eitaa logo
حوزه توییت (توییتر طلاب)🇵🇸
20.3هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
4.4هزار ویدیو
149 فایل
👓 مختصر و موجز اندر احوالات حوزه و روحانیت 📩 #توییت‌های خود را برای ما بفرستید کانال مسؤولیتی در قبال توییت کاربران ندارد. کانال صفحه ای در توییتر ندارد! تبلیغات محدود: https://eitaa.com/tablighhozetwit 👓 ارتباط با مدیر کانال: @AdminTwit
مشاهده در ایتا
دانلود
حوزه توییت (توییتر طلاب)🇵🇸
👓 پویش بزرگ سرباز امام زمان 🔹 پیگیری معیشتی برای طلاب از هیچ مسئولی ساقط نیست و اگر بتواند کاری کند
👓 طلبه پایه پنجم و امام جماعت مسجدی در شهرستان بودم و مسجد چون درآمدی نداشت ماهیانه ای هم به من پرداخت نمی‌کردند فقط دو تا اطاق کوچیک کنار مسجد برام اجاره‌ کرده بودن و ماهیانه رو به صاحبخونه میدادن. 🔹 ماه رمضان به خاطر مشکل مالی افطار چیزی نداشتیم رفتم مسجد و سر سجاده نشسته بودم به ذهنم خطور کرد که خدایا الان مامومین هیچکدوم نمی دونن امام جماعتشون چیزی برا افطار نداره 🔻 ولی زود به خودم اومدم و با خودم گفتم خجالت بکش مگر تا بحال کم و کوتاهی دیدی بعد از نماز رفتم خونه دیدم در میزنن 🔹 معاون حوزه مون بود یه پاکت پول آورده بود گفتم حاج آقا کی داده گفت فرض کن از طرف امام زمانه اینو یه نفر داده دست من و گفته بدید به فلان طلبه اشک تو چشمام جمع شده بود از اینکه بی صاحب نیستیم اندازه دو ماه شهریه م بود. ❗️ من نمی گویم سمندر باش یا پروانه باش چون برای سوختن آمدی جانانه باش 💬 محمدجواد ____________ 👓 وقتی فرزند دومم میخواست به دنیا بیاد بنا به شرایط همسرم حتما باید میرفتیم بیمارستان خصوصی و حداقل ۴ میلیون هزینه اش بود همزمان ماشینم هم خراب شد و بردم تعمیرگاه و اون هم حدود ۳ ، ۴ میلیون هزینه اش بود! 🔹 یعنی در مجموع ۷، ۸ میلیون تومان پول لازم داشتم در حالی که شاید ۲۰۰ هزار تومان هم در حسابم نداشتم! هزینه عقیقه و ولیمه هم که بماند! اما خداوند واقعا من حیث لایحتسب (یک وام قرض الحسنه بدون بهره با قسط کم که اصلا توقع و انتظارش رو نداشتم و اصلا هم از قبل براش برنامه ریزی و ... نکرده بودم) برام رسوند جوری که هم خرج بیمارستان رو دادم هم ماشین رو کامل تعمیر کردم هم عقیقه و ولیمه رو هم سر روز هفتم تولد فرزندم برگزار کردم. الحمدلله رب العالمین 💬 منتقم @HozeTwit
حوزه توییت (توییتر طلاب)🇵🇸
👓 پویش بزرگ سرباز امام زمان 🔹 پیگیری معیشتی برای طلاب از هیچ مسئولی ساقط نیست و اگر بتواند کاری کند
👓 این داستان یکی از نزدیکان درجه یک منه که طلبه هستند قضیه برای چهارسال پیشه: ایشون مشکل مالی داشتن ، براشون خیّری از طرف دفتر مراجع پیدا شد که وامی رو بهشون بدن و اقساط شو اون خیّر بپردازه 🔹 یه مدت گذشت و چند ماهی پرداختند، و بعد از مدتی دیگه قسط وام رو نمیدادن زنگ زدند که آقا ما نمی‌تونیم ادامه قسط وام رو بدیم؛ این طلبه هم که وضعیت مالی خوبی هم نداشته ، اقساط سه ماه عقب افتاده که هشتصد هزار تومن بود. ❗️بعد میره حرم حضرت معصومه دعا و خلوت و به بی بی مشکل شو میگه. 🔹 در همون مسیر برگشت از حرم نزدیک چهاراه شهدا، فردی روحانی پشت شو میزنه! میگه این مبلغ که دقیقا هشتصد تومن بوده رو بگیر!!! ❗️ این طلبه هم گفت چرا بگیرم وتا نگی کی هستی واز کجا میدونی من هشتصد تومن نیاز دارم من این پول و نمی‌گیرم! با هزار اصرار و التماس و خواهش گفت: من از طرف حضرت مأمور کردند که بیام این مشکل تو رو حل کنم و مشخصات تو رو هم دادند! ولی یک پیامی دادن که اگه مشکلی ، دردی چیزی داشتی اول بیا سراغ ما! پشت سر هم نرو دفاتر برا مسائل مالی! 🔹 بله دوستان یقین کنید ما صاحب داریم...😭 💬 سید @HozeTwit
🔸این مبلغ را نذر شما کردم🔸 📝 دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر 🔹 مدتی بعد از آنکه پدر امامت جمعه را رها کردند، در قم رحل اقامت گزیدند. متاسفانه بعضاً هم تنها بودند! گاه گداری من و بچه ها سری می زدیم ... به واسطه ی بیماری ای که داشتند رژیم غذایی سختی هم به توصیه اطباء گرفته بودند و مثلاً بین گوشتها فقط مجاز به خوردن شکمبه گوسفند بودند بلکه مداومت به آن مانند یک دارو . خب شکمبه ها را هم به جهت ارزان تر شدن و هم به جهت تمایل شخصیشان، پاک نکرده می گرفتند و خودشان پاک می کردند. از نیمه های شب چند ساعتی به حمام زیر زمین میرفتند و آنها رو خوبِ خوب تمیز می کردند و بار می گذاشتند و صبح، چنانچه همچو منی مهمانشان بود، با هم می خوردیم ... 🔹 در این ایام، اموراتشان هم نوعاً از سخنرانی هایی که دعوت می شدند می گذشت. پاکت سخنرانی را هم در جیب بالای قبایشان می گذاشتند. من هم به رسم فضولی، بعضاً پاکت را چک می کردم تا ببینم وسعت دخل و خرج به چه میزان است؟ این بار در پاکت فقط یک تراول پنجاهی بود و میبایست تا سخنرانی بعدی با همین مبلغ مدیریت میکردیم..بماند 🔹یک روز صبح گفتند: فردا کمیسیون خبرگان دارم و می خواهم یک حمام اساسی بروم. تو هم میای؟! اول استقبال نکردم ... بعد ادامه دادند، در یکی از کوچه های فرعی گذر خان، یک حمام عمومی قدیمی هست. قبلاً یکبار تنهایی رفتم؛ خوب دَم می شود، دلاک کار بلدی هم دارد. احساس کردم تنهایی سختشان است که بروند؛ پذیرفتم همراهیشان کنم. بقچه ای از حوله، لباس و صابون فله ای با خود بردیم. وقتی وارد شدیم، روی در نوشته بود: «هزینه هر نفر دو هزار و پانصد تومان». پیش قدم شدم و حساب کردم. پدر راست می گفت. آنچنان حمام دم داشت که گویی به سونای بخار رفته ایم. دلاک پیرِ کار بلد هم روی هر نفر قریب نیم ساعت تا سه ربع ساعت وقت می گذاشت! حمام خیلی خیلی خوبی بود. آدم واقعاً احساس سبکی و نشاط میکرد. 🔹 در وقت خارج شدن، دم در به من گفتند انعام دلاک را حساب کردی؟ گفتم نه! گفتند: صدایش کن. پیرمرد را صدا کردم آمد. پدر دست در جیب کرد و همان پاکت تراول پنجاهی را به او داد! او تراول را گرفت، بوسید، بر چشم گذاشت و نگاهی به بالا کرد و رفت. من هاج و واج و متعجب به پدر نگاه می کردم. گفتم زیاد ندادید؟ گفتند نه! بعد مکث کردند و گفتند: مگر چقدر بود؟ گفتم پنجاه تومان؛ و این هر آنچه بود که در پاکت داشتید! نگاهی تیز و تند کردند. پنج یا پنجاه؟ پنجاه!! نچ ریزی گفتند و برگشتند بسمت حمام. چند قدم نرفته، توقف کردند، برگشتند نگاهی به بالا کردند، بعد به سمت من آمدند. گفتند: «دیگه امیدوار شده، نمیشه کاریش کرد، بریم» 🔹 وارد گذر خان شدیم به فکر مخارج تا شب بودم. هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که کسی از حجره ای با لهجه غلیظ اصفهانی بلند داد زد: «حَجا آقا! حجا آقا! خودش را دوان دوان بما رساند و رو به من کرد و گفت: «آقای حائری شیرازی هستند؟» گفتم: بله. گفت: «حاج آقا یه دقه صبر کنید»! رفت و از میز دکان، پاکتی آورد و به پدر داد. پدر با نگاهی تند گفت: «من وجوهات نمی گیرم!» گفت: «وجوهات نیست، نذر است». گفتند: «نذر؟» گفت: «دیروز برای باری که داشتم در گمرک مرز اشکالی پیش آمد. شما همان موقع در شبکه قرآن مشغول صحبت بودید. مال، خراب شدنی بود. نگاهی به بالا کردم که اگر مشکل همین الان حل شود، مبلغی را به شما بدهم. همان موقع، حل شد و شما امروز از این جا رد شدید!!» پدر متبسم شد. رو به من کرد پاکت را بگیر. گرفتم. خداحافظی کردیم و راه افتادیم. 🔹در حین حرکت، آرام در گوشم گفتند: «بشمارش!! » من هم شمردم. ده تا تراول پنجاه هزار تومانی بود. بعد بدون آنکه چیزی بگویم، در گوشم گفتند: «ده تا بود؟!» بعد این آیه را خواندند: «مَن جَاءَ بِالحَسنَةِ فَلَهُ عَشرُ أَمْثَالِهَا» (هر کس کار نیکی انجام دهد، ده برابر آن پاداش دارد) ... نگاهی به بالا کردند و گفتند: «خدا بی حساب می دهد. به هرکه اهل حساب و کتاب باشد با نشانه می دهد که بفهمی مال اوست نه دیگری. آنرا در جیبت بگذار تا به اهلش بدهیم» @haerishirazi
👓 نظر استاد علی صفایی حائری (ع.ص) در خصوص کار کردن اهل بیت و طلاب ❗️ اگر امیرالمومنین کار می‌کرد چون او را از کار کردن روی استعدادها محروم‌ کرده بودند، وگرنه هرگز را رها نمی‌کرد! 📕 مشهور آسمان (خاطرات علی صفایی حائری) @HozeTwit
هدایت شده از خبرگزاری رسا
✅ مدرسه فقهی آل یاسین (علیهم السلام) برگزار می کند 3️⃣ سومین جلسه از سلسله نشست های علمی ☑️ با موضوع تاثیر رجال در مسائل فقهی 🎤ارائه دهنده؛ آیت الله احمد عابدی استاد درس خارج حوزه 🗓 زمان چهارشنبه ۸ دی ماه ۱۴۰۰ 🕐 همراه با نماز ظهر و عصر حضوری و مجازی 🌎 مکان خیابان شهیدین ، مدرسه فقهی آل یاسین(علیهم السلام) 💻 لینک ورود به جلسه به صورت مجازی https://rubika.ir/aleyasin_ir 🆔 @rasanewsagency
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👓 عزاداری و لطمه‌زنی فوق‌العاده در عزای سیدالشهدا در اربعین 🔹 ایام ولادت جناب روح‌الله عیسی بن مریم را به همه مسیحیان و مسلمانان تبریک عرض می‌کنیم @HozeTwit
👓 واکسن هراسها وقتی می‌بینن آمار مرگ و میر تا ۳۰تا کشته اومده پایین😒🤔 💬 زبل الطلاب 🔻 پی‌نوشت: به نظر شما اگر کشته‌ها مثل چین، چندین ماه صفر شود، آیا واکسن هراسها قبول خواهند کرد اشتباه کردند؟! یا عذرخواهی خواهند کرد؟! آیا بالاخره می‌گویند اینها اثر واکسن است؟! به نظرم محال است! @HozeTwit
👓 سالها پیش که حوزه خواهران تحصیل میکردم، دوست و همکلاسی داشتم که شوهرش طلبه بود. به هر دلیل از هم جدا شدند و بعد از مدتی با یک کارمند ازدواج کرد. یه بار بحث مسائل مالی و برکت شد، گفت من وقتی توی زندگی طلبگی بودم شهریه خیلی کم بود، ولی برکت را می‌فهمیدم یعنی چی. الان حقوق کارمندی چندین برابر شهریه است ولی برکت نیست. خرجهای الکی پیش میاد و پولی برامون نمی‌مونه... 💬 بنت الهدی _______ 👓 یه رفیق دارم طلبه نیست. بهش میگم ازدواج کن میگه که پول نیست و این حرفا... میگم فلانی و فلانی طلبن بچه هم دارن تو چطور با اینکه سر کار میری میگی پول نیست؟؟؟!!!! میگه طلبه ها فرق میکنن پول بهشون میرسه! (انگار‌ بقیه هم می‌دونن طلاب بهشون رزق می‌رسه!) 💬‌میم @HozeTwit
عقل معاش.pdf
384.6K
👓 عقل معاش در زندگی طلبگی (متن پیاده شده از صوت) ✍ 🔸 🔺 خواندنی و قابل استفاده 📿 کانال رسمی مرکز تخصصی اخلاق: @AkhlaqHad 🌐 مدرسه‌‌حضرت‌صاحب‌الزمان علیه‌السلام @HozeTwit
👓 دوران طلبگی پایه ی پنجمم رو میگذرونم و ۲۰سالمه و هنوز متاهل نشدم. خداروشکر تا اینجا اصلا از کسی پول قرض نگرفتم و فقط با شهریه ی طلبگی مخارجم رو گذروندم و کتابها و چیزهایی که میخوام رو خودم میخرم. 🔹 توی این زمانها خونواده خیلی بهم میگن دنبال یه شغل دوم کنار طلبگیت باش اما من هرگز این کار رو نمیکنم چون اگه کار دیگه انجام بدم همین شهریه ایی هم که میگیرم برام حرام میشه! ❗️ از معجزاتی که برای اساتید و طلبه ها شده براخوانواده میگم و کمی دلشونو قرص میکنم. خداروشکر تا اینجا من ازشون قرضی نگرفتم که هیچ ولی اونا چندین بارشده که من بهشون دادم. 💬 دلبان ___________ 👓 من جزء طلاب خواهر هستم و همسرم شغل آزاد دارند ولی عنایات و معجزات رو مکررا دیدیم 🔹 یه وقتی مشهد زندگی می‌کردیم خونمون از مهمون خالی نمیشد با ماهی دریافتی همسرم ۷۰۰ هزارتومان و برای اجاره ۶۵۰ هزار تومان در سال ۱۳۹۶ میدادیم و خونه پر از مهمون بود همیشه! 🔹 می رفتم حرم صاف و پوست کنده به امام رضا علیه السلام میگفتم آقاجان مهمان داری از ما، هزینه ش با شما و همه چیز با ابرو داری حل می شد . 🔹 درسته بالا پایین زیاد زندگی مون داشته هیچ وقت آبرومون نریخته و ناگفته نماند وقتی انسان فرزند دار می‌شه برکت سرازیر می شود. 💬 طلبه بانو @HozeTwit
👓 اوایل طلبگی یکی از دغدغه های مهم زندگیم پول بود و همیشه مشکل داشتم؛ حتی سر همین چند بار بد زمین خوردم تا اینکه خدا کمک کرد و امام زمان این آرامش رو به قلبم داد؛ و گفتم هر کسی کار خودشو انجام بده من کار خودم رو می کنم و خدا هم کار خودشو تو کار خدا هم فضولی نکنم! ❗️ من درس می خوندم و بی منت تبلیغ می رفتم و خدا شاهده که تا به امروز لنگ نشدم و عجیب غریب برام رسیده! 🔹 البته بوده که گاهی کم میومده ولی می دونستم خدا داره می بینه و برای خودم جهت در نظر می گرفتم؛ 🔹 اوایل فامیل منو با خودشون یا حتی بچه هاشون مقایسه می کردند و تمسخر می کردند و الان که حدود ۱۷ ساله طلبه و ۱۱ ساله معمم هستم برعکس شده و از من راهکار می خوان! 💬 سربازِ کوچکِ مولای همه __________ 👓 بنده آخرای سال 92 ازدواج کردم. تمام پولی که بعد از ازدواج داشتم 11 میلیون تومن بود. تصمیم گرفتیم با این 11 تومن فیش خونه بخریم. 🔹 بعد از تعطیلات عید ۹۳ قبل از کلاس به زیارت بی بی فاطمه معصومه سلام الله علیها رفتم و محضر ایشان عرض کردم کمک کنید ان شاءالله امسال سال خانه دار شدن ما باشه! با 11 میلیون تومن! ❗️ همون روز!! بعد از کلاس توی مدرسه فیضیه به یکی از دوستان گفتیم فیش خونه سراغ نداری؟! 🔹 گفت اتفاقا همین الان با یه بنده خدایی قرار دارم یه فیش داره برای فروش منتظرم بیاد. اومد و صحبت کردیم و فرداش قولنامه کردیم! یه شریک خوب و با انصاف هم پیدا شد و نصف نصف شریکی خونه رو خریدیم! 🔹 و کم کم مابقی پول روپرداخت کردیم. بهمن همون سال (کمتر از 10 ماه از درخواست من از بی بی ) خونه رو تحویل گرفتیم و تا الان داریم توی همون خونه زندگی میکنیم! الحمدلله... 💬 امیرعلی @HozeTwit
حوزه توییت (توییتر طلاب)🇵🇸
👓 جدیدترین فیلم از العتبه العلویه المقدسه😍 دلم نیومد تک خوری کنم😊 🔹 حقیقتا اگر نگاه به کعبه عبادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👓 امشب هم رزق ما دیدن بارگاه ملکوتی امیرالمومنین هست؛ 🔹 برخی عراقی‌های مومن و شوریده وقتی حرم‌ سیدالشهدا و امیرالمومنین می‌رن، این آیه رو می‌خونن: ((ان هذا ما له من نفاد!)) این روزی ماست که هیچوقت کم و کاستی ندارد! 🔹 خدایا تو شاهدی من و همه اعضای این کانال دوست داشتند همین الان در این بارگاه می‌بودند، پس این زیارت را از ما بپذیر! التماس دعا @HozeTwit
👓 همسرم به یه وسیله نیاز داشتن که قیمتش چند میلیون بود،و پس انداز ما تنها یک میلیون بود. 🔹 من هم به همسرم گفتم آیا این رو باور داری که اگر یک مقدار در راه خدا انفاق کنی، ده برابرش رو بهت برمیگردونه؟! 🔹 خلاصه اینکه راضیش کردم اون یک میلیون پس انداز رو که همه دارایی ما اون موقع بود، به یک نیازمندی که در عسر و حرج بود،ببخشه! ❗️ مدت بسیار کوتاهی گذشت تا اینکه پدر همسرم با همسرم تماس گرفتن و گفتن از طرف ادارشون یه وسیله (که دقیقا همونی بود که همسرم نیاز داشتن) رو با قیمت پایین به همه کارکنانشون میدن و گفته بودن که میخوان این وسیله رو برای همسرم بخرن! 🔹 و اینطوری بود که با اعتماد به خداوند مهربون صاحب وسیله ای شدیم که شاید تا چند سال بعد توان خریدشو نداشتیم! 💬 میم ________________ 👓 یه بار نزدیک عید دو تا بلیط گرفتم برای شهرستان و سه روز دیگر مانده بود تا موعد بلیط، با ماشین جایی می رفتم که که متوجه شدم لاستیک های عقب کم باد شده اند، بردم جایی ماشین را نشان دادم تا پنچری اش رو بگیرند ولی وقتی لاستیک ها را دیدند گفتند که لاستیک عمرش رو کرده و صاف شده و به خاطر ترک هایی که دارد بادش کم شده و باید عوض بشوند! 🔹 من هم دیدم که چاره ای ندارم گفتم لاستیک ها را عوض کنید، موقع حساب کردن پول که شده بود تا تونستم تخفیف گرفتم وکارت های مختلف را یکی یکی می دادم چون در هرکدام مقداری پول داشتم! (همه طلاب اینو تجربه کردن😊) 🔹 تا رسید به کارت آخری که 45 هزار تومن تهش بود، گفتم چقد دیگه مونده؟ گفت 60 هزار تومن دیگه، تو دلم گفتم خدایا چی کار کنم؟ روم هم نمی شد بهش بگم که دیگه ندارم چون حسابی چونه هم زده بودم! ❗️ کارت رو دادم بهش و منتظر بودم که بگه موجودیش کافی نیست تا بعد یه کاری کنم، کارت رو کشید و دیدم صدای خالی شدن حساب اومد و تعجب کردم، کاغذ رسید رو که در آوردگفت: آخری رو هم زدم 45 هزار تومن!! 🔹 اون روز تا قرون آخر پولم خرج شد ولی دقیقا همون قدری که داشتم نه بیشتر. فقط نگران این بودم که روزی که بلیط دارم چطور به ترمینال برم که یطوری شد که برای اولین بار و آخرین بار یکی از دوستان خودش پیشنهاد کرد که ما رو با ماشین خودش به ترمینال برسونه و الحمدلله این مشکل هم برطرف شد! 💬 سرباز سربار امام زمان @HozeTwit
👓 سال ۹۸ سر یه قضیه ای ، یکی از من پول خواست .. تیکه تیکه بهش کمک میکردم که همینا شد حدود ۱تومن؛ بعدش بیشتر خواست و منم دیدم که بدجور نیاز داره مجبور شدم خودمم قرض کنم و بهش ۸تومن دادم! متاسفانه بخاطر اعتماد هم نگرفتم! 🔹 متاسفانه یه روز همه چیزو انکار کرد و گفت اصلا من به تو بدهکار نیستم! 🔹 برای اینکه اون ۸تومنو به صاحبش بدم به هر دری زدم. خواستم نیمه وقت کار کنم تا این ۸ میلیون رو بدم ولی نمیدونم چرا اصلا جور نمیشد .. خیلی برام عجیب بود! 🔹 تا اینکه یه روز خییییلی ناامید شدم و حالم اصلا خوب نبود ... امدم با امام زمان خلوت کردم و کمک خواستم. 🔹 چندوقت بعد یکی از رفقای طلبه ام رو دیدم بهم گفت یه جایی هست که وام ۵ میلیونی میده بدون سود و ضامن خاص؛ خیلی راحت بهم دادن بعد مونده بودم با این پول چی کار کنم آخه ۳ تومن کم داشتم. ❗️ یه روز یکی به من گفت برو تو فلان کار تا بتونی بدهکاری‌ت رو بدی. خلاصه من به یکی از آشناهامون که توی محله‌مون بود دیدم‌همین کارو میخواد کنه ولی پول نداره، پولمو دادم به اون، پول از من کار از اون! بعد از یه مدت کل این ۸ میلیون رو به اون بندگان خدا پس دادم و قضیه به خیر و خوشی تموم شد ❗️ فقط از یه چیزی خیلی پشیمونم و واقعا شرمنده شدم. از اینکه چرا از همون اول سراغ خدا و امام زمان نرفتم. از اون موقع تصمیم گرفتم که دیگه نگران رزق و روزی نباشم و فقط به وظیفه‌ام عمل کنم که چیزی جز درس خوندن و کارهای طلبگی نیست 💬 علی عسگری @HozeTwit
هدایت شده از مناهج 🇵🇸🇮🇷
🌀 امروز نباید گذاشت یک ساعت از عمر طلبه هدر برود 💠 امام خامنه‌ای ⏱ ۳۱ سال گذشت... @Manahejj
هدایت شده از مناهج 🇵🇸🇮🇷
🌀 تجمع یوم‌الله ۹دی در مدرسه فیضیه برگزار می‌شود 🔸 شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی استان قم در آستانه فرارسیدن یوم الله از اقشار امت ولایتمدار قم با انتشار پیامی جهت شرکت در راهپیمایی این روز بزرگ در روز پنجشنبه ۹ دی، ساعت ۱۰ صبح در مدرسه علمیه فیضیه قم دعوت کرد. @Manahejj
حوزه توییت (توییتر طلاب)🇵🇸
🌀 تجمع یوم‌الله ۹دی در مدرسه فیضیه برگزار می‌شود 🔸 شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی استان قم در آستانه
👓 یادش بخیر ۹دی چه روزی بود! بدون هیچ ارگان و نهادی خود مردم‌ فقط و فقط بخاطر دفاع از ولایت به میدان‌ اومدن! حقیقتا برازنده این روزه! و البته کسایی که ۸دی هم اومدن الفضل لمن سبق شاملشون می‌شد. 💬 ادمین @HozeTwit
حوزه توییت (توییتر طلاب)🇵🇸
👓 پویش بزرگ سرباز امام زمان 🔹 پیگیری معیشتی برای طلاب از هیچ مسئولی ساقط نیست و اگر بتواند کاری کند
👓 ان‌شاءالله امروز آخرین روز پویش رزق لایحتسب سربازان امام زمان خواهد بود. 🔹 از همه عزیزان که در این یک هفته در این پویش شرکت کردند بسیار سپاسگزاریم و از کسانی که پیامهایشان بخاطر کثرت پیامها منتشر نشد، عذرخواهیم با ما همراه باشید @HozeTwit
👓 در اوایل طلبگی مدتی نیت زیارت روزانه کردم که هر روز به حرم بی‌بی معصومه سلام‌الله‌علیها مشرف شوم. 🔹 از آنجا که مدرسه علمیه با حرم فاصله داشت و شهریه کفاف کرایه روزانه را نمی‌داد لذا گاهی دوچرخه دوستان و گاهی در معیت دوستان با موتور می‌رفتیم. 🔹 روزی کرایه نداشتم و کسی هم نبود، لذا نیت کردم پیاده مشرف شوم که درب مدرسه یکی از دوستان قصد تشرف داشت. با موتورش رفتیم. ولی در صحن عتیق خداحافظی کرد و گفت جایی کار دارد. گوشه‌ای ایستادم و با دلی شکسته با حضرت نجوا کردم که ای بی‌بی امروز تصمیم داشتم پیاده مشرف شوم که لطف فرمودید. پیاده برمیگردم و فردا هم اگر کسی نبود، پیاده مشرف میشوم. 🔹 برای اقامه نماز جماعت به شبستان میرفتم که یکی از علما که از آشنایان بود، سلام و احوال پرسی کردند و کتاب لمعه را از بنده گرفتند و مبلغی در کتاب گذاشتند و به بنده دادند. بله. بی‌بی حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها، راضی به سختی زائر و مجاور و جیره‌خور درگاهش نبود. _____________ 👓 سال۹۳ اولین ماه رمضان بعد از عروسی مون بابت خرج هایی که پیش اومده بودم دستم خالی خالی بود؛ یعنی کل پولی که داشتم ۶۰۰تا تک تومن بود!!! 🔹 شب قدر بود؛ و فردای اون روز قرار بود پدر و مادر همسرم بیان منزل ما! از شدت ناراحتی جایی نرفته بودیم؛ همسرم اصرار کرد که بریم حرم؛ من می گفتم که کرایه ماشین ندارم؛ گفت پیاده بریم! مسیر منزل مون تا حرم پیاده حدود یک ساعت راه بود؛ راه افتادیم. ولی هنوز راهی نرفته بودیم که اتوبوس های رایگان حرم ما رو سوار کردند! (البته این اتفاق خارق العاده ای نبود؛ ولی ما اطلاع نداشتیم) 🔹 اطراف حرم با ۳۰۰ تومان یک نون ساندویچی خریدیم و با الویه ای که از منزل آورده بودیم غذا خوردیم و با همون اتوبوس های رایگان برگشتیم و بعد از نماز صبح خوابیدیم! ❗️ حدود ساعت ۱۰ صبح بود که از خواب بلند شدم و دیدم ۵۰هزار تومان به حسابم واریز شده! فهمیدم به یکی از دوستانم قرض داده بودم؛که به کلی فراموش کردم و دقیقا همون صبح که این پول رو لازم داشتم؛ برام واریز شد! 💬 نبی @HozeTwit
4_5931344557261196074.mp3
9.66M
👓 حتما تا آخر گوش بدید... ❗️ لایحتسب برای دوستان حضرت بقیةالله @HozeTwit
👓 در سفر هیئت دولت به قم برای بازدید از پروژه نیمه کاره منوریل با مسمی ترین وزیر رو انتخاب کردن! وزیر میراث فرهنگی! پروژه ای که خودش شده یه پا اثر باستانی! 💬 میرزا بزرگ خان @HozeTwit
👓 خبر خوب ❗️ پخش مستند 🔹 بخشهایی دیده نشده از زندگی علامه مصباح یزدی رحمه‌الله 📆 امشب ساعت ۲۳ شبکه یک (ممکن است حدود یازده و ربع پخش شود) @HozeTwit
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👓 سخنان وقیح نقویان در قیاس مشروبخواری و نماز خواندن! 🔹 با تکیه به مبانی دینی می‌گویم‌ اگر یک جمعی مشروب بخورند پیش خدا بهتر است تا عده‌ای دور از هم شب تا صبح نماز بخوانند و زاهد باشند و روزه بگیرند!!! 🔻 پی‌نوشت: واقعا اصلاحات چه هست که هرکس بهش مرتبط می‌شه با سرعت وحشتناکی سقوط می‌کنه😞 چه مجتهد باشی چه منبری چه نائب رهبری! @HozeTwit
👓 بنده در طول زندگی طلبگی بارها و بارهاعنایت اهل بیت علیهم السلام خاصتا آقا صاحب الزمان عج رو در زندگی دیدم. حالا یکیش رو می‌گم: 🔹 مدتها بود گوشت نخورده بودیم و من هم به کسی نمی‌گفتم؛ یه روز که در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها مباحثه حفظ قرآن داشتیم بنده هرچقدر نشستم هم مباحثه ای نیامد خواستم زنگ بزنم دیدم گوشیم رو نیاوردم و ناچار قصد برگشت به خانه را داشتم؛ هنگام خروج از درب حرم آقایی دستم را گرفت و از کیسه ای که همراه داشت یه بسته گوشت بهم داد! (اگه هم مباحثه میومد یا گوشیم همراهم بود شاید این نصیبمون نمی‌شد!) 🔹 وقتی به منزل رسیدم عیال گفتن الحمدلله که صاحبمان حواسش به ما هست.از قضا همسایه ما هم ساعتی قبل به عیال گفته بود بچه هایم چند وقتیست گوشت نخوردن و ما پولی نداریم! لذا قصد کردیم با آن گوشت آبگوشتی درست کنیم و هم خودمان بخوریم و هم برای همسایه ببریم. آن مقدار گوشت آنقدر برکت داشت که دو خانواده تناول کردن و این یکی از صد نمونه کمک های امام عصر به ما بود... ________________ 👓 پارسال برای سرزدن به خانواده عازم تهران بودم، زمانی که به 72تن رسیدم دیدم دو مسافر خارجی که احتمالا زائر بودن منتظر ماشین هستن. سوارشون کردم و چون زبان عربی بلد نبودم ارتباط باهاشون سخت بود. ❗️ به هرحال متوجه شدم که مقصدشون فرودگاه امام بود. طبعا کسی که میخاد به تهران بره، رفتن به فرودگاه امام و برگشت از اونجا براش خسته کننده است و مسیر بیشتری رو باید طی کنه (یه جورایی دور می خوره) و من همون لحظات در خودم کمی ناراحت شدم که چرا سوارشون کردم اما خب سریع به خودم گفتم که زائر حضرت معصومه هستن. 🔹 وقتی به فرودگاه رسیدیم و پیاده شدند خواستند به من کرایه بدهند که من گفتم . رفتند ولی باز برگشتند و یه مبلغی رو روی صندلی ماشین گذاشتن. ❗️ اون مبلغ یک ارز عربی بود و تقریبا به اندازه یکسال شهریه بود و خیلی به دردم خورد. اگه کاری برای اهل بیت انجام بدیم اون دنیا که هیچ همین دنیا هم از کرمشون جبران می کنند. 💬 امین @HozeTwit
👓 من طلبه درس خارج شهرستانم تو ۲۰سالگی ازدواج کردم با اینکه دوستان و آشناها و فامیل تیکه مینداختن و میگفتن هنوز زوده و دهنتون بوی شیر میده! 🔹 خلاصه دل و زدم به دریا رفتیم خواستگاری و با ۲۰۰هزار تومن پولی که تو کارتم بود رفتم حلقه بخرم. قربون آقا برم که هوامو داشت و یه تومن بقیه پول حلقه رو جور کرد. 🔹 خلاصه ما عقد کردیم و دوران عقد بودیم از طرفی پدرمادرم دستشون خالی بود؛ گذشت و من برا زیارت رفتم کربلا 🔹 تومسیر فکر میکردم و توسل کردم به امام حسین و میگفتم آقاجان: خودت زندگیمو درست کن 🔹 تو همون مسیر اربعین یه خونه نقلی ۲طبقه ۵۰متری با ۴۴میلیون بهم پیشنهاد دادن!!😳 اما با خودم گفتم من نهایتا تلاشمو بکنم بتونم یه طبقشو بخرم و برا طبقه دیگش باید یک نفر خریدار پیدا کنم. 🔹 تو همین فکرا بودم که داداشم تومسیرکربلا بهم گفت: نگران نباش اون طبقه ی دیگشو هم من میخرم(با اینکه خودش خونه و شغل داره و نیاز هم نداره) 🔹 از کربلا برگشتم و الحمدلله قبل از اینکه عروسی بگیرم ،با پول وام ازدواج و مقداری طلا که خانمم داشت و فروخت و مقداری کمی هم قرض(که اونم خودش جور شد)، خونه خریدیم برا عروسی هم اکثر خرجش رو با همین شهریه طلبگی دادم. کمتر از یک سال از عروسیمون گذشت و با موتور رفت و آمد میکردیم. با توسل به اهل بیت و مقدارپول کمی ک داشتم یه ماشین جور شد و خریدم. خلاصه ما صاحب داریم و خودشون زندگیمون رو تامین میکنن 💬 مهدی _______________ 👓 سال 98 اومدم قم‌ واسه شرکت در درس خارج. اوایل که شهریه ها وصل نشده بود، خیلی تو تنگنا بودیم. 🔹 تا جایی که یه روز دیدم اندازه یه شونه تخم مرغ و نون خریدن واسه دو سه روز پول دارم. خیلی ناراحت شدم و خانواده هم خیلی نگران بودن. گفتم اشکالی نداره خدا بزرگه. خودمم مطمئن بودم مثل همیشه حضرت خودش میرسونه. ولی جلوی خانواده خجالت کشیده بودم. به یک ساعت نکشید که یکی از بستگان یه میلیون پول فرستاد و تو دو سه روز بعدش نزدیک 5 میلیون از جاهای مختلف پول رسید به من. خودمم خیلی تعجب کرده بودم. آخه دیگه تا این حد رو انتظار نداشتم. تازه فهمیده بودم معنی «انا غیر مهملین لمراعاتکم و لا ناسین لذکرکم و لو لا ذلک لنزل بکم البلاء و احطمکم الاعداء» 😭😭😭 تا الان هم همیشه همینطور بوده، وقتی به گرفتاری میفتم، میدونم حضرت حواسشون به ما هست و قوت قلبي بالاتر از این نیست. 🌹 ❗️❗️ هر چند، مسئولینی که در رسیدگی به طلاب، احیانا کم کاری میکنن، باید به حضرت پاسخگو باشند حتما 😔 @HozeTwit