eitaa logo
کانال رسمی حسینیه اندیشه
1.3هزار دنبال‌کننده
178 عکس
49 ویدیو
148 فایل
بیش از پنجاه سال پژوهش برای «انقلاب فرهنگی»؛ بستر تحقق «تمدن نوین اسلامی» ✔️آدرس وب سایت: http://hosseiniehandisheh.ir ✅ ارتباط با مدیر کانال: @azn1360
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰سلسله مباحث «فلسفه بلا و مصیبت» براساس فلسفه انبیاء 🔆 استاد حجت‌الاسلام و المسلمین مسعود صدوق (ره) 📝 انتشار چکیده این مباحث از امروز در کانال حسینیه اندیشه @HossiniehAndisheh
📝 بخشهایی از چکیده «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه انبیا» 🔸 گفته شد که مصیبت و بلاء در فرهنگ انبیاء و زندگی دینی، رکن است و هویت آن بزرگواران را تشکیل می‌دهد و به همین دلیل لازم است قبل از بررسی فلسفه این مصیبت‌ها، توصیفی عینی و تاریخی از مصیبت‌های انبیاء ارائه ‌شود.‌ 🔹 در همین راستا این سوال قابل طرح است: کیفیت تبلیغ پیامبر اکرم (ص) چگونه بوده که سران جامعه‌ی عرب و ملأ و مترفین به ترس و وحشت افتادند؟ چرا به عنوان یک مسأله‌ی امنیتی با حرکت ایشان برخورد شده است؟ اگر طبق ادراکات موجود قرار بوده تا اعتقادات و معارف نظری به مردم ارائه شود، آیا این حجم از وحشت و مقابله و توطئه و درگیری معنادار خواهد بود؟! 🔸 گرفتاری و بلای نبیّ اکرم(ص) و سایر پیامبران این بوده که مردم اسیر نظامات اجتماعی کفر شده‌ و به بردگانی برای حاکمان تبدیل شده‌ بودند؛ یعنی به جای انتقال یک سری اعتقادات نظری، مسأله‌ی آزاد کردن یک امّت مطرح بوده که زیر یوغ قدرتمندان به اسارت درآمده‌اند و به آنها بیگاری می‌دهند. 🔹پیامبران برای تحقق کلمه‌ی توحید و مبارزه با کلمه‌ی کفر قائل بودند که نباید از روش‌های موجود برای رسیدن به قدرت استفاده کرد. پس تفهیم «تئوری خلافت» به مردم و کفّار و افشای سست بودن «تئوری قدرت» توسط پیامبران، و به صحنه آوردن مردم و وعده‌ی پیروزی و نابودی قدرت کفر برای تحقق خداپرستی، از مصائب و گرفتاری‌های فرهنگ انبیاء بوده است. 🔸 پس گرفتاری انبیاء، مصیبت‌ها و بلایایی بوده که ایجاد یک نهضت در پی داشته است؛ نهضتی که در جهت به باور رساندنِ این حقیقت بوده که می‌شود جامعه را بر محور قدرت الهی تشکیل داد و نه بر مبنای نیاز و ارضاء مادّیِ اجتماع. 📋متن چکیده مبحث دوم 👇👇👇 ✅@HossiniehAndisheh
📝 بخشهایی از چکیده «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه تاریخ انبیا» 🔸 در مبحث قبلی به بررسی مصائب از منظر «فلسفه‌ی چیستی» پرداخته شد و حال باید مصائب را از بُعد «فلسفه‌ی چرایی» تبیین کرد: از آنجا که خدای متعال علاوه بر خلقت عالَم، «فاعل منفی» را خلق کرده است و ریشه‌ی مصیبت نیز به خلق فاعل منفی باز می‌گردد، باید به تشریح «فلسفه‌ی خلقت» پرداخت. 🔹 چرا خداوند فاعل‌هایی را آفریده که قدرت دارند با طغیان و سرکشی خود به عالم خلقت زهر بپاشند؟ پاسخ آن است که اگر غرض خلقت به رشد و تکامل مخلوق باز می‌گردد، هر فرضی که از نظر عقلانی برای تکامل قابل تصوّر است باید محقق شود. یعنی گرچه خلق فاعل منفی، منجرّ به «زندگی همراه با مزاحمت» می‌شود، اما چنین فضایی باعث می‌شود که ظرفیت مخلوق افزایش یافته و مشمول نعمات جدیدی شود که مقیاسی کاملاً متفاوت دارند؛ نعمات و لذّاتی که دستیابی به آنها با «زندگی در یک محیط بدون مزاحمت» ممکن نمی‌شد. 🔸اگر فاعل منفی به این دلیل خلق شود و جایگاهی در اصل نظام خلقت و برنامه‌ی خدای متعال برای مدیریت این دنیا پیدا کند و اجازه داده شود تا فعلِ فاعل منفی در این دنیا دارای اثر باشد، منشأ تمام گرفتاری‌ها و مصیبت‌های بعدی در تمام بخش‌های نظام، به فاعلیت او بر می‌گردد. 🔹 البته هنگامی که خدای متعال چنین برنامه‌ای را تدارک دید، باز هم آغاز خلقت در این دنیا برای حضرت آدم در «بهشت اول» رقم خورد و این امر نشان می‌دهد که آغاز خلقت با رحمت الهی شروع شد و مصائب با اختیار انس و جنّ و با زندگی در محیط مصیبت در این دنیا ادامه می‌یابد و بالمآل به نعماتِ «بهشت دوم» در عالم آخرت دست خواهند یافت. 🔸بر این اساس، یک مرحله از بروز فاعلیت منفی در عالم ذرّ بود و مرحله‌ی بعدی آن، تمرّد ابلیس از سجده و سپس عزم ضعیف حضرت آدم و حوّا در نخوردن از شجره‌ی ممنوعه بود. 🔹از سوی دیگر، هر شخص و امّتی در مقطع خاصّی از تاریخ حضور دارد و تاریخ نیز دارای سه سرفصل است که بلاها و مصیبات و امتحانات و همچنین آیات و حجّت‌های هر یک از این سرفصل‌ها با دیگری متفاوت است: سرفصل اول از هبوط حضرت آدم تا بعثت نبیّ‌اکرم(ص)، سرفصل دوم از بعثت نبیّ‌اکرم(ص) تا ظهور حضرت ولی‌عصر(عج) و سرفصل سوم از ظهور تا روز قیامت است. 📋متن چکیده مبحث سوم 👇👇👇 ✅@HossiniehAndisheh
🔰بخشهایی از چکیده فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه تاریخ انبیا ✍️ حجت‌الاسلام و المسلمین استاد مسعود صدوق (ره) 🔹برای توضیح «فلسفه‌ی چگونگی مصیبت و بلاء» باید به این نکته توجه کرد که ولایت بر سه نظام «کفر، نفاق و ایمان»، به معنای سه نوع تدبیرِ جدا و منفکّ از یکدیگر نیست بلکه با «فلسفه‌ی إمداد» به وحدت می‌رسد؛ یعنی امداد به دستگاه کفر و دستگاه نفاق، دارای علّت و فلسفه است که خداوند متعال فرمود: «کّلاً نُمدّ هولاء و هولاء». 🔸به نظر می‌رسد علت «امداد» به این نکته باز می‌گردد که مؤمنین به علت هوای نفس، تا حوادث متعدّدی را تجربه نکنند، زیر بار ولایت نمی‌روند. لذا خدای متعال، دستگاه کفر و نفاق امداد می‌کند (اجازه طغیان می‌دهد) و آنان نیز به مؤمنین حمله‌ور شده و جامعه‌ی اسلامی دچار بلاء و نقص در اموال و انفس و ثمرات می‌شوند. 🔹 چنین شرایطی موجب می‌شود آثار نظام طغیان به صورتی ملموس و عینی در برابر اهل ایمان قرار بگیرد و آن را وجدان کنند. این تنفّر در کنار تعلّق مومنین به خدای تعالی باعث می‌شود تا آنان زیر این فشارها و مصیبت‌ها به دستگاه الهی پناه ببرند و به تدریج «حبّ» برای آنان ایجاد شود. 🔸 در واقع خدای تعالی برای آن‌که هوای نفس را از درون ما جدا کند، بستری از حبّ و بغض فراهم می‌کند و به وسیله‌ی درگیری انبیاء و اوصیاء با ائمّه‌ی کفر و نفاق، فضایی از تنفّر و محبّت ایجاد می‌نماید. آن بزرگواران با استقبال از بلاء، مجرایی برای جریان اراده‌ی خدای متعال قرار می‌گیرند تا تعلیم و تربیت و پرورش در سطح کلان و برای کلّ نظام واقع شود. همین حقیقت است که روشن می‌کند «دین چیزی جز حبّ و بغض نیست». 🔹 این روند درگیری بین هوی و تقوی در شکل اجتماعی، در تمامی مراحل تاریخ جریان دارد اما متغیر اصلی در سرفصل اول تاریخ، «امور حسّی» است. در دوره‌ی دوم تاریخ، «قوای عقلانی» بمثابه متغیر اصلی قرار می‌گیرد و خلقت انسان‌ها به نحوی است که عقلانیت‌ها در این سرفصل در سطح بسیار بالایی هستند. اما متغیر اصلی در دوره‌ی سوم تاریخ، «امور شهودی» است و روح‌ها به قدرت‌های بزرگی دست می‌یابند. 🔸همچنین در سرفصل اول تاریخ، دستگاه ایمانی در جهت «چگونگی حفظ جامعه‌ی دینی» تربیت می‌شوند؛ در سرفصل دوم تاریخ، مؤمنین برای «چگونگی اداره‌ی یک حکومت دینی» پرورش می‌یابند و در سرفصل سوم تاریخ، نسبت به «تحقق یک تمدّن الهی» مورد آزمایش قرار می‌گیرند. 🔹حال با توجه به این چارچوب باید به تشریح مصیبت‌های پیامبراکرم و ائمّه‌ی معصومین علیهم‌السلام پرداخت؛ یعنی آن بزرگواران گرچه به ابلاغ احکام فردی و سایر جزئیات دین نیز اهتمام داشته‌اند، اما باید روشن شود که شخصیت و هویت و مأموریت اصلی آنان و مصیبت‌ها و محن و بلایایی که دچار آن بوده‌اند، از چه سنخی بوده است. 📋متن چکیده مبحث چهارم👇👇👇 ✅@HossiniehAndisheh
🔰 بخشهایی از چکیده «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه ✍️ حجت‌الاسلام و المسلمین استاد مسعود صدوق (ره) 🔹در مباحث گذشته بیان شد «تشریع دین»، «مقاومت برای تحقق آن» و «تحقق آرمان‌های آن» از نظر تکوین و تاریخی و اجتماعی با «مصیبت‌ها و بلاء در دار دنیا» و «حبّ و بغض» عجین شده است. در ادامه، به بررسی «فلسفه‌ی مصائب تاریخی» در سر فصل دوم تاریخ پرداخته شده تا معلوم شود این سیر چگونه طیّ شده و به شرایط امروز جامعه‌ی شیعه منجرّ شده است. 🔸 با قیام نبی‌اکرم (ص) از مکه و تشکیل حکومت اسلامی در مدینه، فعالیت سیاسیِ جبهه‌ی نفاق برای حذف فیزیکی دستگاه ایمان آغاز شد. این تلاش ائمه نفاق تا شهادت امام سجاد (ع) ادامه داشت. در این دوران، تدابیر آن بزرگواران در صبر بر غصب خلافت و حضور در صحنه‌ی جامعه‌ی اسلامی بر اساس تقیّه، باعث شد تا منافقین مجبور شوند شهادت بر توحید و رسالت و کفرستیزی بر اساس تئوری قدرت را حفظ کنند. 🔹 پس از شهادت امام سجّاد(ع)، امنیت سیاسی و جانی برای حضرات معصومین(ع) در ظاهر ایجاد شد و توطئه‌های ائمه نفاق شکلی مخفیانه یافت. در واقع مقاومت معصومین و گسترش نسل آن بزرگواران، منافقین را مجبور کرد تا موجودیت اهل‌بیت(ع) را بپذیرند و از آرایش جنگی و حذف فیزیکی به صورت علنی دست بردارند و به جای جنگ نظامی و سیاسی، به «جنگ فرهنگی» رو بیاورند. 🔸 لذا مأموریت حضرات معصومین(ع) در این دوران، بیدار کردن امّت اسلامی در عرصه‌ی وحدت کلمه‌ی اجتماعی جهت تشکیل حکومت و ساخت تمدّن بوده است؛ زیرا مشکل مسلمین تنها در عدم توجه به عبادات فردی یا بدعت‌گزاری در مناسک نبوده بلکه تمامی این انحرافات در یک نقطه به وحدت می‌رسیدند و آن این بوده که مسلمانان همانند قوم بنی‌اسرائیل دچار گوساله‌پرستی و تبعیت از سامری امّت شده بودند و محور تشکیل جامعه‌ی اسلامی را از توحید و ولایت و رسالت به پیروی از ائمه نفاق و تئوری قدرت و ثروت و اطلاعِ مادّی تغییر داده بودند. 🔹دستگاه موجود برای مقابله با فرهنگ اهل‌بیت، فرهنگ و علومِ تمدن مادی موجود را نشر می‌داد و ائمّه نیز متعرّض آن ادراکات و علوم مادّی می‌شدند و اعلام می‌کردند که تمدّن الهی در تقابل با تمامی ابعاد تمدّن مادّی است و راه دیگری را برای زندگی بشریت مطرح می‌کند. 🔸در واقع ائمه اطهار با ابعاد و ارکان و بخش‌های مختلف تمدن مادی از جمله هنر، پزشکی، نجوم، فلسفه و عرفانِ آن زمان مخالفت می‌کردند. به طور نمونه، در پاسخ به برخی سوالات نجوم یا طب، تصریح می‌کردند که پاسخ این پرسش بر اساس نجوم یا طبّ موجود چنین است، اما بر اساس علمی که در نزد ماست، جواب دیگری دارد. 🔹دستیابی به «فلسفه‌ی تاریخ» در این چارچوب، نیاز امروز جمهوری اسلامی است و الا خطر تحریف شخصیت امام خمینی (ره) جدّی‌تر خواهد شد و تحقق منویات رهبری با مشکلات بیشتری مواجه می‌شود و آینده‌ی انقلاب در معرض تهدید قرار می‌گیرد. 📋متن چکیده مبحث پنجم👇👇👇 ✅@HossiniehAndisheh
🔰 بخشهایی از چکیده «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه تاریخ انبیا» ✍️ حجت‌الاسلام و المسلمین استاد مسعود صدوق (ره) 🔹 بیان شد که مصائب اصلی حضرات معصومین(ع)، بیدار کردن امّت اسلامی در عرصه‌ی وحدت کلمه‌ی اجتماعی جهت تشکیل حکومت و ساخت تمدّن الهی بوده و برای تحقق این ماموریت، بنای معصومین در این دوران، تقیّه نسبت به حکومت‌های نفاق بوده است. اما تنها امامی که از شرایط تقیه خارج شده و به صورت علنی با خلیفه‌ مسلمین، بیعت نکرده و به قیام در برابر او مبادرت می‌کند امام حسین (ع) می‌باشد. 🔸علت قیام امام حسین (ع) این بود که یزید تنها خلیفه مسلمین بود که تصمیم داشت به انکار وحی و اصل دین و سایر ظواهر شرع بپردازد. اباعبدالله‌الحسین(ع) نیز سعی کرد تا این نیت ظلمانی یزید را برای همگان افشاء نماید ولی کسی تحلیل حضرت را نپذیرفت. اما این حقیقت بعد از شهادت حضرت در شام توسط یزید آشکار شد و با طرح این‌که جنگ در کربلا انتقامی از جنگ بدر بود، وحی و آیات قرآن را نفی کرد و در توهینی علنی، نبوّت پیامبر اسلام را به عنوان یک بازی قدرت بین بنی‌هاشم و بنی‌امیه معرفی نمود. 🔹 این موقعیت و شرایط تنها برای امام حسین(ع) حاصل شد و برای هیچ‌یک از دیگر ائمّه‌ی معصومین ایجاد نشد؛ یعنی موقعیتی که پیشوایان نفاق جرأت کنند تا به کفر و جاهلیت و نفی اسلام بازگردند چون در این صورت، قیام برای حفظ امت اسلامی از بازگشت به کفر و حفظ آنچه که توسط پیامبر (در از بین بردن کفر جلیّ) محقق شد، ضروری خواهد بود. 🔸حال بر این اساس می‌توان به تحلیل قیام امام خمینی پرداخت و روشن نمود که چرا این انقلاب، «اسلامی» است. توضیح اینکه، در رنسانس، مقیاس شهوت تغییر می‌کند و سبک زندگی و روابط اجتماعی در تمامی ابعاد متحوّل می‌گردد و وارد زندگی مردم می‌شود. بر اثر این تحوّل مهم در سبک زندگی بشر، دولت‌های نفاق ـ که آخرین سردمدار آن، امپراطوری عثمانی بود ـ دچار انفعال دربرابر این سبک زندگی جدید شده و طعم شهوات جدید را چشیدند، لذا پرچم کفرستیزی و جهاد با کفار را کنار گذاشتند و به تمدّن جدید پیوستند و در یک فرآیندی، به پنجاه کشور تجزیه شدند. 🔹 با زوال دولت‌های نفاق بود که امّت شیعه در مواجهه‌ی مستقیم با دستگاه کفر قرار گرفت و پرچم فرهنگ بعثت و کفرستیزی بر دوش علما و فقهای عظام شیعه قرار گرفت. یعنی نوّاب عامِّ حضرت ولی‌عصر(عج) مأمور شدند تا همانند امام حسین علیه‌السلام نگذارند امّت اسلامی به دوران کفر بازگردد. 🔸 انقلاب اسلامی تنها قیامی است که بیشترین مصائب و فشارها بر آن تحمیل شد اما در جهت‌گیری خود راه شرق و غرب را در پیش نگرفت بلکه به حرکت حسینی خود ادامه داد و در برابر کفر ایستاد. با این تفاوت که کفر امروز، در معابد حسّی و بت‌های سنگی و چوبی متبلور نشده است بلکه بت‌ها و معابد آن از جنس عقلانیت است و مردم به سجده بر سازمان ملل، دلار و تکنولوژی و انقطاع و خضوع در برابر آن وادار می‌شوند. 📋متن چکیده مبحث ششم👇👇👇 ✅@HossiniehAndisheh
🔰 بخشهایی از چکیده «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه تاریخ انبیا» ✍️ حجت‌الاسلام و المسلمین استاد مسعود صدوق (ره) 🔹از دوران صادقین (ع)، ماموریت و مصائب حضرات معصومین درگیری با فرهنگ امپراطوری ایران و روم بود که در محتوای نظام نفاق جریان داشت؛ زیرا محتوا و باطن مدیریت منافقین بر اساس همان فرهنگ‌های باطل استوار شده بود. 🔸 ماموریت بعدی امامان(ع) تبیین اعتقادات و فقه شیعه ـ که در واقع طریق تشکیل جامعه‌ی اسلامی و حکومت دینی و تمدّن الهی را تبیین می‌کرد ـ بود. این جهاد فرهنگی، موجی از جاذبه‌ی الهی و نورانی ایجاد کرده و موجب شد تا دستگاه نفاق در صورت فراهم‌شدن شرایط، فشارها و تضییقاتی اعمال کند. 🔹حال باید به مصائب شیعه در دوران غیبت پرداخت: در این دوران، از آنجا که پرچمداری اقامه‌ی کلمه‌ی حق به دست غیرمعصومین سپرده شده، آنچه که در دستور کار دستگاه الهی قرار می‌گیرد «ظرفیت عقلانیت غیرمعصوم» است و سیر تکامل این ظرفیت، توسط امام زمان (عج) در شب‌های قدر مقدّر شده و رشد آن، تحت ولایت حضرت ولی‌عصر(عج) قرار می‌گیرد. 🔸از سوی دیگر طبق مباحث پیشین، آنچه در بعثت تشریع شد، «تشکیل امت اسلامی، حکومت دینی و تمدّن الهی» بود که با انکار آن توسط ائمه‌ی نفاق و مردم، دوران غیبت آغاز شد. لذا در دوران غیبت باید عقلانیت غیرمعصوم نسبت به همین سه مسأله، امتحان شود و از آن سربلند بیرون بیاید تا ظرفیت بازگشت امام معصوم و فرارسیدن عصر ظهور را پیدا کند. 🔹اولین مرارت‌ها و مصیبت‌هایی که توسط فقهای شیعه در دوران غیبت تحمّل شد، حفظ اصل منابع و روایات توسط کلینی‌ها و صدوق‌ها و... در شرایط سخت و خطرناک بود تا فکر و فرهنگ اهل‌بیت باقی بماند. 🔸اما در دوران رنسانس، مرکز قدرت جهانی از دستگاه نفاق خارج شده و به دستگاه کفر می‌رسد و تمدّن بشری از شرق به غرب منتقل می‌گردد. یعنی مقیاس شهوات تغییر پیدا کرده و «توسعه در مقیاس شهوت» ایجاد می‌شود و ریاضیات و منطق و فلسفه در مقیاس بسیار بالاتری، موفق به تسخیر طبیعت می‌شود و قدرت جامعه‌شناسی و اداره‌ی حکومت‌ها و ساخت تمدّن‌ها به دست غرب می‌افتد. 🔹با تمایل عملی امپراطوری عثمانی به سبک زندگی غربی و دست برداشتن منافقین از حفاظت مرزهای بلاد اسلامی در برابر نظام کفر و سقوط این امپراطوری، امّت شیعه مستقیماً با دستگاه کفر مواجه شد و لذا مسئولیت «کفرستیزی» ـ به عنوان شاخصه‌ی فرهنگ بعثت و وجه مشترک بین تمام مسلمین ـ بر دوش فقهای شیعه و نوّاب عامّ حضرت ولی‌عصر(عج) قرار گرفت. 📋متن چکیده مبحث هفتم👇👇👇 ✅@HossiniehAndisheh
🔰 بخشهایی از چکیده «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه تاریخ انبیا» ✍️ حجت‌الاسلام و المسلمین استاد مسعود صدوق (ره) 🔹ضرورت ورود به بحث «فلسفه‌ی مصیبت» به این مهمّ باز می‌گردد که شیعه در این دوران به بلوغی رسیده که این سطح از مباحث، قابلیت طرح یافته است. زیرا بعد از انقلاب اسلامی ایران، مطالبه‌ی شهادت و جهاد به فرهنگ عمومی ملّت ایران تبدیل شد و حتّی در میان بانوان نیز جریان یافت. لذا ظرفیت امّت محمّد و آل محمّد(ع) به نقطه‌ای رسیده است که بتوان دین را بر اساس فلسفه‌ی مصائب حضرت ولی عصر(عج) و مصائب امّت دینی تعریف نمود. 🔸 بر اساس تبیینی که از فلسفه‌ی مصیبت و چرایی و چیستی و چگونگی آن ارائه شد، باید تمامی ظرفیت کفر و نفاق و ایمان در هر سه سرفصل تاریخ به اوج قدرت خود برسند. لذا «فلسفه‌ی إمداد» و خطاباتی از قبیل «کلّاً نُمدّ هولاء و هولاء» باید در مقیاس تمدّنی و اجتماعی تحلیل شود. 🔹دستگاه کفر در سرفصل اول تاریخ، سازماندهی شهواتِ حسّی را به بلوغ رسانده بود که مظهر آن، امپراطوری ایران و روم است. این تمدّن دارای ریشه‌های ریاضی بود که مبانی آن، به «منطق صوری» باز می‌گشت. سپس تدبیر خدای متعال بر این قرار گرفت که کفر و شرک جلیّ پس از 6800 سال، از اریکه‌ی قدرت جهانی به زیر کشیده شده که پیامبر اکرم، این مهم را به عنوان یکی از دو مأموریت اصلیِ خود عینیت بخشیدند. 🔸 البته باطن و محتوای تمدّن کفر جلی، مورد استفاده‌ی دستگاه نفاق قرار گرفت و قدرت تمدن‌سازی از غرب به مرکز اسلام و دولت‌های نفاق منتقل شده بود. پس از تداومِ هزار ساله‌ی این روند، خدای متعال فرصتی دوباره به دستگاه کفر داد. بر این اساس بود که رنسانس از غرب آغاز شد و عقلانیت آن تولید شده و فرهنگ آن به وجود آمد و فلسفه‌ی سیاسی آن در توزیع اختیارات و مشارکت مردم محقق گشت و در نتیجه، قدرت از شرق به غرب منتقل شد. 🔹 کالاها، ساختارهای مدیریتی جدید و مبانی فکری نوین به صورت مداوم از غرب به تمام جهان صادر می‌شد و دنیای اسلام و فرهنگ شیعه را نیز تحت تأثیر خود قرار می‌داد. در این میان، کسانی که محور فقاهت و مرجعیت بودند، نقاط اصلیِ هجمه‌ی کفر را به درستی تشخیص می‌دادند و مبارزه‌ی خود را به آن معطوف می‌کردند. 🔸راه نورانی مبارزه با کفر خفیّ (تمدن مدرن) در دوران غیبت، با فتوای میرزای شیرازی در تحریم تنباکو آغاز شد و در ادامه، اولین شهید این راه «شیخ فضل‌الله نوری» بود که مشروطه را تنها در صورتی که به دین مقیّد شود، می‌پذیرفت و زیرا بار دموکراسی غربی نرفت. سپس مرحوم مدرّس در دوران پهلوی اول این پرچم را به اهتزاز درآورد و آیت‌الله کاشانی در عصر پهلوی دوم، تداوم این مسیر را پی‌گرفت و حضرت امام خمینی (ره) آن را در خرداد ماه سال 1342 دوباره زنده کرد. 🔹 در واقع مبارزه با مدرنیته و غرب، از طرف فقهاء با شرایط قیام امام حسین تطبیق داده شد و به مقابله با کفر و تلاش برای جلوگیری از بازگشت جامعه‌ی شیعه و اهل سنّت به سوی کفر خفیّ تبدیل گشت. 📋متن چکیده مبحث هشتم👇👇👇 ✅@HossiniehAndisheh
🔰 بخشهایی از چکیده «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه تاریخ انبیا» ✍️ حجت‌الاسلام و المسلمین استاد مسعود صدوق (ره) 🔹 روشن شد که رفتار نظام کفر و نفاق، و در دار دنیاست و پرچمداران توحید برای اقامه‌ی کلمه‌ی توحید به استقبال این مصیبت‌ها می‌روند و لذا قهرمانان زندگی در این دنیا، انبیاء و ائمّه‌ی معصومین(ع) هستند و این مسیر در دوران غیبت، توسط فقهای عظام شیعه تداوم یافته است. 🔸خصوصاً در 150 سال گذشته، شرایطی برای امّت دینی ایجاد شد که فقهای شیعه، آن را (به صورت وجدانی) قابل تطبیق با شرایط قیام امام حسین(ع) دانسته و دست به قیام زدند تا جامعه‌ی دینی به شرک و کفر عقب‌گرد نکند. 🔹 البته شرک و کفر در عصر حاضر، مقوله‌ای آشکار و جلیّ نیست بلکه امری خفیّ است؛ یعنی برای فهم این مطلب که تمدّن امروز، بشریت را به و انقطاع در برابر سوق داده، نیاز به انجام یک «انقلاب فرهنگی» و فعالیت‌های عمیق عقلانی است تا انقلاب اسلامی ایران، وارد مرحله‌ی جدیدی از تکامل خود شود. 🔸 رشد عقلانیت غیرمعصوم در دوره‌ی غیبت در صورتی رقم می‌خورد که با عقلانیت کفر درگیر شود و در این درگیری به دستگاه الهی نیازمند شود و به آن پناه ببرد و با تداوم این روند، ظرفیت عقلانیت به تدریج ارتقاء یابد و وظیفه‌ی حفظ نظام ایمان در این دوره به خوبی محقق شود. لازمه‌ی این مهمّ، رصد دائمیِ دستگاه کفر و نفاق است تا معلوم شود ظرفیت عقلانی آنها در تلذّذ از دنیا به چه نحوی عمق پیدا کرده و در تمامی عالم جاری می‌شود. 🔹 چگونه جمعی از شیعیان، بلوک شرق را کافر می‌دانستند و در برابر آن متّحد می‌شدند، اما چنین اعتقادی درباره‌ی بلوک غرب ندارند و در مقابل آن دچار چنددستگی و اختلاف نظر شده‌اند؟! بنابراین باید تکلیفِ عقلانیت تخصصی در قبل از رنسانس و بعد از رنسانس در دو حوزه‌ی «فهم دین» و «تحقق دین» معیّن شود و نواقص ادبیات تخصصی حوزه و انحرافات ادبیات تخصصی دانشگاه به صورت ریشه‌ای تبیین گردد و الا تداوم حیات انقلاب اسلامی در دراز مدّت در معرض تهدید اساسی قرار می‌گیرد و خدمت واقعی به ساحت مقدس حضرت ولی‌عصر (عج) محقق نخواهد شد. 🔸 آیا نباید متدیّنین به لوازم و اقتضائاتِ وحدت کلمه‌ی جامعه و مدیریت نظام و توزیع اختیارات دینی و پیچیدگی‌های این مقولات پی ببرند تا زندگی با حکومت امام عصر(عج) برای‌شان امکان‌پذیر شود؟! آیا بدون درک از تفاوت‌های این نوع از مدیریت الهی با مفاهیمی چون مشارکت، حق شهروندی، حق توسعه‌یافتگی و... می‌توان به ظرفیت لازم برای حیات در عصر ظهور دست یافت؟! 📋متن چکیده مبحث نهم👇👇👇 ✅@HossiniehAndisheh
🔰 بخشهایی از چکیده «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه تاریخ انبیا» ✍️ حجت‌الاسلام و المسلمین استاد مسعود صدوق (ره) 🔹بیان شد که با تسلط تمدن غرب بر جهان، شرایط امروز به شرایط قیام امام حسین(ع) مطابقت دارد و خطر بازگشت امت اسلامی به سوی کفر پدید آمده است. اما چرا تمدن غرب، کفرآمیز است؟ زیرا این تمدّن، بشریت را وادار کرده تا در برابر «دلار»، «علم و تکنولوژی» و «مدیریت جهانی توسط سازمان ملل» سجده نماید و نسبت به آنها حالت انقطاع پیدا کند. 🔸تمدّن غرب در ظاهر «آزادی ادیان» را به رسمیت شناخته و لذا برای ترویج مذاهب در کشورهای غربی، مانعی وجود ندارد. اما باید توجه داشت که شعار «آزادی ادیان و احترام به تمامی عقائد» به این معناست که «منکر خدا» و «معتقد به خدا» در عین آن‌که دو ترکیب متناقض‌اند، هر دو در این تمدّن محترم بوده و به رسمیت شناخته می‌شوند. پس اساساً دین و مذهب دارای احترام نیست؛ بلکه آنچه محترم است امر سومی است و آن عبارت است از «سازش و توافق بر سر دنیا» و همکاری برای ساخت زندگی بهتر! 🔹حیات مکتب سرمایه‌داری در بخش اقتصاد، به اوصافی همچون «استکبار و تفاخر و اسراف» باز می‌گردد که تئوریزه شده و به معادله‌ی علمی تبدیل شده؛ به نحوی که جامعه‌ی فاقد این سه وصف نمی‌تواند گردونه‌ی امور مالی خود را بچرخاند و به جذب سرمایه و تکنولوژی بپردازد. 🔸 در تمدّن غربی، «رابطه‌ی انسان با جهان» به عنوان متغیر اصلی قرار گرفته و «رابطه‌ی انسان با انسان» به تبع آن تعریف می‌شود و «رابطه‌ی انسان با خدا» نیز از دستگاه حذف شده است. یعنی آنچه اصل است، تسخیر طبیعت از طریق علوم و تکنولوژی است؛ زیرا هدف اهل دنیا، بهره‌مندی از دنیاست. 🔹 البته ادبیات تخصصی حوزه، تمدّن غرب و روابط ناشی از آن را کفرآمیز نمی‌داند زیرا تعریف دین در نزد فقهاء به اوامر و نواهی و احکام شرعی باز می‌گردد و در تطبیق احکام به موضوعات تخصصی نیز سبک زندگی موجود در اقتصاد غربی را بر اساس عدم مخالفت آن با شرع امضاء می‌نمایند. 🔸 اگر برای فهم از دین به اجتهادی اکتفاء شود که ظرفیت آن در سطح منطق انتزاعی است و سپس برای اداره‌ی کشور و در عرصه‌ی تحقق، به کارشناسی موجود مراجعه شود که بر اساس منطق مجموعه‌نگری بنا شده، روشن است که منطق قوی‌تر می‌تواند گزاره‌های دینی را به نفع گزاره‌های علمی و کارشناسی تأویل نماید و پیچیده‌ترین شکل تحریف دین را در سطح مدیریت نظام رقم بزند. 🔹بنابراین و بلیّه‌ی ما در دوره‌ی غیبت تا زمان ظهور، مصیبت‌های است و موضوع امتحان در این دوره، عرفان و کرامات روحی یا امور حسّی نیست بلکه این عصر، عصرِ «مقاومت معرفت» است و غیرمعصوم باید بتواند با محور قرار دادن علم معصوم، ظرفیت علمی خود را به تعادل برساند. 🔸فقاهت باید متناسب با حضور تمدّن کفر در تمامی ابعاد زندگی، آرایش جدیدی به خود بگیرد و انحرافات نوین و پیچیده‌ی امروز را کشف کند. زیرا سجده بر ابلیس و انقطاع نسبت به آن، در صحنه‌ی عینیت حضور یافته و در زندگی عموم مردم جاری شد. 📋متن چکیده مبحث دهم👇👇👇 ✅ @HossiniehAndisheh
🔰 بخشهایی از چکیده «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه تاریخ انبیا» ✍️ حجت‌الاسلام و المسلمین استاد مسعود صدوق (ره) 🔹 آنچه در عصر غیبت مورد جامعه‌ی دینی است، امتحاناتی است که برای فقهاء و نوّاب عامِّ حضرت ولی‌عصر(عج) پدید آمده و می‌آید. برنامه‌ی خدای متعال این است که قدرت خود را در این دوره نیز به رخ دستگاه ابلیس بکشد و این مهم را از طریق فقاهت و عقلانیتی که از ادبیات وحی استضائه می‌کند و وظایف پیامبر و اوصیاء او را بر عهده می‌گیرد، تحقق بخشد. 🔸بسیار ضروری است که بر اساس ، به تجزیه و تحلیلِ سه ادبیاتِ «حوزه، دانشگاه و انقلاب» پرداخته شود تا ظرفیت آن‌ها ارتقاء یابد. زیرا ناهماهنگی بین این سه ادبیات، باعث شده تا در کشور با «ملوک‌الطوائفیِ فرهنگی» مواجه شویم و علی‌رغم وحدت کلمه در بخش سیاسی، تحلیل‌ها در مقابل یکدیگر قرار بگیرند. 🔹 خاستگاه ادبیات انقلاب، قرآن و روایات است و موفق شده انقلاب را به پیروزی برساند و با موفقیت در حفظ جهت‌گیری الهی، آن را در برابر انواع دشمنی‌ها حفظ کند اما این سطح از حضور دین در صحنه‌ی عمل، باید ارتقاء پیدا کند تا قدرت فتح ادبیات تخصصی دانشگاه و ایجاد تحول در ریاضیات و منطق حاکم بر ادبیات تخصصی حوزه را بدست آورد. 🔸ریشه‌ی تمامی بت‌ها و بت‌کده‌ها بعد از رحلت پیامبر تا زمان ظهور، « » است؛ این در حالی است که عقل نیز مانند چشم و گوش و... مخلوق خداست و مناسک مخصوص به خود را دارد و باید خدا را بپرستد و متعبّد باشد. یعنی همان‌طور که نباید مسکرات و گوشت خوک و سایر غذاهای حرام وارد معده شود، عقل نیز مخاطب امر و نهی الهی است و موضوعِ بایدها و نبایدهای شرعی قرار گرفته و احکامی برای عبادت و رشد آن تشریع شده است. 🔹کفر و نفاق امروز می‌خواهند بشر را به سجده بر «علّیت» وادار کنند؛ اما تنها چیزی که دارای چنین شأنی است، کلمات خداوند متعال است. علّت طولانی شدن غیبت حضرت نیز ابتلاء به بُت‌های عقلانی است که ناشی از سجده در برابر علم و غفلت از «ابزار بودنِ» آن است. تنها علم و ادبیاتی که ابزاری نیست، کلمات قرآن و روایات معصومین علیهم‌السلام است. 🔸از امور باطل، «تنبلی و عافیت‌طلبی» است که از طریق آن، حلّ هر مشکل و جبران هر خسارت و بلایی به طلب حضرت ولی‌عصر(عج) حواله شود که این بزرگترین بی‌ادبی به ساحت قدسی آن بزرگوار است. آیا کسی هست که به اندازه‌ی ایشان، طالب ظهور و انتقام از خون جد مطهرشان باشد؟! اگر غرض خدا از تدارک دوران غیبت، رشد و تکامل شیعیان و محبّین نبود، آیا روا نبود که فرج در همان ابتدا و پس از رحلت پیامبر(ص) محقق شود؟! 📋متن چکیده مبحث یازدهم👇👇👇 ✅ @HossiniehAndisheh