⭕️ ایثار راهبردی؛ تجليل از اقدام مهمی که دیده نشد
✍️دکتر محمدرضا قائمینیک
استاد حمید پارسانیا از اندیشمندان معاصری است که توصيف ماهیت و ابعاد پروژه فکری وی و امتدادهای آن نیاز به بحث تفصیلی دارد.
در ابتدای سال تحصیلی خبری منتشر شد که درس شرح اسفار جناب استاد پارسانیا بهدلیل اشتغال به تدوین بخشهایی از دروس فصوص آیتالله جوادی آملی فعلاً تعطیل است. خبر ساده است اما به پشت صحنه آن دقت نشد.
استاد پارسانیا که خود اندیشمندی برجسته، نظریهپرداز و مؤسس است، بیش سه دهه خود را وقف تنظیم و تدوین و نشر اندیشههای حکمی آیتالله جوادی آملی کرده است.
مجموعه ارزشمند رحیق مختوم، شرح فصوص و برخی آثار دیگر نتیجه کوشش این استاد فرهیخته است. بااینکه او میتوانست زمان خود را تدوین آثار و کتب خود اختصاص دهد، اما این ایثار با یک هدف راهبردی اتفاق افتاد:
1. استاد پارسانیا درصدد است موسوعة و زیربنای حکمی تحول علوم انسانی اسلامی را مبتنی بر اندیشه و خوانش یکی از مقررین برجسته حکمت متعالیه را بنیان بگذارد. اتفاقی به ظاهر ساده، اما در حقیقت دارای یک جهتگیری راهبردی و زمینهساز تکیه به تراث در زمینه تحول علمی.
2. استاد پارسانیا تنها مدون آثار آیتالله جوادی آملی نیستند، بلکه در ارتقای محتوا، قالب و نظارت یافتن آن به حوزههای نیاز فکری روز نیز نقشآفرینی محوری دارند.
استاد پارسانیا یک ایثار و از خودگذشتگی راهبردی انجام میدهند و بهجای آنکه خود آثار خود را ترویج و تولید کنند، به آثار استادشان میپردازند تا جایی که حتی تدریس خود را نیز اینچنین تعطیل میکنند. این اقدام ارزشمند بهعنوان یک سرمایه راهبردی بهچشم نمیآید.
تبیین ابعاد شخصیت اخلاقی استاد، پروژه فکری، اقدامات راهبردی، اثرگذاری در لایههای زیرین سیاستگذاری کشور و نقشآفرینی در شورای عالی انقلاب فرهنگی، امتداد اندیشه، تربیت نسل جدید و... ابعادی است که میتوان بعدا به آن بهصورت مستوفی پرداخت.
استاد پارسانیا از حیث مدارج علمی، دانشیار هستند و استاد قالیباف، استاد تمام. قطعاً بحث از مقایسۀ مقام علمی استاد پارسانیا و مقام اجرایی آقای قالیباف نیست که هر دو در جای خود، برای اهلش، الگو هستند؛ بلکه مسئله بر سر میزان اعتبار نهاد علم است که کجا خرج می شود.
♨️«حوزویات» را به علاقهمندان معرفی کنید
🆔 @Howzaviat
28.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 موضع گیری روشنگرانه دکتر عبدالکریم سروش در جنایات اخیر غزه و بیروت
♨️«حوزویات» را به علاقهمندان معرفی کنید
🆔 @Howzaviat
⭕️ من در موسسه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی چه کردم؟
✍️ حجتالاسلام رضا غلامی
من طی دوسال ریاست موسسه (پژوهشگاه) مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی وزارت، علوم، ایدههای بزرگی را با کمک همکاران عزیزم به مرحله اجرایی شدن رساندم اما به دلیل عدم حمایت وزیر علوم و معاونین ایشان (به جز دکتر کلانتری) و به خاطر اذیتهای عجیب یکی از مامورین وزارت اطلاعات و بیتفاوتی مسئولین مافوق او، دلسرد شدم و آنجا را رها کردم.
* من در آنجا سه گروه علمی جدید در قالب یک پژوهشکده تازه راهاندازی کردم و مقدمات جذب نزدیک به بیست عضو هیات علمی جدید را در آنجا فراهم کردم.
* در آنجا دو مجله علمی و پژوهشی جدید راه انداختم. مطالعات دانشگاه و مطالعات فضای مجازی/ دو مجله قبلی را نیز ارتقا دادم.
* یک نشریه جذاب و پرمحتوا به نام «ارغوان نامه» برای مطالعات فرهنگی فناوریهای نو تاسیس کردم.
* شش میز تخصصی ایجاد کردم که چهار میز هوش مصنوعی، میز علوم شناختی، میز علمسنجی و میز حکمرانی علمی از میزهای بسیار مهم و تحول آفرین محسوب میشد.
* من در آنجا برای اولین بار بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، یک کنگره بین المللی پرمحتوا برای فارابی، معلم ثانی، برپا کردم.
* یک کمیته علمی توانا برای همکاری میان کشور ایران و قزاقستان در فارابی شناسی راهاندازی کردم و در برپایی همایش فارابی در قزاقستان مشارکت نمودم.
* در پی طراحی علوم فرهنگی و استقلال علوم فرهنگی از علوم اجتماعی بودم و برای آن یک نشست تخصصی برگزار کردم.
* برای اولین بار در کشور، یک دانشنامه علوم فرهنگی طراحی کردم و کار تدوین دانشنامه را کلید زدم.
* در پی احیاء فلسفه در دانشگاهها بودم و سلسله نشستهای لذت فلسفه را برگزار کردم.
* به دنبال احیاء سنت گفتگو و نقد آزاد میان طیف های فکری گوناگون در علوم انسانی بودم و چند ده نشست به این منظور برگزار کردم.
* گفتگو با فلاسفه و دانشمندان مطرح غربی در فلسفه و علوم انسانی را ضروری می دانستم و سیزده نشست آنلاین با آنها برگزار نمودم که میان آنها بزرگان فلسفه غرب مانند تامس نیگل و تی. ام. اسکنلن و ساموئل فلیشیکر نیز حضور داشتند.
* علاقمند به تجلیل از استادان خدوم و گمنام یا کمتر قدردانی شده بودم و نشست های متعددی برای تجلیل از آنان برگزار نمودم.
* آنجا را به میدانی برای طرح ایده های نو ونقدهای تیز علمی توسط استادان تبدیل نمودم.
* معرفی و نقد کتابهای خوب پژوهشگاه و سایر کتاب های مطرح علوم انسانی و اجتماعی در کشور را ضروری میدانستم و برای آن یک شبکه اینترنتی همراه با یک استودیو راهاندازی نمودم. بیش از ۱۵۰ برنامه در استودیو ضبط و عمده آنها پخش شد.
* یک اندیشکده آکادمیک به نام اندیشکده دانشگاه ایرانی راهاندازی کردم و به چند مساله راهبردی دانشگاههای ایران پاسخ دادم.
* یک مرکز رصد امور فرهنگی دانشجویی- دانشگاهی که مقدمات آن قبلا فراهم شده بود راه اندازی کردم.( قرار بود موج جدید نگرش دانشجویان آنجا انجام شود اما وزارت علوم با آنکهخودش خواسته بود بودجهاش را نداد!!!)
* انتشارات پژوهشگاه را از حیث طبقه بندی موضوعی و یونیفرم جلدها و چشم انداز و غیره، بازطراحی کرده و نزدیک به ۶۰ عنوان کتاب جدید منتشر نمودم.
* نظام مسائل علوم انسانی و اجتماعی را برای ۹ گروه مطالعاتی پژوهشگاه تولید کردم.
* شخصا نزدیک به سی سخنرانی علمی در آنجا ارائه دادم که لااقل متن نیمی از آنها در حد یک مقاله کامل است.
* فرصت نقد علوم انسانی اسلامی از سوی مخالفین این علوم را در آنجا بوجود آوردم و خودم نیز از نقدها فراوان آموختم.
* جشنواره بین المللی فارابی را توسعه دادم و آنرا بهویژه در بخش بین الملل چند پله ارتقاء دادم.( هر چند بودجه نیمی از جوایز جشنواره را چهل روز بعد از برگزاری جشنواره و پس از تهدیدهای مکرر من دادند!!)
اما وقتی داشتم می رفتم، وزیر حتی یک مراسم تودیع برای من نگرفت و تقدیر نامه صوریای که نوشته بود را به درب منزلم فرستادند.
در واقع، اجازه ندادند این حرکت عظیم وامیدآفرین به سرانجام برسد. بودجهای که من می خواستم، در سال، به اندازه بودجه سمینار فصلانه روسای دانشگاه ها در مشهد یا شیراز، قشم و غیره نمی شد. یعنی اگر یکی از این سمینارهای کم خاصیت و تشریفاتی بطور آنلاین برگزار میشد و بودجه آن به نفع تحول علوم انسانی به پژوهشگاه اختصاص مییافت خیلی از کارها جلو میرفت و امروز اثر آنها، کم کم قابل مشاهده میشد.
البته من بعد از قریب ۳۰ سال کار توأم با آزمون و خطا و البته دشواری، دیگر میلی به پذیرش این نوع مسئولیتها که بارها مزه عدم حمایت را در موارد قبلی چشیدهام، ندارم و فردی کار کردن و کتاب نوشتن را به هر کاری ترجیح میدهم اما اینها را گفتم تا دیگران مخصوصاً جوان تر از ما نگویند عرضه نداشتند و کاری نکردند.
🆔 @Howzaviat
4.81M
🎧 واکنش حجتالاسلام مجید یزدی به ادعاهای جنجالی عباس پالیزدار درباره آیتالله یزدی
♨️«حوزویات» را به علاقهمندان معرفی کنید
🆔 @Howzaviat
⭕️ سه دوره اندیشه سیاسی داود فیرحی
به مناسبت چهارمین سالگرد درگذشت استاد فقید داود فیرحی
✍️رضا تاران
به نظر میرسد سه دهه فعالیت علمی داود فیرحی را میتوان در پاسخ به سه پرسش اصلی خلاصه کرد؛ دولت اسلامی و نظریه حکمرانی در جهان اسلام چگونه شکل گرفته است؟ فقه دموکراتیک بر پایه چه مفاهیمی استوار است؟ و در نهایت چگونه میتوان الهیات جدید برای فقه سیاسی دموکراتیک بنا کرد؟ به نظر میرسد آثار فیرحی در سه دوره و در پاسخ به این سه پرسش بوده است؛ او در دوره اول تبارشناسی فقه اقتدارگرا و بررسی زمینههای شکلگیری آن در صدر اسلام و دوره میانه را دنبال میکند. کار او در دوره دوم نقد فقه اقتدارگرا و تدارک فقه دموکراتیک است. در دوره سوم با طرح چالشهای فقه سیاسی به بازخوانی مفروضات فقه و طرح الهیات سیاسی تجدد میرسد.
۱. دوره اول: بررسی زمینههای شکلگیری اندیشههای سیاسی اقتدارگرا: فیرحی در کتاب «دانش، قدرت و مشروعیت در اسلام« این پرسش را مطرح کرد که دولت اسلامی و نظریهی حکمرانی در جهان اسلام چگونه شکل گرفته و دچار چه دگرگونیهایی شده است؟ پاسخش این بود که در نصوص اسلامی هم جنبههای اقتدارگرا دارد و هم جنبههای دموکراتیک، و سنت موجود در دوره صدر اسلام و دوره میانه جنبههای اقتدارگرای نص را برجسته کرده است. در کتاب «تاریخ تحول دولت در اسلام» دو ایده اساسی دارد: دو سنت زندگی سیاسی زمان پیامبر مطرح بود: یکی سنت اقتدارگرایانه که در مکه وجود داشت و دیگری یک نوع الگوی زندگی شورایی است که در مدینه شکل میگیرد. دولت پیامبر دولتی دموکراتیک مبتنی بر نوعی از قرارداد و درک خاصی از شوراست اما خلافت که بعد از پیامبر شکل میگیرد، نتیجه هژمونی مهاجران و نگرشی اقتدارگرا دارد. در کتاب «نظام سیاسی و دولت در اسلام» توضیح میدهد که نظریههای نظام سیاسی در اسلام یکدست نیستند. یعنی نظریههای جدید درحال دموکراتیک شدن است. همچنین چگونه برخی از نظریههایی که درعینحال دینی هستند، ایدئولوژیک میشوند.
۲.دوره دوم: تفسیر دموکراتیک از فقه سیاسی: فیرحی در دوره دوم فکری خود که از اوایل دهه نود آغاز میشود تلاش میکند رویکردی ایجابی در پیش گیرد و نمونههایی از فقه دموکراتیک را برجسته کند. او در کتاب «فقه و سیاست در ایران معاصر» توضیح میدهد که چگونه فقه شیعه درگیر دولت مدرن میشود و تحولی در دستگاههای فقهی پیدا میشود که هرچند فراگیر نمیشود، اما یک شروع نسبتاً مهمی است. در فقه مشروطه یک «امکانی» به نام نوگرایی ویژهی شیعه مستتر است که با اهل سنت متفاوت است. در جلد دوم کتاب « فقه و سیاست در ایران معاصر» مدعی است که شکست مشروطه و شکلگیری دولت رانت در دورهی پهلوی دوم فقه حکومت اسلامی گرایش اقتدارگرا را شکل داد و یا حتی اقتدارگرایی تاریخی و مکنون آن مجال ظهور یافت.در کتاب «آستانه تجدد» سؤال من این بود نایینی چگونه توانسته مفردات یک فقه دموکراتیک را فراهم کند. در کتاب «فقه و حکمرانی حزبی» به دنبال آن است تا بر پایه «سبق و رمایه» در فقه چارچوبی شرعی برای رقابتهای حزبی فراهم کند.
۳. دوره سوم: بررسی چالشهای فقه دموکراتیک و طرح الهیات سیاسی جدید: این دوره با نقدهای برخی از روشنفکران دینی از جمله محمد مجتهد شبستری بر حکمرانی فقهی آغاز میشود. شبستری در نقد اعتبار فقه سیاسی بر این باور بود «اگر فردی آن دلایل و حجتهای کلامی را در عصر حاضر غیرقابل دفاع و ناصالح برای احتجاج بیابد نمیتواند دانش فقه را بیانکننده احکام الهی بداند». مساله فیرحی در این دوره گذر از فقه سیاسی نیست بلکه او به تکمیل و بازسازی الهیات و مفروضات فقه نظر دارد. فیرحی در دو کتاب «مفهوم قانون در ایران معاصر» و »دولت مدرن و بحران قانون» چالشهای فقه در مواجهه با مفهوم «قانون» و «ملت» را نشان میدهد. از سال ۱۳۹۶ با تدریس روششناسی اندیشه سیاسی کتاب «خدا و برابری» نوشته جرمی والدرون، استدلالهای الهیاتی رابرت فیلمر و جان لاک را به بررسی میگذارد و در تلاش است تا با الهام از الهیات جان لاک، نوآوریهایی را در الهیات شیعه از جمله مساله «برابری الهیاتی» فراهم آورد. کتاب «پیامبری و قرارداد» که بعد از درگذشت او منتشر شد نسخه تکمیل شده یکی از ایدههای او در کتاب «تاریخ تحول دولت در اسلام» است و فیرحی بر پایه پیمانهای پیامبر شکلی از دولت قراردادی در مدینه را مفهومسازی میکند. به نظر میرسد دوره سوم اندیشه فیرحی با درگذشت او نیمهکاره ماند اما میتوان سه دوره فکری او را در پیوست و تکمیل هم دانست.
♨️«حوزویات» را به علاقهمندان معرفی کنید
🆔 @Howzaviat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیان دیدگاه علامه طباطبایی توسط آیتالله جوادی آملی در زمینه «ملاک نبودن قرآن، سنت، عقل و اجماع در استنباط احکام در حوزههای علمیه»! در حوزهها فقط فهم و قول مشهور فقها ملاک است و بس!
♨️«حوزویات» را به علاقهمندان معرفی کنید
🆔 @Howzaviat
⭕️ فیزیک کوانتوم دقیقا منطبق بر آیات قرآن است!
✍ استاد علی نصیری
فیزیک کوانتوم که اولین بار در سال ۱۹۰۳ مطرح شد میگوید اگر در منطقهای یک پروانه بال بزند در جای دیگری طوفان میشود دقیقا منطبق بر آیات قرآن است یعنی هر رفتار و کوچکترین رفتار در عالم خیلی بیش از آن که تصور کنیم تاثیر دارد لذا با همین فیزیک کوانتوم میتوانیم جریان شدت عذاب آخرت را حل کنیم و فزونی نعمت و ماندگاری یک رفتار را؛ زیرا اثر سوء و حسن یک رفتار جاودانی است.
♨️«حوزویات» را به علاقهمندان معرفی کنید
🆔 @Howzaviat
حوزویات
⭕️ فیزیک کوانتوم دقیقا منطبق بر آیات قرآن است! ✍ استاد علی نصیری فیزیک کوانتوم که اولین بار در سا
⭕️ قرآن و فیزیک کوانتوم
✍استاد مهراب صادقنیا
به تازهگی یکی از استادان حوزه و دانشگاه گفتهاند که "فیزیک کوانتوم دقیقا منطبق بر آیات قرآن است." فرض میکنیم که ایشان فیزیک کوانتوم را میشناسند و نیز آیات قرآن را هم میفهمند و نتیجهی درستی گرفتهاند. خُب الان چه بکنیم؟ برای فیزیک کوانتوم کف بزنیم یا برای قرآن؟ اگر چندی بعد این فیزیک زیر سوال رفت چه بکنیم؟ آنوقت قرآن با فیزیک جدید سازگار نخواهد بود و با یک فیزیک زیر سوالرفته سازگار است. اساسا چه نیازی هست که زور بزنیم و قرآن را با فیزیک و شیمی و نجوم همنوا بکنیم؟ چه تاثیری در دینداری مردم دارد؟
مروری بر تاریخ سکولاریزم نشان میدهد که هر چند در آغاز دوران مدرن، ساینتیستها (اندیشمندان علوم تجربی) پیشرانهای سکولاریزم بودند و روحانیها مخالفان جدی آن؛ ولی کم کم روحانیها با ادبیات علوم تجربی آشناتر و خویشتر شدند. رفته رفته، آنها نه تنها مانعی برای سکولاریزم به حساب نمیآمدند، بلکه جای ساینتیستها را گرفته و پیشبرندگان سکولاریزم شدند.
حکایت هاروی کاکس، گوگارتن، بولتمان، بونهافر، و دیگر الاهیاتدانهای مسیحی در این زمینه خواندنی است. در دنیای اسلام نیز ماجرا تا اندازهای چنین است. از سِر سید احمدخان هندی بگیرید تا بازرگان و نوپاهایی که این طرف و آن طرف، شعار تفسیر علمی قرآن را سر میدهند. اینها ممکن است به سکولاریزم فحش بدهند و حتی رقیبان خود را با این لقب گرفتار خشونت نمادین کرده و از میدان به در کنند؛ ولی کارشان ترویج سکولاریزم است حتی اگر تسبیحها به دست باشند و در مراکز حوزوی تدریس کنند.
کاری که این افراد به نام تفسیر علمی قرآن انجام میدهند، به زبان ساده، عبارت است از تبدیل تبیینهای وحیانی به تبیینهای تجربی. آنها اگر در کارشان موفق شوند و پرت و پلا نگویند، معرفت دینی را به معرفت تجربی تبدیل کردهاند. یعنی معرفت را سکولار کردهاند. من اگر به جای کسانی بودم که وقتی اسم سکولاریزم میآید اوقاتشان تلخ میشود و مسئولیتی میداشتم؛ حتما به جای دعوا با دانشگاهیان و ساینتیستها، دست روحانیهایی که جسته و گریخته چیزی در بارهی علم شنیدهاند و حالا دارند معرفت دینی را با معرفتهای تجربی رنگ و لعاب میدهند را میگرفتم و به کار دیگری وا میداشتم.
♨️«حوزویات» را به علاقهمندان معرفی کنید
🆔 @Howzaviat
⭕️ تصویر دوم آیتالله !
✍🏻علیاشرف فتحی
دو دهه از خلق دومین تصویر آیتالله جوادی آملی میگذرد. در جریان انتخابات دو مرحلهای ریاست جمهوری سال 1384 آیتالله به حمایت از هاشمی رفسنجانی برخاست و سردمدار روحانیونی شد که در برابر احمدینژاد قد علم کرده بودند. همان روزها تصویر متفاوتی از این استاد برجسته فلسفه اسلامی ساخته شد که گروهی از موافقان و مریدان و شاگردان آیتالله را به جرگه مخالفان و منتقدان او فرستاد. آیتالله در سوگ هاشمی پیام پرشوری صادر کرد و او را «استوانه انقلاب اسلامی»، «صحابی صالح، صابر و صادق امام» و «امین امت» خواند تا بر تصویر دوم خود تاکید کند.
هر تصویری که یک شخصیت از خود میسازد یا دیگران برای او خلق میکنند، موافقان و مخالفان جدیدی میآفریند. تاریخ همواره صحنه جدال، اثرگذاری و رقابت همین تصویرسازیها بوده و سیاست امروز نیز از این قاعده مستثنا نیست. تصویر نخست آیتالله جوادی آملی که اثرگذاری متفاوتی عرضه میکر، ربع قرن با او همراه بود و در بهار 1384 دستخوش تغییری بزرگ شد.
آیتالله در تصویر اول نیز یک رجل سیاسی بود، اما تصویر دوم، او را بیش از پیش با مفهوم جدید «امر سیاسی» گره زد. در این مفهوم، امر سیاسی به تمایز مشخص و انضمامی میان «دوست» و «دشمن» میانجامد و این تمایز، تعینبخش وجودی اشخاص در سپهر سیاسی میشود. اگر کارل اشمیت متاثر از تحول بزرگی به نام «جنگ جهانی» به این مفهوم جدید دست یافت و به زعم خودش، از آسمان به زمین آمد و رقابت سیاسی را امری انضمامی، مشخص و واقعبینانه دانست، آیتالله نیز متاثر از تحولات و چالشهای ربع قرن نخست جمهوری اسلامی به این نتیجه رسید که باید «تکیه بر زمین واقعیات» را به یک معیار مهم در کنش سیاسی بدل کرد. در همین راستا بود که آیتالله نشان داد اراده و توانایی برساختن دوستان و دشمنان جدیدی برای خود دارد و به قول اشمیت، همین توانایی را باید حاکی از قدرت وجودی او در سپهر سیاسی دانست.
کنش سیاسی آیتالله در قالب تصویر دوم طی دولتهای مختلفی که در این دو دهه روی کار آمدند و چالشها و مسالههای مختلفی را ساختند، ادامه یافت و حاکی از این بود که اراده و توانایی آیتالله در دفاع از «واقعیات» در برابر «رؤیاها» مستمر است. او در دیدار 9 آذر ماه 1403 با عراقچی وزیر خارجه از ضرورت «جهانی فکر کردن» و «جهانی عمل کردن» سخن گفت. این سخنان یادآور سخنان مرحوم آیتالله صافی گلپایگانی در پاییز 1400 یعنی اوایل کار دولت سیزدهم است که به مسؤولان وقت توصیه کرد با جهان قهر نباشید و برای حفظ منافع کشور با جهان در ارتباط باشید. این سخنان با موجی از حملات به مرجع تقلید کهنسال قم همراه شد و یک رسانه مهم نزدیک به دولت سیزدهم با انتشار یادداشتی به آیتالله صافی هشدار داد که مراقب باشد تا به سرنوشت آیتالله شریعتمداری و آیتالله منتظری دچار نشود.
نکته دیگری که آیتالله جوادی در دیدار با وزیر خارجه دولت چهاردهم مورد تاکید قرار داده، اهمیت «مردم» است. از قضا در مفهوم مدرن امر سیاسی نیز مردم در کنار دولت حائز اهمیت هستند. بخش مهمی از واقعبینی و حرکت بر زمین واقعیات، توجه به «مردم» است. دولت در این گفتمان، برآمده از رأی مردم است و این واقعیت بر هر حقیقت دیگری در وادی عمل (و نه نظر و ایدئولوژی) تقدم دارد. اینکه در تصویر دوم آیتالله بر «مردم» تاکید بیشتری میشود و دولت ملزم به تکریم و تعظیم مردم نشان داده میشود، در توانایی برساختن دوست و دشمن نیز کارکرد فراوانی دارد. آنها که از نزاع مستمر و داغ دهه هفتاد بین حامیان مشروعیت و مقبولیت خبر دارند، اهمیت این تاکیدات آیتالله بر نقش مردم را بهتر درک میکنند. آن نزاع بیحاصل چون غیر انضمامی و کاملا مدرسهای بود، اکنون بر زمین واقعیت و با محوریت «مردم» به یک نزاع عملگرایانه بدل شده است.
بنیانگذار جمهوری اسلامی در آخرین ماههای حیات خود، مسؤولان جمهوری اسلامی را از «بحثهاى طلبگى مدارس كه در چهارچوب تئوریهاست» و «نه تنها قابل حل نيست»، بلکه «ما را به بنبستهایی مىكشاند» بر حذر داشته بود (صحیفه امام، 21/218). این رویکرد در تصویر دوم آیتالله جوادی پررنگتر شده است. او نیز از توجه به «نگاه جهانی» و «تعهدات بینالمللی» سخن میگوید و «مردم» را مهم میداند. چنین فاکتورهایی، سازنده و مقوم «تصویر دوم آیتالله» در دو دهه اخیر بوده است.
🔺این یادداشت درباره سخنان آیتالله جوادی آملی در دیدار با عراقچی وزیر خارجه، در صفحه اول روزنامه ایران 10 آذر 1403 منتشر شده است.
♨️«حوزویات» را به علاقهمندان معرفی کنید
🆔 @Howzaviat
41.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ پیام عبدالرحمن فتاحی از مسجد اموی دمشق:
ما معجونی از وهابیت، اخوان، القاعده و داعش هستیم!
✍️ علی مقدس
▫️عبدالرحمن فتاحی که خبر إعطای معاونت و ساماندهی تروریست های ایرانی تبار توسط جولانی به او خبرساز شده، نخستین پیام تروریست های انصارالاسلام(شاخه ایرانی) را از مسجد اموی دمشق به معارضان کُرد ایرانی ارسال نمود.
▫️فتاحی در ابتدا از اساتید،معلمان و رهبران خود نام می برد که در واقع خط فکری و روشی او را معرفی می کند. او از شخصیت هایی همچون؛ مروان حدید، عبدالله عزام، اسامه بن لادن، أیمن الظواهری، ابومصعب زرقاوی و ابوعبدالله شافعی نام می برد.
▫️ذکر اشخاص نامبرده علاوه بر آنکه ایدئولوژی جنبش انصارالاسلام را تبیین می کند، میزان وابستگی و تاثیر پذیری فتاحی و پیروانش از جریان های رادیکال مزبور را به خوبی ترسیم می کند؛
_مروان حدید رهبر فکری اخوان المسلمینِ سوریه
_عبدالله عزام از رهبران القاعده
_اسامه بن لادن موسس و رهبر القاعده
_أیمن الظواهری رهبر القاعده
_ابومصعب زرقاوی مؤسس داعش
_ ابوعبدالله شافعی مبلغ وهابیت و رهبر دوم انصارالاسلام عراق پس از ملاکریکار
▫️لازم به ذکر است؛ فتاحی در سخنرانی خود، مسجد اموی دمشق را پایگاه اهل سنت و جماعت معرفی می کند که البته مراد او از اصطلاح "اهل سنت و جماعت" یک معنای خاص و کاملا متفاوت از معنای اهل سنت مصطلح و مرسوم است که در یادداشتی دیگر، علاوه بر پرداختن به چرایی استفاده فتاحی از این اصطلاح، از اهداف پشت پرده و سیاست های تدوین شده پیرامون آن سخن خواهم گفت.
♨️«حوزویات» را به علاقهمندان معرفی کنید
🆔 @Howzaviat
🔻آقای خمینی ۱۸ جمادی الثانی به دنیا آمده ولی مشهور شده که ۲۰ جمادی الثانی به دنیا آمده تا مصادف با ولادت حضرت زهرا(ع) باشد.
دیدم خود ایشان روی ۲۰ جمادی خط زده و به خط خودش نوشته که در این جهات دقت شود.
از آقای پسندیده هم شنیدم که میگفت آقای خمینی ۱۸ به دنیا آمده بود.
(مجله تقریرات به نقل از آیتالله شبیری زنجانی)
♨️«حوزویات» را به علاقهمندان معرفی کنید
🆔 @Howzaviat
⭕️ مخالفت با تأسیس دفتر مراجع در استانها
🔻استاد سید محمدجواد علوی بروجردی
من مخالف این هستم که مراجع در هر شهری دفتر داشته باشند. به برخی دوستان نیز گفتهام، دفتر یعنی اینکه اگر کسی وجوهاتی دارد باید به دفتر آن مرجع تحویل دهد و به دیگران ندهد. این روش درست نیست.
خدا رحمت کند مرحوم آیتالله العظمی بروجردی را؛ ایشان میفرمودند: خانه هر عالمی دفتر من است و مسجد هر عالمی دفتر من است. مردم وجوهات خود را به عالم محل خود بدهند و او این وجوه را برای من ارسال کند. حتی اگر کسی از شهری وجوهی به قم میآورد، ایشان میپرسیدند: چرا این وجوه را به عالم محله خود ندادید؟ این روش باعث میشد که ابتدا هزینههای منطقهای تأمین و سپس مازاد آن به قم ارسال شود. این نظام اولویتبندی به بقای مساجد و رونق حوزههای محلی کمک میکرد.
امروز این نظام دچار تغییر شده و باعث شده است تا بلاد از علما خالی شده و بسیاری از مساجد در شهرهایی چون تهران خالی ماندهاند و علما رغبتی به امام جماعت شدن ندارند.
پدرم نقل میکردند که روزی گروهی از یک روستا وجوهات شرعی خود را به آیتالله العظمی بروجردی تقدیم کردند. ایشان پس از دیدار با این افراد، به آنها گفتند: وجوهات خود را به روحانی محلهتان بدهید و از او حمایت کنید. حتی مبلغی اضافه از طرف خود برای آن روحانی فرستادند. وقتی از ایشان پرسیدند که آیا آن روحانی را میشناسید، فرمودند: خیر، اما او با هر میزان از علم که دارد، پایگاه شیعه را در دل مردم آن منطقه حفظ کرده است. با همین برخورد، آن روحانی در چشم مردم صد درجه بالاتر رفت و موقعیتش تقویت شد.
این نظام مالی و مدیریتی باید به نحوی باشد که ابتدا علمای محلی تأمین شوند. اینکه تمام وجوهات به قم ارسال شود و دفاتر مراجع تنها در قم متمرکز باشند، نهتنها به حوزهها کمک نمیکند، بلکه به از بین رفتن پایگاههای شیعه در مناطق مختلف میانجامد. وقتی آیتالله العظمی بروجردی از دنیا رفتند، با وجود شهرت و جایگاهشان، هیچیک از فرزندان ایشان خانه شخصی نداشتند و خودشان نیز با بدهی فراوان از دنیا رفتند. این نمونهای از یک روش صحیح بود که اولویت را به مناطق محلی میداد و زندگی شخصی مراجع در حد ضرورت محدود میشد.
ما باید توجه داشته باشیم که بقای شیعه وابسته به مرجعیت و پایگاههای محلی است. ما باید بر این سلک حرکت کنیم، اگر این روش از بین برود و همهچیز متمرکز شود، دیگر چیزی برای آینده باقی نخواهد ماند.
امروز باید ببینیم از این سرمایه اعتماد مردم چه مقدار باقی مانده و چه مقدار از دست رفته است. متأسفانه گاهی به جای بهرهبرداری درست از این سرمایه، از آن مصرف میکنیم، بدون آنکه برای حفظ یا تقویت آن تلاش کنیم. چرا سراغ افرادی که اهل فکر و اندیشه هستند نمیرویم تا از آنان برای مدیریت این میراث عظیم بهره بگیریم؟
♨️«حوزویات» را به علاقهمندان معرفی کنید
🆔 @Howzaviat