✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿
❣ #رمان_منو_بہ_یادت_بیار
💠 #قسمت_۵۴
در را محکم پشت سرم بستم.
پشت در ایستادم.
نفسم را حبس کردم که صدای گریه هایم را نشنود...
ناگهان در کوبیده شد انگار محمدرضا خودش را روی زمین انداخت...
صدای گریه هایش به گوشم خورد...
سمت در برگشتم. خواستم در بزنم که دستم را همانجا مشت کردم.
پشت در نشستم.
سرم را روی در تکیه دادم و گریه میکردم.
فاصله ای به اندازه ی یک در چوبی...
محمدرضا با خودش حرف میزد:
-خدایا...آخه این چه بلایی بود سرم اومد...
صدای گریه هایم بلند تر شد...به سرعت از جایم بلند شدم.و از ساختمان بیرون رفتم.
اطرافم کسی نبود...نسبتا بلند گریه میکردم...بعد از مدتی که آروم شدم سرعتم را بالا بردم و سمت خیابان رفتم. سوار تاکسی شدم و سمت خانه رفتم.
❤️❣❤️❣❤️❣❤️
دستم را روی زنگ خانه نگه داشتم.مادر از پشت آیفون گفت:
-بله؟؟؟
-منم مامان جان.
در را باز کردو داخل شدم.
-سلام دخترم.
لبخندی زدم و گفتم:
-سلام مامان جان؟
-خوبی؟؟؟
-خستم.
نگاهی به صورتم انداخت و گفت:
-ببینمت!!!!گریه کردی؟؟؟
خندیدم و گفتم:
-گریه؟؟؟نه بابا...گریه چیه...
با جدیت گفت:
-فاطمه!!!
-بله؟؟؟
-گریه کردی؟؟؟
سرم را پایین انداختم و گفتم:
-آره...
-چرا...
-رفته بودم خونم...
-اونجا چیکار میکردی؟؟؟؟
چادرم را از سرم در آوردم روی کاناپه نشستک و گفتم:
-پری روزم رفته بودم اونجا.
اخم هایش را در هم فرو برد و گفت؛
-براچی؟؟؟
تمام قضیه را برایش تعریف کردم.
ناراحت کنارم نشست...
-فاطمه زهرا...برگرد سمت زندگیت...
-دلم شکسته مامان...
-دل اونم شکسته...برگرد...
#ادامہ_دارد...
نویسنده این متن👆:
#مریم_ســرخہای👉
💠 #فدایی_خانم_زینب
╭┅═ঊঈ💌ঊঈ═┅╮
join : sapp.ir/roman_mazhabi
╰┅═ঊ
💌-کپی با ذکر لینک کانال مانعی ندارد.....
@roman_mazhabi
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿
❣ #رمان_منو_بہ_یادت_بیار
💠 #قسمت_۵۵
مامان_قلب اونم شکسته برگرد...
-مامان من نمیگم که بر نمیگردم...فقط الان عصابم خورده که بهم دروغ گفته.
-توی این شرایط باید هر دو طرف همو درک کنین.
-آخه چه درکی من...
حرفم را قطع کرد و گفت:
-چند لحظه به حرفام گوش کن.
نفس عمیقی کشیدم و گفتم:
-باشه...
-عزیز من...هر دو طرف به یه اندازه مقصرین.
-تقصیر من چیه آخه؟؟؟
-قرار شد گوش کنی...
-ببخشید...
-محمدرضا حافظشو یک دفعه به دست آورده... حالشو درک کن وقتی که تازه فهمیده کجای دنیا ایستاده ...
تازه فهمیده که با کی بدرفتاری میکرده. بعد چطور میتونست توی اون لحظه بگه برگرد من یادم میاد؟؟؟
-ولی اگر میگفت چیزی نمیشد مامان...
-چیزی نمیشد اما اون لحظه تو اوج ناراحتی چطور میتونست تصمیم بگیره ...درکش کن...
کار توام اشتباست که یهو بد رفتاری کردی.دختر برا چی ناشکری میکنی؟؟؟؟ الان باید خوشحال باشی که همسرت به زندگی برگشته...
سرم را پایین انداختم مادر ادامه داد...
-این اشتباه تو و اون اشتباه محمد.هر دو تو اوج ناراحتی تصمیم اشتباه گرفتین...اگر هم دیگه رو درک میکردین و به هم فرصت میدادین...این ناراحتی ها پیش نمی اومد.همه چیز رو میشه با حرف زدن با صدای آروم و با دلیل خواستن حل کرد.
از جایش بلند شد تلفن را از روی میز برداشت و سمت من آمد:
-بیا...حالا هم زنگ بزن بهش و بگو برمیگردی خونه...
بدون این که کلمه ای حرف بزنم تلفن را برداشتم و شماره ی خانه مان را گرفتم
بوق اول بوق دوم بوق سوم:
#ادامہ_دارد...
نویسنده این متن👆:
#مریم_ســرخہای👉
💠 #فدایی_خانم_زینب
╭┅═ঊঈ💌ঊঈ═┅╮
join : sapp.ir/roman_mazhabi
╰┅═ঊ
💌-کپی با ذکر لینک کانال مانعی ندارد.....
@roman_mazhabi
#بیو_فرانسوی⛵️✨
🇫🇷L’enthousiasme est à la base de tout progrès.
اشتیاق و علاقه پایه ی تمام پیشرفت هاست .💙🗺
🍒.
#معرفی - فیلم🤍🎬
• (Underwater) 💕🌻
داستان گروهی از محققانه که دربارهی جهان زیر آب تحقیق میکنن و بعد از یک زلزله آزمایشگاه زیرزمینیشون نابود میشه و در تلاش هست که امنیت رو به آزمایشگاه برگردونن اما در کف دریا اتفاقاتی می افتد که اونارو تهدید میکنه که باید از اون ها بیشتر بترسن. 🌸🧺
• (The Invisible Man) 💕🌻
داستان به این شکل هست که دوست پسر سابق دختری که شیاد هم بود خودکشی میکنه و بعد از آن سیسیلیا تلاش داره که زندگی خودش رو از نو و بهتر بسازه ، اما مشکوک هست که شاید دوست پسرش واقعا نمرده باشه. 🍨💘
#زیبایی🫐💕
- صاف کردن مو با مواد طبیعی🧝🏿♀💚
• • • • • • • • • • • • • • • • • • • • •
اول از همه ، جو دو سر برای تغذیه ، تقویت و مرطوب کردن مو عالی است🍵✨
آلوئه ورا بیش از 75 ماده مغذی دارد که رشـــد مو را تحریک می کند و نیز آن را یک نرم کننده عالی می سازد🏄🏻♂⚡️
1عدد آلوئه ورا 🌿
2 قاشق سوپ خوری جو🌾 (30 گرم)
خمیر الووئه ورا را بردارید و دو قاشق سوپ خوری جو اضافه کنید تا خمیر درست شود🌵💛
پس آن را در میان موهای خود بمالید و پوست سر را با آن ماساژ دهید💆🏼♀🌼
20 دقیقه بماند سپس موهای خود را با آب سرد بشویید🧚🏻♂🍃
『
#معرفی⛺️🐌^^
معرفی اپ های کاربردی خـفـن♥️🍃
• ◦• ◦• ◦• ◦• ◦
¹•zFont
برنامه کاربردی برای تغییر فونت و ایموجی گوشیتون🍒🍸
²•SoundHound
پیدا کردن آهنگ با استفاده از ویس! این اپ نیاز به فیلترشکن داره💛✨
³•Notebloc
برنامه اسکنر اسناد و یادداشتها و نقاشیهای شما و تبدیل اون به صورت دیجیتال🦄🌈
⁴•Face Cam
برای ساخت استیکر سه بُعدی خودتون🐷🕶
⁵•Dark Mode
اگه بنا به دلیلی گوشیتون قابلیت دارک مود(حالت تاریک) نداره این برنامه بدردتون میخوره🖤🍕
#زیبایی⃤🎻🤎
برای زیباتر شدن مژه هاتون👩🏼🦱✨
روغن های : کرچک، زیتون و نارگیل را در جای ریمل بریزید و هرشب قبل خواب به مژه هاتون بزنید.🌿
باعث : بلند شدن مژها، فر شدن مژه ها، حجیم شدن مژه ها، مشکی شدن مژه ها و براق شدن مژه ها میشود🐝🍯
حرفهای ترسناکی که بچهها گفتن!🤯☘
ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
◕ دختر 5 سالهام رو تو جاش خوابوندم و از اتاقش خارج شدم اما بعد از چند دقیقه صدای جیغش رو شنیدم سریع به اتاقش رفتم و گفتم:چیشده دخترم چرا جیغ زدی؟ با گریه گفت:مامان اون پسر بچه که پشت سرته نمیذاره من بخوابم!
◕ پسر 4 سالهام اومد پیشم بهم زل زد!بهش گفتم : چیزی میخوای؟گفت بابا من قصد دارم تو رو بخورم!اولش فکر کردم چه بانمک صحبت میکنه اما اون ادامه داد:آره،من وقتی خوابیدی تو رو به قطعات کوچیک تقسیم میکنم و میخورم!
◕ دختر 5 سالهام وقتی داشتیم با هم تلوزیون نگاه میکردیم به یه گوشه از اتاق خیره شد،ازش پرسیدم چیزی شده دخترم؟ گفت:مامان من از اون خانومه میترسم گفتم:کدوم خانوم!؟ گفت:همونی که گوشه اتاق وایساده و داره نگامون میکنه!
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿
❣ #رمان_منو_بہ_یادت_بیار
💠 #قسمت_۵۶
-برنمیداره...
-کجا زنگ زدی؟؟؟
-خونمون.
-خب دختر گلم الان با این دعوای شما اون خونه نمیمونه که!زنگ بزن به گوشیش...
-باشه.
شماره اش را گرفتم:
بوق اول بوق دوم بوق سوم بوق چهارم...
-بله؟؟؟
-س..سلام...
-سلام.
-خوبی؟
-توخوبی؟
-مرسی...محمدرضا؟؟؟
-بله؟
-کجایی...
-پشت فرمون.
-چرا داری گریه میکنی.
-گریه نمیکنم.
-دروغ میگی؟
چیزی نگفت...
-محمد...کجایی؟؟؟
-نمیدونم کجام.
صدایم را بلند تر کردم و گفتم:
-یعنی چی نمیدونی کجایی؟؟؟؟
-دارم تو خیابون میگردم.
-خوبی؟؟؟؟
جوابی نداد...
-محمد؟؟؟
-بله؟؟؟
-زود برو خونه ی مامان اینا.فردام میریم خونه ی خودمون.
-جدی میگی؟؟؟؟
-آره عزیزم.
-فاطمه.منو ببخش که بهت چیزی نگفتم...
-درکت میکنم مشکلی نیست.
لبخندی زدم و گفتم:
-حالا بخند...اشکاتم پاک کن...
-چشم.
-ممنون عزیزم. پس برو خونه.کاری نداری فعلا؟
-نه گلم.
-مواظب خودت باش.خداحافظ.
-خداحافظ...
مامان_چی شد؟؟؟
خندیدم و گفتم:
-هیچی بهش گفتم بره خونه فردام میریم خونه ی خودمون...
-آفرین عزیزم...مبارکه زندگی برگشتت...
#ادامہ_دارد...
نویسنده این متن👆:
#مریم_ســرخہای👉
💠 #فدایی_خانم_زینب
╭┅═ঊঈ💌ঊঈ═┅╮
join : sapp.ir/roman_mazhabi
╰┅═ঊ
💌-کپی با ذکر لینک کانال مانعی ندارد.....
@roman_mazhabi
ســـــ🌸ــــلام
دوشنبه خرداد ماهتون بخیر🌸
روزتـون پـر از بـرکت
دلاتون بی کینه و غم
تنتون سـالم و روزتـون قشنگــــــ🌸
#روزتون_بخیر 🌸🍃🌸