﷽
⏺ جهاد تبیین، تبلیغ هجومی و پاسخ به شبهات به قوی ترین شکل ممکن در سیره علمای شیعه
✍🏻حفظ دین و زدودن شبهات و دفاع از کیان مذهب شیعه یکی از مسلم ترین مصالح امت اسلامی است. امام خامنه ای در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی در سال ۱۳۷۴/۰۹/۱۳ خاطر نشان کرده است:
🔸اگر در نیشابور یا بلخ یا هرات یا طوس که اقصی نقاط دنیای اسلام نسبت به بغدادِ آن روز بود، چند نفر شیعه زندگی می کردند و سؤال فقهی یا کلامی داشتند، «شیخ مفید» آنان را از بغداد هدایت و راهنمایی می کرد. یعنی «شیخ مفید» از زمان خودش عقب نبود.
🔹یا در زمان «شیخ طوسی»، اگر دشمنِ مکتبِ اهل بیت می گفت : «أن لا مصنَّفَ لکم»؛ شما کتاب و تصنیف ندارید، «شیخ طوسی» خودش به تنهایی وارد میدان میشد و بزرگترین کتاب رجالی را تلخیص می کرد و اختصاصاً یک کتاب و فهرست رجالی دیگر می نوشت. یعنی بدون معطّلی، رجال «کشّی» را تلخیص کرد، رجال خود را نوشت و فهرست «شیخ» را هم نگاشت!
🔻هنوز پاسخ در خانهی اشکال کننده بود که می گفت فقه ندارید؛ ناگهان یک کتاب عظیم پرفرع پر تحقیق - به حسب سطح تحقیق آن روز - مبسوط از آب در می آمد. اگر «محمدبن زکریای رازی»، چهار کلمهی الحادی بر زبانش جاری می شد، فوراً «سید مرتضای رازی» در ردّ او کتاب می نوشت و نمی گذاشت حرف او بی جواب بماند. اگر فلان نویسندهی معاند اهل بیت، کتابی می نوشت و حقایق و اعمال شیعه را مسخره می کرد، بلافاصله «عبدالجلیل رازی قزوینی» حقّش را کف دستش می گذاشت و کتاب «النقض» را می نوشت. بنابراین، هرکسی که در زمینههای فقهی و کلامی - بخصوص - چیزی به شیعه می گفت، شیعه با قدرت و قوت، به زبان علمی به او جواب میداد و سخن تلخِ رقیب و حریف و معاند را به خانه نمیبرد.
🔺تا اواخر هم وضعیت این گونه بوده است. در هند یک نفر پیدا شد و کتاب «تحفهی اثنی عشریه» را که بر ضدّ و ذّم شیعه و در قدح اهل بیت است، نوشت. «سید حامد حسین»، کتاب «عبقاتِ» به آن عظمت را در جوابش نگاشت و آنطور که به نظرم می رسد، شاید حدود ده ردّ بر کتاب «تحفهی اثنی عشریه» نوشته شده است.
🔸من فهرستی را نگاه میکردم که متعلّق به کتب علمای هندىِ شیعه بود که البته بزرگان و اَعلام درجهی یک هم در میان آنان بودند. به نظرم ده ردّ و شاید هم بیشتر علیه این کتاب نوشتند. بنابراین، حوزه های علمیه از زمان خودشان عقب نبودند. یک نفر پیدا میشد حرفی را در یک کتاب خطّی میزد و یک نسخه می نوشت و دیگری پخش می کرد و دیگری می خواند و چهار نفر در طول زمان از آن مطّلع می شدند؛ عالم شیعه هم برمیداشت همین کار را عیناً جواب می داد و گاهی تندتر و سریعتر و بهتر از او اقدام می کرد و عقب نمیماند.
🔹تا زمان «شهید اوّل» کتب فقهی ما غالباً متضمّن آرای فقهای اهل سنّت - مثل کتب «علاّمه» و «فخرالمحقّقین» - هم بوده است؛ ولی بعد از آن زمان، کتب شیعه غالباً دیگر آرای اهل سنّت را ذکر نمیکنند. وقتی شما نگاه میکنید، میبینید که در آن کتابها، رأی فقهای اهل سنّت، با اَدلّهی متعدّد جواب گفته شده است. فقط کتاب «خلاف» را نگاه نکنید که «شیخ طوسی» در آنجا فقط به اجماع تمسّک کرده است. غالباً استدلال های محکمِ کتب «علاّمه» و دیگران و نیز کتاب خودِ«شیخ»، مبسوط است.
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3962
✅ در اندیشه مقام معظم رهبری، پاسخ عالمانه، به روز، بدون تأخیر، قاطع و هجومی به شبهات مخالفین، سیره مسلم همه علمای شیعه بوده است. به یقین این امر هیچ منافاتی با حفظ وحدت و عدم تنازع میان فرق اسلامی ندارد. روش علمای بزرگی مثل علامه شیخ مفید، شیخ طوسی، میر حامد حسین، علامه حلی، شهید اول، عبدالجلیل رازی قزوینی و ... همین بوده است.
#جهاد_تبیین
#تبلیغ_هجومی
#وحدت
«سربازان امامین انقلاب»
https://eitaa.com/joinchat/4077847026C86bbe18341
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📣 هماکنون؛ #تیتر_یک KHAMENEI.IR
✏️ بیانات رهبر انقلاب در دیدار اعضای ستاد برگزاری کنگره بزرگداشت علامه طباطبائی منتشر شد
👈 تشکیل پایگاه فکری تهاجمی را از علامه طباطبائی یاد بگیریم
👈 اغلب شاگردان علامه، جزو نقشآفرینان در انقلاب اسلامیاند
💻 Farsi.Khamenei.ir
﷽
⏺ تبیین دیدگاه امام خمینی نسبت به مانعین تشکیل حکومت از سوی اهل بیت علیهم السلام
✍🏻 سخنرانى امام خمينی در جمع مقامات كشورى و لشكرى تحت عنوان موانع تشكيل حكومت اسلامى توسط ائمه علیهم السلام در صبح 18 مرداد 1363 دارای نکات برجسته ای از آخرین دیدگاه های ایشان است.
✍🏻برای نمونه از دیدگاه امام خمینی، دشمنان امیرالمومنین علیه السلام را _ که مانع تشکیل حکومت از سوی ایشان شدند _ منافق و از کفار بدتر معرفی می کند:
🔻 «...در زمان ساير ائمه- عليهم السلام- هم، حتى زمان حضرت امير كه مواجه بود با آن جنگ هاى داخلى و آن منافق هايى كه از كفار بدتر هستند و نگذاشتند حكومت شكل بگيرد به طورى كه دلخواه باشد. اگر گذاشته بودند، مهلت داده بودند، و لو در يك دوره كوتاهى حكومت تحقق پيدا كرده بود، آن الگويى كه آنها به عالم نشان مىدادند، براى بشر تا آخر يك درس بزرگى بود...»
📚صحيفه امام ؛ ج19 ؛ ص6
✅ متاسفانه شاهد هستیم برخی جریان های وحدت نامنضبط در صدد ترسیم چهره ای عادل و اسلامی از این منافقین هستند. بسیار روشن است که دیدگاه این افراد هیچ شباهتی به مبانی فکری امام خمینی ندارد.
#جهاد_تبیین
#تبلیغ_هجومی
#وحدت
«سربازان امامین انقلاب»
https://eitaa.com/joinchat/4077847026C86bbe18341
«پیروان امامین انقلاب»
✍🏻 مولف این کتاب والی هرات در افغانستان است. اخیرا میان پژوهشگران فرق اسلامی مباحثی از دیدگاه های تکفیری نویسنده کتاب درباره دیگر مسلمین خصوصا شیعه مباحثی مطرح شده است. عده ای ریشه کشتارهای شیعه و ترورهای علمای امامیه بعد از روی کار آمدن طالبان را در افکار غلط و انحرافی والی هرات جستجو می کنند.
در ادامه تحلیل یکی از پژوهشگران را درباره این کتاب خدمت شما ارسال می کنیم:
👇👇
هدایت شده از محمد یونس عارفی
نگاهی به کتاب مولوی نوراحمد اسلام جار، والی طالبان در هرات و نقش آن در ترور هزارهها/شیعیان افغانستان
پس از افزایش حملههای تروریستی در شهر هرات، بهویژه شهادت پنجتن از عالمان مردم هزاره در دو هفتهای اخیر، علما و متنفذان این مردم نزد مولوی نوراحمد اسلام جار، والی طالبان، رفته و از او خواهان تامین امنیت و پیگیری این رویدادهای تروریستی شدهاند. والی هرات این ترورها را کار دشمنان مردم افغانستان بهمنظور نفاقافکنی میان مردم این شهر خوانده است.
اینکه دشمنان نفاقافکن کیها هستند، شاید نتوان با قاطعیت سخن گفت؛ اما اینکه این تروریستها در سایۀ حاکمیت کدام جریان و با کدام پشتوانۀ فکری و اعتقادی، این چنین بیپروا و بدون پیگیری به این کشتارها اقدام میکنند، نزد مردم افغانستان روشن است.
مدتها است که اندیشه و ادبیات تکفیری مولوی منان نیازی، مولوی انصاری، مولوی اسلام جار و مانند اینها، هرات را با آن پیشینۀ درخشان از فرهنگ و هنر و مدنیت به سرزمین تکفیر و ترور و خشونت تبدیل کرده است. سالها است که در هرات، ادبیات تکفیری جایگزین عرفان جامی و ادبیات عاشقانه و عارفانه خواجه عبدالله انصاری شده است. این ادبیات، همزیستی مسالمتآمیز اقوام و پیروان مذاهب مختلف در هرات را نشانه رفته و هزارهها را بهمثابۀ مردم بیگانه هر از گاهی به مسلخ میبرند.
مولوی نوراحمد اسلام جار، استاد دارالحدیث هرات و والی کنونی طالبان در این شهر، کتابی دارد به نام «مُعتَمَدُ ماتُریدُ مِن مُعتَقَدِ ماتُرِید». موضوع کتاب بیان اعتقاد اهل سنت و جماعت مطابق مذهب فقهای ملت؛ ابوحنیفه، ابویوسف، شیبانی و سایر فقهای حنفی و متکلمان ماتریدی خوانده شده است. ماتریدیه، منسوب به محمد بن محمود ابومنصور ماتریدی است که مانند مذهب حنفی در میان اهل سنت، به اعتدال و میانهروی مشهور است!
کتاب، سهسال پیش (۱۴۴۲ق) در هرات به زبان عربی چاپ و در تیراژ ۳۰۰۰ نسخه منتشر شده است. فصل آخر کتاب مربوط به عقاید فرقه های معاصر عصرانیه، علمانیه (سکولاریسم)، شیعه و فرقۀ قرآنیه است. منظور مؤلف از «فرقۀ شیعه» امامیه، اسماعیلیه، نُصیریه، حلولیه و زیدیه است. او بدون تفکیک، حکم همۀ اینها را یکجا بیان کرده است!
مولوی اسلام جار، شیعه را «فرقه قبوریه» (مردهپرست)، «تکفیری»، «غالی»؛ اهل افراط درمحبت اهلبیت و بغض صحابه بهویژه اصحاب عشرۀ مبشره و بنیانگذار شیعه را عبدالله بن سبأ یهودی معرفی میکند. او قبیحترین عقیدۀ شیعه را «امامت» و امامت را مستلزم انکار ختم نبوت، بلکه مستلزم انکار توحید میداند (ص ۱۷۴). شاید تنها همین اتهام انکار توحید، برای مشرک خواندن شیعهها کافی باشد.
قول به«تحریف قرآن»، «بدا»، «رجعت»، و «عدل مزعوم» از دیگر عقاید مورد مذمت شیعه است. او «تقیه» را بهعنوان «زشتترین اعمال شیعه» میخواند و نیز شیعه را به «تلبیس» متهم میکند؛ تلبیس، یعنی شیعهها برخی چهرههای مشهورشان را سنی معرفی و بعد ادعا میکنند که آنها شیعه شدهاند و در کتابهایشان چنین گفتهاند. او در این مورد از ابن جریر طبری و تیجانی نام میبرد و در پاورقی از ابن تیمیه نقل قول میکند که «شیعه دروغگوترین طوایف است».
«سبّ سلف» (پیشینیان از صحابه)، «متعه» (ازدواج موقت)، «مخالفت با جماعت» (در برخی مسایل فقهی)، «اکل خمس» از دیگر موارد و مفاهیمی است که او در معرفی و مذمت شیعه به کار میبرد.
او در یک قضاوت کلی می گوید: «شیعه در طول تاریخ در میان مسلمانان ایادی کفار بودهاند». او در این مورد از یک مستشرق نقل قول میکند که «اگر صفویه (روافض) در ایران نبودی، امروز ما در بلژیک و فرانسه مانند مردم الجزایر قرآن میخواندیم. این صفویها بودند که دولت عثمانی را مشغول کردند و از استمرار فتوحات شهرهای اروپا بازداشتند» (ص ۱۷۶).
اسلام جار، قویترین شبهههای شیعه را استدلال به احادیث «غدیر»، «فدک»، «قرطاس» (طلبیدن کاغذ و دوات هنگام رحلت پیامبر برای معرفی جانشینی حضرت علی ع)،«قتل عمار»، «ثقلین»، «عبا» (اصحاب کسا)، «مشاجرات بین اخیار»، «استخلاف صدیق اکبر» میداند و در هر مورد تلاش میکند در پاورقی کتاب به این احادیث پاسخ بگوید (ص۱۷۶).
در نهایت، در حکم او برای فرقۀ شیعه، منکر ضروریات دین کافر شمرده شده است؛ مانند کسیکه معتقد به الوهیت علی (ع) باشد، یا معتقد باشد که جبرئیل در وحی اشتباه کرده (یعنی به جای علی وحی را به پیامبر رسانده)، یا معتقد به تحریف قرآن باشد، یا مرتکب قذف نسبت به سیدۀ صدیقه (عایشه) شود. او در پاورقی میآورد که مرتکب قذف نسبت به سایر زنان پیامبر کافر نیست؛ اما مستحق لعنت است. گفته شده کسانیکه شیخین را سب و لعن کند، یا کسیکه منکر امامت ابوبکر باشد، مبتدع است (و کافر نیست).
هدایت شده از محمد یونس عارفی
بعد میگوید اصح این است که منکر امامت ابوبکر کافر است و بنا بر اصح اقوال، منکر خلافت عمر نیز کافر است؛ بنا بر قولی منکر خلافت این دو کافر نیست و حق همین است؛ زیرا خلافت این دو با نص صریح ثابت نشده است.
البته مولوی اسلام جار، پس از اما و اگرها و ملامت و مذمت شیعه میگوید، در تکفیر تمام فرقههای شیعه باید احتیاط کرد؛ زیرا در میان آنها شاید کسانی باشند که یا جاهلاند، یا منکر این عقیدهاند، یا ممکن است به آن شک داشته باشند (ص۱۷۷).
بدون شک، وقتی کتابی با چنین محتوا، پر از تهمت و نفرت و مذمت، آنهم از فرمانروایان طالبان، در چنین شرایطی به دست افراطیهای خونخوار بیفتد، ثمرۀ آن میشود همین امواج ترور و کشتار و خشونت در هرات و سایر ولایتها و مولوی اسلام جار، پیش از متهم کردن دشمنان به نفاق، خود باید پاسخگویی این خونهای ریخته شده و ترورهای وحشیانه باشد.
از سویی؛ نشر اینگونه کتابها باید پاسخی باشد به تطهیر کنندگان طالبان در دو کشور ایران و افغانستان، بهویژه برخی افرادی که خود را متخصص اندیشههای طالبان معرفی و مرتب القا و تبلیغ میکنند که در میان طالبان افرادی با اندیشۀ تکفیری وجود ندارد. در سویی دیگر؛ علما و مبلغان شیعه نیز مطابق سفارش بسیاری از مراجع معظم تقلید، متوجه باشند تا با نفرتافکنی مکتب اهلبیت علیهمالسلام را بهدیگران یک مکتب افراطی و مذهب تکفیری معرفی نکنند؛ چنانکه از نخستین اتهامهای مولوی اسلام جار، تکفیری بودن فرقۀ شیعه است!