eitaa logo
•|نُبِل الزّهرا:)|•
261 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
369 ویدیو
1 فایل
•||بِسمِ اللهِ قاصِمِ الجَبارین||• •||کانال وقفِ امام شهدا امام زمان و شهدا:)||• •||با حضورِ خونواده های شهداء||• •|تاسیس.. تاریخ:1402/8/30 زمان:00:30|• |•پایان.. تانفسی باشد..|• •|کپی : حلالت رفیق:)|• •|کپی ازاسم،پروفایل،راضی نیستم:)|•
مشاهده در ایتا
دانلود
آری حسین؛ باز هم حسین... با چه زبانی باید بگوید؟‌ واضح تر از اینها؟ چه میخواهد از تو جز یک اعتمادِ جانانه. جانانه هم نه، یک اعتمادِ کودکانه که وقتی پرتت کرد توی آسمان، بخندی. که میان بلا آسوده باشی، که داوطلبانه به آتش بپری و مشتاقانه جام زهر بنوشی. تو او را داری؛ اما نداری... تا زمانی که چون اطفال به او تکیه نداده ای، فقرِ خود را با غنای او طاق نزده ای، دلهره هایت را به دستانش نسپردی و ریسمان اعتمادت را به او محکم نکردی، درواقع او را نداری. فکر میکنی داری. هیچ نداری. تو هیچ از آن خدا که ابراهیم دید را ندیدی. تو ذره ای از آن خدا که ابراهیم داشت را نداری. تو نتوانستی به آتش بپری و بعد عطرِ دل انگیز گلها را استشمام کنی. تو نتوانستی چشمهایت را ببندی و خنجر تیز کرده ات را به حنجر فرزندت بزنی و بعد... تو ندیدی آن چاقو که سنگ را دو نیم میکرد، چه شد که گلوی ظریف اسماعیل را نبرید. و ببین که او چگونه از اعتماد برای تو معجزه میسازد. خدا همان خداست، همان که آتش گستان کرد و اسماعیل به پدر بخشید؛ اما تو ابراهیم نیستی. آنگاه که قوچی فرستاده و ابراهیم از امتحان الهی خارج شد، خدا فرمود: بخشیدم، اسماعیل را به تو بخشیدم در عوضِ آن ذبحِ عظیم. تعجب کرد، شرم‌زده پرسید: آیا ذبح قوچ از ذبح فرزند من عظیم تر است؟ ندا آمد: ای ابراهیم، ذبح عظیم، ذبحِ فرزندِ آخرین پیامبر است به همراه اهل و عیال، به دست شقی ترینِ مردم. آری حسین باز هم حسین حسین، همان که باخونِ خود، جورِ جفای گذشتگان و آیندگان را به دوشِ محبت کشید همانکه روی هرچه امتحان و بلا را کم کرد آری حسین؛ همان که برای کشتی نجاتش دریایی از خون خواهد ساخت تا ساکنین کشتی را به ساحلِ هدایت برساند. آری؛ حسین همانکه در قربانگاه حاضر شد و بلای همه عالم به جان خرید و به هرچه تعابیرِ بی پرده تلنگر زد: « اگر ابراهیم عطر گلها به مشام کشید، من بوستانِ رضایت تو را خواهانم. که این ذبح اگر برای من بلا باشد، برای همگان نعمت است. نعمتی دائمی و لاینقطع...» از این قربانی تا قربانیِ حقیقی، تنها دو ده روز راه است. چه برای قربانی به پیشگاه خدا آماده کرده ای؟ از کدام محبوب خود برای او خواهی گذشت؟ اگر در قربانگاهِ اسماعیل موفق به ذبحِ قوچِ نفْس نشدی؛ پس وعدهٔ ما باشد، قربانگاهِ حسین! آنجا شرم و خجلت به یاریِ تو میشتابد. آنجا بوی سیب میدهد. و طنینِ صدای محکمِ زینب به گوشت میرسد: ما رأیت الا جمیلا. آنجا اگر بخواهی هم نمیتوانی منصرف شوی. آنجا راحت تر نفْست را ذبح میکنی. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌∞𝒐𝒊𝒏•‌• ♥️ ↯ ⇨@Hossinzade_315