eitaa logo
حوزه توییت (توییتر طلاب)🇵🇸
17.7هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
3.9هزار ویدیو
144 فایل
👓 مختصر و موجز اندر احوالات حوزه و روحانیت 📩 #توییت‌های خود را برای ما ارسال کنید. کانال مسؤولیتی در قبال رد و تایید توییت کاربران ندارد. توییت‌های طنز فقط طنز است کانال صفحه ای در توییتر ندارد! تبلیغات محدود داریم 👓 ارتباط با مدیر کانال: @AdminTwit
مشاهده در ایتا
دانلود
از اون عکسهای بدون شرح😔 گفتیم حالا که مهمترین اولویت رسانس و حالا که حوزه در رسانه ضعیف هست بریم به جدال احسن نسبت به حوزه و رسانه ایندفعه اومدیم😁 باشد که به دست مسئولین و جامعه حوزوی برسد🤲 📡انتشارش قشنگ تره 🌺 📡 🌺 🔰هر روز یک قسمت در اینجا🔰 🔰دیانت همراه سیاست🔰 http://eitaa.com/joinchat/4235001869C41c082b340
👓 زندگی را با همسرم در یک خانه کلنگی آغاز کردیم. بقدری اوضاع خونه بد بود که هرکسی از فامیل، همسرم را می‌دید می‌گفت توی نوعروس چطور حاضر شدی توی این خونه زندگی کنی؟ 🔹 دهه محرم سال دوم زندگی‌مان بود که یک روز دیدم یکی از دیوارهای خانه تَرَک بزرگی برداشته و ممکنه فرو بریزه. مستأصل شدم که خدایا اینجا نمیشه زندگی کرد. من هم یک میلیون پول پیش بیشتر ندارم. کجا برم؟ ❗️ همونجا به اهل بیت متوسل شدم. در حد نجوا در دل. شب در هیأت کوچکی که سخنران بودم. بعد از مراسم یکی از بازاری‌های متدین و شریف گفت حاج آقا میشه شمارتون را داشته باشم فردا یک عرض مختصری دارم هماهنگ میکنم. فردا زنگ زد و قرار گذاشتیم و یک میلیون به من داد که به عنوان وجوهات به دفتر مرجعش بدم و رسید براش بگیرم. آخر سر گفت: حاج آقا کاری چیزی داشتید حتما بگید. گفتم عرضی نیست. فقط اگر جایی خونه برای اجاره سراغ داشتید خبرم کنید. حرفی هم از مبلغ و اینها نزدم که پول دارم یا ندارم و ... عصرش زنگ زد گفت: حاج آقا اگه یه منزل نوساز ولی طبقه دوم بی‌آسانسور باشه مشکلی نیست؟ گفتم خیلی هم خوبه. 🔹 رفتیم در منزل که با حاجی بازاری عزیز بریم خونه را ببینیم دست ما را گرفت و برد طبقه دوم خونه اش و کلید را داد به من و گفت: خونه را تازه ساختم، وضعم هم خیلی خوب نیست ولی تو هرچی تونستی پول پیش و اجاره تعیین کن من قبول دارم. همسرم که هیچ! کل فامیل متعجب بودند چطور از فرش به عرش رفتیم... نبود جز عنایت امامی که همیشه هوای ما را داشته و داره حتی در وقتی ما ازش غافلیم... 💬 محب بقیة الله و کمترین سربازش @HozeTwit
👓 شخصی بدون ذکر هیچگونه منبعی برای حرف امام به ایشان نسبت داده که فرموده‌اند: اگر طلبه‌ای دو سه ماه در درس آقای بروجردی شرکت کند مجتهد می‌شود! 🔹 پس از جستجو چنین عبارتی در بیانات امام یافت نشد، و به تصریح خود امام ایشان نیست. اگر‌کسی چنین جمله‌ای از امام خمینی یافت با کمال میل منتشر می‌شود لکن باز کردن راه نقل قولهای غیر مستند به امام، راه درستی نیست 🔻 پی‌نوشت: تنها یک مقاله در کتاب ((چشم و چراغ مرجعیت)) وجود دارد که نویسنده بدون هیچ ارجاعی نقل میکند امام خمینی این را گفته! @HozeTwit
👓 طلبه پایه پنجم و امام جماعت مسجدی در شهرستان بودم و مسجد چون درآمدی نداشت ماهیانه ای هم به من پرداخت نمی‌کردند فقط دو تا اطاق کوچیک کنار مسجد برام اجاره‌ کرده بودن و ماهیانه رو به صاحبخونه میدادن. 🔹 ماه رمضان به خاطر مشکل مالی افطار چیزی نداشتیم رفتم مسجد و سر سجاده نشسته بودم به ذهنم خطور کرد که خدایا الان مامومین هیچکدوم نمی دونن امام جماعتشون چیزی برا افطار نداره 🔻 ولی زود به خودم اومدم و با خودم گفتم خجالت بکش مگر تا بحال کم و کوتاهی دیدی بعد از نماز رفتم خونه دیدم در میزنن 🔹 معاون حوزه مون بود یه پاکت پول آورده بود گفتم حاج آقا کی داده گفت فرض کن از طرف امام زمانه اینو یه نفر داده دست من و گفته بدید به فلان طلبه اشک تو چشمام جمع شده بود از اینکه بی صاحب نیستیم اندازه دو ماه شهریه م بود. ❗️ من نمی گویم سمندر باش یا پروانه باش چون برای سوختن آمدی جانانه باش 💬 محمدجواد ____________ 👓 وقتی فرزند دومم میخواست به دنیا بیاد بنا به شرایط همسرم حتما باید میرفتیم بیمارستان خصوصی و حداقل ۴ میلیون هزینه اش بود همزمان ماشینم هم خراب شد و بردم تعمیرگاه و اون هم حدود ۳ ، ۴ میلیون هزینه اش بود! 🔹 یعنی در مجموع ۷، ۸ میلیون تومان پول لازم داشتم در حالی که شاید ۲۰۰ هزار تومان هم در حسابم نداشتم! هزینه عقیقه و ولیمه هم که بماند! اما خداوند واقعا من حیث لایحتسب (یک وام قرض الحسنه بدون بهره با قسط کم که اصلا توقع و انتظارش رو نداشتم و اصلا هم از قبل براش برنامه ریزی و ... نکرده بودم) برام رسوند جوری که هم خرج بیمارستان رو دادم هم ماشین رو کامل تعمیر کردم هم عقیقه و ولیمه رو هم سر روز هفتم تولد فرزندم برگزار کردم. الحمدلله رب العالمین 💬 منتقم @HozeTwit
👓 این داستان یکی از نزدیکان درجه یک منه که طلبه هستند قضیه برای چهارسال پیشه: ایشون مشکل مالی داشتن ، براشون خیّری از طرف دفتر مراجع پیدا شد که وامی رو بهشون بدن و اقساط شو اون خیّر بپردازه 🔹 یه مدت گذشت و چند ماهی پرداختند، و بعد از مدتی دیگه قسط وام رو نمیدادن زنگ زدند که آقا ما نمی‌تونیم ادامه قسط وام رو بدیم؛ این طلبه هم که وضعیت مالی خوبی هم نداشته ، اقساط سه ماه عقب افتاده که هشتصد هزار تومن بود. ❗️بعد میره حرم حضرت معصومه دعا و خلوت و به بی بی مشکل شو میگه. 🔹 در همون مسیر برگشت از حرم نزدیک چهاراه شهدا، فردی روحانی پشت شو میزنه! میگه این مبلغ که دقیقا هشتصد تومن بوده رو بگیر!!! ❗️ این طلبه هم گفت چرا بگیرم وتا نگی کی هستی واز کجا میدونی من هشتصد تومن نیاز دارم من این پول و نمی‌گیرم! با هزار اصرار و التماس و خواهش گفت: من از طرف حضرت مأمور کردند که بیام این مشکل تو رو حل کنم و مشخصات تو رو هم دادند! ولی یک پیامی دادن که اگه مشکلی ، دردی چیزی داشتی اول بیا سراغ ما! پشت سر هم نرو دفاتر برا مسائل مالی! 🔹 بله دوستان یقین کنید ما صاحب داریم...😭 💬 سید @HozeTwit
🔸این مبلغ را نذر شما کردم🔸 📝 دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر 🔹 مدتی بعد از آنکه پدر امامت جمعه را رها کردند، در قم رحل اقامت گزیدند. متاسفانه بعضاً هم تنها بودند! گاه گداری من و بچه ها سری می زدیم ... به واسطه ی بیماری ای که داشتند رژیم غذایی سختی هم به توصیه اطباء گرفته بودند و مثلاً بین گوشتها فقط مجاز به خوردن شکمبه گوسفند بودند بلکه مداومت به آن مانند یک دارو . خب شکمبه ها را هم به جهت ارزان تر شدن و هم به جهت تمایل شخصیشان، پاک نکرده می گرفتند و خودشان پاک می کردند. از نیمه های شب چند ساعتی به حمام زیر زمین میرفتند و آنها رو خوبِ خوب تمیز می کردند و بار می گذاشتند و صبح، چنانچه همچو منی مهمانشان بود، با هم می خوردیم ... 🔹 در این ایام، اموراتشان هم نوعاً از سخنرانی هایی که دعوت می شدند می گذشت. پاکت سخنرانی را هم در جیب بالای قبایشان می گذاشتند. من هم به رسم فضولی، بعضاً پاکت را چک می کردم تا ببینم وسعت دخل و خرج به چه میزان است؟ این بار در پاکت فقط یک تراول پنجاهی بود و میبایست تا سخنرانی بعدی با همین مبلغ مدیریت میکردیم..بماند 🔹یک روز صبح گفتند: فردا کمیسیون خبرگان دارم و می خواهم یک حمام اساسی بروم. تو هم میای؟! اول استقبال نکردم ... بعد ادامه دادند، در یکی از کوچه های فرعی گذر خان، یک حمام عمومی قدیمی هست. قبلاً یکبار تنهایی رفتم؛ خوب دَم می شود، دلاک کار بلدی هم دارد. احساس کردم تنهایی سختشان است که بروند؛ پذیرفتم همراهیشان کنم. بقچه ای از حوله، لباس و صابون فله ای با خود بردیم. وقتی وارد شدیم، روی در نوشته بود: «هزینه هر نفر دو هزار و پانصد تومان». پیش قدم شدم و حساب کردم. پدر راست می گفت. آنچنان حمام دم داشت که گویی به سونای بخار رفته ایم. دلاک پیرِ کار بلد هم روی هر نفر قریب نیم ساعت تا سه ربع ساعت وقت می گذاشت! حمام خیلی خیلی خوبی بود. آدم واقعاً احساس سبکی و نشاط میکرد. 🔹 در وقت خارج شدن، دم در به من گفتند انعام دلاک را حساب کردی؟ گفتم نه! گفتند: صدایش کن. پیرمرد را صدا کردم آمد. پدر دست در جیب کرد و همان پاکت تراول پنجاهی را به او داد! او تراول را گرفت، بوسید، بر چشم گذاشت و نگاهی به بالا کرد و رفت. من هاج و واج و متعجب به پدر نگاه می کردم. گفتم زیاد ندادید؟ گفتند نه! بعد مکث کردند و گفتند: مگر چقدر بود؟ گفتم پنجاه تومان؛ و این هر آنچه بود که در پاکت داشتید! نگاهی تیز و تند کردند. پنج یا پنجاه؟ پنجاه!! نچ ریزی گفتند و برگشتند بسمت حمام. چند قدم نرفته، توقف کردند، برگشتند نگاهی به بالا کردند، بعد به سمت من آمدند. گفتند: «دیگه امیدوار شده، نمیشه کاریش کرد، بریم» 🔹 وارد گذر خان شدیم به فکر مخارج تا شب بودم. هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که کسی از حجره ای با لهجه غلیظ اصفهانی بلند داد زد: «حَجا آقا! حجا آقا! خودش را دوان دوان بما رساند و رو به من کرد و گفت: «آقای حائری شیرازی هستند؟» گفتم: بله. گفت: «حاج آقا یه دقه صبر کنید»! رفت و از میز دکان، پاکتی آورد و به پدر داد. پدر با نگاهی تند گفت: «من وجوهات نمی گیرم!» گفت: «وجوهات نیست، نذر است». گفتند: «نذر؟» گفت: «دیروز برای باری که داشتم در گمرک مرز اشکالی پیش آمد. شما همان موقع در شبکه قرآن مشغول صحبت بودید. مال، خراب شدنی بود. نگاهی به بالا کردم که اگر مشکل همین الان حل شود، مبلغی را به شما بدهم. همان موقع، حل شد و شما امروز از این جا رد شدید!!» پدر متبسم شد. رو به من کرد پاکت را بگیر. گرفتم. خداحافظی کردیم و راه افتادیم. 🔹در حین حرکت، آرام در گوشم گفتند: «بشمارش!! » من هم شمردم. ده تا تراول پنجاه هزار تومانی بود. بعد بدون آنکه چیزی بگویم، در گوشم گفتند: «ده تا بود؟!» بعد این آیه را خواندند: «مَن جَاءَ بِالحَسنَةِ فَلَهُ عَشرُ أَمْثَالِهَا» (هر کس کار نیکی انجام دهد، ده برابر آن پاداش دارد) ... نگاهی به بالا کردند و گفتند: «خدا بی حساب می دهد. به هرکه اهل حساب و کتاب باشد با نشانه می دهد که بفهمی مال اوست نه دیگری. آنرا در جیبت بگذار تا به اهلش بدهیم» @haerishirazi
👓 نظر استاد علی صفایی حائری (ع.ص) در خصوص کار کردن اهل بیت و طلاب ❗️ اگر امیرالمومنین کار می‌کرد چون او را از کار کردن روی استعدادها محروم‌ کرده بودند، وگرنه هرگز را رها نمی‌کرد! 📕 مشهور آسمان (خاطرات علی صفایی حائری) @HozeTwit
✅ مدرسه فقهی آل یاسین (علیهم السلام) برگزار می کند 3️⃣ سومین جلسه از سلسله نشست های علمی ☑️ با موضوع تاثیر رجال در مسائل فقهی 🎤ارائه دهنده؛ آیت الله احمد عابدی استاد درس خارج حوزه 🗓 زمان چهارشنبه ۸ دی ماه ۱۴۰۰ 🕐 همراه با نماز ظهر و عصر حضوری و مجازی 🌎 مکان خیابان شهیدین ، مدرسه فقهی آل یاسین(علیهم السلام) 💻 لینک ورود به جلسه به صورت مجازی https://rubika.ir/aleyasin_ir 🆔 @rasanewsagency
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👓 عزاداری و لطمه‌زنی فوق‌العاده در عزای سیدالشهدا در اربعین 🔹 ایام ولادت جناب روح‌الله عیسی بن مریم را به همه مسیحیان و مسلمانان تبریک عرض می‌کنیم @HozeTwit
👓 واکسن هراسها وقتی می‌بینن آمار مرگ و میر تا ۳۰تا کشته اومده پایین😒🤔 💬 زبل الطلاب 🔻 پی‌نوشت: به نظر شما اگر کشته‌ها مثل چین، چندین ماه صفر شود، آیا واکسن هراسها قبول خواهند کرد اشتباه کردند؟! یا عذرخواهی خواهند کرد؟! آیا بالاخره می‌گویند اینها اثر واکسن است؟! به نظرم محال است! @HozeTwit
👓 سالها پیش که حوزه خواهران تحصیل میکردم، دوست و همکلاسی داشتم که شوهرش طلبه بود. به هر دلیل از هم جدا شدند و بعد از مدتی با یک کارمند ازدواج کرد. یه بار بحث مسائل مالی و برکت شد، گفت من وقتی توی زندگی طلبگی بودم شهریه خیلی کم بود، ولی برکت را می‌فهمیدم یعنی چی. الان حقوق کارمندی چندین برابر شهریه است ولی برکت نیست. خرجهای الکی پیش میاد و پولی برامون نمی‌مونه... 💬 بنت الهدی _______ 👓 یه رفیق دارم طلبه نیست. بهش میگم ازدواج کن میگه که پول نیست و این حرفا... میگم فلانی و فلانی طلبن بچه هم دارن تو چطور با اینکه سر کار میری میگی پول نیست؟؟؟!!!! میگه طلبه ها فرق میکنن پول بهشون میرسه! (انگار‌ بقیه هم می‌دونن طلاب بهشون رزق می‌رسه!) 💬‌میم @HozeTwit
عقل معاش.pdf
384.6K
👓 عقل معاش در زندگی طلبگی (متن پیاده شده از صوت) ✍ 🔸 🔺 خواندنی و قابل استفاده 📿 کانال رسمی مرکز تخصصی اخلاق: @AkhlaqHad 🌐 مدرسه‌‌حضرت‌صاحب‌الزمان علیه‌السلام @HozeTwit
👓 دوران طلبگی پایه ی پنجمم رو میگذرونم و ۲۰سالمه و هنوز متاهل نشدم. خداروشکر تا اینجا اصلا از کسی پول قرض نگرفتم و فقط با شهریه ی طلبگی مخارجم رو گذروندم و کتابها و چیزهایی که میخوام رو خودم میخرم. 🔹 توی این زمانها خونواده خیلی بهم میگن دنبال یه شغل دوم کنار طلبگیت باش اما من هرگز این کار رو نمیکنم چون اگه کار دیگه انجام بدم همین شهریه ایی هم که میگیرم برام حرام میشه! ❗️ از معجزاتی که برای اساتید و طلبه ها شده براخوانواده میگم و کمی دلشونو قرص میکنم. خداروشکر تا اینجا من ازشون قرضی نگرفتم که هیچ ولی اونا چندین بارشده که من بهشون دادم. 💬 دلبان ___________ 👓 من جزء طلاب خواهر هستم و همسرم شغل آزاد دارند ولی عنایات و معجزات رو مکررا دیدیم 🔹 یه وقتی مشهد زندگی می‌کردیم خونمون از مهمون خالی نمیشد با ماهی دریافتی همسرم ۷۰۰ هزارتومان و برای اجاره ۶۵۰ هزار تومان در سال ۱۳۹۶ میدادیم و خونه پر از مهمون بود همیشه! 🔹 می رفتم حرم صاف و پوست کنده به امام رضا علیه السلام میگفتم آقاجان مهمان داری از ما، هزینه ش با شما و همه چیز با ابرو داری حل می شد . 🔹 درسته بالا پایین زیاد زندگی مون داشته هیچ وقت آبرومون نریخته و ناگفته نماند وقتی انسان فرزند دار می‌شه برکت سرازیر می شود. 💬 طلبه بانو @HozeTwit
👓 اوایل طلبگی یکی از دغدغه های مهم زندگیم پول بود و همیشه مشکل داشتم؛ حتی سر همین چند بار بد زمین خوردم تا اینکه خدا کمک کرد و امام زمان این آرامش رو به قلبم داد؛ و گفتم هر کسی کار خودشو انجام بده من کار خودم رو می کنم و خدا هم کار خودشو تو کار خدا هم فضولی نکنم! ❗️ من درس می خوندم و بی منت تبلیغ می رفتم و خدا شاهده که تا به امروز لنگ نشدم و عجیب غریب برام رسیده! 🔹 البته بوده که گاهی کم میومده ولی می دونستم خدا داره می بینه و برای خودم جهت در نظر می گرفتم؛ 🔹 اوایل فامیل منو با خودشون یا حتی بچه هاشون مقایسه می کردند و تمسخر می کردند و الان که حدود ۱۷ ساله طلبه و ۱۱ ساله معمم هستم برعکس شده و از من راهکار می خوان! 💬 سربازِ کوچکِ مولای همه __________ 👓 بنده آخرای سال 92 ازدواج کردم. تمام پولی که بعد از ازدواج داشتم 11 میلیون تومن بود. تصمیم گرفتیم با این 11 تومن فیش خونه بخریم. 🔹 بعد از تعطیلات عید ۹۳ قبل از کلاس به زیارت بی بی فاطمه معصومه سلام الله علیها رفتم و محضر ایشان عرض کردم کمک کنید ان شاءالله امسال سال خانه دار شدن ما باشه! با 11 میلیون تومن! ❗️ همون روز!! بعد از کلاس توی مدرسه فیضیه به یکی از دوستان گفتیم فیش خونه سراغ نداری؟! 🔹 گفت اتفاقا همین الان با یه بنده خدایی قرار دارم یه فیش داره برای فروش منتظرم بیاد. اومد و صحبت کردیم و فرداش قولنامه کردیم! یه شریک خوب و با انصاف هم پیدا شد و نصف نصف شریکی خونه رو خریدیم! 🔹 و کم کم مابقی پول روپرداخت کردیم. بهمن همون سال (کمتر از 10 ماه از درخواست من از بی بی ) خونه رو تحویل گرفتیم و تا الان داریم توی همون خونه زندگی میکنیم! الحمدلله... 💬 امیرعلی @HozeTwit
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👓 امشب هم رزق ما دیدن بارگاه ملکوتی امیرالمومنین هست؛ 🔹 برخی عراقی‌های مومن و شوریده وقتی حرم‌ سیدالشهدا و امیرالمومنین می‌رن، این آیه رو می‌خونن: ((ان هذا ما له من نفاد!)) این روزی ماست که هیچوقت کم و کاستی ندارد! 🔹 خدایا تو شاهدی من و همه اعضای این کانال دوست داشتند همین الان در این بارگاه می‌بودند، پس این زیارت را از ما بپذیر! التماس دعا @HozeTwit
👓 همسرم به یه وسیله نیاز داشتن که قیمتش چند میلیون بود،و پس انداز ما تنها یک میلیون بود. 🔹 من هم به همسرم گفتم آیا این رو باور داری که اگر یک مقدار در راه خدا انفاق کنی، ده برابرش رو بهت برمیگردونه؟! 🔹 خلاصه اینکه راضیش کردم اون یک میلیون پس انداز رو که همه دارایی ما اون موقع بود، به یک نیازمندی که در عسر و حرج بود،ببخشه! ❗️ مدت بسیار کوتاهی گذشت تا اینکه پدر همسرم با همسرم تماس گرفتن و گفتن از طرف ادارشون یه وسیله (که دقیقا همونی بود که همسرم نیاز داشتن) رو با قیمت پایین به همه کارکنانشون میدن و گفته بودن که میخوان این وسیله رو برای همسرم بخرن! 🔹 و اینطوری بود که با اعتماد به خداوند مهربون صاحب وسیله ای شدیم که شاید تا چند سال بعد توان خریدشو نداشتیم! 💬 میم ________________ 👓 یه بار نزدیک عید دو تا بلیط گرفتم برای شهرستان و سه روز دیگر مانده بود تا موعد بلیط، با ماشین جایی می رفتم که که متوجه شدم لاستیک های عقب کم باد شده اند، بردم جایی ماشین را نشان دادم تا پنچری اش رو بگیرند ولی وقتی لاستیک ها را دیدند گفتند که لاستیک عمرش رو کرده و صاف شده و به خاطر ترک هایی که دارد بادش کم شده و باید عوض بشوند! 🔹 من هم دیدم که چاره ای ندارم گفتم لاستیک ها را عوض کنید، موقع حساب کردن پول که شده بود تا تونستم تخفیف گرفتم وکارت های مختلف را یکی یکی می دادم چون در هرکدام مقداری پول داشتم! (همه طلاب اینو تجربه کردن😊) 🔹 تا رسید به کارت آخری که 45 هزار تومن تهش بود، گفتم چقد دیگه مونده؟ گفت 60 هزار تومن دیگه، تو دلم گفتم خدایا چی کار کنم؟ روم هم نمی شد بهش بگم که دیگه ندارم چون حسابی چونه هم زده بودم! ❗️ کارت رو دادم بهش و منتظر بودم که بگه موجودیش کافی نیست تا بعد یه کاری کنم، کارت رو کشید و دیدم صدای خالی شدن حساب اومد و تعجب کردم، کاغذ رسید رو که در آوردگفت: آخری رو هم زدم 45 هزار تومن!! 🔹 اون روز تا قرون آخر پولم خرج شد ولی دقیقا همون قدری که داشتم نه بیشتر. فقط نگران این بودم که روزی که بلیط دارم چطور به ترمینال برم که یطوری شد که برای اولین بار و آخرین بار یکی از دوستان خودش پیشنهاد کرد که ما رو با ماشین خودش به ترمینال برسونه و الحمدلله این مشکل هم برطرف شد! 💬 سرباز سربار امام زمان @HozeTwit
👓 سال ۹۸ سر یه قضیه ای ، یکی از من پول خواست .. تیکه تیکه بهش کمک میکردم که همینا شد حدود ۱تومن؛ بعدش بیشتر خواست و منم دیدم که بدجور نیاز داره مجبور شدم خودمم قرض کنم و بهش ۸تومن دادم! متاسفانه بخاطر اعتماد هم نگرفتم! 🔹 متاسفانه یه روز همه چیزو انکار کرد و گفت اصلا من به تو بدهکار نیستم! 🔹 برای اینکه اون ۸تومنو به صاحبش بدم به هر دری زدم. خواستم نیمه وقت کار کنم تا این ۸ میلیون رو بدم ولی نمیدونم چرا اصلا جور نمیشد .. خیلی برام عجیب بود! 🔹 تا اینکه یه روز خییییلی ناامید شدم و حالم اصلا خوب نبود ... امدم با امام زمان خلوت کردم و کمک خواستم. 🔹 چندوقت بعد یکی از رفقای طلبه ام رو دیدم بهم گفت یه جایی هست که وام ۵ میلیونی میده بدون سود و ضامن خاص؛ خیلی راحت بهم دادن بعد مونده بودم با این پول چی کار کنم آخه ۳ تومن کم داشتم. ❗️ یه روز یکی به من گفت برو تو فلان کار تا بتونی بدهکاری‌ت رو بدی. خلاصه من به یکی از آشناهامون که توی محله‌مون بود دیدم‌همین کارو میخواد کنه ولی پول نداره، پولمو دادم به اون، پول از من کار از اون! بعد از یه مدت کل این ۸ میلیون رو به اون بندگان خدا پس دادم و قضیه به خیر و خوشی تموم شد ❗️ فقط از یه چیزی خیلی پشیمونم و واقعا شرمنده شدم. از اینکه چرا از همون اول سراغ خدا و امام زمان نرفتم. از اون موقع تصمیم گرفتم که دیگه نگران رزق و روزی نباشم و فقط به وظیفه‌ام عمل کنم که چیزی جز درس خوندن و کارهای طلبگی نیست 💬 علی عسگری @HozeTwit
🌀 امروز نباید گذاشت یک ساعت از عمر طلبه هدر برود 💠 امام خامنه‌ای ⏱ ۳۱ سال گذشت... @Manahejj