eitaa logo
معرفت دینی ؛ بصیرت انقلابی
343 دنبال‌کننده
13.1هزار عکس
3.4هزار ویدیو
24 فایل
⁦✔️⁩ارتباط با مسئول کانال ( ادمین ) 👇👇 @Hayat_e_dini ⁦✔️⁩اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰🔰 فعاليت هاى مخفى امام آن گونه كه جدول مدت حكومت خلفاى عباسى نشان مى دهد، از ميان آنان متوكل از همه بيش تر با امام هادى معاصر بوده است; از اين رو موضع گيرى او را در برابر امام ذيلاً توضيح [ داده می شود ] : متوكل نسبت به بنى هاشم بدرفتارى و خشونت بسيار روا مى داشت. او به آنان بدگمان بود و همواره آنان را متهم مى نمود. وزير او «عُبيدالله بن يحيى بن خاقان» نيز پيوسته از بنى هاشم نزد متوكل سعايت مى نمود و او را تشويق به بدرفتارى با آنان مى كرد. متوكل در خشونت و اجحاف به خاندان علوى گوى سبقت را از تمامى خلفاى بنى عباس ربوده بود.متوكل نسبت به [ امیرالمؤمنین ] على(عليه السلام) و خاندانش كينه و عداوت عجيبى داشت و اگر آگاه مى شد كه كسى به آن حضرت علاقه مند است، مال او را مصادره مى كرد و خود او را به قتل مى رساند. ✅ بر اساس همين ملاحظات بود كه حضرت هادى(عليه السلام)، به ويژه در زمان متوكل، فعاليت هاى خود را به صورت سرّى انجام مى داد و در مناسبات خويش با شيعيان نهايت درجه پنهان كارى را رعايت مى كرد. مؤيد اين معنا حادثه اى است كه آن را مورخان چنين نقل كرده اند: ✔️ «محمد بن شرف» مى گويد: همراه امام هادى(عليه السلام) در مدينه راه مى رفتم. امام فرمود: آيا تو پسر شرف نيستى؟ عرض كردم: آرى. آن گاه خواستم از حضرت پرسشى كنم، امام برمن پيشى گرفت و فرمود: «ما در حال گذر از شاهراهيم و اين محل، براى طرح سؤال مناسب نيست»! 🔴 اين حادثه شدت خفقان حاكم را نشان مى دهد و ميزان پنهان كارى اجبارى امام را به خوبى روشن مى سازد. 🔴 ✅ امام هادى(عليه السلام) در برقرارى ارتباط با شيعيان كه در شهرها و مناطق گوناگون و دور و نزديك سكونت داشتند، ناگزير همين روش را رعايت مى كرد و وجوه و هدايا و نذور ارسالى از طرف آنان را با نهايت پنهان كارى دريافت مى كرد. يك نمونه از اين قبيل برخورد، در كتب تاريخ و رجال چنين آمده است: 🔶 🔶 «محمد بن داود قمى» و «محمد طلحى» نقل مى كنند: اموالى از «قم» و اطراف آن كه شامل «خمس» و نذور و هدايا و جواهرات بود، براى امام ابوالحسن هادى(عليه السلام)حمل مى كرديم. در راه، پيك امام در رسيد و به ما خبر داد كه بازگرديم، زيرا موقعيت براى تحويل اين اموال مناسب نيست. ما بازگشتيم و آن چه نزدمان بود، همچنان نگه داشتيم تا آن كه پس از مدتى امام دستور داد اموال را بر شترانى كه فرستاده بود، بار كنيم وآن ها را بدون ساربان به سوى او روانه كنيم. ما اموال را به همين كيفيت حمل كرديم و فرستاديم. بعد از مدتى كه به حضور امام رسيديم، فرمود: به اموالى كه فرستاده ايد، بنگريد! ديديم در خانه امام، اموال به همان حال محفوظ است. ✔️ ✔️ گرچه روشن نيست كه اين جريان در زمان اقامت امام در مدينه اتفاق افتاده يا در سامرّاء (چون در سامرّاء كنترل و مراقبت، شديدتر بود)، اما در هر حال، نمونه بارزى از ارتباط هاى محرمانه و دور از ديد جاسوسان دربار خلافت به شمار مى رود. 🔴 همچنين پس از انتقال امام به سامراء كه حضرت از طرف حكومت عباسى در محدوديت و تحت نظارت شديد به سر مى برد، يك بار اموالى از قم براى آن حضرت فرستاده شد و با وجود دستور متوكل به فتح بن خاقان جهت ضبط آن اموال و تلاش فتح در اين زمينه، امام شبانه آن را تحويل گرفت و تلاش دستگاه امنيتى دربار عباسى، به جايى نرسيد. 📚 ( سیره پیشوایان ؛ پیشوایی ؛ با کمی تصرف و اضافه ؛ و حذف منابع ) tohid.ir ( ع )
🔰🔰 نحوه فعالیت «سازمان وكالت» در عصر امام هادی(ع) ❓❓پرسش : «سازمان وكالت» در عصر امام هادی(ع) چگونه فعاليت می كرد؟ پاسخ اجمالی: در دوران اختناق شدید بني عباس، ارتباط امام هادی(ع) با شیعیان كاملاً دقيق و برنامه‌ريزي شده و تحت سیستم وکالت بود كه علاوه بر جمع‌آوری خمس و ارسال آن برای امام، در معضلات کلامی و فقهی، و در جا انداختن امامت امام بعدی، موقعیت محوری در منطقه خود داشتند. از این رو امام(ع) با تكذيب وکلای منحرف و جايگزينی افراد صالح، سعي داشتند نظام وکالت نقشی اساسی در تثبیت موقعیت سیاسی و فرهنگی شیعه ایفا ‌کند. از سویی وکلا توسط نامه با امام در ارتباط بودند و بخش عمده ای از معارف فقهی و کلامی آن بزرگواران، با نامه‌ به دست شیعیان‌ می رسید.پاسخ تفصیلی: دوران آخرین امامان شیعه(علیهم السّلام) همراه با اختناق شدید از سوی خلفای عباسی بود. در عین حال در همین دوران، شیعه در سر تا سر بلاد اسلامی گسترده شده بود. 🔶 رشد کمّی شیعه در این دوران، از فعالیتهای ضد شیعی که از این دوره بر جای مانده و همچنین از اقدامات سیاسی و نظامی حکام به منظور جلوگیری از گسترش روزافزون تشیع به خوبی روشن است. 🔴 ✅ همچنين ارتباط امام هادی(علیه السّلام) با شیعیان «ایران» و شیعیان «عراق»، «یمن»، «مصر» و نواحی دیگر به صورت كاملاً دقيق و برنامه‌ ريزي شده برقرار بود. 🔴📣 سیستمی که ضامن پیدایش و دوام و استحکام این ارتباط بود « مسأله وکالت » بود. 🔴 ✅ کسانی که به عنوان وکالت از طرف امام رضا(علیه السّلام) و پس از آن امام جواد و امام هادی (علیهما السّلام) کار ایجاد و تنظیم ارتباط میان امام و شیعیان را بر عهده داشتند علاوه بر جمع‌ آوری خمس و ارسال آن برای امام، در معضلات کلامی و فقهی نیز، نقش سازنده‌ ای داشته و در جا انداختن امامت امام بعدی، موقعیت محوری در منطقه خود داشتند. 🔷🔷 گاهی افرادی از این وکلا دستخوش انحراف از خط امام شده و مورد تکذیب آن حضرات قرار می‌ گرفتند. در این شرایط کسان دیگری جایگزین آنها می‌ شدند. به هر روی نظام وکالت، نقشی اساسی در تثبیت موقعیت سیاسی و فرهنگی شیعه ایفا می ‌کرد. 1⃣ ⬇️⬇️⬇️ ( ع )
⬆️⬆️⬆️ ✅به نوشته دکتر «جاسم حسین، چنانکه از روایات تاریخی استفاده می‌ شود، شهرهای مورد نظر برای تعیین وکلا به چهار منطقه تقسیم می‌ شد: 🔶 الف: بغداد، مدائن، سواد و کوفه. 🔹 ب: بصره و اهواز. 🔶 ج: قم و همدان. 🔹 د: حجاز، یمن، و مصر. 🔴 ✅ وکلای ائمه بیشتر به وسیله نامه، آن هم توسط افراد مطمئن با امام در رابطه بودند و بخش عمده‌ ای از معارف فقهی و کلامی آن بزرگواران، طیّ نامه‌ هایی به شیعیان‌ شان می‌ رسید که به نقل از نامه‌ ها در مصادر حدیثی آمده و امروزه در دسترس ما قرار گرفته است. 🔶🔶 «علی بن جعفر» یکی از وکلای امام هادی(علیه السّلام) و از اهالی «همینیا» از قرای «بغداد» بود. درباره وی گزارش‌ هایی به متوکل رسیده بود که به دنبال آن او را بازداشت و زندانی کرد. وی پس از گذراندن دوره طولانی زندان، به دستور امام هادی(علیه السّلام) رهسپار «مکه» گشت و تا آخر عمر در آنجا ماندگار شد. امام هادی(علیه السّلام) در صدد تأیید موقعیت وی در برابر یکی از رؤسای غُلات -به نام فارس بن حاتم قزوینی- نامه‌ هایی در پاسخ برخی از اصحاب نوشته‌ اند. این نامه‌ ها در سال 240 نوشته شده است. 2⃣ ⬇️⬇️⬇️ ( ع )
⬆️⬆️⬆️ ✅ حسن بن عبدربّه» و یا -بنا به گزارش برخی دیگر- فرزند او علی از وکلای امام هادی(علیه السّلام) بوده که پس از وی «ابو علی بن راشد» از طرف آن حضرت به عنوان جانشین او تعیین و اعلام شد. 🔶🔶 امام در سال 232 طی نامه‌ ای به علی بن بلال چنین نوشت: «ثُمَ‏ إِنِّي‏ أَقَمْتُ‏ أَبَا عَلِيٍ مَقَامَ‏ الْحُسَيْنِ‏ بْنِ‏ عَبْدِ رَبِّهِ‏ وَ ائْتَمَنْتُهُ عَلَى ذَلِكَ بِالْمَعْرِفَةِ بِمَا عِنْدَهُ الَّذِي لَا يَتَقَدَّمُهُ أَحَدٌ، وَ قَدْ أَعْلَمُ أَنَّكَ شَيْخُ نَاحِيَتِكَ، فَأَحْبَبْتُ إِفْرَادَكَ وَ إِكْرَامَكَ بِالْكِتَابِ ذلكَ، فَعَلَيْكَ بِالطَّاعَةِ لَهُ وَ التَّسْلِيمِ إِلَيْهِ جَمِيعَ الْحَقِّ قَبْلَكَ وَ أَنْ تَخُصَّ مَوَالِيَّ عَلَى ذَلِكَ، وَ تُعَرِّفَهُمْ مِنْ ذَلِكَ مَا يَصِيرُ سَبَباً إِلَى عَوْنِهِ وَ كِفَايَتِهِ، فَذَلِكَ تَوْفِيرٌ عَلَيْنَا وَ مَحْبُوبٌ لَدَيْنَا وَ لَكَ بِهِ جَزَاءٌ مِنَ اللَّهِ وَ أَجْرٌ، فَإِنَّ اللَّهَ يُعْطِي مَنْ يَشَاءُ، ذُو الْإِعْطَاءِ وَ الْجَزَاءِ بِرَحْمَتِهِ وَ أَنْتَ فِي وَدِيعَةِ اللَّهِ، وَ كَتَبْتُ بِخَطِّي، وَ أَحْمَدُ اللَّهَ كَثِيرا» (من ابو علی را به جای حسین بن عبد ربّه برگزیدم و او را در این مقام امین خود قرار دادم؛ زیرا به دیانت و امانت او -که کسی در آن بر او پیشی نمی‌ گرفت- آشنا بودم. می‌ دانم که تو شیخ منطقه خودت هستی و لذا خواستم از تو تجلیل کرده، طی نامه‌ ای تو را خصوصاً از این موضوع آگاه سازم. پس، از ابو علی اطاعت کن و کلیه وجوهی که پیش توست به وی بسپار و دوستان ما را به اطاعت از وی تشویق کرده و بدانها چنان آگاهی ده که این آگاهی انگیزه یاری شیعیان ما از وی و سبب کفایت او در انجام کارهایش باشد و این اقدام تو به عنوان رعایت احترام او مطلوب ما بوده و به خاطر این کار خداوند تو را پاداش و اجر عطا می‌ فرماید. خدا به هر کس خواهد به رحمت خود برترین پاداش‌ها را عطا می‌ فرماید. تو را به خدا می‌ سپارم. این نامه را به خط خود نوشته و خدا را حمد و سپاس فراوان می‌ کنم). 🔴 دقت در متن این نامه، وظایف و حوزه اختیارات یک وکیل و نحوه ارتباط وکلای جزء را با آنان که در یک منطقه وسیع عمل می‌ کرده ‌اند بخوبی نشان می‌ دهد. 🔷🔷 درباره همین «ابو علی بن راشد» نامه دیگری از امام هادی(علیه السّلام) در دست است که در آن ضمن بیان موقعیت ابن راشد، اطاعت از وی، اطاعت از خدا و امام قلمداد شده است. عین عبارت امام در نامه یاد شده چنین است: «فَقَدْ أَوْجَبْتُ‏ فِي‏ طَاعَتِهِ‏ طَاعَتِي‏ وَ الْخُرُوجِ‏ إِلَى‏ عِصْيَانِهِ‏ الْخُرُوجَ‏ إِلَى‏ عِصْيَانِي‏ فَالْزَمُوا الطَّرِيقَ يَأْجُرُكُمُ اللَّهُ وَ يَزِيدُكُمْ مِنْ فَضْلِه‏» 🔴 (اطاعت از خود را در پیروی از وی قرار دادم و اقدام به سرپیچی از فرمان او سرپیچی از فرمان من است؛ پس این رویّه را حفظ کنید که خدا به شما اجر دهد و از فضل خود بر شما بیفزاید). 3⃣ ⬇️⬇️⬇️ ( ع )
📌📌فعاليت هاى مخفى امام ⚫️ ☑️ آن گونه كه جدول مدت حكومت خلفاى عباسى نشان مى دهد، از ميان آنان متوكل از همه بيش تر با امام هادى معاصر بوده است; از اين رو موضع گيرى او را در برابر امام ذيلاً توضيح مى دهيم: 📌📌 متوكل نسبت به بنى هاشم بدرفتارى و خشونت بسيار روا مى داشت. او به آنان بدگمان بود و همواره آنان را متهم مى نمود. وزير او «عُبيدالله بن يحيى بن خاقان» نيز پيوسته از بنى هاشم نزد متوكل سعايت مى نمود و او را تشويق به بدرفتارى با آنان مى كرد. متوكل در خشونت و اجحاف به خاندان علوى گوى سبقت را از تمامى خلفاى بنى عباس ربوده بود . 📌📌 متوكل نسبت به على(عليه السلام) و خاندانش كينه و عداوت عجيبى داشت و اگر آگاه مى شد كه كسى به آن حضرت علاقه مند است، مال او را مصادره مى كرد و خود او را به قتل مى رساند. 📌 بر اساس همين ملاحظات بود كه حضرت هادى(عليه السلام)، به ويژه در زمان متوكل، فعاليت هاى خود را به صورت سرّى انجام مى داد و در مناسبات خويش با شيعيان نهايت درجه پنهان كارى را رعايت مى كرد. مؤيد اين معنا حادثه اى است كه آن را مورخان چنين نقل كرده اند: ☑️ «محمد بن شرف» مى گويد: همراه امام هادى(عليه السلام) در مدينه راه مى رفتم. امام فرمود: آيا تو پسر شرف نيستى؟ عرض كردم: آرى. آن گاه خواستم از حضرت پرسشى كنم، امام برمن پيشى گرفت و فرمود: «ما در حال گذر از شاهراهيم و اين محل، براى طرح سؤال مناسب نيست»! 📌📌اين حادثه شدت خفقان حاكم را نشان مى دهد و ميزان پنهان كارى اجبارى امام را به خوبى روشن مى سازد. 1⃣ ⬇️⬇️⬇️ ( ع )
⬆️⬆️⬆️ 📌📌 امام هادى(عليه السلام) در برقرارى ارتباط با شيعيان كه در شهرها و مناطق گوناگون و دور و نزديك سكونت داشتند، ناگزير همين روش را رعايت مى كرد و وجوه و هدايا و نذور ارسالى از طرف آنان را با نهايت پنهان كارى دريافت مى كرد. يك نمونه از اين قبيل برخورد، در كتب تاريخ و رجال چنين آمده است: ☑️ محمد بن داود قمى» و «محمد طلحى» نقل مى كنند: اموالى از «قم» و اطراف آن كه شامل «خمس» و نذور و هدايا و جواهرات بود، براى امام ابوالحسن هادى(عليه السلام)حمل مى كرديم. در راه، پيك امام در رسيد و به ما خبر داد كه بازگرديم، زيرا موقعيت براى تحويل اين اموال مناسب نيست. ما بازگشتيم و آن چه نزدمان بود، همچنان نگه داشتيم تا آن كه پس از مدتى امام دستور داد اموال را بر شترانى كه فرستاده بود، بار كنيم وآن ها را بدون ساربان به سوى او روانه كنيم. ما اموال را به همين كيفيت حمل كرديم و فرستاديم. بعد از مدتى كه به حضور امام رسيديم، فرمود: به اموالى كه فرستاده ايد، بنگريد! ديديم در خانه امام، اموال به همان حال محفوظ است. 📌📌⚫️ گرچه روشن نيست كه اين جريان در زمان اقامت امام در مدينه اتفاق افتاده يا در سامرّاء (چون در سامرّاء كنترل و مراقبت، شديدتر بود)، اما در هر حال، نمونه بارزى از ارتباط هاى محرمانه و دور از ديد جاسوسان دربار خلافت به شمار مى رود. ⚫️ ☑️ همچنين پس از انتقال امام به سامراء كه حضرت از طرف حكومت عباسى در محدوديت و تحت نظارت شديد به سر مى برد، يك بار اموالى از قم براى آن حضرت فرستاده شد و با وجود دستور متوكل به فتح بن خاقان جهت ضبط آن اموال و تلاش فتح در اين زمينه، امام شبانه آن را تحويل گرفت و تلاش دستگاه امنيتى دربار عباسى، به جايى نرسيد. 2⃣ ⬇️⬇️⬇️ ( ع )
⬆️⬆️⬆️ 📌📌⚫️ شبكه ارتباطى وكالت 🔴 شرائط بحرانى اى كه امامان شيعه در زمان عباسيان با آن رو به رو بودند، آنان را واداشت تا ابزارى جديد براى برقرارى ارتباط با پيروان خود جست وجو كنند. 📌📌 اين ابزار چيزى جز شبكه ارتباطى وكالت و تعيين نمايندگان و كارگزاران در مناطق مختلف توسط امام نبود. هدف اصلى اين سازمان جمع آورى خمس، زكات، نذور و هدايا از مناطق مختلف توسط وكلا و تحويل آن به امام و نيز پاسخ گويى امام به سؤالات و مشكلات فقهى و عقيدتى شيعيان و توجيه سياسى آنان توسط وكيل امام بود. اين سازمان كاربرد مؤثرى در پيشبرد مقاصد امامان داشت. ⚫️ ☑️ امام هادى(عليه السلام) كه در سامرّاء تحت نظر و كنترل شديدى قرار گرفته بود، برنامه تعيين كارگزاران و نمايندگان را كه پدرش امام جواد(عليه السلام) اجرا كرده بود، ادامه داد و نمايندگان و وكلائى در مناطق و شهرهاى مختلف منصوب كرد و بدينوسيله يك سازمان ارتباطى هدايت شده و هماهنگ به وجود آورد كه هدف هاى ياد شده را تأمين مى كرد. ⚫️ فقدان تماس مستقيم بين امام و پيروانش، نقش مذهبى سياسى وكلا را افزايش داد، به نحوى كه كارگزاران (وكلاى) امام مسئوليت بيش ترى در گردش امور يافتند. وكلاى امام به تدريج، تجربيات ارزنده اى را در سازماندهى شيعيان در واحدهاى جداگانه به دست آوردند. گزارش هاى تاريخى متعدد نشان مى دهد كه وكلا، شيعيان را بر مبناى نواحى گوناگون به چهارگروه تقسيم كرده بودند: ✔️✔️ نخستين ناحيه، بغداد، مدائن و عراق (كوفه) را شامل مى شد. ✔️✔️ ناحيه دوم، شامل بصره و اهواز بود. ✔️✔️ناحيه سوم، قم و همدان، و بالاخره ناحيه چهارم، حجاز، يمن و مصر را در بر مى گرفت. ☑️ هرناحيه به يك وكيل مستقل واگذار مى شد كه تحت نظر او كارگزاران محلى، منصوب مى شدند. اقدامات سازمان وكالت را در دستورالعمل هاى حضرت هادى(عليه السلام) به مديريت اين سازمان، مى توان مشاهده كرد. 3⃣ ⬇️⬇️⬇️ ( ع )
⬆️⬆️⬆️ ☑️ نقل مى شود كه آن حضرت طى نامه اى در سال 232 هـ. ق، به «على بن بلال»، وكيل محلى خود (در بغداد) نوشت: «...من ابوعلى (بن راشد) را به جاى «على بن حسين بن عبد ربه» منصوب كردم. اين مسئوليت را بدان جهت به او واگذار كردم كه وى از صلاحيت لازم به حد كافى برخوردار است، به نحوى كه هيچ كس بر او تقدم ندارد. مى دانم كه تو بزرگ ناحيه خود هستى، به همين جهت خواستم طى نامه جداگانه اى تو را از اين موضوع آگاه كنم. در عين حال، لازم است از او پيروى كرده و وجوه جمع آورى شده را به وى بسپارى. پيروان ديگر ما را نيز به اين كار سفارش كن و به آنان چنان آگاهى ده كه وى را يارى كنند تا بتواند وظائف خود را انجام بدهد...» . ✔️✔️[ نامه های دیگری هم وجود دارد ، که این نامه به عنوان یک نمونه ذکر شد ] . ✔️✔️ «على بن جعفر»، يكى ديگر از نمايندگان امام هادى(عليه السلام) واهل «همينيا»، از قُراى اطراف «بغداد»، بود. گزارش فعاليت هاى او به متوكل رسيده بود، متوكل او را بازداشت و زندانى كرد. او پس از گذراندن دوران طولانى زندان، آزاد شد و به دستور امام هادى رهسپار مكه شد و در آن شهر اقامت گزيد.......... 📌📌 در هر حال نقش سازمان وكالت، به ويژه در زمان حكومت متوكل عباسى، نمايان بود. متوكل با جذب و استخدام نظامىِ افرادى كه بينش ضد علوى داشتند، مى كوشيد تا ترتيب كار مخالفان خود را بدهد و فعاليت هاى سازمان يافته زيرزمينى علويان به ويژه اماميه، را نابود سازد. او دست به يك رشته عمليات نظامى جهت بازداشت و دستگيرى شيعيان زد و اين برنامه را با خشونت و شدت ادامه داد، به طورى كه بعضى از وكلاى امام در بغداد، مدائن، كوفه و ساير نقاط عراق زير شكنجه درگذشتند و عده اى ديگر به زندان افتادند . اين اقدامات لطمه هاى جدّى بر پيكر شبكه وكالت وارد كرد، اما حضرت هادى(عليه السلام) با تلاش پخته خويش، اين شبكه را همچنان فعال و پرثمر نگه داشت. 📚 منبع : سیره پیشوایان ؛ استاد مهدی پیشوایی « ره » ؛ با کمی تلخیص ؛ و حذف منابع tohid.ir ( ع )
⚫️ استاد دکتر رفیعی : نام و یاد امام هادی « ع » همواره ما را به دو چیز یادآور می‌شود : 📌📌 یکی « زیارت جامعه کبیره » ؛ در واقع شناسنامهاهل بیت « ع » ؛ سند معرفی اهل بیت « ع » ؛ ☑️ همان طور که دعای جوشن معرف خدای تبارک و تعالی و اوصاف اوست ؛ جامعه کبیره معرفه اهل بیت « ع » و جایگاه آن هاست ؛ 📌📌 دومین یادگار امام هادی علیه السلام « زیارت پربار غدیر »است که آن سالی که امام را به سامرا می‌بردند مواجه شد با ایام غدیر ؛ آن حضرت در کنار قبر جدشان امیرالمومنین در روز غدیر ایراد فرمودند . 📚 منبع :( برگرفته از سخنرانی استاد ؛ پایگاه جهان نیوز ) ( ع )
🔰🔰 انتقال امام از مدينه به سامرّاء متوكل براى زير نظر گرفتن امام هادى(عليه السلام) از روش نياكان پليد خود استفاده مى كرد و در صدد بود به هر وسيله ممكن، فكر خود را از طرف حضرت راحت كند. روش مأمون را در مورد كنترل فعاليت هاى امام پيش از اين ديديم: او از طريق وصلتى كه با حضرت جواد(عليه السلام) برقرار كرد، توانست كنترل و سانسور را حتى در درون خانه امام برقرار سازد و تمام حركت ها و ملاقات هاى حضرت را زير نظر داشته باشد. پس از شهادت امام جواد(عليه السلام) و جانشينى امام «هادى» به جاى پدر، ضرورت اجراى چنين نقشه اى بر خليفه وقت كاملاً روشن بود، زيرا اگر امام در مدينه اقامت مى كرد و خليفه به او دسترسى نمى داشت، قطعاً براى حكومت جابرانه او خطر جدى در بر مى داشت. اين جا بود كه كوچك ترين گزارشى درباره خطر احتمالى امام، خليفه را بر آن مى داشت كه نقشه خود را عملى سازد، چنان كه نامه فرماندار مدينه، خليفه را به شدت نگران ساخت و منجر به انتقال امام به سامرا گشت. 1⃣ ⬇️⬇️⬇️ ( ع )
⬆️⬆️⬆️ توضيح اين كه: «عبدالله بن محمد هاشمى»، فرماندار وقت مدينه، طى نامه اى خليفه را به شدت از فعاليت هاى سياسى امام نگران ساخت و پايگاه اجتماعى آن حضرت را براى متوكل تشريح كرد، ولى حضرت با ارسال نامه اى براى متوكل ادعاهاى عبدالله» را رد كرد و از او به متوكل شكايت كرد. متوكل مانند اغلب سياست مداران جهان، با يك حركت مزوّرانه و دو پهلو، از يك طرف «عبدالله بن محمد» را از كار بركنار كرد و از طرف ديگر به كاتب دربار خويش دستور داد نامه اى به حضرت بنويسد كه برحسب ظاهر، علاقه متوكل را نسبت به امام(عليه السلام) بيان مى كرد، ولى در واقع دستور جلب محترمانه! حضرت بود و[ چنانکه در جای خود ذکر شده است ] متوكل چه فشارها و تضييقاتى براى امام( عليه السلام ) فراهم ساخت. نامه بدين مضمون بود: «به نام خدا; پس از حمد و ثناى خداوند، اميـرالمـؤمنين شمـا را خـوب مى شنـاسـد، شخصيت، بـزرگـوارى و نسبت و قـرابت شمـا را با رسـول خـدا ( صلى الله عليه وآله ) رعـايت مى كنـد،و تنهـا هـدف او جلـب رضـايت و خشنـودى خداوند و شما است. اكنون دستور دادند كه طبق درخواست شما فرمانـده جنگ و امـام جمعـه شهـر، «عبـدالله بن محمـد»، كه مـرتكب خلاف و اهانت به شما شده است، بركنار و به جاى او «محمد بن فضل» منصوب شود. او دستور دارد در برابر امر شما مطيع بوده در تكـريم و تعظيم شما نهايت سعى و كوشش را به عمل آورد تا بدانوسيله به خدا و رسول او و اميرالمؤمنين (متوكل) تقرب جويد. اميرالمؤمنين مشتاق ديدار شما است، تا تجديد عهدى صورت گيرد، اگر مايل به زيارت خليفه باشيد و به آن علاقه داريد، مى توانيد به اتفاق خانواده و دوستان و علاقه مندان حركت كنيد. برنامه سفر به اختيار خودتان است، هرجا خواستيد توقف نماييد. در صورت تمايل، خدمت گزار خليفه، «يحيى بن هرثمه»، ملازم ركاب خواهد بود و به خدمت گزارى شما مفتخر خواهد شد، زيرا شما نزد ما محترميد و ما شديداً به شما علاقه منديم. والسلام عليكم ورحمة اللّه و بركاته. 🔴 ✅ بدون ترديد امام از سوء نيت متوكل آگاه بود، ولى چاره اى جز رفتن به سامرّاء نداشت، زيرا قبول نكردن دعوت متوكل، سندى در تأييد گفتار سعايت كنندگان مى شد و باعث تحريك بيش تر متوكل مى گرديد و بهانه بيش ترى به دست او مى داد كه تضييقات و مشكلات فراوانى را براى حضرت فراهم كند. دليل اين كه امام از نيت شوم متوكل آگاه بود و به ناچار به اين سفر اقدام نمود، جملاتى است كه امام بعدها در سامرّاء مى فرمود: «مرا از مدينه با اكراه به سامّراء آوردند». در هرحال، امام نامه دعوت را دريافت داشت و ناگزير همراه «يحيى بن هرثمه» عازم سامرّاء گرديد. 📚 ( سیره پیشوایان ؛ پیشوایی ؛ باکمی تصرف و اضافه ؛ و حذف منابع ) tohid.ir ( ع )