eitaa logo
«پیروان امامین انقلاب»
410 دنبال‌کننده
211 عکس
51 ویدیو
7 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ ✍️کشتار شیعه، علمای شیعه و شهادت عجیب شهید ثانی از برجسته ترین علمای مذهب اهل بیت علیهم السلام به دست جریان ناصبی تکفیری موجود در اهل سنت 🔹 شیعه کشی و عالم کشی از سقیفه شروع شد و هنوز ادامه دارد! «سربازان امامین انقلاب» https://eitaa.com/joinchat/4077847026C86bbe18341
✍️ تطهیر هنرمندانه تروریست های تکفیری_صهیونیستی توسط یکی از کنشگران وحدت نامنضبط ابتدا نوشته فوق در تصویر را با دقت مطالعه و سپس نکات زیر را ملاظه کنید: یک: نویسنده این متن همان شخصی است که در بحبوحه حوادث سوریه، به صراحت تمام جانیان بالفطره و تکفیری های وابسته به آمریکا و صهیونیست را «مومن و مجاهد و انقلابی» معرفی کرد: https://eitaa.com/Imam_110110/416 دو: می گوید: «یک عده مسلحانه اقدام به عملی بکنند و بهانه به دست وحشی ها بدهند»! نمی گوید مردم سوریه! اعتراض به ظلم و ستم تکفیری ها کرده و عرصه آنقدر بر آنها تنگ شده که اعتراض کرده اند! سه: می گوید: « اتفاق دیروز منجر به کشته شدن برخی غیر مسلح بیگناه شده» صحبتی از نسل کشی نمی کند! قاتل را به صراحت معرفی نمی کند! به صورت ضمنی افراد مسلح قیام کننده علیه ستم جولانی را مقصر جلوه می دهد! چهار: می نویسد: «بعید می دانم سخن جولانی مبنی بر برخورد با متخلفین اجرا شود» او به مخاطب القاء می کند جولانی راضی به کشتار زنان و کودکان نیست و بلکه بالاتر، اقدام عملی هم علیه تروریست های تحت امرش کرده است! هنوز هیچ سخنی از ماهیت آمریکایی و صهیونیستی بودن حکام سوریه ننموده! هیچ اشاره ای به جنایات بزرگ و نسل کشی نکرده! واقعا از این همه هنرمندی در تطهیر مشتی قاتل بالفطره تحت نظر آمریکا و اسرائیل(صریح سخنان امام خامنه ای) در عجب هستم! «سربازان امامین انقلاب» https://eitaa.com/joinchat/4077847026C86bbe18341
تحلیلی بر کشتار علویان سوریه.mp3
7.55M
🎙تحلیلی بر کشتار علویان سوریه 🔪چرا جولانی علویان را می کشد. 🔪چرا داعش به میدان آمده ◀️مطالعات اخوان المسلمین https://eitaa.com/Ikhwan_AlMuslimin
هدایت شده از کلمه سواء
1 از 3 در آغاز سخن، از استاد معزز، حضرت حجت‌الاسلام والمسلمین کاشانی به خاطر طرح این موضوع و به‌صدادرآوردن زنگ‌ خطری که از این ناحیه، انقلاب اسلامی و مکتب اهل بیت علیهم السلام را تهدید می‌کند، تشکر و قدردانی می‌کنم. حقیر، خطری که ایشان در این چند شب از آن سخن گفته‌اند را در بافتاری غیر از سکولاریسم پنهان نمی‌بینم. رویکردهای التقاطی که هر بار با لباس جدیدی با گرفتن پوشش دینی، بر جامعه‌ی ایمانی وارد می‌شوند و آموزه‌های باطل را در قالب معارف حقه به خورد مخاطب می‌دهند. تاریخ انقلاب اسلامی در این سال‌ها شاهد بسیاری از این جریان‌ها بوده است. کسانی که با ادعای انتساب به خط امام (قدس سره) برای خود هاله‌ای از تقدس آفریده و سپس دانسته یا نادانسته، مسیر هک کردن دین را پیش برده‌اند که اگر نبود روشن‌گری‌های بزرگانی همچون علامه مجاهد آیت‌الله مصباح یزدی (تغمده الله بواسع رحمته) چه بسا امروز، میدان جولان‌دهی این‌گونه انحرافات بسیار بیش از این بود. اما اکنون که در اثر این روشنگری‌ها نقاب از چهره‌ی عده‌ای افتاده و مرز میان آن‌ها با انقلاب اسلامی و عقاید شیعی روشن شده و کالای ایشان با نام و نشان خودشان در میان مردمان مؤمن انقلابی کم‌مشتری شده، اندیشه‌هایی از همان جنس با ظاهری متفاوت، به فراخور ذائقه‌ی انقلابیون امروز دوباره خودش را در این فضا بازتولید می‌کند و گویا می‌خواهد جای خالی آن‌ها را پر کند. اگر جوان مومن انقلابی ما، استدلالی به ظاهر قرآنی را از فلان معارض لندن‌نشین بشنود، به سرعت در برابر او گارد می‌گیرد، اما وقتی عینا همان سخنان را از فلان عمامه‌به‌سر مسئول در نهادهای انقلابی که با تابلوی تبلیغ قرآن و عترت شناخته می‌شود می‌شنود با خیال راحت از آن سمّ تناول می‌کند. در این چند سطر برای نمونه، به جهت رعایت اختصار و همچنین دوری از دامن زدن به اختلافات درون‌جبهه‌ای به اجمال و ابهام و بدون پرداختن مستقیم به قائل، به برخی از این سخنان و پیامدهای آن اشاره خواهم کرد: امامت، امری انتزاعی و غیرقابل اثبات/ رد کسی که معتقد است که: «ورودهای تاریخی-کلامی، به دلیل ماهیت تحلیلی و انتزاعی، ذاتا و به‌خودی‌خود بستر اختلافات تمام‌نشدنی است. و اگر مجادلات تاریخی و کلامی شیعه و سنی قابل حل‌وفصل بود تا امروز این اتفاق رخ داده بود و دردی از دنیا و آخرت امت اسلامی دوا کرده بود» در حقیقت امامت را امری جدلی الطرفین و غیر قابل اثبات و رد دانسته است که فارغ از پیامدهای معرفتی فاجعه‌بار آن، قائل باید این را بداند که این سخن او، به امامت ختم نخواهد شد بلکه التزام به این مبنا پای دیگر اعتقادات را هم خواهد گرفت. بلکه باید بداند که این مبنای باطل، پیش از این درباره‌ی خداوند متعالی گفته شده است و معلوم است که امامت در مقایسه با توحید به مراتب انضمامی‌تر است. فروکاست دین به امر اجتماعی هنگامی که اصل تمایز و تفاوت میان شیعه و سنی در امر ولایت را برخاسته از نگاه فرقه‌‌گرایانه معرفی می‌کنیم و آن‌گاه در مقابل، پیوستگی درونی امت اسلامی را تقریر درست ولایت عنوان می‌کنیم (ولو این پیوستگی با محوریت اعتقادات حقه نباشد) بدانیم یا ندانیم، در واقع، ولایت را به یک امر اجتماعی درون‌ماندگار تقلیل داده‌، منشأ حقیقت و آسمانی بودن دین را انکار نموده‌ایم و نقش آن مقدسات را در حد توتمی قابل تبدیل و تعویض تنزل داده‌ایم. بله. قطعا هیچ یک از این لوازم، مقصود گویندگان این سخنان نبوده و نیست؛ اما باید بدانیم که وقتی مبنایی را می‌پذیریم یا گفتمانی را در جامعه ایجاد می‌کنیم، لوازم آن دیگر لزوما در دست ما نخواهد بود. خاطرم هست در پوستری که برای سخنرانی یکی از اصحاب این رویکرد تنظیم شده بود آمده بود: «معیار سعادت و شقاوت ولایت است نه اعتقاد به اعداد امامان» یا شخص دیگری از اصحاب این رویکرد که معمم و صاحب تألیفاتی هم بود در گفتگویی به من می‌گفت: «چه فرقی می کند ۱۲ امام قبول داشته باشیم یا ۴ یا ۶ یا کمتر یا بیشتر یا اصلا مسلمان باشی یا نه؟» شاید ایشان بگویند: «قصد ما هرگز صرف همبستگی اجتماعی نبوده و نیست بلکه مقصود ما، ضرورت انسجام اجتماعی حول محور مبارزه با طاغوت و تشکیل جبهه مقاومت است.» که در بخش‌های بعدی درباره‌ی آن سخن خواهم گفت. فروکاست دین به امر سیاسی برخی با استناد غلط به تعبیر «الإسلام هو الحکومة بعینها» صرف همراهی سیاسی با انقلاب اسلامی را برای صدق ایمان کافی می‌دانند. در حالی که فرمایش مرحوم امام (قدس سره) در مقام استنکار نسبت به متمایز شدنِ امر سیاسی از دین و در نتیجه، انزوای دین از امر سیاسی در جهان مدرن است، که متأسفانه از سوی برخی رجال دین (اعم از مسلمان و مسیحی) نیز مورد پذیرش قرار گرفته است. https://eitaa.com/kalame_sawa
هدایت شده از کلمه سواء
2 از 3 در نگاه حضرت امام، دین با همه‌ی اصول و فروع‌اش خصلت سیاسی بودن را در ذات و جوهره خود دارا است نه آن‌که همه‌ی اصول و فروع دین بى اهمیت باشند و دین در همین امر سیاسی متمایز شده در جهان مدرن، خلاصه شود. این برداشت‌، وارونه کردن فرمایشات بنیان‌گذار کبیر انقلاب اسلامی و جفا به ایشان است. شاید بتوان حمایت مادی و معنوی برخی از اصحاب این نگاه، از شخصی، که به صورت آشکارا و نهان روی آنتن زنده علنا به رسول اکرم و ائمه اطهار صلوات الله علیهم فحاشی می‌کرد و به قول خودش همراهی‌اش با رهبر معظم انقلاب تنها به عنوان شاهی از شاهان ایران بود، را از میوه‌های طبیعی این رویکرد بدانیم. وقتی دین را به امر سیاسی فروکاست کنیم گسترش این پیامدها تا سرحد ایجاد بحران‌های معرفتی و اجتماعی ابدا جای تعجب ندارد. ایمان یا استضعاف؟ اصالت با کدام است؟ یکی از پربسامدترین شعارهای این جریان، ضرورت حذف دوگانه‌های فرقه‌گرایانه (به تعبیر ایشان) مانند: «سنی-شیعی» و «مسلمان-غیرمسلمان» و جایگزین کردن آن‌ها با دوگانه‌های فرادینی و فرامذهبی مانند «مستضعف-مستکبر» است و به خصوص این جایگزینی را هدف اصلی انقلاب اسلامی و بنیان‌گذار آن می‌خوانند. شکی در این نیست که نصرت مستضعفان و مبارزه با مستکبران و... از ارزش‌های دینی بسیار والا است. اما مسئله این است که کدام‌یک از این دوگانه‌ها اصیل و کدام‌یک تبعی است؟ دوگانه‌ی «مستضعف-مستکبر» اگر همانند دیگر ارزش‌های دینی و اخلاقی، داخلِ منظومه‌ی معارفی و حول محور ایمان فهم شود، یک گونه از لوازم و آثار معرفتی و اجتماعی را به همراه دارد و اگر مستقلا اصالت به خود استضعاف یا هر ارزش اخلاقی عرفی دیگری داده شود، گونه‌ی دیگری از لوازم و آثار را به همراه خواهد داشت. به نظر می‌رسد، جایگزین کردن ارزش‌های اخلاقی عرفی به جای اعتقادات، در حقیقت چیزی غیر از عرفی کردن دین نیست. و روشن است که ساحت فقیه بزرگی مثل امام خمینی قدس سره از چنین انحرافاتی مبرا است. بله، توجه مرحوم امام خمینی به مستضعفان جهان فارغ از دین و مذهب‌شان امری غیرقابل انکار است. اما این هرگز به معنای نگاه استقلالی ایشان به مفهوم استضعاف و یا تلاش برای جایگزین کردن آن با ایمان نبوده و نیست؛ بلکه در نظر ایشان، ادبیات مستضعف-مستکبر دریچه‌ای برای اتصال قلب‌های جهانیان به مبدأ هستی و عقاید حقه حقیقیه است. تاریخمندی دین هنگامی که با شعار «متوقف نماندن در تاریخ» روی اعتقادات برچسب «مسئله تاریخی» می‌زنیم و نتیجه می‌گیریم که پذیرش یا عدم پذیرش آن‌ها هیچ اثر مثبتی نه در اکنون ما دارد و نه در قیامت‌مان، باید این را بدانیم که اگر مبادی تاریخمندی دین را بپذیریم، مسئله در حدود غدیر و تبری از دشمنان امیرالمومنین علیه السلام محدود نخواهد ماند، بلکه این مبنا بر هر اصل و فرع فقهی و کلامی قابل تطبیق خواهد بود و در این صورت هیچ چیز از شریعت باقی نخواهد ماند. فرهنگی و نسبی شدن دین یکی از جملاتی که در همین راستا گفته می‌شود این است که: «همه‌ی ما به دنبال یک حقیقت هستیم. اما تفاوت فقط در این است که ما نام آن حقیقت را علی نهاده‌ایم و دیگران ذیل نام‌های دیگری همان حقیقت را جستجو می‌کنند.» این رویکرد نیز همانند موارد پیشین در صورت پذیرش، به امامت و برائت محدود نخواهد شد بلکه چه بسا گفته شود: شیطان‌پرست و خداپرست هر دو به دنبال یک حقیقت هستند و تفاوت صرفا در نام آن‌ها خلاصه می‌شود. وحدت اعتقادی به جای اتحاد سیاسی و اجتماعی وقتی اعتقاد به دوازده امام صرفا به عنوان یک فضیلت حاشیه‌ای تلقی شود که اعتقاد یا عدم اعتقاد به آن نه تنها هیچ نقشی در تحقق ایمان ندارد، بلکه حتی در عدالت یا فسق نیز هیچ تأثیری ندارد، معنایی به جز دست کشیدن از مسلمات اعتقادی ندارد اگرچه خودمان آن را رواداری اجتماعی بخوانیم. پلورالیسم معرفتی با چاشنی نفی خاتمیت و نسخ ادیان یکی از کسانی که مدتی است به دنبال صورت‌بندی علمی این اندیشه است با استنادهای بی‌سابقه به قرآن کریم چنین می‌گوید که: «قرآن هرگز کسی را به مسلمان شدن دعوت نکرده است بلکه به جای دعوت به اسلام به توحید دعوت کرده.» ایشان مسلمان شدن را مصداق "فرقه‌گرایی" دانسته و فرقه‌گرایی را مساوق با خروج از دین خوانده است. اسلامی بودن انقلاب یعنی نه‌شیعی بودن آن هنگامی که اسلامی بودن انقلاب به معنای فراشیعی بودن آن تفسیر می‌شود و این تفسیر، مبنای سیاستگذاری نهادهایی قرار می‌گیرد که وظیفه‌شان تبلیغ اسلام ناب و مبارزه با انحرافات اعتقادی است، گفتمانی که بر پایه این اندیشه برساخته می‌شود لزوما در چارچوب باورهای شیعی نخواهد بود بلکه به صورت طبیعی این نگاه روح‌الادیانی لوازم معرفتی و اجتماعی خود را به همراه خواهد داشت. https://eitaa.com/kalame_sawa
هدایت شده از کلمه سواء
3 از 3 شاید بشود ایجاد مطالبه‌ی برای حذف تشیع از "قانون اساسی" که برخی از افراد این جریان گاهی با صدای بلند و گاهی آهسته آن را زمزمه می‌کنند را یکی از میوه‌های دم‌دستی این رویکرد دانست. خاتمه 1- در پایان دوباره تأکید می‌‌کنم که این سخنان، حرف‌های یکی دو شخص غیرمؤثر نیست، بسیاری از این عزیزان در مؤثرترین نهادهای فرهنگی کشور مسئولیت‌های مهم دارند و در این مدت توانسته‌اند در میان طلاب و دانشجویان انقلابی گفتمان‌سازی بکنند و اگر امروز فکری به حال این مشکل نکنیم چه بسا فردا دیر باشد. 2- بر خودم لازم می‌دانم که میان خود و خدای خود شهادت بدهم که از دغدغه‌مندی و نیت خیر بسیاری از این عزیزان اطمینان دارم و خودم و آن‌ عزیزان را در یک جبهه می‌دانم و معتقدم تبادل انتقادات می‌تواند به ما کمک کند. 3- وقتی با مشکلی در جامعه مواجه می‌شویم، صرف دغدغه‌مندی و تلاش برای یافتن حل کافی نیست، باید به این امر هم توجه داشته باشیم که نسبت این راه‌حل با آموزه‌های اعتقادی و فقهی و ... ما چیست؟ بلکه باید تلاش کنیم راه‌حلی از درون آموزه‌های دینی بیابیم، نه این‌که خودمان را با شابلون‌هایی که از فرهنگ دیگری آمده خوانش کنیم و نسخه بپیچیم. 4- دوباره و چندباره بر این مسئله تأکید می‌ورزم که آثار و پیامدهای یک گفتار لزوما در کنترل صاحب آن گفتار نیست. هنگامی که گفتمانی در جامعه برساخت می‌شود آن گفتمان است که لوازم و تبعات خودش را بر جامعه تحمیل می‌کند. 5- باور ما این است که ما می‌توانیم با عمل به آموزه‌های اهل بیت علیهم السلام بر مشکلات فائق بیاییم و هم به انسجام اجتماعی برسیم و هم با غیر شیعه وحدت راهبردی داشته باشیم و در نتیجه بر مستکبران جهان پیروز شویم و هیچ نیازی به کنار گذاشتن آموزه‌های شیعی نداریم. https://eitaa.com/kalame_sawa