eitaa logo
کانال رسمی حسینیه اندیشه
1.3هزار دنبال‌کننده
178 عکس
49 ویدیو
148 فایل
بیش از پنجاه سال پژوهش برای «انقلاب فرهنگی»؛ بستر تحقق «تمدن نوین اسلامی» ✔️آدرس وب سایت: http://hosseiniehandisheh.ir ✅ ارتباط با مدیر کانال: @azn1360
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 بخشهایی از چکیده «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه تاریخ انبیا» ✍️ حجت‌الاسلام و المسلمین استاد مسعود صدوق (ره) 🔹از دوران صادقین (ع)، ماموریت و مصائب حضرات معصومین درگیری با فرهنگ امپراطوری ایران و روم بود که در محتوای نظام نفاق جریان داشت؛ زیرا محتوا و باطن مدیریت منافقین بر اساس همان فرهنگ‌های باطل استوار شده بود. 🔸 ماموریت بعدی امامان(ع) تبیین اعتقادات و فقه شیعه ـ که در واقع طریق تشکیل جامعه‌ی اسلامی و حکومت دینی و تمدّن الهی را تبیین می‌کرد ـ بود. این جهاد فرهنگی، موجی از جاذبه‌ی الهی و نورانی ایجاد کرده و موجب شد تا دستگاه نفاق در صورت فراهم‌شدن شرایط، فشارها و تضییقاتی اعمال کند. 🔹حال باید به مصائب شیعه در دوران غیبت پرداخت: در این دوران، از آنجا که پرچمداری اقامه‌ی کلمه‌ی حق به دست غیرمعصومین سپرده شده، آنچه که در دستور کار دستگاه الهی قرار می‌گیرد «ظرفیت عقلانیت غیرمعصوم» است و سیر تکامل این ظرفیت، توسط امام زمان (عج) در شب‌های قدر مقدّر شده و رشد آن، تحت ولایت حضرت ولی‌عصر(عج) قرار می‌گیرد. 🔸از سوی دیگر طبق مباحث پیشین، آنچه در بعثت تشریع شد، «تشکیل امت اسلامی، حکومت دینی و تمدّن الهی» بود که با انکار آن توسط ائمه‌ی نفاق و مردم، دوران غیبت آغاز شد. لذا در دوران غیبت باید عقلانیت غیرمعصوم نسبت به همین سه مسأله، امتحان شود و از آن سربلند بیرون بیاید تا ظرفیت بازگشت امام معصوم و فرارسیدن عصر ظهور را پیدا کند. 🔹اولین مرارت‌ها و مصیبت‌هایی که توسط فقهای شیعه در دوران غیبت تحمّل شد، حفظ اصل منابع و روایات توسط کلینی‌ها و صدوق‌ها و... در شرایط سخت و خطرناک بود تا فکر و فرهنگ اهل‌بیت باقی بماند. 🔸اما در دوران رنسانس، مرکز قدرت جهانی از دستگاه نفاق خارج شده و به دستگاه کفر می‌رسد و تمدّن بشری از شرق به غرب منتقل می‌گردد. یعنی مقیاس شهوات تغییر پیدا کرده و «توسعه در مقیاس شهوت» ایجاد می‌شود و ریاضیات و منطق و فلسفه در مقیاس بسیار بالاتری، موفق به تسخیر طبیعت می‌شود و قدرت جامعه‌شناسی و اداره‌ی حکومت‌ها و ساخت تمدّن‌ها به دست غرب می‌افتد. 🔹با تمایل عملی امپراطوری عثمانی به سبک زندگی غربی و دست برداشتن منافقین از حفاظت مرزهای بلاد اسلامی در برابر نظام کفر و سقوط این امپراطوری، امّت شیعه مستقیماً با دستگاه کفر مواجه شد و لذا مسئولیت «کفرستیزی» ـ به عنوان شاخصه‌ی فرهنگ بعثت و وجه مشترک بین تمام مسلمین ـ بر دوش فقهای شیعه و نوّاب عامّ حضرت ولی‌عصر(عج) قرار گرفت. 📋متن چکیده مبحث هفتم👇👇👇 ✅@HossiniehAndisheh
چکیده مبحث هفتم.pdf
284.8K
📋متن چکیده #مبحث_هفتم «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه انبیا»
🔰 بخشهایی از چکیده «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه تاریخ انبیا» ✍️ حجت‌الاسلام و المسلمین استاد مسعود صدوق (ره) 🔹ضرورت ورود به بحث «فلسفه‌ی مصیبت» به این مهمّ باز می‌گردد که شیعه در این دوران به بلوغی رسیده که این سطح از مباحث، قابلیت طرح یافته است. زیرا بعد از انقلاب اسلامی ایران، مطالبه‌ی شهادت و جهاد به فرهنگ عمومی ملّت ایران تبدیل شد و حتّی در میان بانوان نیز جریان یافت. لذا ظرفیت امّت محمّد و آل محمّد(ع) به نقطه‌ای رسیده است که بتوان دین را بر اساس فلسفه‌ی مصائب حضرت ولی عصر(عج) و مصائب امّت دینی تعریف نمود. 🔸 بر اساس تبیینی که از فلسفه‌ی مصیبت و چرایی و چیستی و چگونگی آن ارائه شد، باید تمامی ظرفیت کفر و نفاق و ایمان در هر سه سرفصل تاریخ به اوج قدرت خود برسند. لذا «فلسفه‌ی إمداد» و خطاباتی از قبیل «کلّاً نُمدّ هولاء و هولاء» باید در مقیاس تمدّنی و اجتماعی تحلیل شود. 🔹دستگاه کفر در سرفصل اول تاریخ، سازماندهی شهواتِ حسّی را به بلوغ رسانده بود که مظهر آن، امپراطوری ایران و روم است. این تمدّن دارای ریشه‌های ریاضی بود که مبانی آن، به «منطق صوری» باز می‌گشت. سپس تدبیر خدای متعال بر این قرار گرفت که کفر و شرک جلیّ پس از 6800 سال، از اریکه‌ی قدرت جهانی به زیر کشیده شده که پیامبر اکرم، این مهم را به عنوان یکی از دو مأموریت اصلیِ خود عینیت بخشیدند. 🔸 البته باطن و محتوای تمدّن کفر جلی، مورد استفاده‌ی دستگاه نفاق قرار گرفت و قدرت تمدن‌سازی از غرب به مرکز اسلام و دولت‌های نفاق منتقل شده بود. پس از تداومِ هزار ساله‌ی این روند، خدای متعال فرصتی دوباره به دستگاه کفر داد. بر این اساس بود که رنسانس از غرب آغاز شد و عقلانیت آن تولید شده و فرهنگ آن به وجود آمد و فلسفه‌ی سیاسی آن در توزیع اختیارات و مشارکت مردم محقق گشت و در نتیجه، قدرت از شرق به غرب منتقل شد. 🔹 کالاها، ساختارهای مدیریتی جدید و مبانی فکری نوین به صورت مداوم از غرب به تمام جهان صادر می‌شد و دنیای اسلام و فرهنگ شیعه را نیز تحت تأثیر خود قرار می‌داد. در این میان، کسانی که محور فقاهت و مرجعیت بودند، نقاط اصلیِ هجمه‌ی کفر را به درستی تشخیص می‌دادند و مبارزه‌ی خود را به آن معطوف می‌کردند. 🔸راه نورانی مبارزه با کفر خفیّ (تمدن مدرن) در دوران غیبت، با فتوای میرزای شیرازی در تحریم تنباکو آغاز شد و در ادامه، اولین شهید این راه «شیخ فضل‌الله نوری» بود که مشروطه را تنها در صورتی که به دین مقیّد شود، می‌پذیرفت و زیرا بار دموکراسی غربی نرفت. سپس مرحوم مدرّس در دوران پهلوی اول این پرچم را به اهتزاز درآورد و آیت‌الله کاشانی در عصر پهلوی دوم، تداوم این مسیر را پی‌گرفت و حضرت امام خمینی (ره) آن را در خرداد ماه سال 1342 دوباره زنده کرد. 🔹 در واقع مبارزه با مدرنیته و غرب، از طرف فقهاء با شرایط قیام امام حسین تطبیق داده شد و به مقابله با کفر و تلاش برای جلوگیری از بازگشت جامعه‌ی شیعه و اهل سنّت به سوی کفر خفیّ تبدیل گشت. 📋متن چکیده مبحث هشتم👇👇👇 ✅@HossiniehAndisheh
چکیده مبحث هشتم.pdf
367.7K
📋متن چکیده #مبحث_هشتم «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه انبیا»
⬛️ فلسفه و نزول "کل امر" در این شب ✍ حجت الاسلام و المسلمین مرحوم استاد مسعود صدوق ✅ «شب قدر» اوجِ این ماه مبارک است که «کل امر» در آن نازل می‌شود؛ یعنی همان‌گونه که در مدیریت و برنامه‌ریزی امروزین و متداول برنامه‌ی سالانه در قالب لایحه‌ی بودجه ارائه می‌شود، برنامه‌ی خدای متعال برای سال پیش رو در شب قدر معین می‌شود. البته طبق روایات، شب قدر از زمان هبوط حضرت آدم و سایر انبیای سلف جریان داشته و این در حالی است که کفار پس از گذشت 6800 سال از دوره‌ی اول تاریخ و طیّ 1400 سال از سرفصل دوم آن، به تازگی برنامه‌ریزی سالانه برای نظم در کشورداری و مدیریت در دستور کار خود قرار داده‌اند. از این‌رو، سوره‌ قدر در امر مدیریت دستگاه ایمان و تشریع «امت، حکومت و تمدن» ـ که در بین رسولان الهی و اُمم ماضیه، به نبی‌اکرم و امت ایشان اختصاص دارد ـ موضوعیت دارد. ✅ گرچه همه‌ی امور در این شب مبارک معین می‌شود اما موضوع اصلی که در لیلةالقدر مقدّر می‌شود، و است که بر اثر تنهایی و غربت ائمّه‌ی هدی و بی‌وفاییِ امت‌ها، نازل خواهد شد. زیرا دستگاه کفر و دستگاه نفاق پدیده‌هایی واقعی و عینی هستند که آثار عملکرد جنایت‌کارانه و وحشیانه‌ی آنان، هر روز در مقابل دیدگان بشریت قرار می‌گیرد. یعنی در شب قدر، تمام مصائب و بلایایی که توسط کفار و منافقین در سال آینده محقق خواهد شد و به‌دلیل جاهلی یا کاهلیِ امت دینی کسی در برابر آنها نمی‌ایستد، به حضرت ولی‌عصر(عج) عرضه می‌شود و آن ، تمامی این مقدّرات را می‌پذیرد تا در تناسب با ظرفیت موجود در دستگاه ایمان، تاریخ به سمت تکامل به پیش رود. در نتیجه، این عوامّ از مردم هستند که در شب قدر برای مغفرت سر به آستان الهی می‌سایند و الا کسانی که در درجات بالای ایمان قرار گرفته‌اند و به تدریج موفق شده‌اند تا مصائب خود را به مصائب ولی‌الله‌الاعظم گره بزنند، در شب قدر و طلب می‌کند به این معنا که می‌خواهد در این معرکه‌ی بین کفر و ایمان نقشی ایفا کند و مسؤولیتی بپذیرد و با تلاش و کوشش و مجاهدت خود، از واردشدن ضرباتِ تکوینی و تاریخی و تمدنی به وجود مقدس امام زمان جلوگیری نماید و توفیق فداکاری در این راه را به دست آورد و به جای توجه به چالش‌های معمول زندگی، حول محور حوائج حضرت ولی‌عصر(عج) طواف کند. ✅ ممکن است تصور شود که تعبیر به «سلامٌ هی حتی مطلع الفجر» برخلاف تعریف شب قدر به شب تقدیر بلا و مصیبت است اما باید توجه داشت که این آیه باید در این چارچوب معنا شود که در شب قدر، عبور از حجم عظیم و متنوع مصائب، فشارها، جسارت‌ها و هتک‌حرمت‌هایی که در مقیاس تمدنی و تاریخی بر وجود مبارک امام زمان وارد می‌شود، جز با و صلوات و نصرت و رحمت الهی بر ولیّ خود امکان‌پذیر نیست. ✅ @HossiniehAndisheh
🔸🔹🔸ظلمت عدد الحجر و المدر🔸🔹🔸 ✅ شیخ – که همیشه آرزو داشته‌ام از نزدیک ببینمش تا خاک نعلین‌اش را به چشم بکشم – ذکری برای این ایام نقل کرده که پر است از لا اله الا الله؛ یک تکه‌اش هم همین است: لا اله الا الله عدد الحجر و المدر..... لا اله الا الله به اندازه‌ی همه‌ی سنگ‌ها و کلوخ ها انگار تک تک این‌ها - و تک تک چیزهایی که در این ذکر، اسمشان برده شده – به خودی خود نشانه‌ای هستند برای توحید ✅ بعد ذهنم می‌پرد به آن چیزی که ابن ابی الحدید از استادش نقل کرده: داشت خطبه می‌خواند که ناگهان یک عرب بادیه نشین بانگ زد: وا مظلمتاه! علی او را به نزدیک خود طلبید و چون در کنار او قرار گرفت، فرمود: به تو فقط یک باز ظلم شده اما به من به اندازه همه سنگ‌ها و کلوخ‌ها ظلم شده است *و انا قد ظلمت عدد الحجر و المدر* ✅ انگار به همان اندازه که حجر و مدر نشانه‌ی توحیدند، مصائب بی سابقه‌ی علی هم بار توحید را در تمامی تاریخ بدوش کشیده و «ارکانا لتوحیده» را با همین محنت‌ها رقم زده... ➖➖🔶🔷🔶➖➖ ✳ پی‌نوشت : این فقط بیان کمّیِ مصیبت مولاست، و گرنه کیفیت رنج‌های علی که در لفظ و معنا نمی‌گنجد؛ عزیز!   ✅ فليعلم أنه قد نقل علم الهدى (رحمه الله) في الشافي (ص 203 من الطبعة القديمة) و شيخ الطائفة (رحمه الله) في تلخيص الشافي (ص 48 من الجزء الثالث من طبعة النجف) و كذا المجلسي (رحمه الله) في ثامن البحار في باب النوادر (ص 727؛ س 18) لكنه نقلا عن ابن أبى الحديد عن شيخه أبى القاسم البلخي باسنادهم «عن المسيب بن نجبة أنه قال: بينا على (ع) يخطب إذ قام أعرابى فصاح: وا مظلمتاه فاستدناه على (ع) فلما دنا قال: انما لك مظلمة واحدة و أنا قد ظلمت‏ عدد المدر و الوبر». ✅ @HossiniehAndisheh
🔰 بخشهایی از چکیده «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه تاریخ انبیا» ✍️ حجت‌الاسلام و المسلمین استاد مسعود صدوق (ره) 🔹 روشن شد که رفتار نظام کفر و نفاق، و در دار دنیاست و پرچمداران توحید برای اقامه‌ی کلمه‌ی توحید به استقبال این مصیبت‌ها می‌روند و لذا قهرمانان زندگی در این دنیا، انبیاء و ائمّه‌ی معصومین(ع) هستند و این مسیر در دوران غیبت، توسط فقهای عظام شیعه تداوم یافته است. 🔸خصوصاً در 150 سال گذشته، شرایطی برای امّت دینی ایجاد شد که فقهای شیعه، آن را (به صورت وجدانی) قابل تطبیق با شرایط قیام امام حسین(ع) دانسته و دست به قیام زدند تا جامعه‌ی دینی به شرک و کفر عقب‌گرد نکند. 🔹 البته شرک و کفر در عصر حاضر، مقوله‌ای آشکار و جلیّ نیست بلکه امری خفیّ است؛ یعنی برای فهم این مطلب که تمدّن امروز، بشریت را به و انقطاع در برابر سوق داده، نیاز به انجام یک «انقلاب فرهنگی» و فعالیت‌های عمیق عقلانی است تا انقلاب اسلامی ایران، وارد مرحله‌ی جدیدی از تکامل خود شود. 🔸 رشد عقلانیت غیرمعصوم در دوره‌ی غیبت در صورتی رقم می‌خورد که با عقلانیت کفر درگیر شود و در این درگیری به دستگاه الهی نیازمند شود و به آن پناه ببرد و با تداوم این روند، ظرفیت عقلانیت به تدریج ارتقاء یابد و وظیفه‌ی حفظ نظام ایمان در این دوره به خوبی محقق شود. لازمه‌ی این مهمّ، رصد دائمیِ دستگاه کفر و نفاق است تا معلوم شود ظرفیت عقلانی آنها در تلذّذ از دنیا به چه نحوی عمق پیدا کرده و در تمامی عالم جاری می‌شود. 🔹 چگونه جمعی از شیعیان، بلوک شرق را کافر می‌دانستند و در برابر آن متّحد می‌شدند، اما چنین اعتقادی درباره‌ی بلوک غرب ندارند و در مقابل آن دچار چنددستگی و اختلاف نظر شده‌اند؟! بنابراین باید تکلیفِ عقلانیت تخصصی در قبل از رنسانس و بعد از رنسانس در دو حوزه‌ی «فهم دین» و «تحقق دین» معیّن شود و نواقص ادبیات تخصصی حوزه و انحرافات ادبیات تخصصی دانشگاه به صورت ریشه‌ای تبیین گردد و الا تداوم حیات انقلاب اسلامی در دراز مدّت در معرض تهدید اساسی قرار می‌گیرد و خدمت واقعی به ساحت مقدس حضرت ولی‌عصر (عج) محقق نخواهد شد. 🔸 آیا نباید متدیّنین به لوازم و اقتضائاتِ وحدت کلمه‌ی جامعه و مدیریت نظام و توزیع اختیارات دینی و پیچیدگی‌های این مقولات پی ببرند تا زندگی با حکومت امام عصر(عج) برای‌شان امکان‌پذیر شود؟! آیا بدون درک از تفاوت‌های این نوع از مدیریت الهی با مفاهیمی چون مشارکت، حق شهروندی، حق توسعه‌یافتگی و... می‌توان به ظرفیت لازم برای حیات در عصر ظهور دست یافت؟! 📋متن چکیده مبحث نهم👇👇👇 ✅@HossiniehAndisheh
چکیده مبحث نهم.pdf
365.1K
📋متن چکیده #مبحث_نهم «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه انبیا»
♦گلایه‌ای از یک نام‌گذاری متداول♦ یا ♦بحثی بسیار فشرده درباره «دعای اللهم کن لولیک» در شب قدر♦ 🔆صفحه اول🔆 ✅ _ «همه با هم را زمزمه می‌کنیم: اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن....» این جمله را شاید سال‌هاست توی مساجد و هیأت‌ها می‌شنویم و با آن همراهی می‌کنیم. اما من سال‌هاست (یا به تعبیر دقیق‌تر از موقعی که «حاج‌آقا» بحث‌گفتن درباره شب را شروع کرد) وقتی این جمله را می‌شنوم، با سوال و اشکال از خودم می‌پرسم «دعای سلامتی؟!؟» و شروع می‌کنم: ✅ یک. روایات معصومین که همچین اسمی روی این دعا نگذاشته‌اند. پس می‌شود این نام‌گذاری را نقد کرد. 🔅🔆🔸🔶🔸🔆🔅 ✅ دو. خصوصن وقتی این نام‌گذاری را با مضمون دعا مقایسه کنیم. مضمون دعا به طور خلاصه این است: خدایا لطفا شش تا کار برای امام‌زمان ما بکن: «سرپرست» و «نگهدار» و «راه‌بر» و «یاری‌کننده» و «راهنما» و «چشمِ»او باش. معلوم است که از بین این شش خواسته، فقط «حافظاً» یا همان «نگهدار» است که با مفهوم «سلامتی» تناسب دارد. یعنی نام‌گذاری دعا به «دعای سلامتی» با بخش اعظم دعا یعنی پنج‌تا وصف دیگر سازگار نیست. 🔅🔆🔸🔶🔸🔆🔅 ✅ سه. پس چکار کنیم؟ واقعا مضمون و معنای این دعا چیست؟ بنظرم باید به اصل منابعی مراجعه کرد که دعا را نقل کرده‌اند. مثلا «کافی شریف» که می‌گوید این دعا اساساً از اعمال شب ماه مبارک است و در شب قدر در هر حالتی باید تکرار شود؛ چه ایستاده، چه نشسته و چه در سجده. باید تکرار شود «و تکرّر فی لیله ثلاث و عشرین من شهر هذا الدعاء ساجداً و قائماً و قاعداً و علی کل حال»  🔅🔆🔸🔶🔸🔆🔅 ✅ چهار. خب چه خبر است که باید در آن، این شش خواسته را برای داشته باشیم؟ خیلی خلاصه می‌شود از روایات برداشت کرد که در شب «قدر»، «اندازه»ی همه چیز معیّن می‌شود و این «اندازه‌ی همه چیز» شامل «اندازه‌ی دستگاه طغیان» هم می‌شود. لذا فرمود «یا من قدّر الخیر و الشرّ» یا فرمود «یقدّر فی لیله القدر کل شیء... خیر و شر و طاعه و معصیه» معلوم است که مقدر شدن ِ اندازه‌ی شر و معصیت فقط به گناه چند تا لات و الواط محدود نمی‌شود. چون شأن خدا «مدیریت عالَم» است و آنهایی که مدیر عالَم هستند، به اندازه‌های خیلی بزرگتری هم توجه می‌کنند: «اندازه‌ی امت‌ها، اندازه‌ی حکومت‌ها، اندازه‌ی تمدن‌ها». خصوصن این که خدا تصمیم گرفته «دار اختیار» درست کند و گرچه به گناه و طغیان راضی نیست، اما به امت و حاکمیت و تمدن ِ «کفر و نفاق» هم اجازه حیات و تحرک داده و در قرآنش کلی از «ملأ» و «طواغیت» و «ائمه کفر» و «مستکبرین» و «اکابر مجرمین» و «مترفین» صحبت کرده و اختیار آنها را در راه دنیاپرستی و هجمه به دستگاه ایمان، مطلقاً صفر نکرده و گفته «کلاً نُمدّ هولاء و هولاء... هر دو دستگاه را امداد می‌کنیم» حالا چقدر از خواسته‌های دستگاه طغیان، مقدّر می‌شوند و چه قدر و اندازه‌ای برای شرارت آنها تعیین می‌شود؟ طبعاً بستگی دارد به قدر و اندازه‌ی همّت و خواست مومنین برای دفاع از دستگاه توحید و خداپرستی...   🔅🔆🔸🔶🔸🔆🔅 ادامه ⬇⬇️ ✅@HossiniehAndisheh
♦گلایه‌ای از یک نام‌گذاری متداول♦ یا ♦بحثی بسیار فشرده درباره «دعای اللهم کن لولیک» در شب قدر♦ 🔆صفحه دوم🔆 ✅ پنج. شب قدر خدا نگاه می‌کند به اندازه همت و خواست مومنین برای دفاع از امام‌شان. هر چقدر حاضر به فداکاری باشند که الحمدلله. اما هر جا را پوشش ندهند، دستگاه تولید شرور و مهندسان طغیان که کارشان را تعطیل نکرده‌اند و تدابیر وحشتناکی دارند که نتیجه‌اش را خدا حکایت کرده: «و زلزلوا حتی یقول الرسول و الذین آمنوا متی نصرالله... و به تکان درآمدند و لرزانده شدند تا جایی که پیامبر خدا و مومنین گفتند یاری خدا کی خواهد بود؟» . پس خدا با حکمتش  _ بدون این‌که راضی باشد _ سطحی از توان و قدرت را برای‌شان مقدّر می‌کند و بعد فرشتگان هستند که _ به گمان من با سرافکندگی _ این تقدیر پُردرد را به محضر صاحب شب قدر می‌برند و برنامه پر از بلای سال آینده را به امام‌زمان تحویل می‌دهند تا به آن رضایت بدهد و مثل همه انبیا و اوصیا به استقبال بلا برود و با یقین به حکمت خدا، به تنهایی به امواج خون و آتش و مصیبت بزند تا با این حلم، مومنین به تدریج بیدار شوند و با این تحمل، تاریخ آهسته‌آهسته تکامل پیدا کند. انگار که به کسی بگویند: بفرمایید وارد این اتاقی شوید که پر از افعی و عقرب و گرگ است که همگی با هم آماده‌اند به شما حمله کنند یا زهر خود را به پیکرتان بریزند... زهرهایی در مقیاس جوامع و حاکمیت‌ها و تمدن‌ها... پر از زخم و جراحت و ابتلا... اگر کسی شب قدر و معنای تعیین مقدرات را بفهمد و همچین صحنه‌ای را ببیند، باید هم به خدا بگوید به داد ولیّ‌ت برس و در این معرکه‌ی غوطه‌ور در بلا سرپرست و نگهدار و راه‌بر و یاری‌گر و راه‌نما و چشمش باش... و قبل از همه اینها به این فکر کند که من در همکاری با بقیه مومنین جلوی کدام یک از این افعی‌ها و عقرب‌ها و گرگ‌ها را می‌توانم بگیرم... 🔅🔆🔸🔶🔸🔆🔅 ✅ شش. مثلا؟ مثل سالی که غفلت شیعه‌ی عراق در مقابل کفار حربی ِ لانه‌کرده در کشورشان، دشمن را طوری امیدوار کرد که منافقین تکفیری هم به آنها طمع کنند و خواست و تدبیرشان، حمله به عرض و ارض و ناموس و مال شیعه شود. خدا در آن شب قدر، هر چه نگاه کرده بود خواست و هوشیاری و توان دفاع را در جامعه مومن ندیده بود و ملائکه «کل امر» را فرستاده بود تا امام‌زمان را در جریان همه خون‌هایی که قرار است بریزد و همه ناموس‌هایی که قرار است هتک شود، بگذارند... و فشار همه این مصیبت‌ها قبل از همه، به قلب او وارد شده بود... شاید به خاطر همین‌‌ها بوده که امام عسکری به شیعیانش یاد داده تا این طور برای پسرش دعا کنند: «رُدّ عنه من سهام المکائد ما یوجّهه اهل الشنئان الیه و الی شرکائه فی امره و معاونیه علی طاعه ربه... تیرهای حیله‌ای را که دشمنانش به سوی او می‌اندازند، از او دور کن؛ از او و از کسانی که شریک کار او هستند و او را در طاعت خدا کمک می‌کنند...» 🔅🔆🔸🔶🔸🔆🔅 شب قدر شبی است که به دلیل سستی و ضعف امثال من و شدت حرص و همت دشمنان به دنیای‌شان، می‌شود شب بارش تیرهای زهرآگین و باران بلا و امواج مصیبت بر حضرت ولی‌عصر و نائب عام او که معاون و شریکش در دفاع از پرستش خدای متعال است. پس حداقل این است که در این معرکه پر از زخم همدردی کنیم با صاحب این دردها و برای این‌که وانمود کنیم که ما هم چیزی از واقعیت سرمان می‌شود، از خدا برای نماینده‌اش کمک بخواهیم...:  _ «همه با هم دعای همدردی با امام‌زمان را زمزمه می‌کنیم: اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن....» 🔅🔆🔸🔶🔸🔆🔅 زمزمه. البته بعضی‌ها هم هستند که فقط به دعا اکتفا نمی‌کنند و می‌شوند مثل «عمرو بن قرظه انصاری» که «کَانَ لَا يَأْتِي إِلَى الْحُسَيْنِ سَهْمٌ إِلَّا اتَّقَاهُ بِيَدِهِ وَ لَا سَيْفٌ إِلَّا تَلَقَّاهُ بِمُهْجَتِهِ ... هیچ تیر و شمشیری به سوی حسین نمی‌آمد مگر این‌که خودش را جلوی آنها می‌انداخت که ضربه‌ای به حسین وارد نشود... تا از شدت جراحت‌ها به زمین افتاد. شاید باز هم شک داشت که کارش را کرده یا نه... و پرسید: «یا بن رسول الله... أ وفیتُ؟... ای پسر رسول خدا... آیا وفا کردم؟» 🔅🔆🔸🔶🔸🔆🔅  آقا جان! .... ادامه ⬇⬇️ ✅ @HossiniehAndisheh
♦گلایه‌ای از یک نام‌گذاری متداول♦ یا ♦بحثی بسیار فشرده درباره «دعای اللهم کن لولیک» در شب قدر♦ 🔆صفحه سوم و پایانی🔆 ✅ آقا جان! من که عرضه و جربزه‌ی عمرو بن قرظه را ندارم اما شما از خاندان کرم هستید... «اللهم کن لولیک» های ما را به حساب «أ وفیت» بگذارید و ما را اهل بدانید تا معرکه را درست تشخیص بدهیم و جلوی تیرهای بزرگ بایستیم... از آن بلاهایی که نصیب عمرو شد، به ما هم بدهید... ما بی‌آبرویی را دوست نداریم... به خدا برای ما زشت است که هنوز شما «بلاگردان» ما باشید... آخر امامی گفتند، مأمومی گفتند... 🔅🔆🔸🔶🔸🔆🔅 ✳ _ تقدیم به خمینی کبیر و شهدای عاشقش که با غیرت نسبت به حضرت ولی‌عصر، راه هجمه سیاسی و نظامی کفر به دستگاه ایمان را سد کردند و چکمه‌ی کفار حربی را از روی گلوی مومنین برداشتند و این جمله صحیفه نور را که: «حاشا که خلوص عشق موحدین جز به ظهور کامل نفرت از مشرکین و منافقین میسر شود» به زیباترین وجه عملی کردند؛ 🔅🔆🔸🔶🔸🔆🔅 ✳ تقدیم به خامنه‌ای عزیز که سی سال است نه تنها از پرچم برافراشته‌ی خمینی حفاظت کرده، که با اعلام «تهاجم فرهنگی» و «جنگ اقتصادی»، به دنبال سد کردن ِ راه هجمه‌های پیچیده‌تر است و همچنان منتظر مجموعه‌ای از اراده‌ها و فکرها در بین نخبگان حوزوی و دانشگاهی که بتوانند سنگرهای جدید را طراحی کنند تا از این همه کشته و مجروح و اسیر فرهنگی و اقتصادی نجات پیدا کنیم... 🔅🔆🔸🔶🔸🔆🔅  ✳ تقدیم به شهید ِیک و بیست دقیقه‌ی همه‌ی شب‌های جمعه که حفاظت امنیتی و نظامی از مومنان در برابر کفر و نفاق را مدیریت کرد و آن را از ایران به خاورمیانه گستراند و تقدیم به «مرحوم استاد» که با عقلانیت بی‌نظیرش نَمی از یم شب قدر را به ما آموخت و با سوز دلی که از شب قدر گرفته بود، راه‌های دفاع فرهنگی و اقتصادی را  به ما پیشنهاد داد ... ✍ حجت الاسلام محمدصادق حیدری ✅ @HossiniehAndisheh
🔰 بخشهایی از چکیده «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه تاریخ انبیا» ✍️ حجت‌الاسلام و المسلمین استاد مسعود صدوق (ره) 🔹بیان شد که با تسلط تمدن غرب بر جهان، شرایط امروز به شرایط قیام امام حسین(ع) مطابقت دارد و خطر بازگشت امت اسلامی به سوی کفر پدید آمده است. اما چرا تمدن غرب، کفرآمیز است؟ زیرا این تمدّن، بشریت را وادار کرده تا در برابر «دلار»، «علم و تکنولوژی» و «مدیریت جهانی توسط سازمان ملل» سجده نماید و نسبت به آنها حالت انقطاع پیدا کند. 🔸تمدّن غرب در ظاهر «آزادی ادیان» را به رسمیت شناخته و لذا برای ترویج مذاهب در کشورهای غربی، مانعی وجود ندارد. اما باید توجه داشت که شعار «آزادی ادیان و احترام به تمامی عقائد» به این معناست که «منکر خدا» و «معتقد به خدا» در عین آن‌که دو ترکیب متناقض‌اند، هر دو در این تمدّن محترم بوده و به رسمیت شناخته می‌شوند. پس اساساً دین و مذهب دارای احترام نیست؛ بلکه آنچه محترم است امر سومی است و آن عبارت است از «سازش و توافق بر سر دنیا» و همکاری برای ساخت زندگی بهتر! 🔹حیات مکتب سرمایه‌داری در بخش اقتصاد، به اوصافی همچون «استکبار و تفاخر و اسراف» باز می‌گردد که تئوریزه شده و به معادله‌ی علمی تبدیل شده؛ به نحوی که جامعه‌ی فاقد این سه وصف نمی‌تواند گردونه‌ی امور مالی خود را بچرخاند و به جذب سرمایه و تکنولوژی بپردازد. 🔸 در تمدّن غربی، «رابطه‌ی انسان با جهان» به عنوان متغیر اصلی قرار گرفته و «رابطه‌ی انسان با انسان» به تبع آن تعریف می‌شود و «رابطه‌ی انسان با خدا» نیز از دستگاه حذف شده است. یعنی آنچه اصل است، تسخیر طبیعت از طریق علوم و تکنولوژی است؛ زیرا هدف اهل دنیا، بهره‌مندی از دنیاست. 🔹 البته ادبیات تخصصی حوزه، تمدّن غرب و روابط ناشی از آن را کفرآمیز نمی‌داند زیرا تعریف دین در نزد فقهاء به اوامر و نواهی و احکام شرعی باز می‌گردد و در تطبیق احکام به موضوعات تخصصی نیز سبک زندگی موجود در اقتصاد غربی را بر اساس عدم مخالفت آن با شرع امضاء می‌نمایند. 🔸 اگر برای فهم از دین به اجتهادی اکتفاء شود که ظرفیت آن در سطح منطق انتزاعی است و سپس برای اداره‌ی کشور و در عرصه‌ی تحقق، به کارشناسی موجود مراجعه شود که بر اساس منطق مجموعه‌نگری بنا شده، روشن است که منطق قوی‌تر می‌تواند گزاره‌های دینی را به نفع گزاره‌های علمی و کارشناسی تأویل نماید و پیچیده‌ترین شکل تحریف دین را در سطح مدیریت نظام رقم بزند. 🔹بنابراین و بلیّه‌ی ما در دوره‌ی غیبت تا زمان ظهور، مصیبت‌های است و موضوع امتحان در این دوره، عرفان و کرامات روحی یا امور حسّی نیست بلکه این عصر، عصرِ «مقاومت معرفت» است و غیرمعصوم باید بتواند با محور قرار دادن علم معصوم، ظرفیت علمی خود را به تعادل برساند. 🔸فقاهت باید متناسب با حضور تمدّن کفر در تمامی ابعاد زندگی، آرایش جدیدی به خود بگیرد و انحرافات نوین و پیچیده‌ی امروز را کشف کند. زیرا سجده بر ابلیس و انقطاع نسبت به آن، در صحنه‌ی عینیت حضور یافته و در زندگی عموم مردم جاری شد. 📋متن چکیده مبحث دهم👇👇👇 ✅ @HossiniehAndisheh
چکیده مبحث دهم.pdf
359K
📋متن چکیده #مبحث_دهم «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه انبیا»
🔆 چالش عبادت‌های گل‌وبلبلی 🔆 🔹بغضی کنیم و اشکی بریزیم و حالی ببریم و دل‌مان سبک شود و بخشیده شویم و خلاص؛ این شاید اوج تحویل‌گرفتن و عزّت‌تپان‌کردن و احترامی باشد که خرجِ دعاها می‌کنیم. اما بعید است که خدا همچین عبادت‌های گل‌وبلبلی را برای‌مان پسندیده باشد. 📖 همان اوائلِ اعمال ماه رمضان در مفاتیح، دعای حجّ است که هر روز این فرازش حسابی به چشم می‌آید: «اسألک أن تقتل بی اعدائک و اعداء رسولک... از تو درخواست می‌کنم که به وسیله‌ی من دشمنان خودت و دشمنان پیامبرت را به قتل رسانی» و این تازه غیر از دعای هر شبی است که در آن، لیله‌القدر را با حجّ و شهادت گره زده‌اند: «و لیله‌القدر و حج بیتک الحرام و قتلاً فی سبیلک فوفّق لنا» و در شب قدر ـ که قلب ماه رمضان است ـ گفته‌اند باید با شهداء همراه شویم: «اسألک... أن تجعل... روحی مع الشهداء» تا روح‌مان در کنار کسانی قرار گیرد که روح‌شان برای دفاع از اسلام پَر زده. از آن طرف، اختتامیه‌ی «افتتاح» را با «وانصرنا به علی عدوّک و عدوّنا» آذین بسته‌اند و پایان ماه مبارک و دهه‌ی آخرش را به دعای «یا ملیّن الحدید لداود» پیوند زده‌اند و ما را یاد آهنی انداخته‌اند که خدا برای داود نرم کرد تا پیامبرش هر روز یک زره برای جنگ بسازد. آن دعای هر روز را هم که کار را تمام کرده و در رمضانِ رحمت و مغفرت، خشم هر روزه‌ی خدا را برای دشمنان رسولش خواسته: «یا رب محمد اغضب الیوم لمحمد و لابرار عترته و اقتل اعدائهم بددا و احصهم عددا و لا تدع علی ظهر الارض منهم احدا... ای پروردگار محمد؛ همین امروز به خاطر او و خاندان پاکش غضب کن و دشمنان‌شان را در پریشانی و پراکندگی بکش و آنان را یک به یک بشمار و بر روی زمین احدی از آنان را باقی نگذار»... 🔸معلوم نیست کی بتوانیم از عبادت‌های گل‌وبلبلی‌مان دربیاییم و با دعاها قلب را طوری صیقل دهیم که سرش را از برف دربیاورد و به جنگ بین کفر و ایمان نگاه کند و باورش شود این یک دعوای حقیقی است که بخاطر عمق عناد و غلظتِ غیظ دشمن، به کلّی سرباز و افسر و فرمانده احتیاج دارد و با رمضان طوری هوای نفس را بسوزانیم که دل‌مان دل‌دل نکند و به خط بزند و وارد معرکه شود و آبرو یا فکر یا مال یا جان یا هویتش را خرجِ «قدرت اسلام» کند. 🔹این شب جمعه‌ای، باز خدا روح‌الله و شمّ فقاهتِ دشمن‌شناس و ابرقدرت‌سوزش را غرق انوارِ ساکن کربلا کند که رمضان‌مان را با فریاد بر سر کفّار حربی ترکیب کرد و مسلمین را به یاد پیامبری انداخت که فرمانده‌ی بیست و چند جنگ بود و در کتابش، سوالی پرسیده که محک ایمان و دین‌داری را جلوی چشم و دل‌مان قرار می‌دهد: ـ أم حسبتم أن تدخلوا الجنه و لمّا یعلم الله الذین جاهدوا منکم و یعلم الصابرین...؟!؟ 🔺تقدیم به شهید یک و بیست دقیقه ی همه شب های جمعه، و فرمانده نیروی قدس حاج قاسم ✍ حجت الاسلام محمدصادق حیدری @HossiniehAndisheh
🔅از بساطت ِ ما تا پیچیدگی ِ شما🔅 ✅ همگی ما زیاد و مکرر شنیده ایم این روایت را که: «اسلام بر پنج چیز بنا شده؛ نماز و زکات و روزه و حج و ولایت که هیچ یک، هم رتبه‌ی نیستند و ولایت، افضل از همه‌ی آنهاست». همچین روایات مهمی را وقتی فکر می‌کنیم تکراری شده اند ـ و حتی وقتی همچین فکری نمی‌کنیم ـ باید کنار روایات دیگر گذاشت تا معلوم شود که عمق کلام ِ غیر تکراری ترین آدمهای تاریخ تا چه حد است.  یک روایتی هست که می‌گوید: برای نماز – یعنی همان که یکی از ستونهای اسلام است اما به پای ولایت نمی‌رسد ـ «چهار هزار حد» است؛ یعنی نماز، چهار هزار حکم دارد. نمازی که به پای ولایت نمی‌رسد، این همه دم و دستگاه و حد و مرز و حکم و قاعده و قانون و جزء و شرط و مقدمات و مقارنات و تعقیبات و آمادگی جسمی و تمرکز فکری و توجه روحی می‌خواهد. اما به شما که می‌رسیم یعنی به ولایت که می‌رسیم، شروع می‌کنیم به تکرار کلیاتی مثل وجوب اطاعت و وجوب محبت و شادی در شادی هایتان و عزا در عزاهایتان! معلوم است که همه‌ی اینها هست و باید باشد، اما مساله خیلی پیچیده تر از این حرفهاست و پر از جزئیات و گره‌ها و تعلیق‌ها و تعلّق‌ها و تفرّق‌ها و ابهام‌ها و تردیدها و ندانستن‌ها و ندانم کاری‌ها و نخواستن‌ها و نتوانستن‌ها که برای ماست و تحملی که برای شماست... . ✅ خدا می‌داند که وقتی قرار است فقط دو تا اراده‌ی دو انسان عادی به هم گره بخورد و با هم ترکیب شود، به چه تعداد از احتمال و اما و اگر بند است و چقدر اوضاع متزلزل است؛ چون اراده و اختیار آدم، می‌تواند بزند زیر همه چیز و همه‌ی قواعد جزمی و قطعی را به هم بریزد و قوانین کشف شده‌ی حتمی را به یک نقاشی کودکانه از واقعیت بدل کند و آن را به دیوار توهمات بی دلیل بیاویزد. ✅ حالا حساب کن قرار است اراده‌ی یک امّت با تمام کثراتش و با همه‌ی ضعف هایش در همه‌ی وجوه، به اراده‌ی امام گره بخورد با تمام عظمتش. چند میلیارد فعل از چند میلیون نفر باید بصورت هماهنگ محقق شود تا یک امت بتواند به سمت آستان امامش حرکت کند؟! چه حجمی از نفهمی‌ها و ناتوانی‌ها و حجاب‌ها و ظلمت‌ها و عقب ماندگی‌ها ـ که وصف ِ یک امّت شده اند و نه فقط وصف ِ تک تک ِ افراد ـ باید به تدریج و آهسته آهسته درمان شود و در هر یک از مقاطع تاریخ، به چه میزان از هر یک از این بدبختی‌ها باید کاسته شود؟ به دست چه کسانی و با پیش قدم شدن ِ چه مردانی؟ بعضی وقتها و با دیدن مقدار ِ زحمتهایی که برای بزرگ شدن یک کودک کشیده می‌شود، با خودم می‌گویم که اگر جامعه‌ی شیعه با توجه به سیر تاریخی خودش در «مرحله‌ی کودکی» باشد، چه پیچیدگی‌های زیاد و نفس گیری برای رسیدن به «بلوغ» در پیش رو داریم... پس وای به حالمان؛ وقتی که دین را بصورت بسیط و ساده و عرفی معنا می‌کنیم و نسبت خودمان با ولایت را در افعالی یکسان و تغییر ناپذیر محدود می‌کنیم؛ با اینکه صاحبان ولایت، «محالّ مشیت الله» هستند و مشیت خدا در هر زمان و مکان و در هر مرحله از تاریخ چیزی را می‌خواهد که آن خواست و مشیت، فقط برای همان مرحله است و در قبل و بعد جاری نیست که: «کل یوم هو فی شأن.» ✅ شاید این طور ذره‌ای و فقط ذره‌ای درک پیدا کنیم از کلام شان که فرمودند: «إن امرنا صعب مستصعب لا یحتمله الا ملک مقرب او نبی مرسل او عبد امتحن الله قلبه للایمان» و از این سنگین تر فرموده اند: «ان امرنا سرّ فی سرّ و سرّ مستسرّ و سرّ علی سرّ و سرّ مقنّع بسرّ» ✍ حجت الاسلام محمدصادق حیدری ✅ @HossiniehAndisheh
🔰 بخشهایی از چکیده «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه تاریخ انبیا» ✍️ حجت‌الاسلام و المسلمین استاد مسعود صدوق (ره) 🔹 آنچه در عصر غیبت مورد جامعه‌ی دینی است، امتحاناتی است که برای فقهاء و نوّاب عامِّ حضرت ولی‌عصر(عج) پدید آمده و می‌آید. برنامه‌ی خدای متعال این است که قدرت خود را در این دوره نیز به رخ دستگاه ابلیس بکشد و این مهم را از طریق فقاهت و عقلانیتی که از ادبیات وحی استضائه می‌کند و وظایف پیامبر و اوصیاء او را بر عهده می‌گیرد، تحقق بخشد. 🔸بسیار ضروری است که بر اساس ، به تجزیه و تحلیلِ سه ادبیاتِ «حوزه، دانشگاه و انقلاب» پرداخته شود تا ظرفیت آن‌ها ارتقاء یابد. زیرا ناهماهنگی بین این سه ادبیات، باعث شده تا در کشور با «ملوک‌الطوائفیِ فرهنگی» مواجه شویم و علی‌رغم وحدت کلمه در بخش سیاسی، تحلیل‌ها در مقابل یکدیگر قرار بگیرند. 🔹 خاستگاه ادبیات انقلاب، قرآن و روایات است و موفق شده انقلاب را به پیروزی برساند و با موفقیت در حفظ جهت‌گیری الهی، آن را در برابر انواع دشمنی‌ها حفظ کند اما این سطح از حضور دین در صحنه‌ی عمل، باید ارتقاء پیدا کند تا قدرت فتح ادبیات تخصصی دانشگاه و ایجاد تحول در ریاضیات و منطق حاکم بر ادبیات تخصصی حوزه را بدست آورد. 🔸ریشه‌ی تمامی بت‌ها و بت‌کده‌ها بعد از رحلت پیامبر تا زمان ظهور، « » است؛ این در حالی است که عقل نیز مانند چشم و گوش و... مخلوق خداست و مناسک مخصوص به خود را دارد و باید خدا را بپرستد و متعبّد باشد. یعنی همان‌طور که نباید مسکرات و گوشت خوک و سایر غذاهای حرام وارد معده شود، عقل نیز مخاطب امر و نهی الهی است و موضوعِ بایدها و نبایدهای شرعی قرار گرفته و احکامی برای عبادت و رشد آن تشریع شده است. 🔹کفر و نفاق امروز می‌خواهند بشر را به سجده بر «علّیت» وادار کنند؛ اما تنها چیزی که دارای چنین شأنی است، کلمات خداوند متعال است. علّت طولانی شدن غیبت حضرت نیز ابتلاء به بُت‌های عقلانی است که ناشی از سجده در برابر علم و غفلت از «ابزار بودنِ» آن است. تنها علم و ادبیاتی که ابزاری نیست، کلمات قرآن و روایات معصومین علیهم‌السلام است. 🔸از امور باطل، «تنبلی و عافیت‌طلبی» است که از طریق آن، حلّ هر مشکل و جبران هر خسارت و بلایی به طلب حضرت ولی‌عصر(عج) حواله شود که این بزرگترین بی‌ادبی به ساحت قدسی آن بزرگوار است. آیا کسی هست که به اندازه‌ی ایشان، طالب ظهور و انتقام از خون جد مطهرشان باشد؟! اگر غرض خدا از تدارک دوران غیبت، رشد و تکامل شیعیان و محبّین نبود، آیا روا نبود که فرج در همان ابتدا و پس از رحلت پیامبر(ص) محقق شود؟! 📋متن چکیده مبحث یازدهم👇👇👇 ✅ @HossiniehAndisheh
چکیده مبحث یازدهم.pdf
371.9K
📋متن چکیده «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه انبیا»
◼️سالگرد ارتحال بنیانگذار انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (قدس سره) تسلیت باد. امام خمینی در نامه به اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام: «... ، فلسفه عملی برخورد با و و معضلات داخلی و خارجی را تعیین می‏کند و این بحث‏های طلبگی مدارس، که در چارچوب تئوری هاست نه تنها قابل حل نیست که ما را به بن بست‏ها می‏کشاند که منجر به نقض ظاهری قانون اساسی می‏گردد... باید تمام سعی خودتان را بنمایید که خدای ناکرده اسلام در پیچ و خم‏های اقتصادی، نظامی، اجتماعی و سیاسی متهم به عدم نگردد...» 8 دی‌ماه 67 ✅@HossiniehAndisheh
✳️ ✳️ ☑️ این روزها، ذهنم مدام می‌دوَد طرف تو و هی دارم به این فکر می‌کنم که الان در چه حالی هستی و تخیّل‌ات می‌کنم که جایی در آن بالاها به حالتی شبیه همین عکس بر ارائک بهشتی ِ برزخ تکیه زده‌ای و از پشت آن ابروهای پرپشت‌ات با لبخندی ملیح داری به نتیجه‌ی دسترنج هایت نگاه می‌کنی حالا دیگر آن غیرتی که در رگهایت جوشید خیلی از جوانهای منطقه را هم به خروش درآورده وحتی اگر هنوز خیلی از حقائق را بلد نباشند بر وحشت از مرگ غلبه کرده‌اند و یاد گرفته‌اند که آزادگی و کرامت، از زنده ماندن مهمتر است و دیگر یقین کرده‌اند که بقول خودت، دوران بن بست و ناامیدی و تنفس در منطقه کفر بسر آمده است خیالت راحت که آن نظم لعنتی که دائما نگرانش بودی، بدجور بهم ریخته و نفَست، از دالان‌های زمان گذشته و تاریخ را درنوردیده و بعد از سالها، تعادل قوا را در جهان به هم ریخته؛ ! ☑️ کاش بلد بودم بگویم و لفظ‌ها قدرتش را داشتند برسانند که چقدر دلم را ربوده‌ای... همیشه پیش خودم می‌گویم اگر پیرغلام ِاربابم، عظمت غیرتش و پولادین بودن ِ یقینش اینطور معجزه می‌کند، ▪️پس‌ای دل! دریاب ارباب را ✍️ حجت‌الاسلام محمدصادق حیدری ✅ @HossiniehAndisheh
🔘 یوم‌الله 15 خرداد گرامی باد 🔘 🔆 حضرت امام خمینی(قدس سره): ☑️ سالروز‏‎ ‎‏[15] خرداد 42 خمیرمایۀ نهضت مبارک ملت بزرگ ایران و روز بذر انقلاب بزرگ اسلامی‏‎ ‎‏ماست... ملت بزرگ ایران سالروز 15 خرداد را که یوم الله است زنده نگه می دارد... 15‏‎ ‎‏خرداد و دیگر ایام الله را که در پی داشت و از نور الهی عاشورا فروغ و از شمس جمال‏‎ ‎‏حسینی گرمی و از پرتو هدایت او معرفت به وظیفه و از استقامت او در مقابل باطل‏‎ ‎‏استواری فرا گرفت، ارجمند می دارد.‏ (15 خرداد 61) ☑️ من روز 15 خرداد را‏‎ ‎‏برای همیشه عزای عمومی اعلام می کنم. (12 خرداد 58) ✅ @HossiniehAndisheh
✳️به مناسبت سی و یک سال تمام پرچمداری توحید✳️ 🔆صفحه اول🔆 🔸 به برکت درس تفسیر «حاج‌آقا»، شب‌های جمعه مشتری‌اش شده بودم؛ مشتری « ». همان سوره‌ای که «ابن بابویه» از امام‌صادق(ع)، این فضیلت را برایش نقل کرده بود: «این سوره، فقط برای امیرالمومنین(ع) است و هیچ‌کس در آن با ایشان شریک نیست و هر کسی شب‌های جمعه آن را بخواند، از رفقای امیرالمومنین خواهد بود». تفسیر بی‌نظیر «حاج‌آقا» هم خیلی خوب، این روایت را با مضمون سوره تطبیق می‌داد: روز قیامت، واقعه‌ای است که هیچ‌کس نمی‌تواند تکذیبش کند و آنهایی را که در دنیا بالا بودند، پایین می‌آورد و آنهایی را که پایین بودند، بالا می‌برد و بعد از به هم‌ریختن وضعیت دنیا، انسان‌ها را سه دسته می‌کند: مقربین و اصحاب یمین و اصحاب شمال. و معیار همه این بالا رفتن‌ها و پایین‌آمدن‌ها و مقرب‌بودن یا یمینی‌شدن یا شمالی‌ماندن «علی» است و درجات بهشت و جهنم از او آب می‌خورد و با دوری از او یا نزدیکی به او تعریف می‌شود؛ همان کسی که به تعبیر زیارات، «الحاکم یوم الدین» است و حکم‌فرمای روز جزا. 🔸 روز قیامت، وقت جریان ولایت (ع) است بدون هیچ مانعی و سوره واقعه دارد آن دوران شیرین را برای‌مان به تصویر میکشد و «شیخ صدوق در أمالی» این وضعیت را با جزئیات برای‌مان نقل کرده: وقتی پیامبر(ص) از هزار پله‌ای که فاصله بین هر کدام‌شان، مسیر یک‌ماه دویدن یک اسب چالاک است، بالا می‌رود و در مقام «وسیله» قرار می‌گیرد، «رضوان» که فرشته‌ی مسئول بهشت و «مالک» که فرشته‌ی مسئول جهنم است، نزدیک می‌شوند و عرض می‌کنند: _ «ما رضوان و مالک، خزانه‌داران بهشت و جهنم هستیم و این‌ها کلیدهای فردوس و دوزخ است که خدا آنها را برای تو فرستاده» و نبی‌اکرم(ص) می‌گوید: _ «آنها را پذیرفتم و ستایش خدای را که چنین فضیلتی به من داد. کلیدها را به برادرم علی بسپارید.» و علی(ع) با کلیدهای بهشت و جهنم به سمت دوزخ می‌رود و بر در آن می‌ایستد... و شروع میکند: _ ای جهنم! این دوست من را رها کن و آن دشمن من را بگیر و اطاعت جهنم از علی(ع) در آن روز، بیشتر از اطاعت برده‌های شما از شماست...» 🔸 این جزئیاتی که همه‌شان حول محور علی(ع) می‌چرخیدند و با جزئیات سوره واقعه در توصیف بهشت و جهنم و مقربین و اصحاب یمین و اصحاب شمال ترکیب می‌شدند و بعد کنار وعده‌ی «رفاقت با امیرالمومنین برای قاری واقعه در شب جمعه» قرار می‌گرفتند، کلی عشق و حال و صفا درست می‌کرد که من را مشتری سوره واقعه کرده بود. البته این حال‌های خیالی و عبادت‌های گل‌وبلبلی با وضع خراب من جور در نمی‌آمد. یعنی یک جای کار ایراد داشت ولی دقیقا نمی‌دانستم کجا؟ تا وقتی به این روایتی رسیدم که کلینی عزیز از حضرت صادق نقل کرده بود و داشت آیات آخر سوره را توضیح می‌داد: «پیامبر درباره آیه‌ی «و اما إن کان من اصحاب الیمین فسلامٌ لک من اصحاب الیمین» به علی(ع) گفت: آنها شیعیان تو هستند؛ [آنها کسانی هستند که] فرزندان تو از این‌که توسط آنها کشته شوند، سالم و سلامت می‌مانند.» 🔸یعنی آخرین چیزی که از ما بر می‌آید همین است که شما را نکشیم؟! یعنی ضعف و ناتوانی و جاهلی و کاهلیِ ما این‌قدر زیاد است که به همین از ما راضی هستید؟! پس وضع مان این قدر خراب است که در مقابل این همه دشمنی و کینه و عناد و انکار و حمله و هجمه و تیر و شمشیر که دنیاپرستان به سمت شما روانه میکنند تا ظلمات لذت‌های‌شان با نور خداپرستی شما روشن نشود، به کار نمی آییم؟! مثل این‌که جواب تمام این سوالها مثبت است و گرنه چرا در دعای ندبه باید درباره پسر و یادگار علی(ع) در بین ما بگوییم: «...تحیط بک دونی البلوی و لاینالک منّی ضجیج و لا شکوی» تو را _ و نه من را _ بلا احاطه کرده و در برگرفته اما هیچ ضجه و ناله و شکایتی که از من به تو برسد، ندارم...» شما غرق طوفان بلاها و مصائبی هستید که از جسارت کفار و منافقین به شما می‌رسد و ما هم آن کنارها، پناه گرفته‌ایم و فقط شما را نمی‌کشیم و البته دوست‌تان هم داریم و به این دوستی خوشیم و شکایت و ناله‌ای نداریم جز از وضعیت دنیایی‌مان... این داستان ماست؛ بخشی از اصحاب الیمین. ◀️ادامه دارد ...👇👇👇 ✅ @HossiniehAndisheh
✳️به مناسبت سی و یک سال تمام پرچمداری توحید✳️ 🔆صفحه دوم🔆 🔸اما داستان «مقربین» و کسانی که به شما مقرّب و نزدیک شده‌اند، فرق می‌کند؛ آنهایی که بخاطر این‌که دور و بر شما هستند، تیرهایی که به سوی شما روانه شده، سر و صورت آنها را هم خراشیده... مثل حبیب نجار که به روایت مرحوم طبرسی از امام باقر(ع)، یکی از همین مقربین بوده؛ همان که خدا در سوره یاسین درباره او صحبت کرده: «و جاء رجل من اقصی المدینه یسعی»... و مثل مردی که در دوران ما از گوشه کنار شهر و از فراسوی باور ما آمد و وجودش را سعی برای دفاع از خداپرستی فراگرفته بود؛ را می‌گویم که به لطف شما، باری از دوش شما برداشت و تمام عمرش را در امواج بلا سپری کرد و سپر تیرهای دشمنان شما به سمت محبین و شیعیانتان شد... ✅ تقدیم به: شهید یک و بیست دقیقه‌ی همه‌ی شب‌های جمعه که جانش را فدای حضرت (عج) و شیعیان او و خیمه او یعنی جمهوری اسلامی کرد و تقدیم به ابرمردی که سی و یک سااااال تمام است مثل مُرادش خمینی، نگذاشته تا واقعیت و طبیعت امریکایی، زانویش را روی خرخره‌ی مومنین بگذارد و مانع شده تا دین ما به خُرده فرهنگی که تابع تکنولوژی دنیاپرستان است، تبدیل شود و در فقدان محاسباتی که حوزه و دانشگاه باید به انقلاب می‌رساندند، با دست‌خالی در برابر محاسبات سرمایه‌سالارانه‌ی دستگاه کارشناسی از ایمان ما و جهت‌گیری انقلاب حفاظت کرده. تقدیم به ؛ به امید آن‌که وقتی در هنگامه قیامت و در روز واقعه، حضرت ولی‌عصر(عج) از وفای ما به نائب عامش پرسید، شرمنده نباشیم و تقدیم به مرحوم که وقتی در کنارش بودیم، انگار در جبهه دفاع فرهنگی از حضرت صاحب(عج) راه‌مان داده بودند و حالا در فقدانش هر چند وقت یکبار، نوای حاج منصور را زمزمه می‌کنم: 🔹دنیا فریبم داد ای دادِ بیدااااد/ دیگر نمی‌آید گردان مقدااااد 🔹جانم حسین جانم جانم حسین جاااان/جانم حسین جانم جانم حسین جااااان ✍️ حجت‌الاسلام محمدصادق حیدری ✅ @HossiniehAndisheh
✳️ روایتی امروزی از «یا ساتِر کُلّ مَعیوب» ✳️ 🔹 یک‌وقت می‌گوییم «یا ستار العیوب» و پوشاننده‌ی عیب‌ها را صدا می‌زنیم و خب بعدش تصور می‌کنیم که عیب برای خودش یک چیزی است و ما هم برای خودمان یک چیزی و فقط حیف که بعضی وقت‌ها این «عیب» می‌آید و می‌نشیند روی «ما» و با هم قاطی می‌شویم. اما بعضی مواقع مثل موقعی که دعای جوشن کبیر می‌خوانیم، خدا را با «یا ساتر کل معیوب» صدا می‌زنیم؛ یعنی «پوشاننده‌ی هر چیز خراب و عیب‌دار و ناسالمی». اینجا انگار «عیب» دیگر چیز جدایی از «ما» نیست و وقتی کسی بیاید و ما را جمع‌بندی کند، می‌گوید: روی‌هم‌رفته مال نیست، به درد نمی‌خورد، به کار نمی‌آید، خراب است، عیب دارد... ••─━⊱✦♦️✦⊰━─•• 🔹 اینجا کار بیخ پیدا می‌کند؛ چون این‌طوری نه فروشنده داریم نه خریدار، بی‌قدر و قیمت می‌شویم و برای معامله نمی‌ارزیم. فقط لطف و کرم خدا باید بیاید وسط و «ساتر کل معیوب» بشود و نقش مشتری را بازی کند و ما را بخرد و بپوشاند و پارچه‌ی سترش را روی ما بیاندازد تا خوشگل بشویم و بی‌عیب و نقص به نظر بیاییم. دستش درد نکند. همین دستهایی که شب‌های جمعه و بعد از شنیدن «یا باسط الیدین بالعطیه» باز میشود و به ما عطیه و هدیه می‌دهد و از این پارچه‌های ستر و خطاپوشی روی ما می‌اندازد؛ همین دست‌های خدا، همین یدالله و فرزندانش. همین بزرگوارهایی که جنس‌های خراب و ناسالم را توی دستگاه‌شان راه می‌دهند و با ما ها کار می‌کنند و فشارش را هم به جان می‌خرند؛ فشار جنس‌های ناجوری که فقط پارچه‌ی ستر و عیب‌پوشی روی‌شان افتاده و الا واقعا عیب دارند و هنوز خرابند و مشتری‌پَران و زیان‌ده و آبروبَر... ••─━⊱✦♦️✦⊰━─•• 🔹 ...من دقیقا نمی‌دانم قضیه چه بوده اما بهرحال با این کارش، «خرابی» ما و «عیب»‌های‌مان را دوباره به یادمان آورد. یادمان آورد که چطور فرق بین «مالکیت شخصی» را با «مالکیت خصوصی» نفهمیدیم و «الگوی تولید و اشتغال» را _ که سرنوشت جامعه را بدست می‌گیرد _ بی‌ربط به خدا و پیامبر و دین و فقه تصور کردیم و آن را صرفاً شأن عقلاء دانستیم و اختیارش را به کارشناسان جهانی (این فقهای مذهبِ «پرستش پول» و «سرسام‌آور کردن سود») سپردیم و در نتیجه، «شرکت‌ها» را که در روال جهانی، سلول اولیه‌ی نظام سرمایه‌داری و اولین مرکز تجمع سرمایه و تکاثر ثروت برای سودپرستان هستند، به عنوان قاعده‌ی اقتصاد پذیرفتیم تا سرمایه‌سالاری وحشی با اهرم پرمنّت «کارآفرینی»، زانویش را روی گردن کارگران بگذارد و هم انقلاب عزیز ملت بدون نسخه جایگزین بماند و به فراموش کردن عدالت متهم شود و هم به کسانی که دغدغه عدالت دارند، انگ «کمونیست» بچسبد. ••─━⊱✦♦️✦⊰━─•• 🔹 ما عمدی نداشتیم ولی عیب داشتیم؛ عیب ساده‌انگاری. گمان می‌کردیم آدم‌های خوب کافی هستند و تحت تسخیر مدل‌ها و الگوهای اداره کشور در نمی‌آیند. فکر میکردیم کفر «پیچیده» نیست و «بت‌پرستی» مدرن نمی‌شود. تصورمان این بود که کفر فقط اعتقاد آدم‌ها را با مجسمه‌های چوبی و سنگی خُرد می‌کند و نمی دانستیم می‌تواند اقتصاد را هم با زنجیره‌ی «شرکت» و «بانک» و «برنامه توسعه» به اسارت سرمایه‌داران در بیاورد و طناب دار را به گردن مستضعفین بیندازد... گناه خودکشی آشکار «عمران» و خودکشی پنهان ِ بقیه همکارانش به گردن نخبگان ماست اگر از این زنجیره انتقام نگیرند و آن را پاره پاره نکنند؛ انتقامی که نه با داد و بیداد یا فحش و ناسزا و مرثیه‌سرایی و مصیبت‌خوانی که فقط با «تولید نسخه‌ی جدید الگوی تولید و اشتغال بر اساس دین و عدالت» گرفته میشود... دستت را باز کن و این عیب ما را بپوشان... یا باسط الیدین بالعطیه... یا ساتر کل معیوب... ••─━⊱✦♦️✦⊰━─•• ✅ تقدیم به شهید یک و بیست دقیقه‌ی همه‌ی شب‌های جمعه که همانند مقتدایش (که خامنه‌ای بود) و محبوبش (که ملت ایران بود) گُرده‌ی کفر و بت‌پرستی مدرن را در بخش نظامی و امنیتی شکست و با آن چشمان بی‌خواب از مجاهدت، نگران نخبگان ایران است که آیا راهش را در کمک به رهبری و ملت ادامه می‌دهند و گرده‌ی بت‌پرستی مدرن را در بخش اقتصادی می‌شکنند یا نه؟ ✍ حجت الاسلام محمدصادق حیدری @HossiniehAndisheh
✳️ آیه‌ای در میانه‌ی «انقلابی‌گریِ غیرقاعده مندِ برادران» و «سکوت منفعلانه‌ی مقدس مئابان»✳️ 🔆 صفحه اول 🔆 ✅ حوالی سال صدونودوهشت و صدونودونُه قَمری، با این‌که مأمون تازه توانسته بود برادرش را از میان بردارد و سوار بر مرکب خلافت شود، باز هم آب خوش از گلویش پایین نرفته بود و قیام‌های علویان و سادات، نفَس حکومتش را به شماره انداخته بود و روز و شبِ بلاد مسلمین، مزّه‌ی التهاب و انقلاب می‌داد. هر شهر مهمّی که نگاه می‌کردی، یا یک علوی قیام کرده بود یا مردم انتظار قیامش را می‌کشیدند. انگار یک پای ثابت طرفداران آنها هم شیعیانی بودند که حالا تعدادشان زیاد شده بود و هویّت و جمعیت‌شان به جایی رسیده بود که گزارش‌های تاریخی می‌گویند: «پانزده سال قبل از خلافت مأمون و هنگام شهادت حضرت (ع)، *هفتاد هزار دینار طلا* از وجوهات، فقط در دست یکی از وکلای حضرت کاظم باقی مانده بود.» این وسط، «برادران حضرت رضا» بخش مهمی از بار قیام را به دوش می‌کشیدند و وقتی «ابوالسرایا» در سال 199 در کوفه قیام کرد، فرماندارانش را به شهرهای مختلف فرستاد: «ابراهیم بن موسی بن جعفر» به یمن، «اسماعیل بن موسی بن جعفر» به فارس و «زید بن موسی بن جعفر» به اهواز رفتند و حتی «محمد بن جعفر» پسر بلافصل حضرت صادق و عموی امام رضا (ع) در مدینه قیام کرد. ••─━⊱✦🔹✦⊰━─•• ✅ اما ابالحسن (ع) با هیچ‌یک از قیام‌ها همراه نبود و حتی صریحاً با حرکت محمدبن جعفر و زید بن موسی مخالفت کرد. انگار می‌دانست که دربار اموی و خلافت عباسی سال‌هاست نحوه‌ی زندگی متداول در «تمدّن ایران و روم» را با روکشی منافقانه از دینداری، وارد دنیای اسلام کرده‌اند و ذائقه‌ی مردم را با شهوات قیصری و کسرایی، طوری خو داده‌اند که رعیّت حتی اگر از ظلم خلفاء خسته شوند و مدّتی زیر علَم قیام سینه بزنند، باز هم برای تأمین رفاه‌شان «ظلّ‌السلطان» را انتخاب می‌کنند و به دامن متخصصینِ دنیاپرستی برمی‌گردند. یعنی سادات علوی و حسنی هر چقدر هم به راه‌های متداولِ کسب قدرت و رهبری قیام وارد بودند، وقتی به حکومت می‌رسیدند نمی‌توانستند مثل هارون‌ها و امین‌ها و مأمون‌ها، چرخ دنیای مردم را بچرخانند. ••─━⊱✦🔹✦⊰━─•• ✅ وقتی مأمون برای فرونشاندن آتش قیام‌ها، بزرگِ خاندان ابوطالب را در سال 200، مجبور به هجرت کرد و (ع) را به مرو آورد تا مُهر سازش با دستگاه را به ردای منزّه امامت بزند و از این راه، پرچم مبارزه را از دست سایر علویون بگیرد، توانست محصول تدبیرش را زود بچیند و قیام‌ها را سرکوب کند اما نمی‌دانست که معدن نور و هدایت را به مرکز دنیاپرستی و نفاق آورده و بیشترین نقش را در رسوایی و مفتضح‌کردن خودش ایفا کرده. حضرت رضا، میدان جهاد را جای دیگری غیر از خیابان‌های جنگ‌زده‌ی کوفه و یمن و فارس می‌دانست؛ دربار عباسی را به معرکه‌ی اصلی مبارزه تبدیل کرده بود و به پایه‌های سلطنت و دنیاپرستی و کاخ‌نشینی او ـ که نقابی از تدیّن و تقدّس بر چهره داشت ـ حمله می‌کرد تا مردم کم‌کم از تعلّق به زندگی مادّی کنده شوند و حقیقت سیاست الهی و قدرت نبوی را به چشم ببینند. ••─━⊱✦🔹✦⊰━─•• ✅ اما شیعه انگار نمی‌توانست پابه‌پای حضرت بیاید و تحلیل‌های دیگری ذهنش را قلقلک می‌داد و حکمت رفتار امام را نمی‌فهمید. وقتی نزدیکان حضرت، عدم ورود ابالحسن به مبارزه‌ی نظامی را به چالش می‌کشیدند و با مشارکت‌شان در قیام‌ها این خیال را ترویج می‌کردند که: «حالا که عدالت نیست و مردم همراه‌مان هستند، چرا بر ضد ظلم قیام نکنیم؟» دیگر چه انتظاری از عوامّ بود که میدان اصلی مقابله را تشخیص دهند و به مرو بروند و دور و بر امام را بگیرند و فضا را به نفع حضرت تغییر دهند؟! در آن آشفته بازار، عدّه‌ی دیگری هم بودند که به علی‌بن‌موسی که زهد و قداستش، همه را یاد علی‌بن‌ابیطالب می‌انداخت، تهمت می‌زدند که «درباری شده و شیرینی دنیا کام فرزند پیامبر را هم پُر کرده». ••─━⊱✦🔹✦⊰━─•• ✅ اهالی انقلابی‌گریِ غیرقاعده‌مند و خرمقدّس‌های نادان نسبت به شرایط و محیط و خلاصه معادلات موجود سیاست‌ورزی، ذهن شیعه را طوری منقبض کرده بود که پا نداشت تا به دنبال امام بدوَد و در مجاهده‌ی اصلی شرکت کند. نشان به آن نشان که وقتی مأمون، وزیرش فضل‌بن‌سهل را در هنگام خروج از مرو ترور کرد، یاران فضل آن‌قدر قوی بودند که به خیمه‌ی خلیفه حمله کنند تا جانش را بگیرند و مأمون مجبور شود به حضرت رضا متوسل شود تا پراکنده‌شان کند؛ اما وقتی ابالحسن در آن حجره‌ی حزین به شهادت رسید، صدای کسی در نیامد. ادامه دارد... 👇👇👇 ✅ @HossiniehAndisheh
✳️ آیه‌ای در میانه‌ی «انقلابی‌گریِ غیرقاعده مندِ برادران» و «سکوت منفعلانه‌ی مقدس مئابان»✳️ 🔆 صفحه دوم 🔆 در چنین شرایطی که اکثر مردها به خاک تردید افتاده بودند و زمین‌گیر تحلیل‌های تاریک شده بودند تا امام مشعل هدایت را تنهای تنها روشن نگه دارد، فقط یک بود که قیام کرد تا به همه‌ی مردنماها ثابت کند راه، همانی است که امام می‌رود و نبض توحید و خداپرستی همان‌جایی می‌زند که قدم می‌گذارد. رفت تا ثابت کند اقامه‌ی کلمه‌ی حق فقط با دستان فرزند محمّد و علی ممکن است و مجاهده از همان شمشیری می‌چکد که در دستان اهالی ذوالفقار باشد. تحمل راه مدینه تا قم برای مخدّرات نجیبی که خانه‌ی پیامبر از آنها روشنایی می‌گرفت، کار راحتی نبود اما وقتی مسأله، نصرت امام معصوم باشد، معصومه‌ی موسی بن‌جعفر همان کاری را می‌کند که فاطمه‌ی حیدر انجام داد. حالا می‌شود حدس زد که چرا در خاندانی که دخترها در نوجوانی ازدواج می‌کردند، کریمه‌ی اهل‌بیت با وجود هفده هجده باری که به بهار آبرو داده بود، به خانه‌ی بخت نرفت. عابد و عالم و زاهد زیاد بودند ولی مگر مردی پیدا می‌شد که در عرصه‌ی مجاهده و نصرت و قیام، کفوی برای شود؟! حالا می‌توان تخمین زد که چرا از بین این‌همه امامزاده ـ که همه‌شان واجب التعظیم هستند ـ فقط برای زیارت ملیکه‌ی قم است که روایت خاصّ نقل شده و این بانو را هم‌سنگ عباس‌بن‌علی و علی‌اکبری قرار داده که در اوج غربت، امام را رها نکردند. همان سلسله سند نورانی و درجه یک را می‌گویم که این کلام برادرش را از پیچ‌های تاریخ عبور داده‌اند و به ما رسانده‌اند: «سعد بن سعد اشعری قمی می‌گوید از حضرت رضا درباره‌ی خواهرش سوال کردم. فرمود: «هر کس او را زیارت کند، بهشت خدا مال او خواهد شد.» ••─━⊱✦🔹✦⊰━─•• ✅ این غزل‌گریه‌ها که می‌بینی، آنِ شعر است شعر آیینی زنده‌ام با همین جهان‌بینی، ای جهان من! ای «جهان‌بانو» ••─━⊱✦🔹✦⊰━─•• ✳️ پی نوشت: تحلیل علیلی بود از قیام حضرت کریمه که تقدیمش می‌کنم به عتبه‌های آهنی و سبزرنگ رواقش که حالا دیگر عوض‌شان کرده‌اند؛ مخدّره‌ای که گمان می‌کنم اگر تمامی فقهای شیعه در بهشت هم دور هم جمع شوند و عقل‌های نورانی‌شده‌‌ به نور اهل بیت را روی هم بریزند، باز هم به فهم درجاتش نمی‌رسند. البته مهمتر از تحلیل، تطبیق آن به شرایط روز و امتحانات فعلی جامعه ی شیعه است که امروز، جنسی اقتصادی پیدا کرده. در فایل صوتی ای که کانال حسینیه اندیشه با عنوان: «تحلیلی جدید از منزلت حضرت معصومه (س) در شکستن تئوری قدرت متداول در زمان امام رضا(ع) و تطبیق آن بر چالشهای اقتصادی نظام جمهوری اسلامی» بارگذاری کرده، این تطبیق هم تا حدودی انجام شده. ✍️ حجت‌الاسلام محمدصادق حیدری ✅ @HossiniehAndisheh