هدایت شده از تبلیغات عجایب
شاغل بودم و دخترمو میزاشتم #مهد
یه روز مربی مهد تماس گرفت از شدت استرس صداش میلرزیدو با #وحشت گفت
یه چیزی میگم تورو خدا بین خودمون باشه
از استرسش منم بی تاب شدم گفتم چیزی شده
نفس عمیقی کشید و گفت
خواهش میکنم دیگه دخترتو نیار.تا خواستم حرفی بزنم گوشی قطع کرد.
وحشت زده به سمت مهد رفتم چیزی فهمیدم که هیچ وقت تصورشم نمیکردم ....👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9
مادرهای #دختردار حتما بخونید....