خواستم از غم ِتو دل بکنم ، جانم رفت ،
تو به اندازهی ِیک روح بدهکار منی .
تو را من دیده ام با او ، بماند حال و احوالم ..
به هم می آمدید اما تو سهم قلب من بودی :)
سوزش ِچشم ِمن از لذت ِزیبایی ِتوست ،
خیره بر تو شدهام ، پلک زدن یادم رفت !
شست باران همه ی کوچه خیابان ها را ،
پس چرا مانده غمت بر دل بارانی من ؟ ..
- حسین منزوی .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قشنگ میکنی شبای منو...
از کنارم رد شدی ، چشمی به من ننداختی ،
من که بدبین نیستم ، حتما مرا نشناختی .. :)
بـی تـو ناجـورتـریـن وصلـه ی دنیـا هستم
آدمی خسته که از چشمِ خودش هم افتاد
رسمش نبود عاشق کنی اما نمانی پای ِمن ،
مرهم که نه، زخم شوی بر تک تک ِاعضای من ..