مهندس طوسی که هفت هشت سال از ترس مغولا تو کوه و بیابون با زن و بچه سرگردان بود به قلعه الموت که دست اسماعیلیان بوده میره و یه مدت اونجا برا خودش نفسی چاق میکنه!(دار و دسته حشاشین هم اونجا اتراق میکردن)
از شانسش ،بعد یه مدت « قلعه الموت» توسط مغولا فتح میشه و همه کشته میشن به جز مهندس!
«هولاکو » رییس مغولا آمارشو داشته و گفت زنده میخوامش!!!
هولاکو نوه چنگیز ،غول بی شاخ و دمی بوده برا خودش، وقتی میبینه دور و برش یه مشت زبون نفهمن، #خواجه_نصیر_طوسی رو هم که تو هر علمی سرک کشیده بود و ماشالله استادی بوده برا خودش میکنه وزیر!
خواجه هم که دل پُری از مغولا داشت(👹 مغولا تو وحشی گری ته نداشتن، تو طالقان و بامیان به آدم و حیوون رحم نمیکنن، توس و سبزوار رو هم ،کلا آدما رو با جاشون فُرمت کردن!😢) وقتی وزیر میشه یه استراتژی رو برا خودش درنظر میگیره و اون هم این بوده که یه جوری رگ و ریشه شونو بزنم که دیگه بلند نشن!!!
رفقاش میگن حاجی اینا که بخور نیستن!!!
مهندس هم میگه یه جوری میزنم که نفهمن از کجا خوردن!!!! « حاجی خودش استاد قورباغه آب پزی بوده_برایان تریسی که یادتونه !!!🐸»
خلاصه وزیر که میشه هولاکو میفته تو مُشتش!!!
دستور ساخت رصدخانه(مرکز ستاره شناسی )مراغه رو میگیره(حساب کنید اون موقع ناسا نبود) ، کتابخانه میزنه با چهارصدهزارکتاب!
ایران رو پاتوق دانشمندا میکنه و کلی ساخت و ساز دیگه و ....!!! خلاصه یه جوری از هولاکو سواری میگیره که کسی اینجوری سوار خر نشده بود!!!!
🔹ازونجا که مغولا زبون نفهم بودن، رام کردنشون هم برا هر کاری ،مصیبتی بود برا خواجه!!!! انشالله همه شو تو این کانال براتون روایت میکنیم😊
🔹تو ایران روز تولد #خواجه_نصیرالدین_طوسی ، روز مهندسه!
🔻....سه سوته تاریخ رو می لقمونیم...
https://eitaa.com/Hs_Land