سنگم امّا ز غصّه آبم کرد 🔸شاعر: ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[ASHABOLHOSSEIN.IR]1402090306.mp3
24.54M
📌 شـــب اوّل فاطمیه 🎤 ۱۴۰۲ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ چه غربت تلخی چه داغ سنگینی برای من سخته اشک چشامو میبینی تو باشی واسه غم تو خونه جایی نیست اگه نباشی تو خونه دیگه صفایی نیست علی رو بی یار نکن تکیه به دیوار نکن تنورو بسپار به من تو این همه کار نکن آخه اینجور حالت دیگه خوب نمیشه شکستگی بالت دیگه خوب نمیشه آخه اینجور بازوت دیگه خوب نمیشه شکستگی پهلوت دیگه خوب نمیشه ای وای خانومم ای وای خانومم **** تو زندگیمونو میساختی با لبخند بازم بگو واسم از ماجرای گردنبند چه ساده و محکم چه روزگاری بود فقط یه گوشواره موندش که یادگاری بود حالا شکسته چرا بگو چیه ماجرا میدونم ای سر به زیر تو رو زدن بی هوا حالا جای لبخند یه کم سهم تو بوده تو داری یه دستبند که رنگش کبوده میخونم سربسته غرورم شکسته تو که دلت شکسته غرورم شکسته ای وای خانومم ای وای خانومم ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
[ASHABOLHOSSEIN.IR]1402090404.mp3
21.57M
📌 شـــب اوّل فاطمیه 🎤 ۱۴۰۲ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ حتی اگر که حق حتی اگر که نور چشمی نبیندش محروم میشود حتی اگر امام حتی اگر علی امت نخواهدش مظلوم میشود علی آری علی حتی علی تنهاست بی مردم ولی در خواب گمراهی بماند بی علی مردم ای نهضت بیداری یا فاطمه الزهرا در بطن زمان جاری یا فاطمه الزهرا هرچند به تنهایی یا فاطمه الزهرا تو امت مولایی یا فاطمه الزهرا یا فاطمه الزهرا یا فاطمه الزهرا **** میزان اگر علیست تحت ولایتش دنیا و آخرت آباد میشود مولا اگر که اوست هرکس که با علیست از بند هرچه هست آزاد میشود اگر دستان مردم بود نمیشد دست او بسته اگر پهلو اگر بازو ولی زهرا نشد خسته ای قله ی حق خواهی یا فاطمه الزهرا تو دست یداللهی یا فاطمه الزهرا ای خطبه ی طوفانی یا فاطمه الزهرا حق هستی و میمانی یا فاطمه الزهرا یا فاطمه الزهرا یا فاطمه الزهرا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[ASHABOLHOSSEIN.IR]1402090305.mp3
6.55M
📌 شـــب اوّل فاطمیه وااماه 🎤 ۱۴۰۲ شب گریه های غربت مادر تمام شد زینب به گریه گفت که دیگر تمام شد امشب اذان گریه بگوید بگو، بلال سلمان به آه گفت: ابوذر! تمام شد طفلان تشنه، هروله در اشک می کنند ایام تشنه کامی مادر تمام شد آن شب حسن شکست که آرام تر ! حسین چشم حسین گفت: برادر! تمام شد تا صبح با تو اُستن حنانه ضجه زد محراب خون گریست كه منبر تمام شد زاینده است چشمه ی زهرایی رسول باور مكن که سوره ی کوثر تمام شد باور مكن كه فاطمه از دست رفته است باور مکن حماسه ی حیدر تمام شد زهرا اگر نبود حدیث کسا نبود زینب نبود و واقعه ی کربلا نبود شاعر:علیرضا قزوه ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Shab3Fatemieh1-1402[02].mp3
14.35M
📌 شـــب اوّل فاطمیه 🎤 ۱۴۰۲ ➖➖➖➖➖➖➖➖ چه شبا که پای گهوارم بیداری کشیدی مادر بمیرم یه روز خوش توی این دنیا ندیدی مادر همه چی خوبه تا وقتی مادر باشه باشه حتی اگه بین بستر باشه الهی واسه زخمای تنت مرهم شیم الهی دور این سفره دوباره جمع شیم **** میشه ازت خواهش کنم که پیش ما بمونی مادر مادری کردن خیلی سخته بعد از تو برای خواهر تو که روز آخر پا شدی از بستر فکر میکردم زخمات داره میشه بهتر نمیدونستم که بار سفر میبندی واسه ی آخرین دفعه داری میخندی **** بمیرم درداتو کسی نمیدونه ای مادر من دیگه تو این خونه خوشی نمیمونه ای مادر من یادمه که وقتی توی تب میسوختی واسه ی حسینت پیراهن میدوختی کجا رفتی مادر که ماها رو نبردی دم رفتن حسینو به زینب سپردی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Shab2Fatemieh1-1402[04].mp3
22.58M
📌 شـــب اوّل فاطمیه 🎤 ۱۴۰۲ بمیرد زینبت مادر، چرا از درد می نالی؟! گذشته چند ماه اما کماکان ناخوش احوالی چنان گیسوی من احوال بازویت پریشان است نزن موی مرا شانه، ندارد هیچ اشکالی چه معنا دارد این که در جوانی قدکمان باشی؟! چه معنا دارد اصلا این علامات کهنسالی؟! شنیدم که شبانه رفته ای تا خانه ی انصار شنیدم که دلت خون شد از ایمانهای پوشالی طلوعت را مگیر اینقدر از شام سرای ما تمام روز میبندی چرا بر صورتت شالی؟ دو ماه و نیم دل تنگ ِ لب خندان تو بودم شنیدم پیش اسما خنده کردی جای من خالی پَرَت سرخ و رُخِت زرد و تَبَت پایین نمی آید نمانده از جراحاتت برای دخترت حالی حسین آبی طلب کرد و پریشان گشت احوالم مزن بر سینه ات با اینچنین وضع پر و بالی تو خود در قتلگه رفتی به پشت در ولی مادر در این اوقات پایانی فقط در فکر گودالی الهی هیچ وقتی بر سر پیراهنی را که به زحمت بافتی اصلا نبینم هیچ جنجالی الهی سُمِّ مَرکبها به دور از دلبرم باشد نبینم که شود جسمش ته گودال پامالی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا