مجنون المهدی(عج):
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
مجنون المهدی(عج)
علی اکبراعتمادی فر"سلیمانی" :
#کلاس_درس_مجنون_المهدی_عج_قسمت۱۳۷
هیچ چیزی در این جهان نمی تواند آزار دهنده تر از ذهن خودتان باشد
اینگونه به نظر می رسد که دیگران موجب آزار شما هستند
اما این درد و رنج از سوی دیگران نیست بلکه ذهن شما خالق آن است
ﺑﯿشترين ﺿربه ﻫﺎﺭﻭ ﺧﻮﺑﺘﺮﯾﻦ ﺁﺩﻣﺎمیخوﺭن ...
ﻭﺍسه ﺧﻮﺑﯿﺎﺗﻮﻥ حــد ﺑﺬﺍﺭین ...
ﺑﻪ ﻫﺮﮐﺴﯽ به اندازه ﻟﯿﺎﻗﺘﺶ بها بده
ﻧﻪ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯه مرامت
باید تلاش کنیم ، باید زحمت بکشیم ،
از موقعی ازدواج کردیم خانواده تشکیل دادیم مستقل شدیم هیچکس قرار نیست به دادمون برسه چون همه مشکلات زندگی خودشون دارن ، بقیه هم مثل ما ، منتظر کسی نباشیم تا برامون کاخ رویاهامون بسازن ، اگه چیزیو با تمام وجودمون ميخوایم ، بایدخودمون با دستامون به دستش بیاریم ، یعنی دسترتج خودمون باشه اینجوری یاد میگیریم قدر داشته هامونو بیشتر بدونیم و بیشتر ازشون لذت ببریم تلاش کنیم و ادامه بدیم
عزیزم زمین بخور بلند شو و دوباره ادامه بده
هربار قوی تر از قبل این خستگیا می ارزه ، چون یه روزی به خاطرش به خودت افتخار می کنی ،
پس تسلیم نشو خوب؟!
یه روزی وقتی همه چی خوب و عالیه ،
به عقب نگاه می کنی و احساس غرور
می کنی برای اینکه هیچوقت تسلیم نشدی...
خوشبختی یعنی لذت بردن از تمام چیزهایی که داری نه رسیدن به تمام چیزهای که میخوای بهشون برسی
عاشق خودت باش تا رُشد کنی
دو چیز از یاد آدم نمیره"دوستهای خوب"
و روزهای خوب ، ولی یک چیز همیشه
تو قلب آدم میمونه
روزهای خوبی که با دوستای خوب گذشت...
#بااینکاراخودتون_رونابودمیکنید :
- وقتی نمیبخشید
- وقتی به کاری که دوست ندارید
ادامه میدید
- وقتی الکی وقتتون رو تلف میکنید
- وقتی از خودتون مراقبت نمیکنید
- وقتی از همه چیز شکایت میکنید
- وقتی با پشیمونی و افسوس زندگی میکنید
- وقتی شریک نادرستی برای زندگیتون انتخاب میکنید
- وقتی قدرنشناس هستید
- وقتی توی ازدواج تحقیق و آگاه نمی شید
-وقتی به گذشته و خاطرات بدتون فکر
می کنید
-وقتی خودتون رو با بقیه مقایسه می کنید
- وقتی بدبین و منفیگرا هستید
- وقتی درمورد همه چیز نگرانید
امام زمان تو زندگیت فراموش نکن
اللهم عجل لولیک الفرج۳بار
روزی روزگاری ، یک دهقان در قریهای زندگی می کرد که باید پول زیادی را که از یک پیرمرد قرض گرفته بود ، پس می داد
دهقان دختر زیبایی داشت که خیلی ها آرزوی ازدواج با او را داشتند
وقتی پیرمرد طمعکار متوجه شد دهقان
نمی تواند پول او را پس بدهد ، پیشهاد یک معامله را داد و گفت : "اگر با دختر دهقان ازدواج کند قرض او را می بخشد"
دخترک از شنیدن این حرف به وحشت افتاد و پیرمرد کلاهبردار برای اینکه حسن نیت خود را نشان بدهد گفت :...
"اصلا یک کاری می کنیم ، من یک سنگریزه سفید و یک سنگریزه سیاه در کیسه ای خالی می اندازم ، دختر تو باید با چشمان بسته یکی از این دو را بیرون بیاورد ، اگر سنگریزه سیاه را بیرون آورد باید همسر من بشود و بدهی بخشیده می شود و اگر سنگریزه سفید را بیرون آورد لازم نیست که با من ازدواج کند و بدهی نیز بخشیده می شود ، اما اگر او حاضر به انجام این کار نشود باید پدرش به زندان برود"
این گفت و گو در جلوی خانه کشاورز انجام شد و زمین آنجا پر از سنگریزه بود ، در همین حین پیرمرد خم شد و دو سنگریزه برداشت ،
دختر که چشمان تیزبینی داشت متوجه شد که او دو سنگریزه سیاه از زمین برداشت و داخل کیسه انداخت ، ولی به روی خودش نیاورد و چیزی نگفت!
سپس پیرمرد از دخترک خواست که یکی از آنها را از کیسه بیرون بیاورد
دخترک دست خود را به داخل کیسه برد و یکی از آن دو سنگریزه را برداشت و به سرعت و با ناشی بازی ، بدون اینکه سنگریزه دیده بشود ، وانمود کرد که از دستش لغزیده و به زمین افتاده ، پیدا کردن آن سنگریزه در بین انبوه سنگریزه های دیگر غیر ممکن بود
در همین لحظه دخترک گفت :
"اَه چقدر من دست و پا چلفتی هستم ،
اما مهم نیست ، اگر سنگریزه ای را که داخل کیسه است در بیاوریم معلوم می شود سنگریزه ای که از دست من افتاد چه رنگی بوده است....و چون سنگریزه ای که داخل کیسه است سیاه است ، پس باید طبق قرار ، آن سنگریزه سفید بوده باشد
آن پیرمرد هم نتوانست به حیله گری خود اعتراف کند و شرطی را که گذاشته بود به اجبار پذیرفت و دختر نیز تظاهر کرد که از این نتیجه حیرت کرده است
شک نکن که همیشه یک راه درست برای رهایی از مشکلات وجود دارد...
پس هیچوقت نا امید نباش...
متاسفانه
تو روزگاری هستیم که
آدما ، معرفتشون گیر منفعتشونه
به این جماعت دل خوش نکن عزیزم
اینجا دنیای منفعت است
توقع زیادیست
کسی باشد که تو را"به خاطر خودت بخواهد"
پس خودت و فقط خودت
تکیه گاه زندگی خودت باش
اما یه چی بگم حال دلتون خوب بشه
کم کم بزودی زود
این صدا رو قراره گوشامون بشنوه :