eitaa logo
《یادداشت های فقهی_اجتهادی یک طلبه》
572 دنبال‌کننده
59 عکس
26 ویدیو
8 فایل
🔻 کپی مطالب کانال تنها با ذکر #لینک بلامانع است. 🔴 #انتقادات و #پیشنهادات خود را در جهت رشد کانال، با ما @Abolhasanain110 در میان بگذارید.
مشاهده در ایتا
دانلود
❁﷽❁ ✍️قرینه شناسی کتمان «حدیث غدیر» توسط «زید بن ارقم » نسبت به معنی «مولی» برای اثبات خلافت بلافصل سیاسی حضرت علی علیه السلام 🔸واقعه غدیر، تبلیغ رسمی و عمومی خلافت سیاسی و ولایت بلافصل امیرالمومنین علیه السلام است. رسول خدا صلی الله علیه و آله از سوی خداوند مأموریت یافت تا حضرت علی علیه السلام را به عنوان خلیفه و جانشین خود نصب کند. 🔸حضرت علی علیه السلام برای مقابله با کودتای سقیفه و در جهت اثبات حقانیت خود برای خلافت مسلمین، پیوسته به واقعه غدیر احتجاج می کرد. علامه امینی در الغدیر [ج‏1، ص: 328] به موارد متعددی از این احتجاج ها، اشاره کرده است. 🔸یکی از معروف ترین احتجاج های آن حضرت، موردی است که دوازده نفر از صحابه بدری، شهادت می دهند که حدیث غدیر را از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدند. 🔸طبرانی _از ائمه حدیثی اهل سنت_ این احتجاج را از طریق زید بن ارقم چنین روایت می کند: 🔻«حدثنا أبو حصين القاضي ثنا يحيى الحماني ثنا أبو إسرائيل الملائي عن الحكم عن أبي سلمان المؤذن عن زيد بن أرقم قال نشد علي الناس أنشد الله رجلا سمع النبي صلى الله عليه وسلم يقول: من كنت مولاه فعلي مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه فقام اثنا عشر بدريا فشهدوا بذلك 👈 قال زيد وكنت أنا فيمن كتم فذهب بصري» 🔺زید بن ارقم روایت می کند: علی علیه السلام مردم را قسم داد که هر مردی که از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیده است که در روز غدیر فرمود« هر کس من مولا و سرپرست او هستم پس علی مولا و سرپرست او است خداوندا دوست بدار هر کس که او را دوست دارد و دشمن بدار هر کس که با او دشمنی می کند» در این هنگام دوازده نفر از صحابه بدری برخواستند و شهادت دادند که این حدیث را ما از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شنیدیم! زید گفت: من از افرادی بودم که این واقعه را کتمان کردم و شهادت ندادم و به همین دلیل چشم های من کور شد! 📚طبراني، المعجم الكبير، ج 5، ص 175، مكتبة ابن تيمية، قاهرة، چاپ دوم 🔹چنانچه واضح است زید بن ارقم اعتراف می کند که به دلیل کتمان واقعه غدیر، شامل نفرین امیرالمومنین علیه السلام شده و چشمان او کور شده است! این امر یکی از قرائن مهم در فهم معنی «مولی» به «ولایت سیاسی و اولویت در تصرف» است. 🔹زیرا اگر «ولی» صرفا به معنی محبت بود، زید بن ارقم دلیل مقبولی بر کتمان آن نداشت. ناگفته روشن است که حتی ابوبکر، عمر و عثمان نیز دم از دوستی و محبت به اهل بیت علیهم السلام می زدند! بدین دلیل ریشه کتمان واقعه غدیر را باید در جای دیگر جستجو نمود! 🔹اعتراف و شهادت به ولایت سیاسی بلافصل امیرالمومنین علیه السلام از سوی زید بن ارقم، ملازمه با عدم مشروعیت خلفای قبل داشت و به نوعی نشاگر غاصب و ظالم بودن آنها بود. این شهادت باعث عکس العمل تند بسیاری از طرفداران خلفای قبل _خصوصا شیخین _ می شد. این امر برای زید دافعه و هزینه سنگین سیاسی و ... در پی داشت. همین امر عامل اصلی سانسور و کتمان واقعه غدیر از سوی این صحابی بزرگ شد! 🔷برخی از علمای اهل سنت پی به این حقیقت تلخ برده و سعی در حذف «کتمان واقعه غدیر توسط زید بن ارقم و کور شدن او» نموده اند. ابوالحجاج مزی در «تهذیب الکمال» این روایت را چنین گزارش می کند: 🔻«... قال: حدثنا أبو إسرائيل الملائي، عن الحكم، عن أبي سلمان المؤذن، عن زيد بن أرقم أن عليا" أنشد الناس من سمع رسول صلى الله عليه وسلم يقول: من كنت مولاه فعلي مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه"، فقام ستة عشر رجلا فشهدوا بذلك، 👈وكنت فيهم» 🔺زید بن ارقم روایت می کند: علی علیه السلام مردم را قسم داد که هر مردی که از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیده است که در روز غدیر فرمود« هر کس من مولا و سرپرست او هستم پس علی مولا و سرپرست او است خداوندا دوست بدار هر کس که او را دوست دارد و دشمن بدار هر کس که با او دشمنی می کند» در این هنگام دوازده نفر از صحابه بدری برخواستند و شهادت دادند که این حدیث را ما از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شنیدیم! زید گفت من نیز در میان شهادت دهندگان بودم! 📚ابوالحجاج مزی، یوسف بن الزکی، تهذيب الكمال مع حواشيه، ج33، ص: 368، محقق : د. بشار عواد معروف، مؤسسة الرسالة، بيروت، چاپ اول، 1400، 35 جلد ✅ مقایسه دو گزارش فوق نشان می دهد که عبارت 👈«... قال زيد وكنت أنا فيمن كتم فذهب بصري» تحریف و به شکل 👈«... وكنت فيهم» نقل شده است. این کتمان ها و تحریف ها خود سند و قرینه روشنی بر حقانیت حضرت علی علیه السلام است. 《یادداشت های فقهی _ اجتهادی》 🆔 @Ijtihad_Jurisprudence
✍️ تحلیل واقعه غدیر بر اساس تحریف معنوی جریان سیاسی حاکم و محوریت صیغه مُناشده 🔷 یکی از قرائن مهم فهم کلام، توجه به بستر های تاریخی یک حدیث و واقعه است. در موارد بسیاری، منافع سیاسی و حزبی باعث تحریف معنوی در مراد از یک واقعه یا دلیل شرعی شده است. 🔶 یکی از مهم ترین تقابل های دشمنان اهل بیت علیهم السلام در حوزه جنگ رسانه ای، انحراف و تحریف در مدلول احادیث مرتبط با حقانیت سیاسی آنها بوده است. شدت این تحریفات، تا جایی بود که اگر کسی، به معنا و مراد حقیقی واقعه غدیر آگاهی می یافت، تعجب می کرد و به سادگی آن را باور نمی کرد! ◀️ برای روشن شدن این حقیقت، به روایتی که ابن عساکر در تاریخ دمشق نقل کرده است، دقت کنید: 🔹«أخبر نا أبو المظفر بن القشيري وأبو القاسم الشحامي قالا أنا أبو سعد الأديب أنا أبو سعيد الكرابيسي أنا أبو لبيد السامي نا سويد بن سعيد نا المطلب بن زياد عن عبد الله بن محمد بن عقيل قال كنت أنا ومحمد بن الحنفية وعلي بن الحسين وأبو جعفر محمد بن علي عند جابر بن عبد الله إذ دخل علينا رجل من أهل العراق فقال يا جابر ناشدتك بالله لما أخبرتنا ما رأيت وسمعت في عليّ علیه السلام؟ فقال اللهم نعم! إنا كنا بالجحفة بغدير خم إذ خرج علينا رسول الله (صلى الله عليه وسلم) من خباء أو فسطاط فقال هلم هلم ثلاث مرات وثم ناس من خزاعة ومزينة وجهينة وأسلم وغفار فاخذ بيد علي فقال فقال من كنت مولاه فعلي مولاه. قال قال: نشدتك بالله أكان ثم أبو بكر وعمر فقال اللهم لا» 🔹عبدالله بن محمد بن عقیل روایت می کند که من و محمد بن حنفیه و امام سجاد علیه السلام و امام باقر علیه السلام نزد جابربن عبدالله انصاری بودیم. در این هنگام مردی که اهل عراق بود بر ما وارد شد و گفت: ای جابر! تو را به خداوند قسم می دهم که به ما خبر دهی از آن چیزی که درباره حضرت علی علیه السلام از رسول الله صلی الله علیه و آله شنیدی! جابر گفت: به خدا قسم می خورم که تو را بدان آگاه می کنم! همانا ما در جحفه _منطقه ای در غدیر خم_ بودیم! که رسول خدا از چادر یا خیمه خود خارج شد و سه بار گفت: بیایید بیایید بیایید! مردمی از قبائل خزاعه، مزینه، جهینة، اسلم و غفار آن جا بودند! در این هنگام دست علی علیه السلام را گرفت و فرمود: هر کس من مولای او هستم، پس علی مولای او است! راوی می گوید: آن مرد عراقی گفت: ای جابر! تو را به خدا قسم می دهم که بگویی آیا ابوبکر و عمر هم آنجا بودند؟ جابر گفت: به خدا قسم آنجا نبودند. 📚ابن عساکر، ابی القاسم علی بن الحسن، تاريخ مدينة دمشق، ج42، ص: 224 🔺بر اساس روایت فوق، مرد شامی از شنیدن واقعه غدیر متعجب شده و از حضور ابوبکر و عمر در کنار رسول خدا صلی الله علیه و آله سوال نموده است که با پاسخ منفی جابر بن عبدالله انصاری روبروه شده است. 🔻استفصال مرد عراقی از جزئیات ماجرای غدیر و سوال او از حضور خلفای قبلی در کنار حضرت علی علیه السلام، حکایت از این حقیقت دارد که در ذهن او، حقانیت ولایت سیاسی ابوبکر و عمر ،به دلیل تبلیغات فراوان امری محتوم تلقی می شده است. ولی این امر، به دلیل عدم حضور ابوبکر و عمر در کنار حضرت علی علیه السلام و رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز غدیر، مورد تشکیک جدی واقع شده است. ✅ این نکته قرینه روشنی بر ظهور کلمه «مولا» به معنی ولایت سیاسی بلا فصل است چرا که اگر «مولا» ظهور در معنی دیگری داشت، سوال مرد عراقی از حضور ابوبکر وعمر در کنار رسول خدا صلی الله علیه و آله و حضرت علی علیه السلام لغو می شد. 🔶 نیز باید توجه داشت که مُناشده در استعمال فصیح عرب، طلب یک امر بسیار مهم از طرق ویژه آن_ همانند سوال از افراد خاص آگاه که حاضر در واقعه مورد سوال _ است. این طلب نمودن به همراه صیغه قسم است که مناشده کننده با واسطه کردن حرمت یک امر مقدس _همانند خداوند و اوصاف او_ دنبال گمشده خود بوده و در صدد رهایی از حیرت خود است. بر این اساس، صیغه مناشده، نشان از اهمیت فوق العاده خواسته و موضوع مورد سوال است که برای مُناشده کننده امری بسیار کلیدی و حیاتی است. 📚 كتاب العين ؛ ج‏6 ؛ ص243 و أساس البلاغة ؛ ص632 ✅ توجه به صیغه مُناشده در روایت ابن عساکر، یک قرینه حالیه برای ظهور«مولا» در اولویت در تصرف و ولایت سیاسی بلافصل است چرا که اگر کلمه «مولا» ظهور در دوستی و ... داشت، امری واضح و مورد اتفاق برای همگان بود و نیازی به این صیغه برای سوال نمودن از یک واقعه و حدیث وجود نداشت. 《یادداشت های فقهی _ اجتهادی》 🆔 @Ijtihad_Jurisprudence
❁﷽❁ ✍️ قرینه شناسی حدیث غدیر بر اساس صنعت ادبی تکرار و صیغه استفهام تقریری ❇️ «صنعت ادبی تکرار» یکی از مهم ترین اسباب فصاحت یک کلام است. در ادبیات فصیح، اهداف تکرار را می توان در موارد زیر جستجو نمود: 1. تاکید و نشان دادن اهمیت فوق العاده مفهومی که گوینده در صدد رساندن آن به مخاطبین است. 2. تقریر و تثبیت یک معنا در ذهن مخاطب؛ بدین جهت در قرآن نیز بسیاری از داستان ها تکرار شده است. 3. زدودن تهمت ها و برداشت های غلطی که ممکن است پیرامون یک حقیقت در ذهن مخاطب وجود داشته باشد. 4. تجدید عهد و بیان مجدد یک حقیقت بسیار مهم که به دلیل گذشت زمان ممکن است از اهمیت آن کاسته شود و یا برخی از اذهان آن را به فراموشی بسپارند. 5. هشدار، انذار و ترساندن مخاطبین نسبت به کوتاهی در دستورات و بی توجهی به مراد متکلم 📚 رك: مدرس افغانى، محمد على، المدرس الأفضل فيما يرمز و يشار إليه في المطول، ج‏1 ؛ ص550، 7جلد، دار الكتاب - قم - ايران، چاپ: 1، 1362 ه.ش ❇️ «اقرار گرفتن از مخاطب» به عنوان«سید الادلة» و قوی ترین دلیل و سند برای اثبات یک حق، در تمام سیستم های حقوقی و فقهی دنیا، شناخته شده است. در این میان، اخذ اقرار با صنعت استفهام تقریری، بر قوت اثبات کنندگی اقرار می افزاید زیرا این روش، مخاطب را وادار می کند به چیزی که بدان علم و آگاهی یقینی دارد، به شکلی که طرف مقابل و خصم از او می خواهد، اذعان و اعتراف کند. این نکته باعث می شود اقرار کننده نسبت به امری که بدان اقرار می کند، تعهد و مسئولیت بیشتری داشته باشد. این امر زمانی از اهمیت بیشتری برخوردار می شود که اقرار گیرنده، با بیان ها و الفاظ متفاوت که گویای یک حقیقت هستند، از طرف مقابل خود اقرار بگیرد تا جایی که اقرار کننده هیچ توجیه منافی با اقرار خود، نتواند داشته باشد. 📚 رك: صبان، محمد بن على، حاشية الصبان على شرح الأشمونى على ألفية ابن مالك و معه شرح الشواهد للعيني، ج‏1 ؛ ص64، 4جلد، المكتبة العصرية - بيروت - لبنان، چاپ: 1 ◀️ دقت در خطبه غدیر نشان می دهد که رسول خدا صلی الله علیه و آله از صنعت ادبی تکرار و صیغه استفهام تقریری، برای بیان مقصود خود استفاده کرده است. ابن عساکر از براء بن عازب روایت می کند: 🔸«... خرجنا مع رسول الله صلى الله عليه وسلم حتى نزلنا غدير خم بعث مناديا ينادي فلما اجتمعنا قال: ألست أولى بكم من أنفسكم؟ قلنا: بلى يا رسول الله! قال: ألست أولى بكم من أمهاتكم؟ قلنا: بلى يا رسول الله! قال: ألست أولى بكم من آبائكم؟ قلنا: بلى يا رسول الله! قال: ألست أولى بكم؟ ألست؟ ألست؟ ألست؟ قلنا: بلى يا رسول الله! قال: فمن كنت مولاه فإن عليا بعدي مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه فقال عمر بن الخطاب هنيئا لك يا ابن أبي طالب أصبحت اليوم ولي كل مؤمن» 🔹با رسول خدا صلی الله علیه و آله از مکه خارج شدیم تا به غدیر خم رسیدیم. آن حضرت کسی را فرستاد که ندا دهد [دیگران را که جمع شوند] وقتی که همگی جمع شدیم فرمود: آیا اقرار می کنید که من از شما به شما اولویت در تصرف دارم؟ همگی گفتیم: بلی! ای رسول الله صلی الله علیه و آله! سپس دوباره فرمود: آیا من از شما نسبت به مادران شما به شما، اولی در تصرف هستم؟ همگی گفتیم بلی ای رسول الله صلی الله علیه و آله! پیامبر خدا صلی الله علیه و آله باز فرمود آیا من نسبت به شما از خود شما اولی و سزاوارتر نیستم؟ آیا من نیستم، آیا من نیستم، آیا من نیستم[اقرار گیری های متعدد با بیان های مفتاوت] همپی گفتیم بلی ای رسول الله صلی الله علیه و آله! آن حضرت در این هنگام فرمود: پس هر کس من مولای او هستم، همانا بی شک علی بعد از من مولای او است. خداوندا هر کس که او را دوست دارد دوست بدار و هر کس که او را دشمن می دارد دشمن بدار. عمر بن خطاب گفت: گوارا باد بر تو ای فرزند ابوطالب. تو امروز ولی هر مومنی شدی! 📚ابن عساکر، ابی القاسم علی بن الحسن، تاريخ مدينة دمشق، ج42، ص: 220 ✅ چنانچه روشن است، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بارها، با بیان های متعدد، از مخاطبین خود، نسبت به ولایت سیاسی و اولویت در تصرف خود اقرار گرفته است و سپس بلافاصله مولویت و ولایت حضرت علی علیه السلام را بر آن متفرع کرده است. این تکرار ها و نوع اقرار گیری ها، نشان می دهد مراد از «مولا»، همان ولایت سیاسی مطلق است و الا صرف بیان لزوم دوست داشتن آن حضرت، نیازی به تکرار با الفاظ متعدد و استفاده از صیغه استفهام تقریری نداشت. 《یادداشت های فقهی _ اجتهادی》 🆔 @Ijtihad_Jurisprudence
❁﷽❁ ✍️تبیین ولایت سیاسی امیرالمومنین علیه السلام در حدیث غدیر بر اساس قرینه رفتاری عمامه گذاری آن حضرت توسط رسول خدا صلی الله علیه و آله 1️⃣ مبتنی بر جدید ترین نظریات روان شناسی ارتباطات؛ انتقال یک معنا و مفهوم به دیگری، در صورتی بیشترین موفقیت و اثرگذاری را دارد که «زبان رفتاری» با «زبان گفتاری» گوینده در هماهنگی کامل باشند. متکلم علاوه بر انتخاب دقیق ترین واژگان، رفتارهایی باید از خود بروز دهد که گویایی مراد جدی و حقیقی واژه های خود است تا علاوه بر تاثیر گذاری عمقی بر ذهن مخاطب، هر گونه احتمال تحریف در مراد جدی خود را نیز از بین ببرد. 2️⃣ در نزد عرب زمان نزول وحی، عمامه گذاری _ همانند تاجگذاری پادشاهان _ نوعی از تشریفات بود که حکایت از مقام و منصب سیاسی و ریاست دنیوی داشت. برای اثبات این ادعا توجه به مستند زیر بایسته است: 🔻تفسیر «ابن ابی زمنین» از قدیمی ترین تفاسیر اهل سنت است که رویکردی ادبی در تفسیر واژگان و آیات قرآن دارد. او در شرح یکی از اشعار عرب فصیح جاهلی می نویسد: 🔹« ومن هذا قول الشاعر: وأشهد من عوف حلولاً كثيرة يحجون سب الزبرقان المزعفرا أي : يكثرون الاختلاف إليه ؛ لسؤدده ، وكان الرئيس يعتم بعمامة صفراء تكون علماً لرئاسته» 🔸« و از این باب است قول شاعر که می گوید: شاهد هستم که عوف رفت و آمد بسیاری با پادشاه و یا رئیس قبیله داشت و او از این رفت و آمد قصد این را داشت که رئیس قبیله به نام زبرقان که عمامه ای زرد رنگ به سر داشت را دشنام دهد. یعنی رفت و آمد آنها به سوی زبرقان زیاد بود زیرا او سید و رئیس قوم بود. و رسم و شیوه آنها بدین گونه بود که رئیس آنها عمامه ای زردرنگ به سرش می گذاشت تا اینکه این عمامه، علامت ریاست او بر مردمش باشد» 📚 ابن ابي زمنین، محمد بن عبدالله، تفسير القرآن العزيز، ج1، ص: 304 3️⃣ بر اساس گزارش های روایی شیعه و اهل سنت، رسول الله صلی الله علیه و آله در روز غدیر، بر سر امیرالمومنین علیه السلام عمامه سیاه رنگی قرار داد که برخی از موارد آن اشاره می شود: 🔷 ابن عدی جرجانی از علمای قدیمی رجالی و حدیثی اهل سنت است او با چند سند روایت می کند: 🔸«... عن أبي راشد الحبراني قال سمعت عليا يقول عممني رسول الله صلى الله عليه و سلم يوم غدير خم بعمامة سدل بين طرفيها على منكبي وقال ان الله أمدني يوم بدر ويوم حنين بملائكة معتمين بهذه العمة وقال ان العمامة حاجز بين المسلمين والمشركين ... ». 🔹ابوراشد حبرانی روایت می کند که شنیدم که حضرت علی علیه السلام می فرمود: رسول الله صلی الله علیه و آله در روز غدیر عمامه ای بر سر من نهاد که دو طرف آن تا بازوان من بود. سپس آن حضرت فرمود: همانا خداوند مرا در روز بدر و حنین با ملائکه ای کمک کرد که بدین شکل عمامه داشتند و فرمود: همانا عمامه جداکننده میان مسلمین و مشرکین است. 📚 ابن عدی جرجانی، عبدالله بن محمد، الكامل في ضعفاء الرجال، ج4، ص: 173 🔷 سید بن طاووس از علمای برجسته شیعه است. ویژگی این محدث بزرگ است بوده است که بسیاری کتب معتبر شیعه و سنی و اصول چهارصدگانه دسترسی داشته است. ویژگی دیگر کتب آن بوده است که مورد قبول اصحاب امامیه بوده و مستقیم از جلسات درسی ائمه علیهم السلام کتابت می شده است. سید بن طاووس در کتاب «الأمان من أخطار الأسفار و الأزمان» خود روایت می کند: 🔸«وَ قَالَ فِي الْحَدِيثِ الْآخَرِ عَمَّمَ رَسُولُ اللَّهِ عَلِيّاً يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ عِمَامَةً سَدَلَهَا بَيْنَ‏ كَتِفَيْهِ‏ وَ قَالَ هَكَذَا أَيَّدَنِي رَبِّي بِالْمَلَائِكَةِ ثُمَّ أَخَذَ بِيَدِهِ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ وَالَى اللَّهُ مَنْ وَالاهُ وَ عَادَى اللَّهُ مَنْ عَادَاهُ» 🔹«... در حدیث دیگر وارد شده است که رسول الله صلی الله علیه و آله در روز غدیر خم حضرت علی علیه السلام را با عمامه ای معمم کرد که دو طرف آن تا کتف آن حضرت بود و سپس به آن حضرت فرمود: اینگونه پروردگار با ملائکه خودش، مرا کمک و نصرت نمود سپس آن حضرت دست حضرت را به دست خود گرفت و فرمود: ای مردم هر کس من مولای او هستم پس این علی مولای او است و خداوند هر کس که او را دوست بدارد دوست می دارد و هر کسی که با او دشمنی می کند او را دشمن می دارد» 📚ابن طاووس، على بن موسى، الأمان من أخطار الأسفار و الأزمان، ص103 ✅ مبتنی بر مقدمات فوق باید گفت: رسول الله صلی الله علیه و آله علاوه بر انتخاب دقیق ترین عبارت ها و واژه ها، با معمم کردن امیرالمومنین علیه السلام در روز غدیر، از زبان رفتاری نیز برای بیان ولایت سیاسی آن حضرت استفاده کرده است. قرین شدن این رفتار با الفاظ حدیث غدیر، یک قرینه بسیار مهم در تحلیل مراد واقعی کلمه «مولا» است. 《یادداشت های فقهی _ اجتهادی》 🆔 @Ijtihad_Jurisprudence
هدایت شده از دانشگاه امامت
✧❁﷽❁✧═ 🔷 مقاله بخوانیم ◀️ عنوان مقاله: بازخوانی آیه غار در پرتو دلالت های زبانی ◀️ نویسنده: حجة الاسلام و المسلمین عشایری منفرد، استاد دروس خارج حوزه علمیه قم ◀️ ضرورت مطالعه: از آنجا که اهل سنت آیه 40 سوره توبه را فضیلتی ویژه و مهم ترین دلیل مشروعیت خلافت ابوبکر می دانند، باید دلالت آیه را بر مدعای خود ثابت کنند. این مقاله با قلمی ساده و عالمانه و صرفا با تکیه بر قرائن متنی، آیه شریفه را بررسی و تفسیر نموده و ادعاهای علمای اهل سنت را با چالش جدی مواجه کرده است. ◀️ چکیده مقاله: «متکلمان و مفسران اهل تسنن بر انند که همراهی با پیامبر (ص) در غار یکی از فضایل خلیفه اول است. متکلمان شیعی غالبا توضیح داده اند که همراهی با ایشان فضیلتی برای او نیست. اما این مقاله توضیح داده است که همراهی او با پیامبر (ص) به گونه ای رقم خورده که باید یکی از مطاعن او شمرده شود.» ◀️ منبع مقاله: http://ashaiery.andishvaran.ir/fa/UserShowArticle.html?ItemId=40366 ✧❁دانشگاه امامت❁✧ 🆔 @Emamat110u
❁﷽❁ ✍️تبیین معنایی کلمه «مولی» به ولایت در تصرف مبتنی بر اعتراف خلیفه دوم 🔹یکی از قرائن مثبته ولایت سیاسی از کلمه «مولی» در حدیث غدیر، اعتراف خلیفه دوم در روایت معروف قضاوت امیرالمؤمنین علیه السلام میان دو اعرابی است. 💧این روایت را محدثین و حفاظ بزرگ اهل سنت همانند دارقطنی، حسکانی در «شواهد التنزیل»، محب الدین طبری در «ریاض النضرة» و «ذخائر العقبی»، ابن سَمّان در «الموافقة»، زمخشری در «تلخیص الموافقة»، باعونی شافعی در «جواهر المطالب» عصامی در «سمط النجوم» و ابن حجر هیثمی در «الصواعق» با چند طریق نقل کرده اند: 🔸«وعن عمر وقد جاء أعرابيان يختصمان فقال لعلي اقض بينهما يا أبا الحسن فقضى علي بينهما فقال أحدهما هذا يقضي بيننا؟ فوثب إليه عمر وأخذ بتلبيبه وقال: ويحك ما تدري من هذا، هذا مولاي ومولى كل مؤمن ومن لم يكن مولاه فليس بمؤمن» 🔹روایت از عمر است که دو بادیه نشین که با همدیگر مخاصمه داشتند نزد او آمدند خلیفه دوم به حضرت علی علیه السلام گفت: میان این دو قضاوت کن! حضرت قضاوت بین آن‌ها نمود. یکی از آن‌ها گفت: این شخص بین ما قضاوت می کند؟ در این لحظه عمر به سوی او حمله ور شد و گریبانش را گرفت و گفت: وای بر تو! آیا این شخص را می شناسی؟ این مولای من و مولای همه مؤمنین است و هر کس که مولایش حضرت علی علیه السلام نباشد، مؤمن نیست! 📚الرياض النضرة، ج 1، ص: 251 و الصواعق المحرقة، ج 2، 522، سمط النجوم، ج 2، ص: 14 و ذخائر العقبى، ج 1، ص: 68 ✍️بر اساس روایت فوق، خلیفه دوم، خود اعتراف نموده است که حضرت علی علیه السلام مولای او و مولای همه مؤمنان است. بسیار روشن است که «مولی» در روایت مورد بحث، به معنی ولایت و حق تصرف در شئون مولّی علیه است. برای روشن شدن این استظهار توجه به نکات زیر ضروری است: 1️⃣ بديهی است که قضاوت نمودن _به خلاف إفتاء_ به معنی حکم نمودن به همراه إعمال و تنفیذ آن در حق طرفین دعوا است. إعمال ولایت و اجرای حکم قاضی باعث تصرف در جان و مال و ... دیگران می شود و متعاقب آن فصل خصومت صورت می گیرد. 2️⃣ بعد از قضاوت امیرالمؤمنین علیه السلام، یکی از طرفین مخاصمه، به حکم او معترض می شود؛ خلیفه دوم برای پاسخ به شخص معترض، در قالب یک قیاس اولویت، اعتراف می کند که حضرت علی علیه السلام حتی حق ولایت بر خود او _ به عنوان خلیفه_ و همه مؤمنین دارد چه رسد به إعمال ولایت بر طرف اعتراض که یک اعرابی بادیه نشین است! 💧به عبارت فنی، خلیفه دوم اعتراف می کند که در ملاک إعمال ولایت و سلطه آن حضرت، تفاوتی میان خلیفه دوم، همه مؤمنین و اعرابی نیست و شخص اعرابی هیچ خصوصیت و ویژگی ندارد که مانع نفوذ قضاوت آن حضرت شود بلکه این ملاک درباره او قوی تر است. 👈بسیار واضح است که ملاک مورد بحث، مولویت و اولویت در تصرفی است که خود خلیفه دوم بدان معترف است. هر إعمال ولایتی که نسبت به اعرابی در حدیث ثابت شده است، برای همه مؤمنین نیز ثابت است. 3️⃣ برخورد شدید خلیفه دوم با اعرابی، متفرع بر اعتراض و عدم تمکین او نسبت به حکم امیرالمؤمنین علیه السلام است. خلیفه دوم در مقام ارائه دلیل برای اعرابی بوده تا او را ملزم به پذیرش حکم آن حضرت کند هر چند آن حکم و اعمال سلطه به ضرر او بوده باشد. ✅ نتیجه: اعتراف خلیفه دوم به مولویت حضرت علی علیه السلام متفرع بر قضاوت امیرالمؤمنین علیه السلام و اعتراض اعرابی به حکم او است. این امر، قرینه معینه قطعی است که معنی مولا در عبارت «... هذا مولاي ومولى كل مؤمن ...» به معنی ولایت در تصرف در شئون مولی علیه است و الّا اگر مولا به معنی صرف محبت به آن حضرت بود، این تفریع لغو و بی فایده می شد. 《یادداشت های فقهی _ اجتهادی》 🆔 @Ijtihad_Jurisprudence
✧❁﷽❁✧═ 🔷 مقاله بخوانیم ◀️ عنوان مقاله: اعتبار سنجی تطبیقی تضعیفات داخلی نسبت به صدور روایات، از دیدگاه فریقین با محوریت سیره عقلا ◀️ نویسندگان: حجة الاسلام و المسلمین سید حمید جزائری، استاد دروس خارج حوزه علمیه قم و حجة الاسلام عبدالله بهرامی زاد پژوهشگر امامت و دانش پژوه مرکز فقهی ائمه اطهار علیهم السلام ◀️ ضرورت مطالعه: آشنایی با اسباب تضعیف روایت نقش بسیار مهمی در اعتبار سنجی ادله روایی دارد. این امر راه را برای فهم صحیح مبانی فقهی فریقین می گشاید و قوت مبانی اجتهادی امامیه را به رخ می کشد. ◀️ چکیده مقاله: یکی از روش های اعتبارسنجی حجیت صدوری روایات، بررسی تضعیفات واردشده به آن، با معیار ارتکاز و سیره عقلا است. بررسی تطبیقی تضعیفات مطرح شده در روایات فریقین، راه را برای شناخت بهتر مبانی حدیثی، فقهی و اصولی مذاهب اسلامی هموار نموده و نقاط قوت و ضعف مبانی اجتهادی را به وضوح نشان می دهد. در این نوشتار، با روش توصیفی و تحلیلی، به مهم ترین علل و اسباب داخلی تضعیف مطرح شده، شامل اسباب تضعیف سندی و متنی نسبت به روایات شیعه و اهل سنت، اشاره می کنیم. توجه به معیار های دوگانه در اعتبارسنجی، بی اعتباری تضعیفات و توثیقات رجالی، جریان ممنوعیت نقل و کتاب حدیث و عدم تفکیک میان عدالت رجالی(صدق راوی) و عدالت فقهی در نزد اهل سنت، نشان از قوت مبانی اصولی و اجتهادی امامیه نسبت به سایر مذاهب دیگر در این موضوع دارد. همچنین بر خلاف مبانی امامیه، قاعده عدالت صحابه، راه را برای هر نوع بررسی عقلایی صدوری روایات اهل سنت بسته است. تعصبات فکری و مذهبی به شدت در قضاوت های رجالی آنها تاثیرگذار بوده و با آنکه در نظر برخی از علمای رجال، مطلق تدلیس، یکی از اسباب مهم جرح و بی اعتباری صدوری روایت است، غالب اسناد روایات موجود در کتب روایی اهل سنت برخلاف روایات شیعه، خالی از راوی مدلس نیست. کثرت وسائط، ارسال و اضطراب در سند و متن روایت از اسباب مشترک تضعیف صدوری میان امامیه و دیگر مذاهب اسلامی است. ◀️ منبع مقاله: https://civilica.com/doc/1638642/ 《یادداشت های فقهی _ اجتهادی》 🆔 @Ijtihad_Jurisprudence
❁﷽❁ ✍️تبیین معنایی کلمه «مولی» به ولایت در تصرف مبتنی بر اعتراف خلیفه دوم 🔹یکی از قرائن مثبته ولایت سیاسی از کلمه «مولی» در حدیث غدیر، اعتراف خلیفه دوم در روایت معروف قضاوت امیرالمؤمنین علیه السلام میان دو اعرابی است. 💧این روایت را محدثین و حفاظ بزرگ اهل سنت همانند دارقطنی، حسکانی در «شواهد التنزیل»، محب الدین طبری در «ریاض النضرة» و «ذخائر العقبی»، ابن سَمّان در «الموافقة»، زمخشری در «تلخیص الموافقة»، باعونی شافعی در «جواهر المطالب» عصامی در «سمط النجوم» و ابن حجر هیثمی در «الصواعق» با چند طریق نقل کرده اند: 🔸«وعن عمر وقد جاء أعرابيان يختصمان فقال لعلي اقض بينهما يا أبا الحسن فقضى علي بينهما فقال أحدهما هذا يقضي بيننا؟ فوثب إليه عمر وأخذ بتلبيبه وقال: ويحك ما تدري من هذا، هذا مولاي ومولى كل مؤمن ومن لم يكن مولاه فليس بمؤمن» 🔹روایت از عمر است که دو بادیه نشین که با همدیگر مخاصمه داشتند نزد او آمدند خلیفه دوم به حضرت علی علیه السلام گفت: میان این دو قضاوت کن! حضرت قضاوت بین آن‌ها نمود. یکی از آن‌ها گفت: این شخص بین ما قضاوت می کند؟ در این لحظه عمر به سوی او حمله ور شد و گریبانش را گرفت و گفت: وای بر تو! آیا این شخص را می شناسی؟ این مولای من و مولای همه مؤمنین است و هر کس که مولایش حضرت علی علیه السلام نباشد، مؤمن نیست! 📚الرياض النضرة، ج 1، ص: 251 و الصواعق المحرقة، ج 2، 522، سمط النجوم، ج 2، ص: 14 و ذخائر العقبى، ج 1، ص: 68 ✍️بر اساس روایت فوق، خلیفه دوم، خود اعتراف نموده است که حضرت علی علیه السلام مولای او و مولای همه مؤمنان است. بسیار روشن است که «مولی» در روایت مورد بحث، به معنی ولایت و حق تصرف در شئون مولّی علیه است. برای روشن شدن این استظهار توجه به نکات زیر ضروری است: 1️⃣ بديهی است که قضاوت نمودن _به خلاف إفتاء_ به معنی حکم نمودن به همراه إعمال و تنفیذ آن در حق طرفین دعوا است. إعمال ولایت و اجرای حکم قاضی باعث تصرف در جان و مال و ... دیگران می شود و متعاقب آن فصل خصومت صورت می گیرد. 2️⃣ بعد از قضاوت امیرالمؤمنین علیه السلام، یکی از طرفین مخاصمه، به حکم او معترض می شود؛ خلیفه دوم برای پاسخ به شخص معترض، در قالب یک قیاس اولویت، اعتراف می کند که حضرت علی علیه السلام حتی حق ولایت بر خود او _ به عنوان خلیفه_ و همه مؤمنین دارد چه رسد به إعمال ولایت بر طرف اعتراض که یک اعرابی بادیه نشین است! 💧به عبارت فنی، خلیفه دوم اعتراف می کند که در ملاک إعمال ولایت و سلطه آن حضرت، تفاوتی میان خلیفه دوم، همه مؤمنین و اعرابی نیست و شخص اعرابی هیچ خصوصیت و ویژگی ندارد که مانع نفوذ قضاوت آن حضرت شود بلکه این ملاک درباره او قوی تر است. 👈بسیار واضح است که ملاک مورد بحث، مولویت و اولویت در تصرفی است که خود خلیفه دوم بدان معترف است. هر إعمال ولایتی که نسبت به اعرابی در حدیث ثابت شده است، برای همه مؤمنین نیز ثابت است. 3️⃣ برخورد شدید خلیفه دوم با اعرابی، متفرع بر اعتراض و عدم تمکین او نسبت به حکم امیرالمؤمنین علیه السلام است. خلیفه دوم در مقام ارائه دلیل برای اعرابی بوده تا او را ملزم به پذیرش حکم آن حضرت کند هر چند آن حکم و اعمال سلطه به ضرر او بوده باشد. ✅ نتیجه: اعتراف خلیفه دوم به مولویت حضرت علی علیه السلام متفرع بر قضاوت امیرالمؤمنین علیه السلام و اعتراض اعرابی به حکم او است، این امر، قرینه معینه قطعی است که معنی مولا در عبارت «... هذا مولاي ومولى كل مؤمن ...» به معنی ولایت در تصرف در شئون مولی علیه است و الّا اگر مولا به معنی صرف محبت به آن حضرت بود، این تفریع لغو و بی فایده می شد. 《یادداشت های فقهی _ اجتهادی》 🆔 @Ijtihad_Jurisprudence
❁﷽❁ ⏹ بررسی وقوعی و تحلیل مدیریت اهل بیت علیهم السلام در موضوع شهادت رسول الله صلی الله علیه و آله ✍️ درباره شهادت یا رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله در دو ساحت می توان بحث کرد: 1️⃣ بررسی وقوع تاریخی آن بر اساس ادله و شواهد روایی و تاریخی: در این زمینه دو دسته از ادله وارد شده است: دسته اول: صرفا دلالت بر وفات آن حضرت دارد. دسته دوم: دلالت بر وقوع شهادت برای آن حضرت دارد. بسیار روشن است که بین این دو دسته هیچ تنافی و تعارضی وجود ندارد زیرا مثبتین هستند. ادله دسته دوم مفسر و مبین دسته اول است و نوع وفات آن حضرت را روشن می کند. به همین دلیل بسیاری از بزرگان امامیه همانند شیخ مفید، شیخ طوسی، علامه حلی، محدث طبرسی، علامه مجلسی و ... قائل به این نوع از وفات برای رسول الله صلی الله علیه و آله هستند. 2️⃣ مدیریت اهل بیت علیهم السلام و جریان سازی آنها: در زمینه توجه به نکات زیر راهگشا است. 🔶 نکته اول: مراجعه به ادله روایی و تاریخ نشان می دهد که اهل بیت علیهم السلام هیچ عکس العمل جریان ساز _ همانند جریان سازی برای بزرگداشت روز غدیر و شهادت امام حسین علیه السلام و ... _ درباره شهادت حضرت رسول صلی الله علیه و آله انجام نداده اند. این امر می تواند به خاطر علل زیر باشد: نخست: نبود بصیرت کافی در جامعه: ایجاد بدعت ها در دین، تلاش حکومت ها برای گسترش آن ها و القای جهل در جامعه، موجب ضعف بینش در میان مردم شده بود، از این رو ظرفیت کافی برای مواجهه با حقایق در بین آنها نبود، چنان که حتی در دوره حکومت امیر مؤمنان عليه السلام، امکان حذف مواردی نظیر نماز تراویح و ... وجود نداشت با اینکه پیامدی کمتر طرح مسئله شهادت رسول خدا صلی الله علیه و آله را داشت؛ دوم: رعایت تقیّه و حفظ جان شیعیان: طرح جریانی و کلان شهادت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله خواه ناخواه انگشت اتهام به سمت برخی از چهره های مقدس و شاخص صحابه دراز می کرد! این امر بهانه بسیار خوبی برای کشتار شیعه از سوی حکومت های اموی و عباسی می توانست باشد به همین دلیل اهل بیت علیهم السلام مفسده این امر را بر مصلحت آن ترجیح میدانند. سوم: طرح جریان ساز شهادت رسول خدا صلی الله علیه و آله باعث به حاشیه رفتن مصائب بزرگ دیگر _ همانند شهادت امام حسین علیه السلام _ که محوریت اصلی در حفظ دین اسلام دارد، می شود. بسیار روشن است مصلحت حفظ اسلام با زنده نگه داشتن مصیبت کربلاء، بسیار مهم تر از مصلحت تبیین جریانی شهادت رسول خدا صلی الله علیه و آله است. چهارم: طرح جریان ساز شهادت رسول خدا صلی الله علیه و آله باعث به حاشیه رفتن مسئله غدیر و اصل امامت می شد زیرا بدیهی است که افراد متهم در جریان شهادت رسول اکرم صلی الله علیه و آله برای حفظ خود و رهایی خویش، به حذف اهل بیت علیهم‌السلام و جریان امامت دست یازند، طبیعی است که پیامد طرح شهادت در این صورت، بسیار اسف بار و ناشدنی است؛ 🔶 نکته دوم: بررسی سیره متشرعه نیز حاکی از آن است که هیچ گاه برای شهادت رسول خدا صلی الله علیه و آله، رفتاری همانند شهادت امام حسین علیه السلام انجام نمی دهند. این خود حاکی از روش صحیح شیعه در طول تاریخ است. بر هم زدن معادلات و عرف های متشرعه بدون پشتوانه صحیح و منطقی و رعایت مصالح و مفاسد کلان شیعه و جهان اسلام، صحیح نیست. 🔶 نکته سوم: تبیین وقوع شهادت در برخورد موردی و جزئی از یک سو و دوری از اقدام جریان ساز در موضوع مورد بحث، حاکی از یک مدیریت هوشمند از سوی معصومین علیهم السلام در این باره است. زیرا بین «مصلحت تبیین حقیقت» و «مصلحت حفظ جان شیعه» و «مصلحت حفظ حقیقت دین با تبیین جریانی غدیر و عاشوراء» جمع شده است. 《یادداشت های فقهی _ اجتهادی》 🆔 @Ijtihad_Jurisprudence